به گزارش صدای حوزه، سومین نشست از سلسله نشستهای علمی_ترویجی «از پیشرفت پایه، تا پیشرفت منطقهای» با همکاری «موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی»، در شهرستان قم برگزار گردید.
در این نشست که با حضور تعدادی از فعالین علمی-فرهنگی و اثرگذاران اجتماعی شهرستان قم برگزار شد، حجت الاسلام علی محمدی مدیر اندیشکده معنا و حجت الاسلام محمد نهاوندیفر مدیر دفتر پیشرفت عرصه ای اندیشکده معنا، به ارائه بحث پیرامون ایده «پیشرفت اسلامی- ایرانی» پرداختند.
در بخش اول این نشست، حجت الاسلام محمد نهاوندیفر با بیان سیر تکامل مفهوم «پیشرفت» در اندیشه مقام معظم رهبری، به ضرورت گفتمانسازی مسئله «پیشرفت اسلامی- ایرانی» بهمثابه گفتمان محوری دهه پنجم انقلاب اسلامی اشاره کرد و اندیشه «پیشرفت» را به عنوان مستجمع تمامی اهداف انقلاب اسلامی معرفی نمود.
ایشان سیر مباحث مقام معظم رهبری درباره تحول و پیشرفت را در مراحل زیر تبیین نمود:
توجه ویژه به تحول حوزه در دهه شصت (۱۳۶۷-۱۳۶۳)
مروری بر فرمایشات مقام معظم رهبری در دهه شصت و دهه هفتاد، نشانگر این است که ایشان در این ایام چه در زمان ریاست جمهوری و چه در زمان زعامت، بیشتر بر روی تحول چند عرصه خاص تمرکز دارند. شاید دیرپا ترین عرصه ای که در دهه شصت می توان به آن اشاره کرد، مسئله تحول در «حوزه های علمیه» است. «بیانات در دیدار مدرسین و طلاب و روحانیون سازمان تبلیغات اسلامی استان تهران ۲۷/۰۶/۱۳۶۳»، «بیانات در مراسم عمامه گذاری در مدرسه عالی شهید مطهری ۲۰/۰۹/۱۳۶۳»، «بیانات در دانشگاه علوم اسلامی رضوی ۱۱/۰۶/۱۳۶۴»، «بیانات در جمع روحانیون زنجان ۲۹/۰۸/۱۳۶۴»، «بیانات در دیدار طلاب تهران اراک ۰۷/۰۹/۱۳۶۴»، «بیانات در دیار طلاب و روحانیون مشهد در دانشگاه رضوی ۰۴/۰۱/۱۳۶۵»، «بیانات در جمع روحانیون و و مسئولان اردبیل ۳۰/۰۴/۱۳۶۶»، «بیانات در جمع روحانیت مبارز تهران در مدرسه عالی شهید مطهری ۱۳/۱۲/۱۳۶۷»؛ تنها بخشی از سخنرانی ایشان به منظور تذکر رسالت مهم حوزه های علمیه در بعد از انقلاب اسلامی و لزوم تحول و ارتقا در حوزه های علمیه است.
توجه به تحول در قوه قضائیه در ابتدای دهه هفتاد (۱۳۷۰-۱۳۶۹)
عرصه ی دیگری که از ابتدای دهه هفتاد مورد توجه ایشان قرار می گیرد، «تحول در قوه قضائیه» است. در تیرماه سال ۶۹ در اولین دیدار اختصاصی که با مسئولین قضایی دارد مطالبه خود را بیان می کند: «حقیقتش، ما به این حد قوّهی قضائیه، راضی نیستیم. قدر شما آقایان را میدانیم و پیشرفت قوّهی قضائیه را هم مثل همهی اولیالابصار مشاهده میکنیم. تحرک و تلاش قوّهی قضائیه، بحمدالله خوب و محسوس است؛ اما شما الگو را دستگاه امیرالمؤمنین(علیهالصّلاهوالسّلام) قرار بدهید. خودمان را با او بسنجیم، نگوییم هم نمیشود. بله، آنطور نخواهد شد؛ لیکن نزدیک و شبیه به او، ممکن است.» همچنین در سال بعد نیز در ۰۵/۰۴/۱۳۷۰ در دیدار با مسئولان دستگاه قضایی بر این امر تأکید می کند و می فرماید:
مکرر از تحول در دستگاه قضایی و پیشرفت به سمت یک دستگاه قضایی سالم و کامل صحبت میشود، و من از نزدیک شاهدم که واقعاً تلاشهای زیادی هم انجام میگیرد و رئیس محترم قوّهی قضاییه و مسؤولان محترم واقعاً دلسوزانه تلاش میکنند؛ انسان این را کاملاً حس میکند. من میخواهم عرض بکنم که اصلاحسازی دستگاه قضایی، در درجهی اول به همین چیزهاست. ما کاری بکنیم که شمول قوانینی که قضاوت براساس آنها انجام میگیرد، نسبت به همهی افراد یکسان باشد و تبعیضی وجود نداشته باشد.
