به گزارش صدای حوزه، در این بخش از معرفی کتاب به مناسبت رحلت علامه حکیمی و با توجه به رسالت رسانه ما به معرفی کتاب ارزشمند و کاربردی هویت صنفی روحانی از علامه حکیمی می پردازیم.
درباره کتاب
درست در زمانی که نگاه به روحانیت و حوزه در اوج خود قرار داشت علامه حکیمی با نگارش این کتاب به آسیب شناسی در حوزه علمیه پرداخته است و با نثری شیوا و نگاهی جامعه شناختی ، آسیب ها و راهکارها را با هم بیان نموده است.
کسی که خود در میدان هست بهتر از هر شخص دیگری می تواند هویت روحانیت را آن هم در قالب صنفی بیان کند. هر چند این کتاب ۴۰سال پیش نگارش شده است اما خواننده گمان می کند که نویسنده آسیب ها و چالش های امروز طلبگی و حوزه را دارد بیان می کند و این خود گویای ارزشمند بودن این کتاب است.
بیان ویژگی های روحانی نماها در این کتاب نوعی تابوشکنی بود و شاید این تابوشکنی بود که باعث شد تا برخی این کتاب را نادیده بگیرند و با وجود آن که از ارزشمندترین کتاب ها در زمینه زی طلبگی هست همان روحانی نماها کمتر این کتاب را به طلاب جوان معرفی کردند.
وطلاب جوان خود با خواندن آن پی به عمق نگاه علامه در مورد هویت صنفی یک روحانی خواهند برد و چه بسا به جواب سوالاتی که امروزه دنبال آن هستند برسند.
بخش هایی از متن این کتاب
طلبگی یعنی: «کسب علوم و معارف قرانی و شناخت فرهنگ اسلام و ابعاد آن در نظام سراسر کوشش حوزه ، توام با عمل و اخلاص و زهد، در رابطه با تعهد و رسالت».
با در نظر گرفتن تعریف بالا، و واقعیت راستین طلبگی، می بینیم که افراد ناشایسته در این صنف وارد شده اند و وجود دارند. چنانکه در این لباس، کسان بسیار داریم که روحانی نمایند، و گروهی نیز خائن و فاسد و مفسد .
اینان همه باید به دادگاهای انقلاب سپرده شوند، و دادگاههای انقلاب، باید با قاطعیت و درک انقلابی به حساب آنان برسند. و گرنه اینگونه کسان پیوسته باعث انحطاط روحانیت، سقوط موضع دینی و فزهنگ دین، و نومید شدن جوانان ،و افتادن آنان به دست این و آن، و عقیم ماندن عملکردهای انقلاب، و قطع گسترش نفوذ آن خواهند بود.
خوب، پس چنانکه ملاحظه می کنید، هر گروهی و صنفی، آبا و اجدادی در صنف خود دارند، مثلاً بنا می گوید: من در رده بناها قرار دارم، و دنباله صنف بنایان تاریخم، تا زمان بنایان عهد باستان. و همینطورند دیگر صنعتها و حرفه ها، و استادکاران آنها.
پهلوانان نیز نسب نامه خویش را تا به پوریای ولی می رسانند، و همچنین تا حضرت علی«ع» و دیگرپهلوانان قدیم.
خوب طلبه ها چه می گویند؟ طلبه اگر به صنف طولانی روحانیت در تاریخ بنگرند، و سوابق صنفی خود را در نظر آورد، در شغل خود دقت کند، و صنف خود را باز شناسند، می بیند، که او در جریان طولی صنفی قرار گرفته است که در آغاز آن، ابراهیم خلیل« ع» ایستاده است.
عجب؟ اگر چنین است پس مشتی آخوند بیسواد، یا بی تقوا چه می گویند؟
پس فلان کلاش، یا فلان فاسد و فاجر، یا دعاگوی آریامهر، و یا واعظ رادیو و تلویزیون طاغوت چرا هم اکنون می تواند آزاد باشد؟
شما طلاب جوان چگونه ساکتید؟
آیا غیرت صنفی، و همت دینی، و شرف اسلامی، و شعور موضعی، و شور انقلابی شما کجا رفته است؟
چگونه اجازه می دهید تا آنگونه افراد، در صنف ابراهیم و موسی و عیسی و محمد «ص» باشند؟
چگونه تحمل می کنید که چنان کسانی، در اعتبار وزی شیخ صدوق، و شیخ مفید، و شیخ طوسی، و سید رضی، و سید مرتضی، و… باشند، و در صف سید جمال الدین اسدابادی، و میرزا شیرازی، و شیخ محمد خیابانی، و سید حسن مدرس، و در صف« امام خمینی» چگونه ؟
انسان و هویت سه گانه
انسان دارای سه هویت است: هویتِ شخصیت، هویتِ صنفی، و هویتِ باطنی.
