به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، علی مهدوی طی یادداشتی به بیان راهکار هایی برای برخورد و مقابله با انحرافات حوزوی از اصلاح ریشه تا مبارزه با صدر و ساقه، پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
یک. حوزه علمیه و دامهای گسترده دشمن
روحانیت یکی از پاکترین اقشار جامعه است؛ اما با این حال از گزند انحرافات و کژیها کاملا در امان نیست. مخصوصا وقتی دشمن برای ایجاد فتنه و گمراهی آن برنامه ویژه داشته باشد؛ چنانچه امام حوزه نیز نسبت به آنتیتز انقلاب این هشدار را دادند که انقلاب از جایی قرار است ضربه بخورد که دقیقا نقطهی ایجاد و قوتِ انقلاب است. یعنی قم؛ یعنی حوزه قم؛ یعنی طلاب جوان قم که مثل خون در سرتاسر رگهای حوزه علمیه و به تبع در اقصی نقاط کشور جریان دارند.
دو. طلاب گمراه و فتنهگر؟!!
حال بیایید خیال کنیم (خیال محال که محال نیست!) انحرافاتی در طلاب به وجود بیاید؛ مثلا برخی طلاب، دنبالهرو یا مؤسس برخی فِرق انحرافی شوند.
یا اصلا تصور کنید چند طلبه معدود با کمترین علم و آگاهی از طب اسلامی و به صرف شرکت در یک دوره چهار روزه آموزشی، احساس تخصص و طبابت کنند و دست به تجارت نسخهپیچی و داروفروشی و بازی با جان مردم بزنند!! و به همین هم اکتفا نکنند و هر روز یک ماجرای جدید برای حوزه و نظام بیافرینند.
یا خیال کنید برخی طلاب… (به نظرم تا همینجا کافی است که عِنان خیالات را محکم بگیریم و نگذاریم درباره سربازان امام زمان عجل الله فرجه هر خیالی به ذهنمان خطور کند).
اما سؤال اساسی اینجاست: اگر کوچکترین انحرافی در طلاب ایجاد شود مقصر کیست؟
در تحلیلهایی که طی سالهای مختلف دیده و میبینیم همیشه برخی سریع انگشت اشاره را به سمت طلاب میگیرند که ایمان سستش، اخلاق رذیلهاش، نیت پلیدش، رفیق خرابش، بصیرت علیلش، مطالعات آلودهاش…. موجب این گمگشتگی در وی شد.
حال آنکه این نگاه به صدر و نهایتا ساقهی اشکال است؛ نه اصلاح ریشه ی آن!!
شما اگر بخواهید از شر علف هرز رها شوید باید آن را از ریشه درآورید، نه اینکه به چیدن سرشاخهها اکتفا کنید؛ وگرنه چه بسا عمر شما تمام شود؛ اما علف هرز همچنان در حال نمو باقی خواهد بود!
پس ریشه انحرافات احتمالی طلاب کجاست؟!!
سه. نقطهی آغاز برای دشمن
حال بیایید به عقب بازگردیم و فرض کنیم دشمن بخواهد بذر فتنه را بکارد. به نظرتان کجا دست میگذارد؟ درست حدس زدید روی نقاط ضعف دست میگذارد؛ جایی که فتنه خوب جان بگیرد و تا مدتها حواسها متوجهش نباشد.
چهار. آغاز رشد طلبه
باز هم کمی عقبتر برگردیم، طلبهای را تصور کنید که روز ابتدای ورودش به حوزه، با عالم و آدم جنگیده، پشت پا به دنیا و آرزوهای صدرنگ دنیویاش زده و برای علم و معنویت و سربازی مخلصانه امام زمان عجل الله فرجه وارد حوزه شده است. میبینید؟ این بذر سالم و انباری از استعداد و خلوص و بصیرت است.
پنج. نقطه ضعف حوزه
حال که این بذر سالم در خاک حاصلخیز و زرخیر حوزه قرار میگیرد، نیاز به مراقبت ندارد؟! نیاز به تربیت و تهذیب در کنار تعلیم ندارد؟ نیاز به بصیرتافزایی در کنار علمآموزی ندارد؟ نیاز به استعدادشناسی و دستگیری و راهبری توسط حوزه تا مقصدش بر اساس ظرفیت و استعداد و تکلیف الهیاش ندارد؟! نیاز به حمایت مالی جهت برآورده شدن حداقلهای معیشتی و تحصیلی ندارد؟ نیاز به مشوقهای انگیزشی بین مسیر برای عدم خستگی یا رفع خستگی ندارد؟
شش. حوزهی دانشگاه شده
ولی اگر حوزه بگوید: «من کاری به هیچیک از ابعاد رشد وجودی طلبه ندارم. من فقط مثل دانشگاه متکفل آموزش هستم و طلبه هم دو الی سه دهه از عصاره عمرش را باید به من بدهد»، نتیجه چیست؟
نتیجه این است که ریزشها بیاختیار رو به فزونی میرود، با هر باد و تندبادی بخشی از این سرمایهی امام زمان (طلاب عزیز) فرو میریزند. یکی به دلیل مصائب مالی، دیگری به علت ضعف بصیرتی و تهیبودن برنامه حوزه از حتی دو واحد بصیرت سیاسی، آن یکی بخاطر عطش معنوی جانش که هیچگاه سیراب نشد و توهم کرد در فلان فرقه خبری است؛ و…..
هفت. راه علاج
علاج فقط در همان راهی است که بارها و بارها امام حوزه و بزرگان اشاره داشتهاند: یعنی مدیریت و برنامه.
تا وقتی حوزه در مورد خودش #مطالعات_راهبردی جدی و قوی نداشته باشد و ثمره آن را به مدیریت و برنامه خود تسری ندهد، و به همین تکبعدی بودن راضی باشد، فقط و فقط باید از ریزشهای احتمالی نو به نو بترسیم و به خود بلرزیم.
یادمان باشد ریزشها هیچگاه صفر نمیشود؛ اما با مدیریت و برنامه، حداقلی خواهند شد.