به گزارش خبرنگار صدای حوزه، حجت الاسلام وحید نجفی از پژوهشگران حوزوی و مدیر گروه حوزه و نظام مرکز مطالعات راهبردی حوزه، درباره مدل بیان احکام دینی، با رویکردی آسیبشناسانه یادداشتی به رشته تحریر درآورده است که در ادامه میخوانید؛
پیوست فرهنگی برای بیان احکام
۱-نوع بیان احکام الهی بهعلاوه میزان تأکید بر برخی از آنها، ایجادکننده فرهنگی است که لزوماً مرضی خدای متعال نیست. بهعنوانمثال تأکید بر این نوع بیان که “اگر سرسوزنی از بخشهای بدن در هنگام غسل، شسته نشود، غسل باطل است” میتواند نوعی از وسواس را در بین مکلفین ایجاد کند کما اینکه اگر بهجای لزوم طهارت در هنگام عبادت، کانون تمرکز برشمردن نجاسات باشد، این نوع وسواسها میتواند ایجاد شود حالآنکه قطعاً مرضی خدای متعال نیست.
۲-گسترش فضای ایمانی و تکثیر مؤمنان و تبلیغ دینی در طول تاریخ و عرض جغرافیا، عموماً مرهون ارتباط مؤمنان با گروهی غیر از خود بوده است. تاجری مؤمن با ارتباطات و تعاملات خود توانسته اسلام را در هند گسترش دهد، امام موسی صدر و شهید چمران در بین زنانی که حجاب نداشتهاند یا اصلاً مسلمان نبودهاند، توانستهاند کانون ایمانی را توسعه داده و بذرهای مبارک و پرثمری را بنشانند؛ و اصولاً شروع دعوت به اسلام در تعامل با جامعهای بوده که تقریباً به هیچکدام از ظواهر و آداب دینی پایبند نبودهاند.
۳-مناسب است در فرهنگ امروز مؤمنان کمی کنکاش شود و احکام برجسته شده در اذهان آنها در وادی تعاملات اجتماعی مورد شناسایی قرار گیرد. اجتناب از مجلس گناه و نهی از منکر هر دو از احکام حکیمانه دینی هستند؛ اما آیا نتیجه فرهنگی شکلگرفته در پس بیان این احکام با فلسفه اصلی آنها در تعارض باشد، نیاز به تجدیدنظر در نوع بیان و اولویت آن احساس نمیشود؟
اگر احکامی که برای گسترش فضای ایمانی وضعشده است، منجر به کاهش مؤمنان و فضای ایمانی شود، در بیان دچار انحراف نشدهایم؟
۴- در فرهنگ رایج مؤمنان کشور نوعی انزواطلبی و فاصله گرفتن از سایر اقشار مشاهده میشود. اگرچند نفر در پارک و بوستان به استماع موسیقی بپردازند، مؤمنان تصمیم میگیرند، از رفتن به بوستانها اجتناب کنند. اگر تورهای مسافرتی با برخی منکرات آلوده شود، مؤمنان در استفاده از آنها پرهیزکار میشوند.
اگر عدهای از فامیل در رعایت حجاب مسامحه داشته باشند، رفتوآمد با آنها قطع یا کاهش داده میشود و … متأسفانه این نوع کناره گرفتنها، به فاصله بین مؤمنان و غیر آنها محدود نمیشود، بلکه حتی درجات مختلف تقوا میتواند مسبب فاصلهها شود و این روند آنقدر جدی شده است که ادعا شود شناخت از مؤمنان و سبک زندگی آنها حتی در جامعهای مثل ایران (علیرغم تقارب فرهنگی خیلی بالا) آمیخته با عناصر غیرواقعی و انزجار دهنده شده است.
با این مقدمات میتوان این ادعای کلی را مطرح نمود که ما در بیان احکام، از ثمرات فرهنگی آن غافل بودهایم و میتوان با رویکرد پیوست فرهنگی، نوع تبلیغ احکام دینی را موردبازنگری قرار دهیم.