شناخت هویت اول، شناخت منشأ بدنی انسان است: پدر، مادر، اصل، تبار، اقلیم، آب خاک، نور، شهر، محله، که همه، در ساختن هویت اول مؤثرند. هویت دوم، هویت فکری و فرهنگی است که بدانیم در چه بستر فکری و ایدئولوژی و نظام آموزشی و مبانی اعتقادی نشأت گرفته ایم. هویت سوم، هویت باطنی است. در شناخت این هویت نیز باید مرکز نشأت یافتنِ آن را بشناسیم. هویت باطنی ما، از چه چیز و از کجا پیدا شده و نشأت یافته است.
انسان باید بکوشد تا این سه هویت خویش را بشناسد، و گر نه نابالغ از دنیا می رود، یعنی ناقص.
همه اصناف جامعه دارای هویت صنفی اند، و شجرنامه صنفی دارند؛ بقال، عطار، شیرینی پز، بناء، معمار، زرگر، ریخته گر، قلم زن، نقاش، میناکار و … و … اینها همه آبا اجداد صنفی دارند، که بیش از این دسته، آنان این شغل ها را داشته اند و اداره می کرده اند.
فوت و فن هر کاری و شغلی از پیشینیان به افراد فعلی آن کار و شغل رسیده است. البته برخی از این شغلها و حرفه ها ساده است، و برخی ظریف تر و پیچیده تر ، و برخی دارای شگردها و اسراری است که عالمان به آن شگرد ها و اسرار، حاضر نمی شود به هر کسی یاد دهند، و هر کس را از آنها آگاه سازند.
پس واقع این است که هر صنفی در جامعه، یک شجره نامه و نسبنامه صنفی دارد، و یک بستر نشات صنفی، چنانکه هر فرد، یک بستر نشات بدنی دارد، که شرح دادیم. و اکنون می خواهیم ببینیم که طلبه علم روحانی، بستر نشات صنفیش چیست، و آبا و اجداد صنفی او چه کسانی اند. و خلاصه شجرنامه طلبگی چیست؟ این را می خواهیم بدانیم.
فایده شناخت هر سه هویت یاد شده روشن است، و اهمیت هر یک در جای خود معلوم. شناخت هر هویتی، به انسان، شخصیتی، و استقلال نفسی مطابق همان هویت می دهد. بدین گونه شناخت هویت صنفی، به انسان شخصیت صنفی، می دهد. و داشتن شخصیت صنفی، اهمیت هایی چند دارد.
فواید شناخت شخصیت صنفی
انسانی که شخصیت صنفی خود را بشناسد می تواند:
۱- بر پایه موضوع صنفی، خود را بسازد.
۲- از موضع صنفی، کار کند و دست به اقدامات لازم بزند.
۳- از موقعیت و ارزشهای صنفی، در داخل صنف دفاع کند.
۴- از موقعیت و ارزشهای صنفی، در خارج از صنف دفاع کند.
۵- هدف صنف را، بر پایه ای منطقی تحقق بخشد.
۶- به تصفیه همه جانبه صنف بپردازد.
و بدین سان می بینید که یکی از فواید عمده و نتایج مهم این بحث این اسن که با روشن شدن آن، طلاب متعهد، خود، به تصفیه روحانیت و طرد روحانی نماهای خان پرداخت. بلکه این تصفیه، اگر برپایه شناخت هویت صنفی باشد، و به دست شایستگان صنف انجام پذیرد، و از موضع مخلصانه صنف سازی و پیراستن صنف عملی گردد، عملی خدایی خواهد بود، و قلمرو وسیع خواهد داشت. از دیدگاه هویت صنفی، و صنف شناسی روحانی، و نشان دادن شجرنامه و ماهیت روحانیت، روحانی نما، معنا و مصداقی وسیع خواهد یافت. شما به هر اندازه که شرایط یک روحانی واقعی را بدانید، روحانی نما را بهتر می شناسید:
اگر روحانی تقوی داشته باشد، مرد بی تقوا روحانی نماست نه روحانی.
اگر روحانی باید سواد داشته باشد، فرد بیسواد (بیسواد به اصطلاح حوزه ای) روحانی نماست نه روحانی.
اگر روحانی باید روحانیت داشته باشد، فرد بی روحانیت و فاقد معنویت، روحانی نماست نه روحانی.
اگر روحانی باید زمانشناس باشد و آگاهی داشته باشد، فرد نا آگاه عقب افتاده، روحانی نماست.
پس روحانی نما منحصر به افراد تملق گو، و وابسته، و دین بمزد، و فاقد شرف صنفی نیست، بلکه مصادیق متعدد دارد. بنابراین، اگر شعور تصفیه در خور روحانیت پابگیرد و قوام پیدا کند، بهترین تصفیه ها صورت خواهد گرفت. و چه دادگاهی عادلتر، و قادرتر، و آگاه تر، از وجدان صنفی روحانی متعهد؟ و چه مجری قانونی بی پرواتر، و چالاک تر، از طلبه از جان گذشته لذت فراموش کرده تعهد شناس مسئول؟
رابطه روحانیت و حکومت و تصفیه روحانیت خائن فاسد
در جای دیگری از این کتاب استاد به رابطه روحانیت و حکومت و تصفیه روحانیت خائن فاسد می پردازد.
