• امروز : جمعه - ۳۱ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 19 April - 2024
کل اخبار 6238اخبار امروز 0

صدای حوزه امروز

شهیدانه خوی؛ نمونه ای از گروه های کوچک مردمی در عرصه جهاد فرهنگی روایت نگاری از یک نماز بهاری آقای سروش محلاتی! تحریک گسل قم ـ نجف؛ به چه قیمت و هدفی؟! دیدگاه آیت الله فاضل نسبت به ماجرای درمانگاه قم و طلبه ای که فیلم خرید ماشینش منتشر شد و ماجرای چای دبش! اگر فهم درستی از گزاره های دینی ندارید، لااقل ساکت بمانید! گفتگو با امام جماعت مسجد ۲۴ ساعته دهکده المپیک تهران / بهترین منصب در کره زمین امامت مسجد است! پاسخ معاون تبلیغ حوزه به دغدغه های مبلغان فضای مجازی؛ لزوم افزایش حمایت از مبلغین و خروج از پراکنده کاری ها دهمین جشنواره هنر آسمانی حوزه علمیه با محوریت تبلیغ نوین، هوش مصنوعی! پیام تقدیر و تشکر انجمن اساتید انقلابی سطوح عالی حوزه علمیه قم انتخابات چقدر ارتباط به اسلام و امام زمان (عج) دارد؟! امام محله‌ای که مسجد محوری در امور را به معنای واقعی دنبال می‌کند/ تشکیل گروههای سرود ویژه نوجوانان در مسیر جریان سازی جنس محتوای نامه های پیامبر(ص) به سران کشورها: تبلیغ با چاشنی عزت و تهدید! لزوم جدیت در مقابله مدبرانه با پدیده کشف حجاب گزارش کار مدیر حوزه های علمیه در جمع طلاب یزد؛ طرح جامع تبلیغ خدمت مقام معظم رهبری ارسال شده است

15
استاد سواد رسانه‌ای و فیلمسازی، در گفت‌وگو با صدای حوزه تشریح کرد؛

رابطه نامتوازن حوزه علمیه با هنر و رسانه، ساختار هنر دینی را خدشه دار میکند / “شایسته سالاری” در مراکز فرهنگی حوزه علمیه، کمرنگ است

  • کد خبر : 24079
  • 29 شهریور 1400 - 15:45
رابطه نامتوازن حوزه علمیه با هنر و رسانه، ساختار هنر دینی را خدشه دار میکند / “شایسته سالاری” در مراکز فرهنگی حوزه علمیه، کمرنگ است
هادی نادری با بیان اینکه مدیران بدون تجربه هنری، توان مدیریت مجموعه‌های فرهنگی_هنری را ندارند، گفت: عدم شایسته سالاری در تعیین مدیران حوزه های علمیه، مهمترین مشکلی است که گریبان‌گیر طلاب مستعد شده است.

اشاره؛

قرار ما با آقای نادری، در سالن آمفی تئاترِ معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات بود. سالنی که محل برگزاری کلاس او با طلاب خواهر در موضوع آموزش “زیبایی شناسی” بود. هادی نادری را باید بیش از هرچیز، یک استاد توانمند دانست که هرآنچه یک هنرمند رسانه‌ای نیاز دارد، تخصص اوست!

غالب هنرجویان وی را، طلاب و دانشجویان متعهد تشکیل می‌دهند و این، نشان از عِرق او به حوزه علمیه و ارزشهای انقلاب اسلامی است.

به دلیل آنکه هادی نادری، پژوهشگر طب اصیل بوده و خود، یک هنرمندِ دوربین و قلم به دست است، تدریس‌های کاربردی و جذاب، وی را منحصر به فرد کرده؛ نادری، از آن دست هنرمندانی است که از هر انگشتش، چند هنر و حرفه می‌بارد!

از تدریس مبانی طب اصیل و سواد رسانه ای و رشته های گوناگون ادبیات روایی گرفته تا نویسندگی و کارگردانی فیلم داستانی و مستند، تهیه کنندگی، تدوین، آموزش مبانی موسیقی و رشته های مختلف ورزشی و …؛ اما بیشتر، او را یک “فیلمساز” می‌شناسند.

