حجت الاسلام محمد علی لیالی استاد حوزه و دانشگاه در گفت و گو با خبرنگار صدای حوزه، به تشریح جایگاه علمی شیخ فضل الله نوری، زمینه های اختلاف علما در خصوص مشروطیت، ابهامات موجود در مورد فرزند شیخ فضلالله نوری و نظر امامین انقلاب نسبت به علمای نهضت مشروطیت پرداخته است که در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید:
شیخ فضل الله نوری؛ مجتهد علی الاطلاق
صدای حوزه: به دلیل فعالیتهای سیاسی شیخ فضل الله نوری در ایام مشروطه، کمتر از جایگاه علمی و اجتهاد ایشان سخن به میان آمده است، لطفا از مقام علمی ایشان بفرمائید.
شیخ فضل الله نوری متولد ۱۲۵۹ قمری مصادف با ۱۲۲۲ شمسی است و در تاریخ ۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری مصادف با ۹ مرداد ۱۲۸۸ شمسی به شهادت رسیده است؛ مرحوم شیخ فضل الله لاشکی کوجوری نوری مازندرانی از رهبران مشروطه و مشروعه خواه جامعه ایرانی در سالهای ۱۲۸۰ تا ۱۲۸۸ بود.
رهبران پدیده مشروطه و مشروطه خواهی به تعداد انگشتان دست هستند که یکی از مهم ترین آنها شیخ فضل الله نوری است؛ پدیده مشروعیت و نقش شیخ فضل الله نوری در تاریخ تحولات ایران یکی از بحثهای مهم تاریخ معاصر است.
مرحوم شیخ فضل الله نوری از لحاظ علمی دارای جایگاه شایسته ای است؛ مرحوم محدث نوری صاحب مستدرک الوسایل که از بزرگان و محدثان شیعه محسوب می شوند دایی و پدر خانم شیخ فضل الله نوری است.
شیخ فضل الله نوری در پدیده تحریم تنباکو نماینده میرزای شیرازی در تهران بوده و در بسیاری از منابع و آثار تاریخی وقتی سخن از شیخ فضل الله نوری به میان می آید از ایشان به عنوان مجتهد علی الاطلاق یاد می شود.
زوایای پنهان مشروطیت، برای آیندگان روشن نخواهد شد
صدای حوزه: ایشان موافق مشروطه یا به عبارت بهتر پیگیر قانونمند و شرعی شدن حکومتداری در کشور بود، اما ماجرا به گونه ای پیش رفت که وی را مخالف مشروطه معرفی کردند و در نهایت هم اعدام شدند. نقش رسانههای آن زمان در این تحریف آشکار چه بود؟
شیخ فضل الله نوری جایگاه مهمی در پدیده مشروطیت و مشروعیت داشته و صاحب نظریه اصل دوم متمم قانون اساسی است؛ بر اساس این نظریه مصوبات مجلس شورای ملی باید به تایید ۵ تن از فقها می رسید که یکی از این فقها شیخ فضل الله نوری بود؛ در حقیقت اصل متمم قانون اساسی برای مصوبات دارالشورا همان مدل شورای نگهبان امروز است.
با توجه به اصل دوم متمم قانون اساسی که بر طبق آن باید تمامی مصوبات شورای ملی با شرع تطبیق داده شود می توان گفت که شیخ فضل الله نوری مشروعهخواه بوده ؛ شیخ فضل الله نوری بعدها که نماینده مجلس شورای ملی میشود با دو خواسته ایجاد دارالشورا و تدوین قانون اساسی مخالفت می کند.
قانون اساسی تدوین شده توسط مشیرالملک ها و سایرین با جامعه ایرانی و دینی سازگاری نداشته و در حقیقت همان ترجمه قانون اساسی فرانسه بود و به همین دلیل شیخ فضل الله نوری با قانون اساسی تدوین شده مخالف بود.
بیش از ۱۲۰ سال از نهضت مشروطیت می گذرد اما هنوز هم که هنوز است زوایای ناگفته های بسیاری در خصوص این نهضت وجود دارد ناگفته هایی که هیچ گاه به طور کامل برای آیندگان روشن نخواهد شد.
