به گزارش خبرنگار صدای حوزه، دو روز پیش نشستی در محل پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه پیرامون بررسی دلایل مخالفین واکسن صورت گرفت که واکنش های مختلفی را در میان حوزویان رقم زد که عده ای موافق برگزاری اینگونه نشست ها بودند و عده ای نیز با تعابیر و ادله متفاوت، برگزاری اینگونه نشست ها را مفید ندانسته و انتقاد نمودند. فارغ از ادبیات برخی از منتقدین، لازم دانستیم که توضیحی راجع به دلیل برگزاری این نشست ها و کرسی های طلبگی از طرف صدای حوزه ارائه دهیم، تا خدای ناکرده برخی هوای بایکوت چنین جلساتی را در سر نپرورانند:
از ابتدای شروع کرونا، خصوصا طی چندماه اخیر، نگاه های متفاوتی نسبت به مساله شناسی کرونا مطرح شد که حساسیت های جدی را در بدنه اجتماعی ایجاد نمود. اینکه کرونا واقعیت دارد یا نه و اساسا اگر امرواقعی است، منبع تولید و باعث و بانی این ماجرا کیست و کجاست؟ آیا کرونا یک بیماری است و پروسه طبیعی دارد یا میتوان آن را یک پروژه مدیریت شده از طرف بنگاهها و کارتل های آمریکایی_صهیونیستی دانست؟
خلاصه اینکه این ماجرا در عرصه رسانه ای ترند شد و تبدیل به مساله گلوبال و جهانی گردید. دوقطبی های جدی را رقم زد و ساختار حاکمیت با سنگ محک موافقین و مخالفین بیماری و اخیرا واکسن سنجیده شد. هشتگ سازی های جهت دار و جدی، کارزار رسانه ای را داغتر کرد و بخرید_نخرید، چی بخرید_چی نخرید و داخلی یا خارجی هم یکی دیگر از مباحثی بود که پیرامون این ماجرا شکل گرفت. اساتید و طبیبان سنتی و صنعتی موضعگیری های متفاوت داشتند و طب مدرن_سنتی و سنتی_اسلامی هم از دوقطبی هایی بود که صورتبندی جدی تری به مساله بخشید. بقدری تضاد و پارادوکس زیاد شد که فضای رسانه ای مملو از بازتولید تردید و ترس و تنش شد و جالب بود که حتی در شبکه های رسمی هم این صحبت ها و تردیدها ضریب داده شد.
از طرفی نیز موافقین و مخالفین دلسوز، دوز قضیه را غلیظ تر و خطرناک تر نمودند و بازی را به نظرات حاکمیتی کشانده و توپ را به زمین رهبری انداختند. هرکدام شواهد و مستنداتی را با روش نشانه شناسی یا داده کاوی یا هرمنوتیکی و تفسیری، از صحبت های ایشان برداشت میکردند و همدیگر را به مصادره بهمطلوب متهم مینمودند.