 او نویسنده، تدوینگر، تهیه کننده و کارگردان آثاری چون: سرمشق / شکر و شکایت / زخم / تا دیار یار / آفتاب صبح / ققنوس ها / راه نرفته / خارج از گود / پایان نامه / زیر زنجیر / یک عاشقانه آرام/ شام عاشورا / قیام عاشورا / پیام عاشورا / پرچم / سپیده / باغ دل / گیم اُوِر / سقا / امان از جدایی / بوی سیب و … است و جوایزی همچون مقام اول بخش مستند جشنواره ملی فیلم دانشجویی ۱۳۸۹، مقام دوم بخش ویژه داستانی جشنواره سراسری  فیلم کوتاه اشراق ۱۳۹۲، مقام دوم جشنواره سراسری  تبلیغ نوین ( جنات )  ۱۳۹۲، تقدیر شده در نهمین جشنواره بین المللی ( فیلم کوتاه  ۱۰۰ ) ۱۳۹۲ و همچنین رتبه های برتر جشنواره های مطرحی چون جشنواره فیلم رضوی، جشنواره رویش، جشنواره آسمان، جشنواره طنین، جشنواره سما ، جشنواره نماز و … را کسب کرده است.

وی با برگزاری کلاسهای مختلف در حوزه و دانشگاه و همچنین برگزاری بیش از ۱۰۰ ورک شاپ تخصصی آموزش مبانی طب اصیل و زیبایی شناسی هنر در سراسر کشور، دانش آموخته رشته حقوق و معارف اسلامی و دارای مدرک تحصیلات عالیه ی علوم حوزوی از مرکز مدیریت حوزه علمیه ی قم می‌باشد. هادی نادری، عضو هیئت مدیره خانه مستند استان قم، عضو فعال بسیج هنرمندان استان قم، عضو نخبگان بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قم، مدیر گروه فرهنگی هنری آرمان، عضو اصلی ( نماینده دادگستری ) و رئیس شعبه ۵۴ شورای حل اختلاف استان قم نیز می‌باشد.

در ادامه، صحبت‌های صریح او، که بیشتر یک درددل از اهالی رسانه حوزه است را، با خبرنگار صدای حوزه می‌خوانید:

صدای حوزه – لطفا خودتان را معرفی کنید و بگویید چگونه وارد عرصه هنر و سینما شدید؟

بسم الله النور؛ هادی نادری هستم، متولد سوم آبان ۱۳۵۹ در شهر مقدس قم؛ در خانواده ای مذهبی به دنیا آمدم و پدرم روحانی بودند؛ پدر که قاضی دادگاه انقلاب بودند در سال ۱۳۶۳ توسط منافقین ترور شدند و بعد از شهادت ایشان به زادگاه مادری، مازندران و شهر بابل بازگشتیم.

نقاشی و طراحی را در دوران کودکی با ذوق و شوق هنری خودم شروع کردم؛ البته در این زمینه استادی نداشتم و به لطف خدا در همان ابتدای فعالیتم، موفق شدم در چندین جشنواره هنری استانی کسب مقام کنم.

در نوجوانی، همزمان با تحصیل، در مدرسه و مسجد محله، فعایتهای فرهنگی-هنری زیادی انجام میدادیم، اجرای طرح استانی بوستان نماز و گلستان ولایت و همچنین تشکیل و سرپرستی گروه های نمایش و سرود و تواشیح، از همان دست فعالیتهای جذابی بود که آرامم میکرد!

بعد از گذراندن تحصیلات دوران متوسطه، بنابر وصیت پدر، برای ادامه تحصیل، وارد حوزه های علمیه شهر بابل شدم و خدمت حضرات آیات روحانی، محمدی و  فاضل استرآبادی تلمذ کردم.

بعد از اتمام دوره سطح، برای ادامه تحصیلات عالیه علوم دینی، به حوزه علمیه قم آمدم و به صورت متمرکز، مدتی هم مشغول به تحصیل فلسفه بودم.

هادی نادری

سابقه تدریسم، از حوزه علمیه ی روحیه بابل و از تدریس دروس منطق و ادبیات شروع شد. از ویژگیهای آیت الله محمدی، شناسایی افراد مستعد برای تدریس بود و همین امر، آغازی شد برای کسب تجربه‌ام در تدریس علوم حوزوی .

از کودکی، علاقه مند به تلاوت قرآن کریم بودم و برای اینکه بتوانم تلاوت قرآن را به صورت حرفه‌ای پیش ببرم، راهنمایی شدم به فراگیری دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی، که عمدتا به صورت خودجوش به آن مشغول بودم و چون امکان برخورداری از کلاس و ابزار موسیقی را نداشتم و از طرفی هم درگیر محدودیتهای حجره نشینی شده بودم، این روند، کند و سخت پیش می‌رفت؛ اما به دلیل علاقه‌ای که داشتم، مطالعات موسیقایی خودم را دنبال می‌کردم و گاهی هم، مخفیانه ساز میردم !

البته بیشتر طلبه ها، با دیدن نقاشی هایم و همچنین شنیدن صدای ساز نی، تشویقم میکردند و هر کدام، به نحوی نسبت به هنر و موسیقی، ابراز علاقه داشتند.

