به گزارش صدای حوزه، فقیهی را در نظر بگیرید که یک کار فقهی را انجام داده است با یک روش یا روشهای خاص. مانند شهیدین یا شیخ انصاری. حالا اگر شما میخواهید بدانید که این فقیه چگونه تفکر میکند؟ در حلّ مسائل از کجا شروع و به کجا ختم میکند؟ چه مبانی دارد؟ از عناصر دخیل در استنباط چه مقدار استفاده میکند؟ منابع استنباط را چه میداند؟ در استفاده از این منابع اولویت را با کدام یک از آنها میداند؟ چه نگاهی به احادیث دارد؟ آیا مثلاً نسبت به کلیّت احادیث خوشبین است یا نه نظری بر خلاف آن دارد؟ و …
خب وقتی شما پیش از ورود به کتاب این فقیه از روش کار و استنباط وی آشنا شدید در حین کار نیز میدانید چرا در فلان جا به این نتیجه رسید. یا چگونه به این مطلب رسید. در اینجاست که بازدهی استفاده از محتوای کتاب بیشتر میشود و سیر کار فقهی برای مخاطب روشن خواهد شد. اینجاست که مخاطب خواهد توانست در مورد محتوا قضاوت بکند و حتی آن را به چالش بکشد. در غیر اینصورت تنها چیزی که مثلا از شرح لمعه عاید طلبه میشود آموختن احکام فقهی است مانند یک رسالۀ عملیه؛ نه یاد گرفتن روش استنباط که غرض اصلی هم همین بود. مشکلی که اکثر طلبههای امروز را به خود درگیر کرده است. امروز بیشتر طلبهها در طـول چنـد سـال بـا خواندن شرح لمعه شهید ثانی و رسائل و مکاسب شیخ انصاری، که از کتابهای اصلى حوزههای علمیه است، آنچنان که باید نمیتوانند با افکار مؤلف این آثار و اسلوب اجتهاد آنها آشنا شوند. حتی اساتید نیز قبل از شروع به شرح لمعه یا مکاسـب، روش فقهی شهید و شیخ را تبیین نمىکنند و یا نمىتوانند.
پس روششناسی دستکم دو فقائده بسیار مهم دارد:
تمرین تفکر اجتهادی
وقتی روش فقهیِ فقیهی از اجمال و ذهنی بودن، درآمده و به صورت تفصیلی در اختیار طلبه قرار داده شود، بر نگاه او در حلّ مسائل جهت میدهد؛ بدین معنی که وقتی طلبهای وارد بحثی فقهی میشود با این فرض، میداند که آن فقیه برای حلّ فلان مسأله چگونه وارد شد، چه دلیلی را بر سایر ادلّه مقدّم کرد و اینکه نحوه استفاده از ادلّه را درک میکند. یعنی طلبه تنها مستمع نخواهد بود بلکه میخواهد بداند مؤلف چگونه و با چه سیری به این نتیجه فقهی رسید. زمانى که طلبه، روشِ کار یک فقیه را درک مىکند و از چگونگى و چرایى نقطه شروع وی باخبر مىگردد؛ هم خیلى زود راه مىافتد و پیشرفت مىکنـد و هم عادت به روشمند دیدن مسائل میکند. همچنین با مقایسۀ مبانی با یکدیگر میتواند به نقاط ضعف و قوّت آنها واقف شود.
التفات به جریانهای تاریخی تأثیرگذار در روش اجتهاد
برای مثال با روششناسی است که طلبه خواهد فهمید آن سختگیری که شهیدین بهویژه شهید ثانی نسبت به سند احادیث داشتند و از زمان علامه حلّی و استاد ایشان پیدا شده بود به دلیل عدم توجه به تفاوت فضای حدیثی شیعه و اهل سنت بوده است و اهل سنّت بودند که نخست چنین سختگیریهایی را در مورد حدیث داشتهاند و این امر به تدریج به جامعه علمی شیعی نیز سرایت کرده است.
در کتاب «روششناسی شهیدین»، مبانی فقهی اصولی مهمّ و تأثیرگذار شهیدین را بررسی کردهایم تا طلبهای که پیش از ورود به شرح لمعه یا همزمان، این کتاب را مطالعه کند نسبت به مبانی این دو فقیه و روش استنباط ایشان التفات پیدا کند. در این کتاب تنها به بیان و معرفی مبانی اکتفا نشده است و در مواردی که لازم بود به ازریابی و نقد آن نیز پرداخته شده است.
در پایان کتاب نیز در فصلی مستقل دربارۀ معیارهای کتابهای آموزشی و تطبیق آن بر دروس موجود در نظام آموزشی حوزه از جمله شرح لمعه پرداخته و بررسی کردهایم که اساساً این کتابها واجد ملاکهای لازم میباشد یا خیر؟ در این فصل به ملاکهای متون آموزشی پرداخته و تفاوت آن را با متون پژوهشی بیان کردهایم و این پرسشها را مطرح کردیم که آیا در کلیّت نظام آموزشی حوزه، استانداردهای آموزشی بودن لحاظ شده است یا نه؟ و اگر استانداردهای آموزشی رعایت نشده، علت این امر چه بوده است؟ اینکه میتوان جایگزینهایی برای این کتابها ارائه داد؟ دغدغهها و نگرانی برخی از مخالفین تطبیق دادن کتب درسی با فاکتورهای آموزشی چیست؟ در پایان نیز به ارائۀ پیشنهادهایی در این زمینه پرداختهایم.