به گزارش صدای حوزه،استاد احمد پاکتچی عضو شورای عالی و مدیر بخش فقه، علوم قرآنی مرکز دائرهالمعارف اسلام، گفت: غرض علم پزشکی رهایی از بیماری و تضمین سلامت انسان است. اینجا درباره بدن انسان بحث میشود و هدف قرار میگیرد، نه جلب رضایت کسی. پس قرار نیست رفتار ما رضایت کسی را جلب کند بلکه رفتار ما موجب سلامت یا بیماری بدن خواهد شد. تمام روشهایی که در پزشکی اتخاذ میشود تماماً در راستای همین غرض است نه چیز دیگر. در طب مفاهیمی مثل اصول عملیه پاسخگو نیست. خبر واحد دیگر هیچ حجیتی در معالجه بیمار ندارد، چرا که علم آور نیست و نهایتاً مفید ظن است. در باب سلامت جسم نمیتوان توجهی به مسائل ظنی داشت.
دکتر احمد پاکتچی، در چهارمین روز مدرسه تابستانه دین و سلامت که به همت هیئت اندیشهورز دین، سلامت و سبک زندگی حوزه علمیه خراسان برگزار گردید در موضوع «روش اعتبار سنجی و مبانی فهم روایات طبی» به ایراد سخن پرداخت و مباحث خود را ذیل معرفی کتاب «مبانی و روششناسی فهم روایات طبی» پی گرفت.
استاد پاکتچی با بیان اینکه نمیتوان روششناسی فهم روایات طبی را جدای از مبانی آن در نظر بگیریم، گفت: مبانی و روششناسی با هم بیان میگردند. از نظر روش تحقیق وقتی که از روشی برای پژوهش استفاده میکنیم اساساً بسیار مهم است که بدانیم مبانی معرفتی ما چیستند. باور داشتهای ما تأثیر مستقیم در متدولوژی ما دارند.
او ادامه داد: در باب مبانی باید گفت ما با حدیث سروکار داریم که روایت از قول و فعل معصوم است و ریشه در باورهای دین دارد. از سویی با طب روبرو هستیم که مساله مورد نظر آن بیماری و سلامتی است. باید بدانیم بین این دو حوزه از نظر مبانی چه ارتباطی وجود دارد.
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) با اشاره به اینکه در مبحث مبانی معرفتی به چند موضوع پرداخته میشود، ابراز کرد: یکی از مسائل مهم در فهم روایات طبی که از حیث مبانی برای ما مطرح است و در انتخاب روش ما تأثیر مستقیم دارد؛ نظریههایی است که درباره منشأ طب معصومین وجود دارد. امروزه افرادی که جانبداری از طب روایی میکنند بر این باورند که معصومین نقش ویژه نبوت و امامت داشتند بنابراین با افراد عادی متفاوت هستند و طبعاً وقتی درباره آنچه میگویند قضاوت میکنیم باید به جنبه مرجعیت و معصوم بودن ایشان توجه کنیم.
این استاد دانشگاه افزود: باید در نظر گرفت که موضوع علم معصوم چیست؟ آیا ایشان عالماند به همه چیز یا عالماند به آنچه مورد نیاز نبوت و امامت است؟ طب ظاهراً امری عرفی بوده است. حال این پرسش مطرح میشود که داشتن دانش طبی لازمه باور ما به ائمه هست یا خیر؟ بحث مهم و البته ریشهداری در تاریخ اسلام است و دو نگاه دراینباره وجود دارد. گروهی طب را وحیانی میدانند و گروهی سخنان طبی که از پیامبر و معصومین بجا مانده را کاملاً دارای منشأ عرفی میدانند. سعی شده تا نظرات این دو دیدگاه گردآوری و تحلیل گردد و البته هدف داوری و یا قضاوت نیست.
او با تأکید بر این نکته مهم که این تلقی بدیهی انگارانه درباره منشأ وحیانی داشتن روایات طبی که در عصر حاضر وجود دارد در گذشته نبوده است، اظهار داشت: باید توجه داشت که در طول تاریخ شیعه عالمان مهمی بودهاند که این روایات را دارای منشأ عرفی میدانستند. با عنایت به این مطلب، روش مطالعه و مواجهه ما هم تفاوت خواهد کرد. اگر این روایات قدسی باشند روش مورد استفاده هم، روش مطالعه متون قدسی است. همینطور است اگر متون عرفی باشند؛ یعنی بستر کار باید مشخص شود که این روایات باید در بستر وحیانی فهم شوند یا بستر عرفی.