در فیضیه مازندران، در کنار ورزشهای رزمی، با بعضی از دوستان، تمرین خوشنویسی میکردیم و از آنجا، فراگیری خط نستعلیق و شکسته نستعلیق آغاز شد.

به مرور، با هنرهای دستی آشنا شدم و بخاطر تجربه ام در طراحی و نقاشی، مدتی نقشه فرش می‌کشیدم و همین، منبع درآمد من شده بود و حتی مدتی، شروع به قالیبافی کردم.

به تدریج، با گونه های مختلف هنر، آشنا شدم و  به خاطر علاقه ام به هنر هفتم، با اجاره دوربینی ساده ای، فیلم کوتاهی ساختم و فیلمم در جشنواره‌ای شرکت داده شد و این، سرآغازی شد، برای تمرکزم در سینما و رشته ی فیلمسازی.

در آن دوران، به دلیل جو موجود در حوزه ها ، فعالیتهای هنری، خصوصا موسیقی و فیلمسازی را، مغایر با ذی طلبگی میدیدند و یقینا اگر مسولین حوزه، از فعالیتهای هنریم با خبر میشدند، با من برخورد جدی میشد؛ اما، هیچ کدام از اینها، جلودارم نبود!

آشنایی با مدرسه اسلامی هنر

سه سال بعد از عزیمتم به قم، در سال ۱۳۸۱ ازدواج کردم و بعد از آن، فعالیتهای هنریم، با جدیت بیشتری دنبال شد.

مدتی گذشت، تا اینکه توسط یکی از دوستان، با “مدرسه اسلامی هنر” آشنا شدم؛

پیش از آن با «سوره» و «انجمن سینمای جوانان» ارتباط داشتم، ولی آشناییم با مدرسه اسلامی هنر، فصل جدیدی در فعالیت‌های هنریم بود !

در این مجموعه، علاوه بر دوستان همسو، با اساتید پر آوازه ای چون: مسعود فراستی، حسین معززی نیا، بهروز افخمی و دیگر بزرگان این عرصه آشنا شدم و همین باعث شد، در دوره فیلمسازی “مدرسه اسلامی هنر” شرکت کنم و همرا با دیگر دوستان علاقه مند، دوره هایی نظیر ایده و خلاقیت، عکاسی، تدوین، فیلمنامه نویسی، تاریخ سینما و کارگردانی را، به بهترین شکل بیاموزیم.

آموزشهای تخصصی در مدرسه اسلامی هنر، بهانه ای شد، تا به صورت حرفه ای و انگیزه ای مضاعف، وارد این عرصه شوم و به صورت حرفه ای، در رشته ی فیلمسازی، فعالیت کنم.

در آن ایام، به صورت اتفاقی، با طب اصیل ( ایرانی-اسلامی) آشنا شدم و سعی کردم در کنار ادامه تحصیلات حوزوی و دانشگاهی، بر پژوهش، به ویژه، پژوهش های طبی و هنری، تمرکز بیشتری داشته باشم و در کنار تحصیل، تدریس کنم.

در تعطیلات تابستانی، در شهر بابل، گروه کوچکی متشکل از چند نوجوان دختر و پسر، تشکیل دادم و به علاقه مندان هنر، مباحث هنری را آموزش میدادم؛ بعد از مدتی، با پیشنهاد گروهی از خانمهای فرهنگی شهر بابل، که از معلمان و اساتید بودند، جلسات هفتگی آموزش مباحث زیبایی شناسی و طب را آغاز کردیم.

به مرور، از تهران و شهرهای مختلف، دعوت به تدریس می شدم و هر بار، تجربه ای تازه در شیوه های آموزشی کسب می کردم.

علاقه به مباحث علمی موجب شد که مدتی از هنر فاصله بگیرم؛ در آن ایام برای ادامه تحصیل، در رشته حقوق و معارف اسلامی وارد موسسه امام خمینی(ره) شدم و بعد از مدتی در دانشگاه  مفید، علوم سیاسی خواندم.

مدتی هم در موسسه تخصصی قضای آیت الله شاهرودی، مشغول به تحصیل شدم، اما هیچکدام از این‌ها، اغنائم نمی‌کرد و دوری از هنر، برایم قابل تحمل نبود؛

به قول حافظ: هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم؛ نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم!

با ۸۰ هزار تومان فیلم ساختم!

فعالیتهای هنریم، به صورت متمرکز در فیلمسازی ادامه پیدا کرد و مطمئن شدم، باید پیشینه قوی‌تری را در هنرهای شش گانه همچون معماری، صنایع دستی، ادبیات و دیگر گونه های هنری کسب کنم.

سعی کردم به صورت خودجوش و بدون کلاس و استاد، علوم مختلف هنری را بیاموزم.