طرح بحث «نوسازی معنوی» در کنار نوسازی مادی، در انتهای دولت سازندگی و ابتدای دولت اصلاحات (۱۳۷۵-۱۳۷۶)
از اواسط دهه هفتاد مقام معظم رهبری در حالی که از توسعه مادی کشور ابراز خرسندی می کند، ولی به فراخور شرایط اجتماعی که مشاهده می فرماید به واژه پردازی مهمی تحت عنوان «نوسازی معنوی» مبادرت می ورزد. ایشان در «سخنرانی در اجتماع مردم اهواز۱۸/۱۲/۱۳۷۵» که در آخرین ماههای دولت دوم مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی ایراد شده است، مراحل طی شده انقلاب اسلامی را در سه مرحلهی«پیروزی انقلاب در سال ۵۷»، «دفع تهاجم دشمن» و «مرحله نوسازی مادی» جمع بندی می کند و از نوسازی معنوی به عنوان مرحله چهارم انقلاب نام می برد که می بایست بتواند معنویت، دین، اخلاق، عدالت، معرفت ، سواد و توانمندیهای گوناگون را در جامعه مستقر نماید. ایشان همین مطلب را در ابتدای روی کار آمدن دولت آقای خاتمی نیز پی میگیرد و در «بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده های شهدا ۲۹/۰۵/۱۳۷۶»، «بیانات در دیدار کارگزاران نظام ۰۷/۰۹/۱۳۷۶» بر ضرورت نوسازی معنوی تأکید می ورزد.
توجه به مسئله نوآوری و نواندیشی علمی در آستانه دهه هشتاد (۱۳۷۹-۱۳۸۹)
در انتهای سال ۷۹ ایشان در ضمن یک سخنرانی مهم، مسئله نوآوری و نواندیشی علمی (اجتهاد) در همه علوم اعم از علوم صنعتی، علوم اجتماعی، علوم انسانی و … را مطرح می کنند و از دانشگاهیان می خواهند که به تأمین قوت علمی و جرأت علمی، پیشرفت علمی کشور را رقم بزنند. این سخنرانی سرآغاز سلسله بیاناتی ایشان در خصوص آزاداندیشی، نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری و تولید علوم انسانی اسلامی است. اوج مطالبه حضرت آقا در خصوص تولید علوم انسانی اسلامی را باید در یک دهه بعد و ایام فتنه ۸۸ و در جمع اساتید دانشگاه و بانوان قرآن پژوه و یک سال بعد در جمع نخبگان حوزه های علمیه در قم دنبال کرد.
طرح ایده تمدنی، در آستانه دهه هشتاد (۱۳۷۹)
در همین سالهای انتهایی دهه هفتاد، مقام معظم رهبری در کنار طرح نهضت تولید علم، «ایده تمدنی» خویش را نیز منقح می کنند. ایدهای ۵ مرحلهای که قریب به یک دهه است، چهارچوبش در ذهن ایشان رقم خورده است. ظاهرا اولین زمانی که مقام معظم رهبری به ایده تمدنی خود اشاره می کند در جمع تعدادی از مهمانهای خارجی در سال ۱۳۷۰ است که صحبت از مراحل دولت اسلامی، جامعه اسلامی و دنیای اسلامی می کنند. بعد از این تقریبا ۸ سال هیچ خبری از این ایده مشاهده نمی شود و در این مدت، ایشان در سخنرانی های مختلف به تثبیت اصل اصطلاح «تمدن نوین اسلامی» می پردازد. در سال ۱۳۷۹ ایشان برای اولین بار فرآیند پنج مرحله ای «نهضت اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی (کشور اسلامی) و تمدن نوین اسلامی (دنیای اسلامی)» را توضیح می دهد و اعلام می دارد که انقلاب در مرحله سوم حرکت خود به سوی تمدن نوین اسلامی است.
توجه به ایده جهانی سازی و طرح راهبرد مقاومت همه جانبه، در نیمه نخست دهه هشتاد (۱۳۷۹-۱۳۸۵)
در سالهای اول دهه هشتاد و همزمان با تبیین های متعدد مقام معظم رهبری در خصوص «فرآیند دستیابی به تمدن نوین اسلامی»، یک اتفاق نظر ایشان را جلب می کند و ایشان بر اساس آنها توجه بیشتری به «برنامه و الگوهای تحول و پیشرفت» نشان می دهد.
