به گزارش خبرنگار صدای حوزه، جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه با حضور در پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه دومین مناظره از سری مناظرات انتخاباتی ۱۴۰۰ که با موضوع فرهنگی اجتماعی و سیاسی برگزار شد را در کنار هم مشاهده و به نقد و بررسی آن پرداختند.
حجت الاسلام دکتر عبدالحسین مشکانی مدیر گروه حوزه و جامعه مرکز مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت در پایان مناظره دوم در گفت و گو با خبرنگار صدای حوزه به تحلیل عملکرد نامزدهای مختلف و موضوعات مطرح شده در مناظره پرداخت؛ در ادامه مشروح این مصاحبه را می خوانیم:
سوگوارانه میان آسیب های اجتماعی و مسائل فرهنگی ارتباط دقیق برقرار نشد
صدای حوزه: چه میزان از مباحث مطرح شده در مناظره امروز مربوط به مسائل حقوقی جامعه و دغدغه های مردم بود؟
اگر بخواهیم به مسائل حقیقی جامعه بپردازیم، و پیوند آنها را با آسیبهای اجتماعی برقرار کنیم مهمترین آنها را میتوان در فقر، بیکاری، اعتیاد، طلاق، مسائل اخلاقی و … فهرست نماییم.
ارتباط بین این آسیبها و مسأله اقتصاد امری آشکار و مبرهن است. مسألهای که کاندیداها تلاش داشتند نسبت به آن واکنش نشان داده و اعلام موضع نمایند. حال بعضی به صورت کلی و کلان و در پیوند مسائل انگیزشی و عاطفی، یا در پیوند با مسائل کلان و راهبردی و همراه با برنامههای اجمالی.
اما سوگوارانه هیچکدام از کاندیداها به صورت دقیق نسبت این آسیبها و مسائل اجتماعی را با مسائل فرهنگی برقرار نکردند. حقیقت این است که مسائل اجتماعی و آسیبهایی که ذکر شد به گونهای از پیچیدگی برخوردارند که نمیتوان با حل یکی از ابعاد آن مسأله را حل و آسیب را کاهش داده و یا مرتفع نمود.
ابعاد فرهنگی از قبیل ضعف در نگرشها، انحراف در ارزشها و موانع یا برانگیزانندههای کنشها مانند سبک زندگی نهادینه شده، ابعادی است که اگر مورد دقت قرار نگیرد، گاهی میتوان چنین تصور کرد که با حل بعد اقتصادی به اثرات منفی این آسیبها عمق میبخشیم؛ لذا این دقت حتی از کاندیداهایی که بیشتر از ابعاد عاطفی و یا سیاسی مناظره به ابعاد دانشی و برنامهای دقت داشتند نیز صورت نگرفت.
توجه کنیم مثلا در سبک زندگی که همراه با نوعی اسراف و تجملات رشد کرده، بسیاری از کنشگران درون این سبک زندگی نیز پس از مدتی از نظر انگیزشی نسبت به آن حس منفی دارند اما به جهت هنجارهای شکل گرفته و فشارهای اجتماعی بدان ادامه میدهند.
از این روی اگر سیاستگذاران و مجریان آنها توجه به این ابعاد نداشته باشند، با مرتفع شدن مشکلات اقتصادی در هر تراز اجتماعی، بر فشارهای هنجاری آنها جهت غرق شدن بیشتر در آن سبک زندگی افزوده خواهد شد.
بی توجهی به اتهامات، رقیب را در موضع ضعف قرار می دهد
صدای حوزه: راهبردهای کلانی که کاندیداهای جبهه انقلاب باید بدان توجه داشته باشند، چیست؟
یکم) تلاش کنند از حالت انفعال خارج شده و حضوری فعالانه در مناظره داشته باشند. رقیب تمام تلاش خودش را میکند تا در قالب طرح اتهامات بی اساس که میداند اساسی ندارد؛ دوگانهسازیهای خیالی؛ حمله به ارکان نظام و تهییج عواطف انقلابی کاندیداها آنها را در موضع انفعال قرار داده و فرصت ارتباطگیری آنها با مخاطب را دچار اختلال کنند.
بی توجهی به این اتهامات و داعیهها علاوه بر این که کاندیدای طرح کننده را به گونه ای در موضع ضعف قرار میدهد؛ نشاندهنده اعتماد به نفس، عزتنفس؛ کرامت و تسلط کاندیدا بوده و در ارتباطگیری او بامخاطب و ارائه پالسهای عاطفی، انگیزشی و برنامهای خللی ایجاد نمیکند.