در کنار آموزشهای هنریم در مدرسه اسلامی هنر، چند فیلم کوتاه کلاسی ساختم و با همان فیلمها در جشنواره‌های ملی و حتی بین المللی شرکت کردم و در برخی از آنها، مقام هم کسب کردم؛ این در حالی بود که تمام هزینه های فیلمهایم به اندازه هزینه ی پذیرایی عوامل فیلمهای رقبا هم نبود!

تنهای تنها، با مبالغی کمتر از ۱۰۰ هزار تومان، فیلم میساختم و در جشنواره های ملی، جایزه میگرفتم.

در اولین جشنواره سراسری فیلم اشراق، با فیلم ۸۰ هزار تومانیم، نفر دوم جشنواره شدم!

دانشکده پر از اشکال صدا و سیما

بعد از دریافت جایزه نفر دومیم در جشنواره ملی فیلم اشراق، با یکی از اساتید دانشکده صدا و سیمای قم آشنا شدم؛ با دعوت ایشان در آزمون دانشکده شرکت کردم و در سال ۱۳۸۹ دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته تهیه کنندگی  سیما شدم … چهارسال از بهترین روزهای زندگی ما، در دانشکده صداوسیما بدون فایده گذشت!

آن روزها، خسته از درسهای تئوری و بی فایده، در سالن آمفی تیآتر دانشکده، با بعضی از دوستان جمع می‌شدیم و برای آنها کارگردانی می گفتم. در کارگاهم، شیوه های متنوع ساخت فیلم و تدوین را آموزش میدادم و برای اعضای کلاس از تجربیات فیلمسازیم میگفتم.

به تدریج کلاسم شلوغ شد؛ دانشجویان سال بالاتر هم در کلاسم حاضر می‌شدند، حتی خانومهای رشته ی ادبیات نمایشی هم در کلاسم شرکت میکردند، فیلم میساختند و در جشنواره ها کسب مقام میکردند؛ این، به مذاق بعضی از اساتید بومی آنجا خوش نیامد !

دانشجویان دانشکده، دو پایان نامه داشتند؛ تئوری و عملی و برای پایان نامه عملی و اخذ مدرک، باید فیلم میساختند؛ اما به دلیل آموزشهای غلط و نبود برنامه ریزی صحیح آموزشی، اکثر دانشجویان، تنها در مقام تهیه کننده (سرمایه گذار) ایفای نقش میکردند و فیلم‌هایشان را به کارگردانهای مجرب، سفارش میدادند !

تصمیم گرفتم از این فرصت استفاده کنم؛ برای دانشجویان سال بالاتر  فیلم میساختم و در ازای دریافت پول، پایان نامه های عملیشان را تمام میکردم!

رئیس دانشکده متوجه جریان شد و من را بازخواست کرد؛ به او گفتم اگر فیلم دانشجویان را نسازم، اوضاع درست می‌شود؟! گفت: نه! گفتم: ‌پایان‌نامه‌های عملی را یک نفر از خود دانشگاه بسازد بهتر است یا یک نفر از بیرون این کار را انجام دهد ؟! جوابی نداشت …

تفاوت دانشکده صدا و سیما و مدرسه اسلامی هنر

متاسفانه، برنامه‌ریزی دانشکده صداوسیما توسط حوزویان نوشته شده بود که ادامه همان مسیر پراشکال تدوین دروس در حوزه علمیه بود؛

متاسفانه، حوزه ی علمیه، هیچ برنامه ی مشخصی برای شناسایی و پرورش استعدادهایش نداشت؛ چه در خود حوزه و چه در مراکز آموزشی و پژوهشی وابسته؛ در این میان، مدرسه اسلامی هنر، مسیر جدید و درستی را برای هنرجویان خود فراهم می‌کرد.

در مدرسه، تجهیزات در اختیار هنرجویان قرار می‌گرفت و اکثر اساتید، با سواد و مجرب بودند، اگر بعضا تجربه ی زیادی هم نداشته بودند لااقل خودشان فیلم ساخته بودند؛ اما در دانشگاه صداوسیما، اساتیدی مشغول به تدریس فیلمسازی بودند که خودشان حتی یک فیلم  نساخته بودند!

مثل کسی که آشپزی نکرده و به میخواهد به شما آموزش آشپزی بدهد !

این مشکل، شاید در حوزه چشمگیر نباشد؛ چرا که در علوم حوزوی، مباحث غالبا تئوری هستند؛

اما در رشته های هنری، این وضعیت قابل اغماض نیست!

در مباحث هنری، افراد می‌توانند مدعی باشند اما زمانی که قرار باشد ادعاها به مرحله عمل برسد، حق و ناحق مشخص میشود!

همراه با دانشجویان هم دوره ای، از دانشکده پر از اشکال صدا و سیما، فارغ التحصیل شدیم اما با وجود بورسیه، کارمند نشدم!