آن اتفاق مهم، ماجرای «جهانیگری» یا همان «جهانیسازی» است. ایشان از اوائل سال ۱۳۷۹ به این مسئله واکنش نشان داده است و در سخنرانی های متعددی خطر این حرکت جهانی را که توسط قدرتهای جهانی و از طریق سازمان ملل در حال انجام است، تذکر داده است. ایشان گفتمان جهانی شدن که در آن سالها حرف نویی قلمداد می شد، باطناً آمریکایی شدن تعبیر می کند که در زیر حرفهای قشنگی به اسم جهانی شدن و تحول و پیشرفت به کشورهای مختلف ارائه می شود. ایشان در مقابل چنین طرحی است که «راهبرد مقاومت» را به عنوان وظیفه همگانی در برابر سیل تهاجم جهانی نظام سلطه ارائه می دهد. واکنش ایشان به «بیانیه هزاره سوم در سازمان ملل» را نیز باید در همین راستا تحلیل نمود. ایشان در سخنرانی در جمع مردم سمنان در تاریخ ۱۷/۰۸/۱۳۸۵ نسبت به این بیانیه که در آستانه هزاره سوم میلادی صادر شده است، واکنش نشان می دهد و می فرماید که طراحهای جهانی برای هزاره سوم، حرفهای یاوه می گویند و اگر بتوان برای هزاره سوم و یا لااقل قرن پیش رو عنوانی بیان کرد، آن، قرن معنویت و و قرن استقلال و قرن بازیابی هویت ملی ملتهاست و ایران، سرآغاز آن بوده است.
الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی، طرح مقاومت جمهوری اسلامی در برابر جهانی سازی (۱۳۸۵-۱۴۰۰)
در همین سفر سمنان در سال ۱۳۸۵ و در جمع دانشگاهیان سمنان، اولین بار مقام معظم رهبری به ضرورت طراحی «الگوی پیشرفت» تصریح می کنند و این توجه را می دهند که در عین حالی که تحول، اجتناب ناپذیر است، ولی اراده انسانی در کیفیت تحول دخیل است و بر این اساس، ما تحول منفی و تحول مثبت داریم. ایشان اساس تحول مثبت یا همان پیشرفت را ملاحظه «عناصر اصلی هویت ملی» معرفی می کند و تصریح می کند که هویت ملی، اساس پیشرفت هر کشوری است .
مطرح شدن «ایدهپردازی مدل پیشرفت»، به عنوان یک مسئله کانونی (۱۳۸۶)
یک سال بعد، در سال ۱۳۸۶ در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد «لزوم بازشناسی الگوی توسعه و پیشرفت» را مطرح کردند و «ایدهپردازی مدل پیشرفت» را به عنوان یک مسئله کانونی در فضای فکری کشور دانستند. در این سخنرانی خاستگاه طرح مسئله را این دانستند که «امروز در چشم بسیاری از نخبگان ما، بسیاری از کارگزاران ما، مدل پیشرفت صرفاً مدل غربی است».
تعیین شعار «دهه پیشرفت و عدالت» برای دهه چهارم انقلاب (۱۳۸۸)
در سال ۱۳۸۷ حلقه دیگری از مباحث در زمینه پیشرفت را پیش گرفتند و در سخنرانی که در جمع دانشجویان استان فارس داشتند، یک جمعبندی از مدلهای پیشرفت در سه دهه نخست انقلاب ارایه دادند. ایشان دهه نخست را دهه رجوع به مدلهای شرقی و دهه دوم را دهه رجوع به مدلهای غربی دانستند و فرمودند که تجربه سه دهه ما را به رشد و بلوغی رسانده که مدل جدیدی برای پیشرفت فکر کنیم. از خرداد سال ۱۳۸۷ و پیامی که برای مجلس شورای اسلامی صادر کردند، مقدّمهسازی برای تعیین شعار دهه چهارم به عنوان «دهه پیشرفت و عدالت» را کلید زدند و این مسئله را در پیامها و سخنرانیهای متعدّدی در سال ۱۳۸۷ پی گرفتند و در نوروز سال ۱۳۸۸، شروع سال ۱۳۸۸ را آغاز دهه پیشرفت و عدالت تعیین کردند.
