به گزارش صدای حوزه، میلاد پیامبر(ص) به عنوان رویدادی سراسر برکت و نعمت برای مردم جهان مطرح است. میلادی که با خود نور و سعادت به همراه آورد و مژدهای برای سعادت پایدار دنیایی و اخروی مردم بود. به طوری که اگر آن وجود مبارک را سرلوحه و الگوی زندگی خود بدانیم سبک زندگی را از آن حضرت بیاموزیم، میتوانیم طعم خوشبختی و آسایش را در زندگی دنیا تجربه کرده و امیدوار باشیم که آخرتی امن و سعادتمندانه خواهیم داشت.
این در حالی است که وقتی برخی از منابع تاریخی در خصوص رویدادهای زمان میلاد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله را مرور میکنیم، با برخی شبههها مواجه میشویم. رویدادهایی مانند خشک شدن دریاچه ساوه و یا روی دادن زلزلهای در ایران، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که چرا میلاد پیامبر رحمت، با چنین اتفاقاتی همراه بوده است؟
دکتر محمدحسین رجبی دوانی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ اسلام در گفت و گویی به این مسائل پاسخ داده است. آن طور که این کارشناس تاریخی شرح میدهد، این سؤال برای پژوهشگران برجسته معاصر وجود دارد که چرا عنوان شده بیشترین اتفاقات زمان میلاد نبوی در ایران روی داده است؟ این در حالی است که ایران با سرعت به اسلام روی آورد و مردم ایران بیشترین سهم را در ترویج، تبلیغ و خدمت به اسلام داشتهاند. در عین حال آن طور که استاد بزرگ و پدر بزرگوارم رضوانالله تعالی علیه که یکی از کارشناسان و متخصصین شاخص و برجسته تاریخ اسلام بودهاند، عنوان کردهاند، نبی مکرم اسلام عنوان رحمت للعالمین را دارند و ولادت آن حضرت باید بشارتدهنده نعمت و برکت برای مردم دنیا باشد، نه اینکه رنج و آزاری مثل خشک شدن دریاچه ساوه باشد.
دلیل تفاوت دیدگاه شیعه و اهل سنت درباره میلاد نبوی
علت تفاوت دیدگاه شیعیان و اهل سنت درباره سالروز میلاد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله چیست؟
اکثریت قریب به اتفاق شیعیان و علما و تاریخشناسان مذهبی شیعه بر این باور هستند که میلاد نبی مکرم اسلام در تاریخ هفدهم ربیعالاول روی داده و برادران اهل سنت این تاریخ را دوازدهم ربیعالاول میدانند. در میان تمام علمای شیعی تنها شیخ کلینی نظر اهل سنت را دارد و با آنها همعقیده است.
البته باید توجه داشت که این نوع تفاوت دیدگاه در میان علمای تاریخشناس تنها در مورد میلاد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله وجود ندارد، بلکه درباره بسیاری از حوادث تاریخی چنین اختلاف دیدگاههایی وجود دارد. به طوری که گاه برای برخی رویدادها دو تا چند تاریخ متفاوت ذکر شده است.
منبع اعتقادی شیعه برای اینکه میلاد نبی مکرم اسلام را هفدهم ربیعالاول میداند، چیست؟
علمای شیعه به طور عمده بر اساس روایتها و احادیث معتبر و مستندی که از ائمه اطهار علیهم السلام وجود دارد، اظهار نظر کردهاند. در مجموع میتوان اظهار کرد که باور و اعتقاد شیعه در خصوص میلاد نبی مکرم و سایر تاریخهای میلاد و شهادت ائمه اطهار علیهم السلام بر طبق همان احادیثی است که از آن ذوات مقدس به جای مانده است.
در مرحله بعدی اگر از آن بزرگواران مطلب و حدیثی وجود نداشته باشد، عمدتاً علمای شیعی به اصحاب و یاران شاخص و برجسته ایشان رجوع کرده و پاسخ سؤالات خود را از میان مطالب نقل شده از آنها جستوجو میکنند.