تدریس را ادامه دادم و به لطف خدا، موفق بودم؛ از این جهت می‌گویم موفق بودم که سال‌های متمادی برای تدریس دعوت شدم و همچنان در مراکز مختلف علمی و دانشگاهی، مشغول تدریسم؛ مراکزی چون: دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه صدا و سیما، انجمن سینمای جوانان، مدرسه اسلامی هنر، جامعه المصطفی العالمیه، جامعه الزهرا، دفتر تبلیغات اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، موسسات آموزشی و …

در این سال‌ها، از طرف حوزه هیچ حمایتی از من نشد؛ کما این که از طلاب رسانه‌ای حمایت چندانی صورت نمیگیرد.

به لطف خدا، نه از حوزه، ریالی شهریه می‌گیرم، نه از معافیت تحصیلی حوزه استفاده کرده ام، نه حتی یک سفر مشهد از طرف حوزه رفته‌ام!

مشکل اصلی هنر و رسانه در حوزه علمیه

صدای حوزه – اگر بخواهید فضای هنری و رسانه‌ای حوزه را آسیب‌شناسی کنید، مشکلاتی که این فضا از آن رنج می‌برد چیست؟

اولین مشکل این است که فضای هنری و رسانه‌ای در حوزه علمیه، صاحب ندارد؛ اصولا حوزه، برای علاقه مندان به هنر، برنامه و هدفی ندارد

تا در جهت رسیدن به آن اهداف، برنامه ریزی کند و امکانات و حمایت‌های لازم را برای طلبه ها فراهم نماید!

به همین جهت، طلاب هنرجو، مجبور هستند زیرچتر نهادها و سازمانهای دیگری بروند.

دومین مشکل،‌ ایراد ساختاری است؛ هنر، با ساختار فعلی حوزه، سازگاری ندارد!

این ساختار، از یک تضاد ایدئولوژیک با هنر رنج می‌برد؛ ساختار دروس پایه حوزوی، همچون فقه و اصول، املاییست است اما هنر، ساختاری انشایی دارد؛ این مسئله، در نگرش و ساختار ذهنی مدیران حوزوی تاثیر گذاشته است و از روزهای ابتدایی تاسیس مدیریت حوزه علمیه تا به امروز، ماندگاری داشته و در این مورد، کسی پاسخگو نیست!

تحکم در حوزه علمیه، مانع گسترش ایدئولوژی‌های طرفدار رسانه می‌شود؛

همانطور که گفتم، در هنر، همه چیز انشایی است نه املایی و برخی در حوزه، این را برنمی‌تابند، چرا که معتقدند باعث تکثر و چند صدایی شده و نظام حوزه را  از وحدت دور خواهد کرد و موجب تشویش اذهان و پریشانی خواهد شد!

به همین دلیل است که در مدیریت حوزه، موسیقی و کلا، هنر را برنمیتابند!

این درحالی است که بسیاری از علمای سلف یا حتی علمای معاصر، موسیقی می‌دانند؛

باید بدانیم که موسیقی، زیرمجموعه ریاضیات و ریاضیات، زیرمجموعه فلسفه است و  فلسفه از متون و ستون دروس حوزوی است.

به دلیل برخی تنگ نظری ها و البته اعمال سلائق شخصی، ساختار حوزه علمیه، با هنر و هنرآموزی، در تعارض است.

چهارچوب نظام تحصیلی حوزه، مخالف چند صدایی است و یقینا اگر کسی نظری برای تغییر شرایط بدهد، محکوم به تک روی و مخالفت با موازین خواهد شد!

به طور مثال یکی از شاخصه‌های آثار هنری، ظهور احساس و عواطف هنرمند است و ریشه ی این عواطف، از زیست شخص هنرمند نشات میگیرد؛

در حوزه، چه تمهیداتی برای زیست صحیح طلاب برنامه ریزی شده است ؟!

آیا در محیط حوزه، طلبه، با مسایل و مشکلات اجتماعی روز یا چالشهای فرهنگی و سیاسی آشنا میشود ؟!

آیا در حوزه، برنامه ای برای تربیت نیروهای کارآمد در عرصه های مختلف اجتماعی، وجود دارد ؟!

ضرورت آگاهی به مسایل روز، تا چه اندازه برای مسولین و برنامه ریزان حوزوی اهمیت دارد ؟!

اصولا، شخص هنرمند، عاطفی و حساس است و بروز احساسات و عواطف با چهاچوب های سفت و سخت حوزوی در تعارض و تضاد میباشد.

فعالیتهای ذهن هنرمند، نقادانه و خلاقانه است و ریشه ی این خلاقیت، تخیلی آزاد و به دور از هر گونه تقلید و تکلیف و تکلف می باشد.