مخاطبان اصلی شما، پشت دوربین ها نشسته اند
دوم) توجه به اینکه مخاطب اصلی کاندیدا آنسوی دوربین نشسته است و حاضرین در جلسه نه باید قانع شوند و نه تحقیر. اقناع مخاطب پشت دوربین هدف اصلی کاندیدا باید باشد.
سوم) ترکیبی از کارنامه و برنامه در پوششی از جملات عاطفی، انگیزشی و منطقی مورد استفاده قرار گیرد. به گونهای که مخاطب لایه عموم با آن همزاد پنداری کرده و بهره خود را ببرد همچنین مخاطب لایه نخبگانی و تخصصی احساس اقناع علمی از آن داشته باشد.
چهارم) گاهی که رقیب از مدل چوب دو سر طلا استفاده میکند، به گونهای که اگر طرف مقابل سکوت کند، برنده است چون حرفش را مطرح کرده است و اگر پاسخ بدهد برنده است چون او را به انفعال کشانده و گاهی از پاسخ او بهره سیاسی خود را میبرد.
در این گونه موارد باید توجه داشت که اخذ یک سویه هر چند باعث میشود صحنه را ببرد اما موقعیت و جایگاه خود را می بازد. از این روی باید به خود اجازه دهد که صحنه را به رقیب واگذار کند. مثلا اگر پاسخ دادن باعث میشود که هجمهای علیه جبهه انقلاب شکل گرفته و یا میانی دینی و ارکان نظام خدشهدار شود، باید صحنه را باخته و اجازه دهد مخاطب احساس شکست او را دریافت نماید. که البته با ذکر مورد بعد آثار و پیامدهای قبول این شکست تا حدود زیادی حل خواهد شد.
بازی در زمین جنگ روانی دشمن، خطای بزرگ است
ششم) و بالاخره اصلی ترین نکته اینکه رقیب مسلح به ابزار جنگ روانی است که جزء لاینفک آن ظلم، دروغ، تهمت و … است، بازی در این زمین و به سبک او حتما حتی اگر برنده رقابت شویم هم باخت عظیمی است. تسلیم شدن به پارادایم فکری است که با تمام مبانی دینی در تضاد است.
بر اساس مبانی و ارزشهای دینی، انصاف، صداقت، رعایت آبروی مؤمن، ایثار و اخلاص ابزاری است که باید مورد استفاده قرار گیرد. اگر باایمان و جهد از این ابزار بهرهمند شدیم آنگاه ان العزه لله جمیعا. خداوند صاحب قلوب است و اگر هم صحنه را ببازیم موقعیت را به نفع مان دگرگون خواهد کرد.
مواردی دیگری از قبیل رعایت پوزیشنهای گفتگو، استفاده بهینه از زبان بدن و … مواردی است. با توجه به موارد فوق کاندیداهای جبهه انقلاب عموما خوب ظاهر شدند.
کلاس درس دکتر جلیلی برای ارجاع مردم به نیازهای حقیقی
صدای حوزه: نامزدهای جبهه انقلاب در مناظره امروز چه نقاط قوتی داشتند؟ و برای مناظره در آینده چه برنامه ای را باید در نظر بگیرند؟
به نظر می رسد پروژه دکتر جلیلی ورای انتخابات ریاست جمهوری است. او درصدد است تا مشت جبهه انقلاب در برنامه داشتن و حکمرانی همراه با تخصص و عمل را به نمایش بگذارد. او شدیدا تلاش دارد تا سطح فرهنگ سیاسی مردمان ایران را افزایش داده و مطالبات آنان را از حاکمیت ارتقاء داده و به نیازهای حقیقی آنها ارجاع دهد. تا بدین جا میتوان صحنه انتخابات را یک کلاس درس ارتقایی برای ملت ایران دانست که دکتر جلیلی و تیمشان به شدت در حال عمل مثبت هستند.
دکتر قاضیزاده نیز با پروژه آسیبهای ریشهای جمهوری اسلامی به میدان آمده است. از این روی با مطالعات خوب و تیمی احتمالا قوی در حال ارائه آسیبهای عمیق ساختاری جمهوری اسلامی است و از لایه آسیبشناسی به سوی ارائه مدل نیز حرکت میکند.گفتمانسازی که میتواند پروژه دولت سازی اسلامی را گامی به پیش برد.