پدیده مشروطه خواهی و مشروع خواهی از آغاز تا فرجام پدیده مبهمی است و افراد، گروهها، احزاب، سازمانهای مختلفی در آن حضور دارند و هر کسی از ظن خود مشروطه خواه یا مشروع خواه شده است.
به عنوان مثال روحانیت، ارامنه، جریان روشنفکری، فراماسونرها، شیخ ابراهیم زنجانی و سفارت انگلیس همگی خود را مشروطه خواه می دانند؛ در پدیده مشروطه خواهی نیز همین امر وجود دارد از طرفی بزرگانی مانند آیات بهبهانی، طباطبایی و شیخ فضلالله نوری را می بینیم و از طرف دیگر استبداد داخلی، سفارت روس و نیروهای نظامی در صحنه حضور دارند.
علاوه بر این نباید از نقش رسانه ها و مطبوعات در دو پدیده مشروطه خواهی و مشروطهخواهی غافل شویم؛ در کل فهم تمامی جوانب مشروطه خواهی بسیار سخت و قضاوت در خصوص آن بسیار دشوار است.
همچنین باید به نقش مردم در دو پدیده مشروطه خواهی و مشروعهخواهی توجه کامل داشته باشیم؛ مردم امروز و پس از انقلاب را که با رسانه ها آشنایی پیدا کرده اند، نباید با مردم روزگار مشروطه مقایسه کرد؛ مردمی که عملاً نقش اساسی در تحولات اجتماعی و سیاسی خود نداشتند.
بنابراین نزاع سخت بین مشروطه و مشروعه خواهی به عنوان یک پدیده مبهم در تاریخ باقی مانده است؛ نهایتاً در این جنگ، مشروطه خواهان پیروز شده، مجلس شورای ملی ایجاد و قانون اساسی تدوین میشود و نهایتاً فرمان مشروطیت نیز توسط مظفرالدینشاه ابلاغ می گردد؛ البته از عجایب تاریخ معاصر این است که مجلسی که با فرمان مظفرالدین شاه ایجاد شده بود، توسط فرزندش محمد علی شاه به توپ بسته می شود.
ریشه اختلاف علامه در مشروطه و نوع مواجهه روحانیت با مشروطیت، سلطنت، سفارتخانه ها، روشنفکران، رسانه ها و مدرنیته
صدای حوزه: علت اصلی اختلاف علما در قضیه مشروطه چه بود و بنظر شما تحلیل کدامیک از علما یا جناح های سیاسی دقیق تر بود؟
بحث اختلاف علما در پدیده مشروطه و مشروعه خواهی یک تجربه بسیار مهم است که جای تحقیق فراوان دارد و پایان نامههای زیادی را می طلبد.
در اصل روحانیت باید مشروعه خواه و به دنبال دفاع از احکام دین باشد؛ اما سوال اینجاست که چرا پدیده مشروطه موجب اختلاف میان روحانیت آن هم در حد نهاد مرجعیت و بزرگانی مانند مرحوم آخوند خراسانی، مرحوم میرزای نائینی، آیت الله عبدالله مازندرانی و مرحوم شیخ فضل الله نوری شده است؟
برای ریشه یابی علت اختلاف علما در پدیده مشروطیت، می توان به چند دلیل عمده از جمله ابهام در پدیده مشروطه و مشروعهخواهی، نوع مواجهه روحانیت با پدیده سلطنت، نوع مواجهه روحانیت با سفارت روس و انگلیس، نوع مواجهه روحانیت با روشنفکران، نوع مواجهه روحانیت با پدیده رسانه، مطبوعات و روزنامه ها، نوع مواجهه با مدرنیته و تجدد خواهی و نوع مواجهه روحانیت با پدیده نام قانون خواهی و ایجاد مجلس شورای ملی را نام برد.
رهبران روحانی مشروطه، شناخت درستی از آن نداشتند
حقیقت آن است که هیچ کس حتی رهبران روحانی مشروطه خواهی یعنی مرحوم آخوند خراسانی و مرحوم میرزای نائینی به درستی نمی دانستند که مشروطه چیست؟ مشروطه خواهان در تهران و رهبران مشروطه خواهی در عراق بودند؛ عراقی که تحت سلطه انگلستان بود و اخبار مشروطه خواهی از طریق تلگراف خانه در تحت اختیار انگلستان به رهبران مشروطه می رسید.