مرقد پدر نبی مکرم اسلام
مرقد پدر پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در کجا قرار دارد؟
پدر رسول خدا صلیالله علیه و آله در یک سفر تجاری شرکت کرده بود و همراه کاروانی بود که از شهر شام به مکه برمیگشت. در طی این سفر بود که جناب عبدالله که در آن زمان جوان بود، به شدت بیمار شد. وقتی کاروان به مدینه که آن زمان یثرب نامیده میشد، رسید جناب عبدالله قدرت حرکت و همراه شدن با کاروان را نداشت. به همین دلیل بود که در همان شهر ماند تا شاید بیماریاش بهبود پیدا کند.
وقتی کاروانیان به مکه رسیدند، خبر بیماری او را به پدرش جناب عبدالمطلب رساندند و اعلام کردند که او به علت بیماری در یثرب اقامت کرده است. ایشان هم یکی از پسران خود به نام زبیر را برای برگرداندن عبدالله به یثرب فرستاد ولی قبل از اینکه زبیر به یثرب برسد، عبدالله از دنیا رفت. به همین علت بدن او را در همان شهر به خاک سپردند. بنابراین مزار مطهر پدر بزرگوار نبی مکرم اسلام در شهر مدینه قرار دارد.
ناتوانی حضرت آمنه از شیر دادن فرزند
بعد از وفات پدر نبی مکرم اسلام هم آن حضرت پس از تولد در کنار مادر و خانواده خودشان زندگی نکردند و به دایه سپرده شدند. دلیل این موضوع چه بود؟ چرا حضرت آمنه فرزند خود را شیر نمیداد؟
همان طور که اشاره شد، پدر بزرگوار پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله در شرایطی از دنیا رفت که هنوز فرزند ایشان به دنیا نیامده بود. به این ترتیب درواقع آن حضرت پدر را ندید و یتیم به دنیا آمد.
آن طور که از رویدادهای تاریخی مشخص میشود، ظاهراً حضرت آمنه هم در اثر مرگ ناگهانی جناب عبدالله در سن جوانی و در حال که حدود ۲۵ ساله بود، دچار شوک شد. این شوک موجب شد که حضرت آمنه قادر به شیر دادن فرزند خود نباشد. به همین علت بود که جناب عبدالمطلب تصمیم گرفت نوه خود را به دایهای بسپارد تا او را شیر بدهد.
ماجرای دایگی حلیمه سعدیه
چطور شد که آن نوزاد مبارک را به حلیمه سعدیه سپردند؟
در آن زمان مکه به عنوان یک شهر زیارتی و تجاری محسوب میشد و محل رفت و آمد کاروانهای زیادی بود. بر همین اساس مردم زیادی از شهرها و قبیلههای مختلف در مکه رفت و آمد داشتند. با آمدن مردمان مختلف از نواحی گوناگون به این شهر بیماریهایی با آنها به شهر وارد میشد و چون امکان مداوا و پیشگیری از بیماری وجود نداشت، اولین تلفات متوجه نوزادان و کودکان میشد. بنابراین اشراف مکه بر اساس یک رسم اشرافی برای اینکه فرزندان خود را از معرض بیماریهایی که به شهر وارد میشد دور کنند، آنها را به دایههایی که در فضای پاک و سالم بادیه زندگی میکردند میسپردند تا به اصطلاح از آب و گل درآیند.
دایهها معمولاً بچهها را تا چهار یا پنج سالگی و زمانی که بتوانند در برابر بیماریها مقاومت کنند نزد خود پرورش میدادند. سپس بچهها را به والدین خود تحویل میدادند. این مسئله در خصوص پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله از باب سنت اشرافی نبود، بلکه به دلیل اینکه مادر بزرگوار آن حضرت قادر به شیر دادن نبودند، پیامبر را دایهای به نام حلیمه سعدیه سپردند. او هم آن نوزاد مبارک را به منطقه خود برد و تا ۵ سالگی از آن حضرت نگهداری کرد. پس از آن فرزند را به مکه آورده و به مادر و پدربزرگ خود سپرد.