دکتر زاکانی درصدد است تا در ضمن ارایه برنامه های خود، با شفاف سازی مبارزه با فساد در جمهوری اسلامی، لایه ای از انقلاب اسلامی را نشان داده و در ضمن برخی از بازی های رسانه ای رقیب را افشا کند.با توجه به اینکه وی تاکنون در تمامی ادعاهای فشار ستیز خود صادق و برنده محکمه ها بوده، قشر نخبگانی و عدالت طلب شفاف سازی های او را مصاب به واقع دانسته و اجازه ترک تازی و بازی رسانه ای رقیب را می گیرد. او امیدوار است با این رویکرد قشر خاکستری نا راضی از بی عدالتی و خسته از دولت مستقر را فعال ساخته و به پایگاه اجتماعی و سبد آرای خود اضافه نماید.
ارائه سیمای مدیر انقلابی در صحنه؛ پروژه آیتالله رئیسی
آیتالله رئیسی اما پروژه اش ارائه یک مدیر در صحنه انقلابی است. او به خوبی در حال جمع کردن بین کارنامه و برنامه، ارتباط عاطفی جهت بعد انگیزشی پایگاه اجتماعی خود و ارائه برنامههایی هر چند کلان اما قابل فهم برای عموم مردم و متخصصان، جهت توسعه پایگاه اجتماعی خود است.
هر چند در این فرصت کوتاه او شدیدا بین دوگانه انگیزشی عاطفی و تخصصی برنامهای در رفت و آمد است و کاری دشوارتر از دو کاندیدای دیگر را برعهده دارد اما خطاهای او را می توان در نسبت با سختی جمع بین این دوگانه قابل اغماض دانسته و موفقیت او را در حد بسیاری بالایی شمارش نمود.
خستگی قشر خاکستری از دوگانهها و توهینهای همتی و مهرعلیزاده
صدای حوزه: عملکرد آقای رحمتی و مهرعلیزاده را در مراجعه امروز چگونه ارزیابی میکنید؟ این دو نامزد از چه روشهایی استفاده کردند؟
به نظر میرسد مهرعلیزاده شدیدا در تلاش است تا به پایگاه اجتماعی رئیسی حمله کند و از قبل حمله به این پایگاه بخشی از ریزشهای پایگاه وی را به سوی خود جلب کند.او البته احتمالا متوجه نیست که برخی از ریزشهایی که بدین سبک اتفاق میافتد بجای پیوستن به او یا به کاندیدای دیگری رجوع خواهند کرد و یا اینکه به قشر خاکستر مردد و یا گنارهگیر بدل خواهند شد.
او هر چند از ترفندهایی که کنشگران رسانهای اصلاحات در انتخابات چندگانه از آن بهره بردهاند، بهره میبرد اما از آنجایی که شخصیت او آنگونه که میشناسیم از آنها فاصله دارد و لذا بعد نمایشی رویکرد او آنقدر بالاست که بیشتر مخاطبان متوجه آن میشوند. از دیگر سوی او تلاش دارد به سبک داستان پهلوان اکبر خراسانی با پنجه کشیدن به صورت رئیسی اگر خود را بالا نکشید لااقل او را پایین بکشد. اتفاقی که به نظر میرسد باز هم به پایگاه اجتماعی او نخواهد افزود و در صورت رعایت موارد فوق از سوی رئیسی بر دامن او هم ننشیند گردی.
اما همتی که گویا شدیدا با مهرعلیزاده در تبعیت از روشهای اصلاحطلبی در رقابت است هر چند تلاش دارد در مصاف با رئیسی خود را کاندیدای اصلی قلمداد کند اما بیشتر تلاشهایش در جهت خلق پایگاه اجتماعی جدید از سوی قشر خاکستری کناره گیر است.
اما او هیچ خلاقیتی جهت جلب این جبهه خاکستری ندارد و با استفاده از روشها، رویکردها و حتی کلیدواژههایی که در ذهن این قشر همزادی با رییس جمهور کنونی دارد موفقت اندکی به دست میآورد.
باید توجه نمود که بخش عظیمی از کناره گیری و یا قهر قشر خاکستری دوگانگی بین همین شعارها و عملی است که از رئیس جمهور مستقر به یاد داشته و به سختی تجربه کردهاند.مثلا میتوان به تلاشهای همتی جهت تولید دوگانههایی دانست که عموما ذیل دوگانه پلیس خوب و پلیس بد یا وکیل و قاضی/ سرهنگ و حقوقدان قرار میگیرد.
به نظر میرسد به جهت کاهش آستانه تحمل قشر مخاطب همتی، تکرار این دوگانهها مانند تکرار توهینهای مهرعلیزاده به خستگی قشر خاکستری می افزاید.