اشکال اصلی در استراتژی مدیریت حوزوی، عدم شناخت نسبت به همین ایدئولوژی متضاد است !

در سالهای اخیر، به علت هجمه های بیشمار رسانه ای و ارتباط بی واسطه ی شبکه ها و صفحات معاند با عموم مخاطبین، ضرورت آشنایی با هنر و سواد رسانه ای برای برخی از مسئولین مطلع، بدیهی شد و استفاده از ظرفیت ها و روشهای نوین تبلیغی، به عنوان یک ضرورت در دستور کار برنامه ریزان قرار گرفت، اما به دلیل عدم آشنایی با برنامه ریزی درست و جامع و همچنین نبود مدیران مجرب و دارای دغدغه، کار به جایی نبرد !

شرایط زمانه و قرار گرفتن جامعه در مرحله گذار، فرصتی شد تا مدیران و برنامه ریزان حوزوی، نگاهی به هنر و رسانه داشته باشند اما این امر، نیازمند شناخت کامل و برنامه ریزی های کوتاه، میان و بلند مدت دارد.

طالبان شیعی همان‌هایی هستند که استکان فرزند امام را آب می‌کشدند

مع الاسف، ریشه اصلی مشکلات در موارد ذکر شده، عدم آشنایی و تنگ نظری ها است؛ جامعه ی امروز ایران، نیاز به پالایش در همه ی ارکان سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارد و برای این مهم، بار سنگینی بر دوش حوزه های علمیه ما ست.

آنهایی که برای تغییر و اصلاح شرایط در حوزه، حتی حاضر به قبول منویات مقام معظم رهبری هم نیستند، برای حرف دلسوزان دیگر، تره هم خورد نمیکنند!

 متاسفانه، هنوز هم، در حوزه های علمیه با طالبان شیعی مواجه هستیم!

تفکری که باعث میشد، روزی در فیضیه، استکان فرزند امام خمینی (ره) را آب بکشند، هنوز هم در گوشه و کنار دیده و شنیده میشود!

این “طالبانیزم فرهنگی” موجب میشود، حوزه، هم در درون و هم از بیرون، دچار چالشهای عدیده شود.

باید با زبان رسانه آشنا شویم

رسانه، پیشانی و ویترین است، و طراحی و چینش آن، نیاز به شناخت کامل، تجربه کافی و مهارت خاص دارد.

رسانه، فن است، مال ما نیست از بیرون آمده است و باید زبان آن را بیاموزیم؛ این زبان، تنها با آشنایی با متون فقهی، قابل فهم نیست؛ بلکه نیازمند آموزش و تجربه است.

شوربختانه، بعضی از بزرگواران، که در همه چیز خود را صاحب نظر می‌دانند، در هنر و رسانه هم، اظهار فضل و نظر میکنند و برای طلاب، برنامه ریزی هم میکنند! این آفتی کشنده و مهلک در آینده ی شغلی طلاب حوزه های علمیه است!

طبق آیه شریفه وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّهٍ  باید از همه ظرفیتهای مختلف و متفاوت بهره برد و در مقابل دشمن تا دندان مسلح، آرایش نظامی منسجمی داشته باشیم.

مطمئنا قوت و ابزار دفاعی کشور، منحصر در ادوات نظامی و سیستمهای امنیتی نیست. هرچند در صنایع نظامی، باید تا نهایت بالندگی، پیش برویم،

اما آیا همه ی قوت، همین است؟ وأعدوا لهم ما استطعتم من قوه به چه معنی است؟ مسلما، هنر و رسانه از بزرگترین و موثرترین ابزار قدرت است و  اگر از هنر، به عنوان بهترین روش برای انتقال اندیشه استفاده نکنیم، دچار خسران خواهیم شد!

به نظر بنده، اهمیت شناخت و پرداختن به مقوله هنر و رسانه، مهمترین ابزار در جنگ های امروز دنیاست و برای دفاع در مقابل دشمن همیشه بیدار، چاره ای جز هوشیاری، شناخت و فراگیری و بهره مندی از فرصتهای پیش رو نیست؛

اگر این نگرش، در حوزه های علمیه ما، نهادینه شود، به زودی شاهد ثمرات بی شمار و ماندگار در عرصه های مختلف خواهیم بود.

مشکل سوم، این است که اشخاص غیر هنری در حوزه علمیه داعیه‌دار، صاحب و مسؤول مجامع هنری هستند.

کسی که شناخت کافی و سابقه هنری ندارد، نمی‌تواند جامعه هنری هر چند کوچک را، مدیریت کند.

متولیان امور، در مباحث فرهنگی و هنری حوزه علمیه «اشخاص هنری و فرهنگی» نیستند و این چالش، به تنهایی برای بی ثمر بودن برنامه ریزی ها کافی است!

