به گزارش صدای حوزه، معیشت، تهذیب،آینده نگری، تصویر آینده روشن از آینده نامعلوم، آغاز زندگی و…؛ کلید واژه هایی است که بعد از چند سال ورود هر جوانی به حوزه، با آن درگیر خواهد بود و کم طلبه هایی هستند که در این میان با مشاوران، مدیر و استادی دلسوز همراه شوند که بتوانند راه آینده را تشخیص دهند؛ بهر حال این مسئله دغدغه نه همه بلکه بعضی از طلاب است. در این رابطه ، با بعضی از اساتید و مدیران حوزه وارد بحث و گفتوگو شدیم که یکی از این مدیران حجت الاسلام محمد صدرا مازنی، مدیر ترویج پژوهش حوزههای علمیه است. متن گفت و گو را در ادامه می خوانید:
مسئولیت هایی فراتر از آنچه می دانیم
هر یک از مدیران و اساتید در مواجه با طلاب جایگاه تعریف شده ای دارند. برخی از آنها جزء مسئولیتهای حرفهای مدیر و استاد است و برخی نیز در زمره اخلاقیات است.
مثلاً برای مدیر مأموریت های تعریف شده که از جمله این که موظف به برنامهریزی دقیق آموزشی است، باید از اساتید مبرزی برای تدریس استفاده کند. درسها مباحثه شود. سر وقت امتحانات برگزار شود. اگر کسی تخلف کرد، تذکر دهد. اگر تخلفاتش تکرار شد، اخراج کند و مانند اینها که در ضوابط و آیین نامه ها به مدیر ابلاغ می شود. برای استاد هم مأموریت های مشخص شده است. از جمله این که استاد مثلا موظف است یک ساعت درس بدهد، قبل از درس خودش را آماده کند، به سوالات طلبه ها پاسخ دهد، به موقع ارزشیابی کتد و نظایر این که همه می دانیم.
اما زمانی هم مدیر و استاد بالاتر و بیشتر از وظایف سازمانی می اندیشد. دائماً مراقب طلبه است. مدیر مدرسه نقش مربی را ایفا می کند. استاد مدرسه طلبه را مانند فرزند خویش می داند. به مسایل و مشکلات درسی اش صرفا از جنبه آموزشی و اداری نگاه نمی کند، بلکه به مسائل روانی طلبه توجه دارد. متناسب باشخصیت، ظرفیت و استعداد و حالات روحی طلبه برای او نسخه آموزشی، پژوهشی، اخلاقی و مانند آن می نویسد.
معتقدیم استاد برای طلبه غریبه نیست، اگر نگویم گاهی ممکن است برای طلبه اضافی باشد. بلکه یک پدر مهربان، برادر بزرگتری که پشت و پناه طلبه است و یک دوستی که می تواند به او تکیه کند و مشکلاتش را با او در میان بگذارد است.
مدیر و استاد پناهگاه طلاب
حوزه اینگونه بود. مدیر و استاد مدرسه، مأمن طلبه بودند. مورد اعتماد بودند، حتی مشکلات خانوادگی را با مدیران و اساتید در میان می گذاشتند. استاد به خاطر طلبه گاهی از خواب شبش می زد، نه فقط برای اینکه مطالعه کند، برای اینکه مشکلات زندگی طلبه را برطرف کند. نمونه اش را در بین علما فراوان داریم. احوالات آخوند خراسانی را بخوانید، می بینید که چگونه مانند یک خادم و کارگر ساده به طلبه خدمت می کرده. الان بسیاری از طلبه ها با مشکل معیشتی مواجه هستند، البته خود اساتید هم شرایط خوبی ندارند، اما تقوا و سعه صدر و قدرتشان در برابر مشکلات بالاتر است. به اصطلاح آبدیده ترند. مدیر و استاد باید زمینه های حل مسائل و مشکلات زندگی طلبه را یادآوری کنند.
مدیر و استاد می تواند راه درست را به طلبه آموزش دهند، بگوید مثلا استعداد تبلیغی شما قوی تر است یا استعداد پژوهشی ات را تقویت کن. کار ویژه های روحانیت را در عرصه علمی، آموزشی، تبلیغی و پژوهشی به او یادآور شود. طلبه از آغاز راه خودش را پیدا کند. نیازهایش را برطرف کند.
اساتید سابق الگوی عملی و اخلاقی بودند
در حوزه اخلاق هم اساتید سابق الگوهای عملی اخلاق بودند. درس اخلاق لازم است، اما مهمتر رفتار استاد است. طلبه از استاد الگو برداری می کند. اگر حسن خلق داشته باشد، در خلقش تاثیر دارد، اگر قضاوت نابجا نکند، طلبه هم حواسش را جمع می کند، اگر زود از کوره در نرود، طلبه هم سعه صدرش افزایش می یابد. اگر روحیه تعاون و همدلی استاد بالا باشد، در طلبه موثر است.
در عرصه پژوهش هم چنانچه استاد و مدیر با روح تحقیق بیگانه باشد، مهارتهای پژوهشی را نشناسد و به آن مسلط نباشد، اهمیت و ضرورت تولید علم برایش روشن نباشد، طلبه محقق و مولد بار نمی آورد. آخرش می شود، طلبه ای که خوب یاد گرفت و خوب می تواند به دیگران آموزش دهد، در حالی که بالاتر از این نیاز جامعه به حل مسائلی است که متولی رسمی اش طلاب اند. و این جز با تقویت روحیه تولید علم در بین طلاب اتفاق نمی افتد.بنابراین طلبه ها در همه عرصه های آموزشی، پژوهشی و تبلیغی از استاد و مدیر تاثیر می پذیرند.