بررسی صحت و سقم رویدادهای زمان تولد نبی مکرم اسلام
گفته شده که در زمان تولد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله معجزات و رویدادهای ویژهای اتفاق افتاد. آیا این مطالب صحت دارد؟
توجه داشته باشید که تاریخ در دوران رسالت و زمان پیش از میلاد نبی مکرم اسلام توسط افراد غیر مسلمان نوشته شده و حتی تاریخ زمان رسالت آن حضرت هم برخی از منابع را غیر شیعه نوشتهاند. چون شیعیان تا مدتها در تنگنا قرار داشتند و فشارهایی که بنیامیه و بنیعباس بر شیعیان وارد میکردند، مانع از آن میشد که آنها توجه خاصی به تاریخنویسی داشته باشند و اگر هم تاریخی نوشته میشد از سوی کارگزاران دستگاههای حکومتی از بین میرفت. چون حتی تظاهر به شیعه بودن تا سالها جرم محسوب میشد و شیعیان باید دین و مذهب خود را مخفی نگه میداشتند.
بر همین اساس روایتها و نقلهایی که از آن دوران به دست ما رسیده است، از شیعه نیست. حتی بعضی از نقلها از اهل تسنن به شیعه سرایت کرده و شاید بعضی از نقلها حتی به نام روایت از معصومین علیهم السلام نوشته شده باشد.
بر اساس این روایتها نقل شده که زمان میلاد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله رویدادهایی اتفاق افتاد که بسیار قابل توجه بود به طوری در ذهن و یاد مردم باقی ماند. به عنوان مثال عنوان شده که بتهایی که در مکه بودند و تعدادی از آنها را در بیتالله الحرام و کعبه قرار داده بودند، همگی در آن شب به رو بر زمین افتادند.
از طرف دیگر این طور نوشته شده که گویی زلزلهای اتفاق افتاد و چهارده کنگره از کنگرههای کاخ کسری در مدائن فروریخت. آتشکده آذرآبادگان که به مدت سالهای زیاد روشن بود خاموش شد. دریاچه ساوه خشک شد. همان شب گفته شده که موبد موبدان خواب دید که شتران عرب به کاخ کسری آمدهاند. این موارد عنوان شده است ولی دقت شود که بعضی از پژوهشگران برجسته معاصر این نوع اتفاقها را مورد تردید قرار دادهاند.
چرا؟
به عنوان مثال اگر در یک شب همه بتها در مکه به رو بر زمین افتاده باشند، این اتفاق بسیار مهم و قابل توجهی است و باید مورد توجه مردم آن زمان قرار میگرفت. به طوری که باید در مطالب و یا اشعاری که از آن زمان باقی مانده، اشارهای به این رویداد مهم شده باشد. در حالی که هیچ نشانی از این اتفاق در منابع و اشعار آن زمان عرب وجود ندارد.
یک پرسش مهم درباره رویدادهای زمان میلاد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله آن است که گویا بسیاری از اتفاقاتی که عنوان شده مربوط به ایران است. آیا این مطلب صحت دارد؟
همین سؤال هم در خصوص رویدادهای زمان میلاد پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله مورد پرسش قرار گرفته است. این در حالی است که ایران با سرعت به اسلام روی آورد و بیشترین سهم را در ترویج، تبلیغ و خدمت به اسلام را مردم ایران داشتهاند. در عین حال آن طور که استاد بزرگ و پدر بزرگوارم رضوانالله تعالی علیه که یکی از کارشناسان و متخصصین شاخص و برجسته تاریخ اسلام بودهاند، عنوان کردهاند، نبی مکرم اسلام عنوان رحمت للعالمین را دارند و ولادت آن حضرت باید بشارتدهنده نعمت و برکت برای مردم دنیا باشد، نه اینکه رنج و آزاری مثل خشک شدن دریاچه ساوه باشد.
اگر بنا بود با تولد پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله زنگ خطری برای قدرتها و مردم به صدا درآید، بیشتر باید در روم این اتفاقها میافتاد که بهشدت در برابر اسلام ایستاد و قرنها مزاحمت برای اسلام و مسلمانان داشت و باعث مشکلات فراوانی برای آنها شد. بنابراین، این نقلها هم از نظر سند و هم از نظر متن و دلالت مقداری مورد تردید و مخدوش هستند و نمیتوانیم آنها را قبول کنیم.