در چنین فضایی که هیچکدام حاضر نبودند پای میز مناظره بنشینند و کلی هوادار و موافق هم برای خود دست وپا کرده بودند، چه رفتاری انتظار میرفت؟ چرا حوزه علمیه تلاشی برای تضارب آرا انجام نمیداد و نمیدهد؟ چرا همیشه با برچسب اینکه سواد ندارند و ادعا دارند و محلی از اعراب در سطح دانشی ندارند، خیل کثیری از هوادارانشان را با بیتوجهی نادیده میگیریم؟
فرض بفرمایید طرف مقابل شما اصلا سوادکاملی ندارد و صرفا ادعاست که ما چنین نظری نداریم، اما آیا سوالات و نظرات این جوانانی که بعضا کرسی تدریس هم دارند و در سطوح عالیه مشغول تحصیل هستند نباید شنیده شود؟ اصلا فرض کنید که تابحال نتوانسته اند بطور منضبط و حساب شده نظرات و اشکالات خود را مطرح کنند. آیا وظیفه حوزه و نهادهای مسئول این نیست که به صاحبان نظر و ایده هرچندمخالف، تریبونی ترتیب داده و آرائشان شنیده شده و بطور عالمانه پاسخ داده شود؟ چرا با عنوان اینکه تریبون دادن مساوی ضریب دادن است یا اینکه کرسی آزاداندیشی محل ارائه اندیشه های ناب و ایده های خیلی متعالی است، باب گفت و گو را میبندید و مباحث و دعواهای فکری را به کف خیابان و اردوکشی های خیابانی و فحش کاری مجازی میکشانید؟
چرا فکر می کنید که حتما باید یک طرف قصه خسروپناه و طرف دیگر میرباقری باشد که گفت و گو و مناظره معنی پیدا کند؟ تا کی این تفکرات سنتی و خالی از پیوست رسانه ای باید هرگونه گفت و گوی ولو با سویه های مخالف را طرد و نقد سخیف نماید که نشست و گعده چند طلبه شیعی را شوخی یا جدی با نشست پیرامون نجاست سگ با طرفین بی ارتباط با موضوع مقایسه کند؟
بگذریم که حتی خیلی ها حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه و آیت الله میرباقری را هم در شان کرسی های آزاداندیشی نمیدانند و به کمتر از علامه جوادی و حسن زاده راضی نمیشوند که باید به این عزیزان گفت: برادر و خواهر من از قله عرفان، نزول اجلال نموده و دنیای مسائلی که جهان رسانه ها خلق نموده را دریابید. نگران مبتذل شدن تریبون و سخیف شدن کرسی های آزاداندیشی نباشید که از بس قالب ها را مقدس کردید که معنا و محتواهای مقدس در پستوها خاک خورد و تبیین نشد و فیک نیوزها و جعلیات، ذهنیت اجتماعی و افکارعمومی را در فضای مجازی رسانه درنوردید.
در آخر اینکه در تلاشیم تا تمام صاحبان فکر و ایده را در زمینه های مختلف دینی و اجتماعی و رسانه ای دعوت کنیم تا بدون لکنت و تعارف، حرف های موافق و مخالف زده شده و سد توهین و افترا و هیاهو شکسته شود. با این فرمان و ریل گذاری ولواینکه با اندک خطاهایی همراه باشد، ایدههای ناب و پرمغز از آراء ضعیف و کمرمق بازشناخته خواهد شد. نگران فرم نباشید،نگران معانی و اندیشه هایی باشید که بدلیل همین پلتفرم زدگی و مقدس انگاری های فرمی، جای کمتری در میان افکار عمومی اشغال کرده اند و به محاق رفته اند. در دنیای رسانه هرجا نفی و طرد و تکفیر صورت بگیرد، فقط باعث ضریب خوردن ایده و اندیشه خواهد شد. پس بهترین راه مواجهه با هرگونه ایده و نظری چه درست چه نادرست، برخوردی تبیینی است که برچسب هایی مثل مظلومیت و بخش ناپیدا و آن روی دیگر سکه اش، افکار عمومی را به خطای شناختی و ضریب دهی بیجایش نکشاند.
عالی عالی بحث استادقاسمی وحجت الاسلام دشتی خیلی منطقی وواقع گرایانه بودوازقدیم گفتن حرف حق تلخه چون این بندگان خداحقیقت روگفتندیه عدهکه فکرمیکنن عقل کل هستندناراحت شدند امام حسین علیه السلام شهیدشدندوشعارشان هیهات منالذله بودنمیشه زیرعلم یزیدبودوحرف امام حسین ع روزدازدستندرکاران کمال تشکر دارم وخداوند خیردنیا وآخرت به همه دلسوزان عنایت کندفجزاکالله الخیرا بازهم ازروشنگریتون ممنونمواکسنی که نهپیشگیری ونه درمان هست الان یه عده رفتند وتبلیغ واکسن بردگی رومیکنن واقعا سادگی محض وخامی هست که ویروس چینی ازشهروهان تکون نخوردهمه شهرهای ایران روگرفت بعدهمون کشورواک سم برای مامی فرسته العرب!!!!!