در سالهای اخیر در بسیاری از کرسی ها، جوان گرایی شده؛ اما بنابر قانون حاکمیت روابط بر ضوابط، افراد متخصص به کار گمارده نشده‌اند و افرادی مجموعه‌های هنری و رسانه‌ای حوزوی را مدیریت می‌کنند که به هیچ عنوان تجربه کار هنری و رسانه‌ای  ندارند.

حتی اگر مدیر مطلع پایین دستی، بخواهد گره ای را باز کند، راهی جز اطاعت محض از مدیر بالادستی خود ندارد و برای ماندگاری خود باید از قوانین و روش های غلط تبعیت کند وگرنه برکنار خواهد شد.

به دلایل مذکور و صدها دلیل ناگفته، در زمینه رسانه و هنر درجا می‌زنیم؛ از ما که گذشت، نگرانی من این است که این روند  در آینده هم اصلاح نشود!

صدای حوزه – به نظر شما راهکار برون رفت از این چالش و مشکل چیست؟

باید به افراد تازه نفس میدان داد؛ مدیران جوان و توانمند که دارای سبقه هنری هستند وارد گود مدیریت فرهنگی هنری حوزه های علمیه بشوند و با استفاده از روشهای شناختی درست و برنامه‌ریزی های صحیح، پیش رو و جریان ساز باشند.

غیر از اینها، در بخش حمایتی هم، حوزه علمیه ضعیف عمل می‌کند، به ویژه در عرصه هنر و رسانه این موضوع بسیار مشهود است.

لازم است در مراکز هنری وابسطه به حوزه از تفکر نقادانه و روشهای نوین مدیریتی حمایت شود!

لزوم تغییر در ساختار مراکز فرهنگی هنری وابسطه به حوزه

برنامه ریزی هوشمندانه و تغییر در ساختار مدیریتی مراکز وابسطه به حوزه ، ضروری و لازم است.

باید امکانات به صورت ویژه و با بهترین روش، در اختیار طلاب هنرمند قرار بگیرد و برای رشد و بالندگی هر چه بیشتر افراد مستعد، برنامه ریزی شود.

به عنوان مثال، در دفتر تبلغات اسلامی، جشنواره های مختلفی برگزار میشود و در بخش ویژه فیلم هم، جشنواره های اشراق و جنات، برگزار می‌ گردد؛ برای شرکت در این جشنواره ها، به خصوص در جشنواره فیلم اشراق، از همه فیلم‌سازانی که در زمینه حوزه و روحانیت فیلم ساخته‌اند دعوت مشود، در این میان، از طلاب فیلمساز هم دعوت می‌کنند. جالب اینجاست از فیلمسازان غیر طلبه، در هتل های لوکس، با بهترین امکانات رفاهی پذیرایی می‌شود اما طلبه هنرمند، به عنوان شرکت کننده درجه دو وارد جشنواره می‌شود!

در صورتی که برای هنرمندان و فیلمسازان، جشنواره های متعدد دیگری فراهم است و این جشنواره، با بودجه مخصوص، از طرف دفتر تبلیغات اسلامی تنها پایگاه حمایتی برای طلاب است و هدف اصلی آن، حمایت از طلاب هنرمند می باشد.

حق این است که در این گونه موارد، همه امکانات، صرف حمایت از طلاب مستعد و هنرمند بشود.

ظرف دو سال می‌توان طلاب توانمندی در زمینه هنر تربیت کرد

یکی از فرصتهای پیش روی حوزه علمیه ، احصاء و تجمیع استعدادهای هنری است.

راهکار این است، در یک بازه زمانی دوساله، استعدادهای هنری حوزوی شناسایی شده و نسبت به تجربه و توانمندی فردی، از آنها حمایت شود.

با برنامه ریزی درست، ظرف دوسال می‌توان تعداد زیادی طلاب خوش ذوق و توانمند در حوزه علمیه تربیت کرد که آثار و دستاوردهای بسیار زیادی را در جهت انتقال مفاهیم ارزشمند دینی و معرفتی داشته باشند. و البته ظرفیت سازی برنامه ریزی های بعدی، برای آموزش خانواده طلاب خواهد بود!

صدای حوزه – امیدی به تغییر هست؟ نقش رسانه در این بین چیست؟

همیشه باید امیدوار باشیم!

حوزه علمیه ظرفیت‌های بسیار زیادی دارد که مغفول مانده است!

باید در حوزه علمیه، یک کالبد شکافی درست و آسیب شناسی صحیح صورت بگیرد، باید این باور در حوزه های علمیه نهادینه شود که پرداختن به هنر و رسانه از ضرورت هاست و طلاب هنرمند نیز جزئی از فرصتهای حوزه علمیه هستند.

