حجت الاسلام سید ناصر میرمحمدیان مدیرعامل بنیاد هدایت در گفتوگو با صدای حوزه، در پاسخ به این پرسش مبنی بر اینکه وجود مدرسه مسجدمحور ترجیح دارد یا حضور روحانی به عنوان معلم در مدارس اظهار داشت: پیوند عمیق و اساسی مسجد و مدرسه وقتی شکل می گیرد که هر دو در بستر زندگی طبیعی انسانها قرار بگیرند؛ نه اینکه هر کدام در یک فضای ایزوله و مجزایی باشند و مدرسه تلاش کند در یک جا ظاهر مسجدی را به خود بگیرد و در جاهای دیگر هم شاکله و ظاهر قبلی خودش را حفظ کند.
وی با بیان اینکه ما به دنبال بر هم زدن ساختارها نیستیم ادامه داد: واقعیت این است مدرسه مسجد محور یک ایده است و این ایده محوری با این درهم تنیدگی معنی می شود و این درهم تنیدگی در خروجیهای تربیتی آن بروز و ظهور پیدا میکند.
مدیرعامل بنیاد هدایت خاطرنشان کرد: در مسأله مدارس مسجد محور چند فرض وجود دارد؛ یکی اینکه ما بخواهیم سیستم موجود را حفظ کنیم و مسجد محوری را با آن انطباق بدهیم؛ در این صورت یکی از راه هایی که وجود دارد، این است که مسجد بخشی از خدماتی که مدرسه به عهده دارد را انجام دهد؛ مثلا آموزش مباحث دینی، قرآنی و … را مسجد به جای مدرسه انجام دهد.
میرمحمدیان ادامه داد: راه دیگر این است که افراد مسجدی را وارد مدارس کنیم و آنها به دانش آموزان خدمات بدهند؛ طبعا اینکه ما بتوانیم هرچقدر کادر آموزشی مان را از افراد متعهد و کسانی که آشنایی با مبانی دینی و مذهبی دارند، انتخاب کنیم، حتما نتیجه خوبی خواهد داشت اما به معنای این نیست که اگر معلمان و کادر مدارس را از افراد متعهد یا از طلبه ها انتخاب کردیم، لزوما جایگزین مسجدمدرسه یا ایده هایی شبیه این خواهد بود.
وی در خصوص برنامه های بنیاد هدایت در راستای توانمندسازی امامان محله و توسعه مدارس مسجدمحور، اظهار داشت: مدارس معمول یک سابقه بسیار طولانی و مفصلی از تولید دانش و تجربه متراکم در سراسر دنیا دارند؛ البته با توجه به اینکه این دانش متراکم به روز نشده شاید بسیاری از نظرها کارآمد نباشد چراکه شرایط دنیا روز به روز هم از نظر فضاهای آموزشی و هم از نظر به کارگیری افراد در جایگاه های شغلی در حال تغییر است اما چون یک هژمونی و یک هیمنه علمی در پشت این مدارس وجود دارد، به آن اتکا می شود و پیش می رود.
وی ادامه داد: مدارس مسجد محور در آغاز راه هستند و اتفاقا باید دقت کنیم که تحت سیطره این هیمنه قرار نگیرند وگرنه دوباره همان سیستم قبلی را بازتولید می کنند؛ برای همین مدارس مسجد محور باید تفاوت خودشان را با سایر مدارس بدانند و امتیاز آن معلوم باشد اینکه اصلا این مدارس برای حل چه نیازی و برای پر کردن چه خلأیی شکل گرفته است.
مدیر عامل بنیاد هدایت، تولید دانش را لازمه رشد مدارس مسجد محور دانست و گفت: مدارس مسجد محور در مسیر تولید دانش هنوز تازه کار و جوان هستند؛ ولی راهی غیر از اینکه کار را شروع کنیم، نداریم.
وی ادامه داد: با وجود اینکه آموزش و پرورش این مدارس را به رسمیت نمی شناسد، بعضی از والدین با اختیار خودشان این مدارس را برای ادامه تحصیل فرزندانشان انتخاب می کنند؛ آموزش و پرورش و مجموعه های دیگر حق ندارند آنها را از این حق نهی کنند. در کشورهای دیگر نیز این حق انتخاب وجود دارد.