مقاصد دین و مقاصد پزشکی
پاکتچی سپس به تبیین نقش و اهمیت مقاصد در روششناسی پرداخت و گفت: موضوع دیگری که در مسیر روششناسی مهم است، بحث مقاصد دین و مقاصد پزشکی است. این مساله از دیرباز مورد توجه عالمان علم کلام بوده است. در تاریخ به مقاصد دین بسیار پرداخته شده است؛ مثلاً در بحث تکلیف و حسن تکلیف، مقاصد دین پیش کشیده میشود. همچنین در مساله نبوت عامه و چرایی ارسال رسل مقاصد دین مطرح میشوند. همینطور زمانی که در باب غرض علم فقه بحث میکنند و میگویند غرض اکتساب جنان است و رهایی از آتش جهنم از طریق انجام تکالیف است. اگر مقاصد روشن شود روششناسی هم مشخص خواهد شد.
او خاطرنشان کرد: در علمی مانند علم حقوق اگر معتقد باشیم که هدف آن فصل خصومت است در این صورت روششناسی آن هم در مسیر فصل خصومت حرکت میکند؛ بنابراین به دنبال روشهایی هستیم که جنگ و خصومت را خاتمه دهند. پس در این مورد مسالهای مانند مرور زمان میتواند حلال مشکل باشد و قاعدهای به این نام در این علم (مرور زمان) شکل میگیرد؛ اما اگر غرض و مقصد نهایی علم حقوق احقاق حق باشد و نه فصل خصومت، روش تفاوت خواهد کرد. اینجا مرور زمان دیگر معنا ندارد و سودی نخواهد داشت.
نماینده ایران در یونسکو بیان داشت: در علوم دینی مانند علم فقه که یکی از غرضهای مطرح شده برای آن مساله رهایی از آتش جهنم و رسیدن به بهشت است؛ در این صورت موضوع رضای الهی مطرح میشود. در فقه نوعی توافق بین انسان و خداست که بداند خداوند او را برای انجام کاری خاص مواخذه نخواهد کرد. با همین نگاه است که اصول عملیه اهمیت پیدا میکند. در اموری که علم نداریم اماره هم نداریم، اصول عملیه میتوانند بهعنوان رافع شک مورد استفاده قرار گیرند. امور مربوط به اعتماد به احادیث نیز از این دست است. بهطور مثال بحث میشود که خبر واحد حجت است یا نه. ولی در نهایت به دنبال سازوکاری هستیم تا رضایت خداوند را تأمین کنیم و از عذاب جهنم رهایی یابیم.
عضو شورای عالی و مدیر بخش فقه، علوم قرآنی مرکز دائرهالمعارف اسلام، گفت: غرض علم پزشکی رهایی از بیماری و تضمین سلامت انسان است. اینجا درباره بدن انسان بحث میشود و هدف قرار میگیرد، نه جلب رضایت کسی. پس قرار نیست رفتار ما رضایت کسی را جلب کند بلکه رفتار ما موجب سلامت یا بیماری بدن خواهد شد. تمام روشهایی که در پزشکی اتخاذ میشود تماماً در راستای همین غرض است نه چیز دیگر. در طب مفاهیمی مثل اصول عملیه پاسخگو نیست. خبر واحد دیگر هیچ حجیتی در معالجه بیمار ندارد، چرا که علم آور نیست و نهایتاً مفید ظن است. در باب سلامت جسم نمیتوان توجهی به مسائل ظنی داشت.
او در ادامه افزود: در کنار این باور که مساله بیماریها و معالجات را اموری مربوط به طبیعت میدانستند، باورهایی بسیار کهن هست که در کنار نگاه طبیعی منشأ را مسائل ماوراءالطبیعه میدانستند مانند حلول جن در بدن و در نتیجه بیمار شدن فرد. لهذا شفا و درمان نیز مطابق با همین نگاه، معنای متفاوتی به خود میگیرد. کما اینکه ریشه کلمه طب به ورد خوانی میرسد.
پاکتچی تصریح کرد: باید ابتدا موضع خود را با غرض طب و منشأ بیماریها روشن کنیم بعد به سمت متدولوژی حرکت کنیم. وجه خطرناک این است که بین این دو نگاه خلط شود؛ یعنی منشأ طب را ماورائی بدانیم و به دنبال درمان طبیعی باشیم و یا بیماری را حاصل مشکلات طبیعی و درمان را امری ماورائی بدانیم.
طب و حدیث در طبقهبندی علوم
عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) در بخش دیگری از سخنان خود، اظهار کرد: واقعیت این است که در تاریخ اسلام علمی بوده به نام طب و علمی هم بوده به نام حدیث. مهم است بدانیم که آیا این علوم اصولاً امکان پیوند با هم دارند یا نه و اگر دارند از چه وجهی خواهد بود و چه ثمرهای خواهد داشت؟
او ادامه داد: از مسائلی که علما از قرون ابتدایی به آن توجه داشتند طبقهبندی علوم بوده است. برخی از علوم آبشخورشان اسلام است، بنام علوم اسلامی و علومی که پیش از اسلام هم بودهاند را علوم الاوائل مینامیدند. بهطور مثال فقه، حدیث و… متولد اسلام هستند و علوم دیگر مانند پزشکی هزاران سال قبل از اسلام بوده و متولد اسلام نیستند. در طبقهبندیهای علوم، علم حدیث را در علوم اسلامی و طب در علوم پیش از اسلام طبقهبندی میکردهاند.