صدای حوزه  – توصیه شما برای طلابی که علاقه به هنر و رسانه دارند چیست؟

توصیه می‌کنم با شناخت وارد این عرصه بشوند چرا که واقعا این عرصه، آینده مبهمی دارد و فعلا حمایتی در کار نیست!

متاسفانه وضع معیشت طلاب، بسیار وخیم است و با این شرایط، اگر به فکر آینده ی شغلی نباشند زندگی سختی خواهند داشت؛

«که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها»

یه روز خوب میاد …

مطمئنا این عرصه مشکلات بسیار زیادی را به دنبال دارد، طلابی که در این عرصه وارد شده اند، از جهات مختلف، فشار زیادی را تحمل می‌کنند.

طلاب هنرمند، در جشنواره‌های سینمایی، تنها و غریبند، چون طلبه هستند! وقتی هم که وارد جمع طلبگی میشوند، باز هم تنها و غریبند؛ چون هنرمند هستند!

مشکل طلبه هنرمند این است که راهی ندارد و از هر دوطرف مورد حمله قرار می‌گیرد و به همین دلیل، طلبه هنرمند، باید فشار زیادی را تحمل کند.

مشکلات بسیار است و درد دل، زیاد!  

این روزها، حال کسی خوب نیست؛ ما هم مثل همه حال خوشی نداریم، اما به آینده امیدواریم و تلاش میکنیم …

وقتی میبینم طلبه ها یا حتی دانشجوهای جوان، با امید به آینده وارد این عرصه میشوند، تمام تلاش خود را به کار می‌گیرم تا از آن‌ها حمایت کنم و همه داشته‌هایم را در اختیار آنها قرار بدهم، این همه ی دلخوشی من است!

ما مدیون امام زمان(عج) هستیم و باید در همه حال شاکر نعمات الهی و توجهات ائمه اطهار علیهم السلام باشیم؛ باید تا زنده ایم مقاوم باشیم و به کار و تلاشمان ادامه دهیم، ان شاء الله، یه روز خوب میاد …

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=24079

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 11در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۴
  1. این آقا حرفهای مفت وبی ارزش زیادی زده وباید جوابگوی مزخرفاتش باشه … طلبه وظیفه سنگین تیلیغ دین و بیان معارف دینی دارد نه اشتغال به هر کاری که خلاف شأن طلبه است ..اصلا این آقا طلبه نیست که دارد میتازد به حوژه ..البته حوزه های ماخیلی ضعف دارن که مربوط به خودشان است

  2. شما اشتباه میگی مگه هر کس رفت طلبه شد و درس حوزه خوند اجازه نداره به هنر و رشته های دیگه ورود کنه؟! این حرف های سست همون تو ذهن خودتون باشه، چون نتونستین پیشرفت داشته باشین و حالا به هر دلیل دیگه ای قرار نیست بیاین اینجا اشتباه بگین! 😒

  3. آقای سید محمد از مشهد، وقتی اطلاعی ندارید بی خود اراجیف نبافید و اظهار فضل و نظر نکنید؛ امیدوارم خدا هدایتتون کنه و از این تحجر و کج فهمی خارج بشید؛ استاد نادری که خودشون فرزند شهید هستند، بیش از ۱۰۰۰ طلبه رو در مراکز مختلفی چون حوزه و دانشگاه تربیت کرده … بیش از ۲۵ سال سابقه تدریس دارند و صدها ورک شاپ در داخل و خارج از ایران برگزار کرده اند؛ بنده از نزدیک با ایشان آشنا هستم وسالها شاگرد ایشان بوده ام و با افتخار خدمتشون تلمذ کرده ام … ایشان از سال ۷۲ تحصیلات حوزوی را شروع کرده اند سالها تحصیلات خارج فقه و اصول دارند و همچنین عضو نخبگان کشور هستند؛ استاد هادی نادری، استاد دروس مختلف حوزوی و دانشگاهی بوده اند و غیر از تدریس دروس معمول حوزوی، مثل فقه واصول و فلسفه، استاد دروسی چون تدبر در قرآن، اسرار حروف، نجوم و تنجیم و مبانی طب هستند؛ ایشان نه تنها استاد علوم مختلف بلکه هنرمندی متعهد و دلسوزند و از اطبای دقیق و مجرب کشور که سالهاست طبابت انجام میدن؛ امیدوارم بیش از پیش قدر امثال استاد نادری دانسته شود؛ آمین یا رب العالمین

  4. سلام
    سالهاست ایشون رو میشناسیم
    استاد نادری نابغه ای هستند که قدرشون دونسته نشده
    تو این مملکت که پر از حسود و حسادته
    افرادی مثل آقای نادری فداکارانه تلاش میکنن اما کسی قدرشون رو نمیدونه

    من و همسرم تا زنده ایم مدیون ایشونیم

قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.