به گزارش صدای حوزه، شهید مدافع حرم «صادق یاری»، شهیدی دیگر از خانواده یاری گلدره است که در راه اسلام و انقلاب تقدیم آستان مقدس ائمه شده است.
پیش از حاج صادق، برادرانش در جنگ تحمیلی هشت ساله با رژیم بعث و حمله استکبار به عراق به شهادت رسیده بودند و حاج صادق که فرزندش را نیز در راه اهل بیت (علیهما سلام) تقدیم کرده بود، سرانجام شهیدی دیگر از خانواده یاری گلدره شد و در روز ۱۹ اسفندماه سال ۹۳ در حالی که یک کامیون مملو از مواد منفجره قصد داشت مقر نیروهای مدافع حرم را هدف بگیرد با ماشین تویوتا عراقی به سرعت خودش را به کامیون انتحاری کوبید و مانع شهادت صدها تن از رزمندگان اسلام شد.
با توجه به سالروز شهادت این مجاهد خستگی ناپذیر که تقریباً از ابتدای سنین نوجوانی راه جهاد فی سبیل الله را در پیش گرفته بود به سراغ فرزندش رفتیم تا گفتگویی داشته باشیم.
دوران کودکی و نوجوانی شهید یاری به چه صورت گذشته بود؟
خانواده پدرم اصالتاً اهل نورآباد هرسین هستند و خانواده ما قبل از انقلاب در کشور عراق زندگی می کرده و پدرم تا سن ۲۲ سالگی در عراق سکونت داشتهاند و تحصیلات ابتدایی تا دیپلم را در آنجا سپری کرده بودند.
آشنایی و ارتباط شهید با جریان انقلاب چگونه بود؟
با اینکه خانواده پدری در عراق حضور داشتند اما با جریان انقلاب همراه بودند و اطلاعات لازم را از طریق نوارها و اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) کسب میکردند.
یکی از عموهایم در مبارزه با رژیم صدام و شاهنشاهی در کشور عراق فعالیت داشته و آن زمان اعلامیههای حضرت امام خمینی (ره) را پخش میکرد که به گوش صدام رسید و متوجه شد که این خانواده ایرانی اصل هستند و ایشان را به شهادت رساند، پدرم بیشتر اطلاعات انقلاب را از طریق ایشان دریافت میکردند.
شهید صادق یاری از چه سالی و به چه شکلی وارد سپاه بدر شدند؟
در اوایل انقلاب صدام و رژیم بعث ایرانیهای ساکن عراق را اخراج میکند و خانواده ما نیز به تبع این قضیه در سال ۱۳۵۸ به ایران باز میگردد.
پس از بازگشت به ایران شهید مدافع حرم صادق یاری عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میشود و با شروع جنگ حاج صادق در سال ۵۹ راننده شهید آیتالله محمدباقر حکیم شد و با شکلگیری سپاه بدر در ایران به عضویت این سپاه درآمد.
در دوران جنگ تحمیلی پدرم در کنار برادران خود در سپاه بدر در جبهههای حق علیه باطل جنگیدند که ۲ عموی دیگرم در این جبهه به شهادت رسیدند و یکی دیگر از آنها نیز به درجه جانبازی نائل آمد.
پدرم همیشه صحبتهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را دنبال میکردند و به آنها علاقه ویژه ای داشتند و به یاد دارم زمانی که امام خمینی (ره) فوت کردند پدرم در منزل برای ایشان مراسم عزاداری برپا کردند.
پس از جنگ تحمیلی در سال ۸۲ پدر و برادرم (حیدر) به همراه همرزمانشان در سپاه بدر به عراق رفتند، که حمله نظامی آمریکا به عراق مهر افتخاری دیگر بر سینه خانواده یاری زد و حیدر یاری گلدره (برادرم و فرزند حاج صادق یاری) پس از سالها مجاهدت در راه دفاع از قرآن و شریعت اسلامی مبارزه با آمریکای متجاوز، منافقان کوردل، تکفیریهای جنایتکار و صهیونیست به شهادت رسید.
چه چیزی راز شهادت حاج صادق بود؟
خانواده ما بسیار مذهبی و انقلابی بودند و پیش از پدر، عموها و برادرم همانطور که تعریف کردم به فیض شهادت نائل آمده بودند و در حال حاضر یکی دیگر از عموهایم در حشدالشعبی عراق مشغول مبارزه با باقیمانده عناصر داعش در عراق و سوریه است.
با شکل گیری داعش در عراق پدرم در جبهه نبرد علیه باطل حاضر شد و با توجه به سابقه حضور در هشت سال دفاع مقدس به آموزش نیروها میپرداخت.
به یاد دارم روزی یکی از اقوام به پدرم گفت که خانواده شما دین خود را به اسلام و انقلاب ادا کرده است و دیگر تکلیفی بر گردن شما نیست، اما پدرم با اعتقاد قلبی که داشت از ادامه راه همرزمان و برادر و فرزند شهیدش گفت و در نهایت با جمله «من عاشق شهادت هستم» به این بحث خاتمه داد.
قطعاً از جزئیات شهادت ایشان با خبرید! اگر برایتان مقدور است در این خصوص توضیح دهید
در تاریخ ۱۹ اسفند سال ۱۳۹۳ در جبهه مبارزه با داعش در تکریت عراق پدرم برای انجام کاری از سنگر خارج میشود ناگهان متوجه یک ماشین انتحاری داعش که قصد عملیات انتحاری داشته میشود؛ پدر در آن لحظه تنها راه نجات نیروهای جبهه اسلام را متوقف کردن حمله انتحاری میبیند و سوار یکی از ماشینها شده و به سرعت خودش را به کامیون انتحاری کوبید که به گفته همرزمان این شهید، با این اقدام جان بیش از ۱۰۰ نفر را محافظت میکند اما خودش به فیض شهادت که آرزوی دیرینه اش بود میرسد.
گفته میشود ۱۰ روز بعد از این حادثه شهر تکریت عراق با همان نیروهایی که پدر از جانشان محافظت کرده بود از دست عناصر داعش آزاد میشود.
مزار شهید مدافع حرم شهید حاج صادق یاری کجاست؟
از آنجا که پدر عاشق اهل بیت (علیه السلام) بودند قبل از شهادت وصیت میکنند که در قبرستان وادی السلام شهر نجف در کشور عراق دفن شوند و ما هم به وصیت ایشان عمل کردیم.
و حرف آخر؟
امید اینکه همه ما عاقبت به خیر شویم.