نوع مواجهه روحانیت با پدیده سلطنت نیز در اختلاف علما موثر بوده؛ سلطنت بر اساس تفکر حاکم، مظهر نماد ملی محسوب شده و از دیدگاه برخی شاه، سایه خدا و مجری احکام شریعت محسوب میشد؛ علاوه بر این، اختلاف دیگری نیز در خصوص سلطنت مطلق یا مقید وجود داشت؛ عدهای اعتقاد داشتند که سلطنت باید مقید به دارالشورا باشد و از طرف دیگر این سوال وجود داشت که آیا دارالشورا از کسانی تشکیل شده که بتوانند این مسئولیت را به درستی انجام دهند یا نه؟
از دیگر عوامل اختلاف علما در پدیده مشروطه نوع مواجهه آنها با پدیده سفارت روس و انگلیس بود؛ در آن زمان این سوالات مطرح بوده که آیا این سفارتخانه ها استعمارگر هستند و یا به دنبال خدمت به جامعه ایرانی اند و اگر استعمارگر باشند راه مقابله با آنها چیست؟ در پاسخ به این سوالات میان علما اختلاف بود؛ علمایی که بخشی از آنها در عراقِ تحت سلطه انگلستان و بخش دیگری از آن ها در ایرانِ تحت اختیار روس قرار داشتند.
دست رد شیخ فضل الله نوری به سینه سفارتخانه های خارجی
در آن روزها سفارت انگلستان با روزانه ۱۵ هزار پلوی گرم از مردم گرفتار پذیرایی کرده، مردم برای مشروطه خواهی در سفارت این کشور تجمع میکردند اما شیخ فضل الله نوری با زیرکی پیشنهاد پناهندگی به سفارت انگلیس و روسیه را رد کرده و حتی از نصب پرچم این دو کشور بر سر در خود امتناع می کرده و بیان داشت: بیش از ۷۰ سال است که محاسن خود را در زیر بیرق اسلام سفید کرده ام، من زیر بیرق کفر نخواهم رفت؛ متاسفانه روحانیت و مراجع نجف این نوع مواجهه شیخ فضل الله نوری با سفارتخانههای خارجی را درک نمی کردند.
از علل موثر دیگر در اختلاف علما در پدیده مشروطه خواهی مواجهه آنها با روشنفکران است؛ روحانیت مشروطه و مشروعه خواه به یکباره با طیف جدیدی مواجه میشوند که به تازگی از فرنگ برگشته در آنجا علم طب و سیاست خوانده و تبدیل به رهبران روشنفکر پدیده مشروطهخواهی شدند؛ امثال تقی زاده, تالبوت و مشیرالدوله هایی که به دنبال ایجاد اندیشه فرنگی در ایران بودند و روحانیت نمی دانست که چگونه باید با آنها مواجه شود؟؛ امروز آگاهی فراوانی نسبت به پدیده روشنفکری در میان روحانیت وجود دارد اما این آگاهی در زمان مشروطه خواهی وجود نداشت.
پدیده رسانه مطبوعات و روزنامه ها و نوع مواجهه علما با آنها نیز از دیگر علل اختلاف علما در پدیده مشروطه خواهی بوده است؛ روحانیت در مواجه با رسانه ها نیز با پدیده جدیدی روبرو می شود که فعالیت ژورنالیستی انجام داده، کاری به احکام شرع ندارد و حرفهایی که میزنند عموماً در تضاد با حرف های خطبا و منبری هاست.
مسئله مهم دیگر ورود مدرنیته و تجدد خواهی به عنوان یک ابزار و اندیشه جدید به کشور بود؛ اندیشه غربی با مصادیقی همچون مدارس دخترانه، آزادی خواهی، اندیشه برابری وارد کشوری شرقی شد، در حالی که با سنت های شرق سازگار نبود؛ اکثر قریب به اتفاق اندیشه های غربی در پدیده مشروطهخواهی وارد ایران شده است.
