به گزارش صدای حوزه، تحولات اخیر در صحنه کنشگریهای خارج از کشور، بهویژه برگزاری تجمعاتی از سوی برخی جریانهای معاند جمهوری اسلامی، نیازمند تحلیل دقیق و همهجانبهای است. این گردهماییها، که سابقه آن به دو دهه پیش بازمیگردد، همواره با حواشی و نتایج ناموفق همراه بوده و این بار نیز، تجمع اخیر در مونیخ، نه تنها از این قاعده مستثنی نبوده، بلکه نشانه روشنی از انزوای فزاینده این جریانها در میان ایرانیان خارج از کشور و مردم ایران است.
پیشینهای از تجمعات ناکام
مرور گذشته نشان میدهد که شهرهای اروپایی بارها میزبان تجمعاتی بودهاند که با هدف مقابله با جمهوری اسلامی برگزار شدهاند. از جمله میتوان به کنفرانس برلین در سال ۱۳۷۹ اشاره کرد که در نهایت به صحنه نزاع و ابتذال میان گروههای ضدانقلاب تبدیل شد و رسانههای داخلی نیز با نمایش بخشهایی از آن، وضعیت آشفته و ماهیت واقعی این جریانها را برای افکار عمومی آشکار ساختند. این بینظمی و فقدان انسجام، در تجمع دیگری که در سال ۱۴۰۱ و همزمان با ناآرامیهای داخلی در برلین برگزار شد، تکرار گردید.
در آن رویداد، که به دعوت یکی از فعالان رسانهای خارجنشین برپا شده بود، شاهد برافراشته شدن پرچمهای گروههای تجزیهطلب قومی، نمادهای مغایر با فرهنگ ملی و حضور عناصر گروهک تروریستی منافقین بودیم. حتی آن اجتماع که از لحاظ کمی بیشترین تعداد را (حدود ۵۰ هزار نفر) به خود دید، در مقایسه با جمعیت میلیونی ایرانیان مقیم اروپا، نماینده طیف بسیار کوچکی بود و همواره با درگیریهای داخلی میان گروههای سلطنتطلب، چپگرا و جداییطلب همراه میشد.
مونیخ؛ نمادی از افول و انزوای فردی خاص
این بار، نقطه تجمع جبهه ضدمیهنی، شهر مونیخ بود، با این تفاوت که برخلاف گذشته که عمدتاً کمونیستها و منافقین میداندار بودند، این همایش به دعوت رضا پهلوی برگزار شد. این چهره، پیشتر در بحبوحه ناآرامیهای سال ۱۴۰۱، تلاش کرده بود با تشکیل ائتلافی از چهرههای ضدانقلاب در دانشگاهی در آمریکا، طرحی موسوم به “منشور مهسا” را ارائه دهد. اما این ائتلاف، در کمتر از چند ماه با جدایی تک تک اعضا، به وضوح نشان داد که فاقد هرگونه انسجام و توانایی برای ایجاد یک اتحاد پایدار است.
ناکامی در همسویی با مردم ایران و عدم همراهی با اغتشاشاتی که سردمداری عمده آن با گروههای تجزیهطلب بود، اپوزیسیون خارجنشین را بیش از پیش دچار سرخوردگی کرده و به سمت مواضع رادیکالتر سوق داد.
پردهبرداری از مواضع ضد میهنی معاند
در این میان، مواضع فرد مذکور بیش از پیش جنبه ضد میهنی به خود گرفت. سفر وی در فروردین سال ۱۴۰۲ به اراضی اشغالی و دیدار با مقامات رژیم صهیونیستی، و متعاقباً جانبداری آشکار از این رژیم در برابر جمهوری اسلامی ایران، به شدت با اصول میهنپرستی در تضاد قرار گرفت. او در سپتامبر ۲۰۲۴، در سخنرانی خود در یکی از لابیهای کلیدی اسرائیل در آمریکا، خواستار اقدام مشترک آمریکا، رژیم صهیونیستی و “یک پارتنر ایرانی” علیه کشور شد و خود را “پارتنر ایرانی” معرفی کرد. این مواضع، به ویژه حمایت بیپرده وی از حملات رژیم صهیونیستی به خاک ایران، با انزجار و واکنش گسترده مردم ایران مواجه شد و بر حجم نفرت عمومی از او و خاندانش افزود.
پس از ناکامی رژیم صهیونیستی در تحمیل جنگ ۱۲ روزه و ایجاد شورش داخلی در ایران، این فرد با راهاندازی پلتفرمی با عنوان “همکاری ملی”، نظامیان ایرانی را به جدایی از نظام دعوت کرد که این طرح نیز با عدم موفقیت روبرو شد. سپس با سفر به انگلستان به دنبال جلب حمایت سران این کشور برآمد و همایش مونیخ را با همین عنوان برگزار کرد.
پایان یک توهم در مونیخ
تفاوت فاحش تجمع مونیخ با تجمعات پیشین، به ویژه اجتماع برلین در سال ۱۴۰۱، نشانگر گسست و انزوای بیسابقه این جریان در میان ایرانیان خارج از کشور است. در اجتماع اخیر که با هدف حمایت از همایش مونیخ برگزار شد، تنها حدود ۵۰ نفر حضور یافتند. این همایش، که به جز چند چهره هنری حامی این فرد و معدودی چهرههای ناشناخته و احزاب گمنام، فاقد هرگونه سخنران یا مشارکتکننده برجسته بود، حتی از همراهی همپیمانان پیشین خود در سال ۱۴۰۱ نیز بیبهره ماند.
این دورهمی یکروزه، پس از شکست مفتضحانه رژیم صهیونیستی در تحمیل جنگ ۱۲ روزه، نه تنها مجلس ختمی بر توهمات این جریان بود، بلکه به وضوح، وزن و جایگاه ناچیز آنها را در میان ملت بزرگ ایران به نمایش گذاشت. این گونه کنشگریها، در نهایت چیزی جز رسوایی و انزوای بیشتر برای عاملان مواضع ضد میهنی به ارمغان نخواهد آورد.