پاکتچی سپس خاطرنشان ساخت: این دوگانگی و شکاف متدولوژیک تا قرون ۱۰ همچنان ادامه دارد و حتی بهنوعی پیروان این دو علم یکدیگر را و روش علمی یکدیگر را به رسمیت نمیشناختند و قبول نداشتند؛ اما در عصر صفوی و عثمانی موج جدیدی ایجاد میشود که در پی برداشتن دیوار بین علوم اسلامی و غیر اسلامی است. در یکی از این تلاشها، علم طب النبی را شاخهای از علم حدیث معرفی کردند که البته به لحاظ روششناسی اینگونه طب همچنان با متد حدیثی نوشته میشده است. در این میان اطبایی بودند که به سمت حدیث رفتند و محدثینی بودهاند که به احادیث طبی پرداختهاند. نوع پرداخت به این شاخه از علم (طب النبی) که ذیل علم حدیث قرار میگرفت، روش حدیثی بوده است و نه روش طبی و علمی.
مدیر بخش فقه، علوم قرآنی مرکز دائرهالمعارف اسلام نیز به علاقه تفکرات خاص کلامی به بحثهای طبی اشاره و بیان کرد: جریانهای غلات به طب علاقه بسیار نشان دادهاند درحالیکه مکتب کلامی هشام بن حکم و حتی محدثانی مانند مرحوم کلینی که به مکتب هشام متمایل بود، علاقهای به طب روایی نداشتند.
طب روایی و طبهای دیگر
این استاد دانشگاه در ادامه سخنان خود اظهار داشت: روایاتی طبی وجود دارند که گاه قابل انطباق با طب طبیعی عصر ایشان بوده است؛ یعنی همان طب علمی که از فرهنگهای غیرمسلمان وارده شدهاند. گاه روایات حاوی سخنانی هستند که طب مدرن مؤید آنها هستند بهطور مثال فواید میوه «به» که در احادیث به آنها اشاره شده است مورد تائید طب مدرن نیز میباشد. همچنین به روایاتی برمیخوریم که نگاههای طب فولکلوریک عربی را نشان میدهند که مخالف طبهای علمی کهن و مدرن هستند.
پاکتچی با اشاره به اینکه هر علمی منطق خودش را دارد، گفت: وقتی بین دو علم دیالوگ برقرار میکنیم باید به تفاوت منطقها توجه داشته باشیم و الا پیوندی که در پی آن هستیم بیهوده خواهد بود. در طب از نظر منطقی ابتدا ماهیت بیماری شناخته میشود و بعد در پی درمان خواهیم رفت؛ یعنی روال منطقی در طب اینگونه است که ابتدا مشاهده علائم سپس تشخیص بیماری و در نهایت درمان است؛ اما در حدیث و روایات منطق چیز دیگری است. متنی داریم، قدم بعد برای ما فهم حدیث و قدم بعد مصداق یابی است. گاه احادیثی ذکر شدهاند در بیان خواص درمانی چیزی اما اکنون و یا درهمان زمان کتابت حدیث، معنای آن چیز اصلاً مشخص نبوده است؛ یعنی عاملی درمان گر معلوم است اما نمیدانیم ماهیت آن عامل چیست. یا در احادیث درمان برای بیماری ذکر شده ولی معنا و مفهوم بیماری برای ما مبهم است. این مساله با منطق حدیث سازگار است چون وظیفهاش ذکر حدیث است اما با منطق طب کاملاً ناسازگار است چرا که به دنبال درمان است. از دیگر اختلافات ناشی از تفاوت منطقها عمل به قاعده تسامح در ادله سنن است که برای کسی که نگاه حدیثی دارد، این قاعده قابل اتکا است ولی با نگاه طبی سازگار نیست.
این عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق(ع) در ادامه بیان داشت: تصور از اعضا و جوارح بین متخصصین و عرف متفاوت بوده است. احادیثی داریم که منطبق با تلقی عوامانه از کارکرد بافت و جوارح هستند. باید به این مساله پرداخت که آیا این احادیث در مقام بیان علمی هستند یا مساله چیز دیگری است؛ اما استفاده از این احادیث در جهت کار طبی و درمان درست به نظر نمیرسد.
استاد پاکتچی در پایان به میزان داروها اشاره داشت و گفت: مشخصاً زمانی که دارو تجویز میشود به فراخور بیمار و بیماری اندازه و شرایط خاصی برای دارو در نظر گرفته میشود؛ اما در روایات طبی اندازه داروها، تداخل داروها، شرایط استفاده و مسائلی از این دست معمولاً مشخص نیستند.