به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، حجت الاسلام عبدالحسین مشکانی، یادداشتی در باب منزلت اجتماعی روحانیت از تغییر نقش تا اصرار بر هویت تاریخی نگاشته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
در ادبیات جامعهشناختی، بین مفاهیمی از قبیل «منزلت اجتماعی»، «سرمایه اجتماعی»، «نقش اجتماعی» و «کارکرد اجتماعی»، مناسباتی برقرار است. در این یادداشت، تلاش میکنم تا اندکی به واکاوی نسبت بین «نقش اجتماعی» و «منزلت اجتماعی» روحانیت بپردازم.
روحانیت در طول تاریخ، کمتر با موقعیتی مواجه بوده است که هویّت خود را به فراتر از «ترویج و تبلیغ دین» بگستراند. با توجه به زمینههای زمانی و مکانی، هویّت او بیشتر با «استنباط دین» و درصورت فراهمشدن شرایط، «ترویج و تبلیغ دین»، تعریف شدهاست. این همان «منزلت روحانیت» است که با هویت او نسبتی مستقیم دارد.
مردمان هم «نقش مورد انتظارشان» را از روحانیت بر همین اساس سامان دادهاند؛ روحانیای که «علم دین» بلد است و با «زبان عمل» و «گفتار»، آنرا ترویج میکند، «روحانی تراز» و یا «آخوند خوبی» است که در نقش خود، خوب ظاهر شده و جایافته است.
هرگاه این «هویّت و منزلت تعریفشده» و آن «نقش موردِانتظارِ مردم»، باهم تطبیق یافت، مفهوم سومی بهنام «قداست اجتماعی» یا «محبوبیت اجتماعی» خلق میشود.
در واقع تطبیق و همگونی بین «منزلت»، بهمعنای «جایگاه، شأن و هویتی که یک طبقه یا قشر بدان شناخته میشود» و «نقش»، بهمعنای «کارکرد موردِ انتظار عرف و جامعه از یک طبقه یا قشر»، باعث نمودهای بیرونی از منزلت اجتماعی میشود که با «قداست» و «احترام»، ارج نهاده میشود.
این همگونی و خروجیاش یعنی احترام و قداست اجتماعی، بهصورت فرایندی «کارویژههایی» را بازتولید میکند که محقّقشدن آنها توسط روحانیت، نیز میتواند بهصورت همافزایانه و دومینووار بر «قداست و احترام» بیافزاید یا از آن فروبکاهد. واسطهگری در یاریرسانی، ازدواج، اصلاحذاتالبین و…، از این کارویژهها هستند که در طول تاریخ، هویت روحانیت، با آن، گسترانده و یا تقویت شدهاست.
موقعیتهای گوناگون در زمینههای زمانی و مکانی، در این کارویژههای بدیع، اثرگذار بودهاند. حضور در آبادانی محل و قریه و قصبه، آستینِ درمانگری به هنگام بیماریهای فراگیر و بنیانافکن بالازدن، درافتادن با عمله و عکره ظالمین جهت ستاندن حق و…، نمونههایی از زمانمندی این کارویژههاست.
این تغییرات زمانه و مکانه هرچند با بسامدهای متفاوتی رخ داده است، اما قداست و احترام، همیشه محصول و تابع تطبیق منزلت و نقش بودهاست. هرگاه روحانیت، توانایی این تطبیق را چه در ساحت معرفت و چه در ساحت عمل، کمتر داشتهاست، طبعاً قداست و احترام او نیز فرو نشستهاست. بالا رفتن منزلت، باید مطابق با عمل در نقشی باشد که از آن، «منزلت» انتظار میرود.
انقلاب اسلامی، بلندترین و قدرترین بسامد زمانه و مکانهای است که در طول تاریخ ایران، بر سر فرهنگ، دین و هویت ایرانیان رفته است. إنشاءاللّٰه در یادداشتی دیگر، به تحلیل منزلت، نقش و قداست روحانیت در تطبیق با چنین زمانه و مکانهای خواهم پرداخت.