تصریح به تمایز پیشرفت و توسعه و نفی الگوهای توسعه غربی (۱۳۸۸)
تا آغاز سال ۱۳۸۸، رهبری هیچگاه در مقام مرزبندی با واژه توسعه برنیامدند و تنها به نقادی الگوهای توسعه غربی اکتفا کردند. اما در سخنرانی که در جمع دانشجویان استان کردستان ـ یک ماه قبل از انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ ـ داشتند، به صراحت نسبت بهکارگیری واژه توسعه پرهیز دادند و واژه «پیشرفت» را به عنوان جایگزین آن مطرح کردند. در این سخنرانی عدم سنخیت الگوهای توسعه با «شرایط بومی» و «مبانی معرفتی» را مورد توجّه قرار دادند و به برخی از چالشهای معرفتی الگوهای توسعه غربی اشاره کردند. این سخنرانی از مبسوطترین سخنرانیهای رهبری در طرح مسئله پیشرفت اسلامی ـ ایرانی بود.
پی گیری تدوین سند الگو از طریق، راهاندازی نشستهای اندیشه راهبردی و تأسیس مرکز الگو (۱۳۸۹-۱۳۹۰)
در سال ۱۳۸۹ و پس از فروکش کردن پیامدهای سیاسی و اجتماعی فتنه ۸۸، نشستهای اندیشههای راهبردی را راهاندازی کردند و نخستین جلسه این نشست را به «الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت» اختصاص دادند. سپس، پیگیری این جلسات را به ساختار جدیدی با عنوان «مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت» که با حکم مستقیم خود تاسیس کردند، واگذار کردند. این حکم که در سال ۱۳۹۰صادر شد، پیگیری ترویج و گفتمان و تدوین سند الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت با مشارکت اساتید و نخبگان را به مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت محوّل کرد.
مطرح شدن پیشرفت به معنای مستجمع تمامی اهداف انقلاب اسلامی (۱۳۹۱)
رهبری در سفر استانی به خراسان شمالی در سال ۱۳۹۱، در دیدار مردم بجنورد «پیشرفت» را مستجمع تمامی اهداف انقلاب اسلامی معرّفی کردند و بار معنایی این مفهوم را وسعت بخشیدند.
بیانیه گام دوم و دعوت از نخبگان به طور خاص، مطالبه عمومی و خصوص رهبری برای مشارکت در تکمیل سند الگو (۱۳۹۷)
پس از هفت سال، سند الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت آماده شد و رهبری طی فراخوانی همه نخبگان حوزه و دانشگاه و قوای سهگانه را به بررسی و تکمیل این سند دعوت کردند. این کار که در فضای کارگزاران و نخبگان حوزوی و دانشگاهی صورت پذیرفت، با صدور بیانیه گام دوم به فضای مردم تعمیم داده شد؛ ایشان در بیانیه دوم تلاش داشتهاند که مسئله پیشرفت اسلامی ـ ایرانی که تا حدودی در فضای نخبگانی کشور جایی پیدا کرد، به صورت اجتماعیتر مطرح نمایند.
جمعبندی: گفتمان «پیشرفت-توسعه»، گفتمان محوری دهه پنجم انقلاب اسلامی
ماحصل این فرآیند ۱۵ ساله به تولید ادبیات در حوزه پیشرفت اسلامی ـ ایرانی انجامیده است و تا حدودی این ادبیات در فضای نخبگانی و برخی از کارگزاران کشور جای خود را پیدا کرده است ولی هنوز تا عمومی شدن فاصله زیادی دارد. ضمن اینکه هنوز دلالتهای عملی آن در عرصههای مختلف حکمرانی به تفصیل مشخص نشده است. ولی همین نکته در توفیق رهبری در گفتمانسازی پیشرفت و مرزبندی با گفتمان توسعه کافیست که جریانهای سکولار همه همّ و غمّ خود را در مفهوم «توسعه» تجمیع و خلاصه کردهاند. راهاندازی «پویش توسعه» و «مجله آگاهی نو» که شعار خود را احیا گفتمان توسعه قرار دادهاند، حاکی از آن است که دوگانه «پیشرفت ـ توسعه» رفته رفته به مبنای جدیدی برای صورتبندی نحلههای فعال در انقلاب اسلامی تبدیل شده است. اگر در دهه نخست انقلاب اسلامی، دوگانه «چپ ـ راست»، در دهه دوم و سوم دوگانه «اصولگرا ـ اصلاحطلب»، در دهه چهارم «مقاومت ـ سازش» مبنای صورتبندی جناحهای سیاسی بود، در دهه پنجم «پیشرفت ـ توسعه» به مبنایی برای صورتبندی تحوّلات در عرصههای مختلف اجتماعی مبدّل شده است.