مدیر عامل بنیاد هدایت خاطرنشان کرد: سیستم موجود آموزش و پرورش دارای خطاها و ایرادهای ساختاری و بنیادین و عملکردی بسیار است و بسیاری از خانوادهها حاضراند این سیستم نوپا را با وجود اینکه شاید پشتوانه علمی قوی و اعتباری نداشته باشد، بپذیرند و فرزندان خود با سختیای که وجود دارد، به مدارس مسجد محور بفرستند. آموزش و پرورش باید قدر این ظرفیت را بداند و به این مدارس فرصت بدهد و آنها را به رسمیت بشناسند و اجازه بدهند که این سعی و خطا انجام شده و این فرایند با رشدی که دارد پیش برود.
میرمحمدیان در پایان گفت: بنیاد هدایت با توجه به ایده مرکزی خود که دنبال محوریت مسجد در حکمرانی محلی است، از این ایده حمایت میکند چراکه این مساجد در حوزه تعلیم و تربیت وارد شده و به نوعی میتوانند در این فرایند حکمرانی نقش جدی داشته باشند.
نقدی بر مصوبهٔ مدرسهٔ مسجدمحور؛ تطبیق اجباری و همسانسازی غلط، با ساختار موجود
«مسجدمدرسه»، یک سبک متفاوت و متمایز با آموزش و پرورش بود اما معمولا انگار ما حتی از کسانی که نظامات بروکراتیک را خلق کردند، به بروکراسی پایبندتریم! و تلاش میکنیم همه نظامات را در یک قالب بریزیم تا، بیشتر شبیه نظامات مدرن و دیوانسالار شوند!
همان بلایی که بر سر حوزههای علمیه آوردیم! میخواستند حوزهٔ علمیه به عنوان یک نظام آموزشی به رسمیت شناخته شود، با راهبری و اهرم فشار اشتباهِ نظام دیوانسالار و بروکراتیک آموزشی کشور، حوزههای علمیه را هم با نظامات مشهور به ویکتوریایی و اسکولاستیک تطبیق دادند و شد آنچه نباید میشد!
حالا در «مسجدمدرسهٔ مصوبِ مجلس و آموزش و پرورش»، اولین چیزی که به ذهن میرسد این است که یا خواستند این جریان را عقیم کنند… یا اگر سو تدبیری نبوده در هر حال به خاطر سبک نگاه و مدیریت، این «تطبیق اجباری و همسانسازیِ غلط» رقم خورده!
با این تطبیق و همسانسازی، دغدغهٔ اولیه و ایدهٔ مرکزیی که «دلسوزانِ نسل آیندهساز کشور» را به تأسیس این مدارس هدایت کرده بود، از خاصیت افتاده و از دست رفت… .
مگر مساجد مختلف در قم تا مشهد و تهران، قصد تاسیس مدرسه غیرانتفاعی داشتند؟! اتفاقا میخواستند چیزی غیر از ساختار معیوب و با اشکالات بنیادی فعلی را شکل دهند.
اما نقد اصلی به این مصوبه چیست؟در واقع با این مصوبه، تمام ویژگیهای اصلی و متمایز مسجدمدرسه را تغییر دادهاند!
در واقع هویت مسجدمدرسه را به مدرسهٔ غیرانتفاعی وابسته مسجد و ساختار موسسین و مدیران را از الزامِ به حوزوی بودن، به امکان تاسیس با درخواست هیئت امناء و با مدیریت هر شخصی تغییر دادند.
از همه بدتر اینکه الزام کردهاند مدرسه و کلاسهای درس نباید در صحن اصلی مسجد باشد، در حالی که بسیاری از کارکردها، خواص، برکت و نورانیت این طرح، به خاطر حضور دانشآموزان در صحن مسجد بود.
متاسفانه، مناسباتی که به خاطر تنفس و تعلم در مسجد و ترکیب تحصیل و زندگی و رشد توأم علمی و اخلاقی در این دانشآموزان شکل میگرفت با این مصوبه از دست میرود.