مسئله دیگر نوع مواجهه روحانیت با پدیده قانون خواهی و ایجاد مجلس شورای ملی است؛ قانون خواهی در حالی مطرح میشود که تاکنون قانون مدونی در کشور وجود نداشته و قرآن سنت و نیز قانون به حساب نمی آید.
حالا دار الشورا که نمایندگان اصناف مختلفی مانند دلاک ها، آهن فروش ها، خبازها، قصاب ها و غیره است، می خواهد، قانون تدوین کنند؛ البته خواص روشنفکر، اعضای دار الشورا را به سمت خواسته های انگلستان و فرانسه جهت میدادند.
در چنین شرایطی شیخ فضل الله نوری به خاطر ابهام های موجود با تدوین قانون اساسی مخالفت کرده و بیان می کند که قانون ما مشخص و همان احکام شرع، قرآن کریم و بیان پیامبر و ائمه معصومین است و هیچ نیازی به تبیین قانون آزادی و مساوات غربی در کشور نیست.
ابهامات فراوانی در مورد فرزند شیخ فضل الله وجود دارد
صدای حوزه: پسر شیخ فضل الله (مهدی نوری)، آقازادهای بود که در مقابل پدر ایستاد و در ادامه پسرش نیز شد “کیانوری”، دبیر حزب توده ایران / تفاوت رفتار شیخ شهید در مقابل فرزندش با رفتار برخی از مسئولین در مقابل پدیده آقازادگی چیست و چه بود؟
شیخ فضلالله نوری در ۱۳ رجب ۱۳۲۷ قمری مصادف با ۱۲۸۸ شمسی به شهادت میرسد؛ در خصوص خانواده ایشان نیز ابهام زیادی وجود داشته و خواهد داشت؛ اگرچه دو یا سه فرزند شیخ فضل الله نوری آخوند بودهاند اما نوادگان ایشان هیچکدام روحانی نبودند.
گزارشاتی وجود دارد که در آنها شیخ مهدی نوری و سیدحسین نصر از از نوادگان شیخ فضل الله نوری معرفی شده اند؛ شیخ مهدی نوری زندگی مبهمی داشته و گفته شده که از رهبران مشروطه خواه و مخالف با اندیشه پدر بوده؛ او ۵ سال بعد از شهادت پدر، ترور میشود اما هیچگاه مشخص نمی شود که دقیقاً اندیشه او چه بوده است؟
مشخص نیست این سخن که شیخ مهدی در پای پیکر شیخ فضل الله نوری کف و سوت زده، واقعیت داشته باشد یا نه؟ احتمال میرود گزارشات این چنین تاریخی برای کوبیدن شخصیت شیخ فضل الله باشد که نتوانسته فرزندان خود را تربیت کند، نقل شده و ماجرای شیخ مهدی توسط مخالفان برجسته شده باشد؛ با این حال باید روی شخصیت او کار علمی بیشتری صورت گیرد تا اندیشه او روشن شده و مشخص شود که آیا پای پیکر پدر سوت و کف زده است یا نه؟
تجربه انقلاب اسلامی و حقانیت مشروعه خواهی شیخ فضل الله
صدای حوزه: در پایان اگر نکته ای دارید، بفرمایید.
آثار و کتابهای زیادی در خصوص مرحوم شیخ فضل الله نوری به رشته تحریر درآمده؛ در این میان اثر ۱۰ جلدی استاد علی ابوالحسنی منذر که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ شده، اثر برجسته ای است که محققان میتوانند به آن رجوع کنند؛ استاد ابوالحسنی منذر عمر خود را صرف تحقیق در خصوص زندگی مرحوم شیخ فضل الله نور کرد و آثار ایشان منبع خوبی برای طلاب و دانش پژوهان است.
تجربه انقلاب اسلامی نشان داد در نزاع بین مشروطه و مشروعه خواهی حق با شیخ فضل الله نوری و مشروعه خواهی بود؛ امامین انقلاب اسلامی نیز در تایید شیخ فضل الله نوری سخنان فراوانی دارند اما بنده ندیدم که از رهبران مشروطه خواه تعریف و تمجیدی به میان بیآورند.