مسئله تصفیه روحانیت مسئلهای بسیار مهم است. وقتی به آن توجه نشود، مطالب دیگری پیش میآید: هر کس به خود حق میدهد که در این باره سخن بگوید، هر خائن و بیدینی فرصت پیدا میکند تا به روحانیت تشیع توهین کند، و بیگانه را شاد سازد، یا دستور او را اجرا کند. و در هر حال، اکنون در این مقوله، یعنی تهذیب و تصفیه روحانیت، مسائلی مطرح است. و سه سخن گفته میشود:
- اسلام منهای روحانیت مطلقا
- اسلام بعلاوه روحانیت مطلقا
- اسلام بعلاوه روحانیتِ آگاهِ متعهدِ درگیر(روحانتی تصفیه شده)
این سه نظریه ممکن است مطرح شود.
نظریه نخست، اسلام منهای مطلق روحانیت، بزرگترین خیانت است.
نظریه دوم، اسلام بعلاوه مطلق روحانیت نیز، بزرگترین خیانت است.
نظریه سوم، اسلام بعلاوه روحانیتِ آگاهِ متعهدِ درگیر، راه خدا، و عین دستورات ائمه طاهرین است. و مورد قبول عقل، عرف و اعتبار است، و موردِ پسند وجدان عالی اجتماع.
اگر کسی بخواهد نظریه اول را بکوبد و از بین ببرد، محال است با انتخاب نظریه دوم موفق بشود، و معلوم است که نظریه دوم، یعنی قبول روحانیت تصفیه نشده، و دفاع از آن، بجز اینکه زمینه را برای نفوذ نظریه اول فراهم میکند، برخلافراه خدا و انبیا و ائمه است. آگاهان حوزه، نباید از این واقعیت غفلت کنند، یا طفره روند.
مخالفان تصفیه چه کسانیند؟
…. کسانی که دم از روحانیت و حفظ آن و حفظ حرمت آن میزنند، کدام روحانیت را منظور میکنند؟ آیا مقصود آنان، مطلق روحانیت موجود است، یعنی همه اشخاصی که این لباس را پوشیدهاند، روحانی و روحانی نما باهم، آنهم در سراسر کشور، و اعم از با سواد و بیسواد، حوزه دیده و حوزه ندیده، خدمتگزار و کلاش … یا خیر، مقصود آنان، فقط و فقطف روحانی است نه روحانی نما. به تعبیر علمای اصول، این دفاع کنندگان از روحانیت صحیحیاند یا أَعَمّی؟
اگر شِقّ اول مقصود است، یعنی دفاع از روحانی، که فَبِهَا المراد. و در این صورت باید بیشتر از دیگران در امر تصفیه روحانیت اهتمام ورزند.
…. اما اگر شِقّ دوم مقصود است، یعنی دفاع از روحانیتِ تصفیه نیافته، روحانیت بطور أعَمّ: روحانی و روحانی نما، کسانی که این شِقّ را منظور میدارند،یا:
الف- جاهلند، یعنی از حدود احکام شرع و روایات ائمه طاهرین در ذم علماء سوء، و امر ائمه ع به معرفی کردن و رسوا نمودن آنان خبر ندارند….یا
ب- فاسدند، یعنی اهل هوی و هوس و دنیا و نفسند، و اهلِ بهرهکشی و تَمَتِّع و خوشگذرانی و لاتعهدی، و خود یا فزندان و نزدیکان و دوستانشان روحانی نمایند، و نمیخواهند تا به آنان صدمهای برسد….یا
ج-خائنند، یعنی جاهل به امور نیستند، میدانند که بر وجود روحانی نما، چه زیانهایی مترتب است. میفهمند که نمیشود از جنسی دفاع کرد که هم اصلی دارد و هم بدلی، میدانند که چطور روحانی نما تیشه به ریشه دین و مقدسات میزند، و باعث بیرون رفتن گروه گروه از حوزه دین حق و ولایت حقه میشود، میدانند که روحانی نما، سبب میشودتا چه نفوس کم اطلاع از مبانی دین، بویژه جوانان، از دین زده شوند….
اینها را میدانند، اما به نوعی روحانیت و ماموریت، اینچنین فکری را ترویج میکنند، و به اصطلاح، دفاع از روحانیت مینمایند.
مطالبی که از دیدگان شما گذشت تنها گوشه هایی از متن کتاب هویت صنفی روحانی از علامه حکیمی بود. خواندن این کتاب برای طلاب عزیز خالی از لطف نیست.