به گزارش صدای حوزه، رضا رستمی طی یادداشتی به بررسی جهاد سیاسی امام حسن عسکری پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
جریان امامت و رهبری ائمهی معصومین (علیهمالسلام) در تمام جنبهها و شئون زندگی مسلمانان که با تصریح پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) در زمانهای مختلف از حیات مبارک ایشان از جمله در غدیر خم صورت گرفت، اگر چه در روز عاشورای سال ۶۱ هجری ظاهراً به نقطهی پایان خود رسید و بنیامیه تلاش کرد تا هم از منظر نظامی و هم از جنبهی رسانهای و روانی، اوضاع را کاملا به نفع خود تغییر دهد.
اما جرقههایی که با سخنان مستدل و حماسی پیامآوران کربلا در کوفه و شام زده شد، تبدیل به آتش فروزان و بصیرتبخشی شد و نگذاشت این چراغ هدایت خاموش شود که اتفاقاً در همان زمان، خود بنیامیه هم فهمید که برخلاف تصور قبلی، جریان امامت همچنان ریشهدار و پرطرفدار است.
همین موضوع سبب شد تا بعد از فاجعهی بینظیر عاشورا که بنیامیه میخواست آن را نقطهی پایان جریان امامت و طرفداران آن در جامعه قرار دهد، شاهد بودیم که حملات فاجعهآمیز دیگری از جمله هجوم به مدینه در دستور کار لشکریان یزید قرار گرفت و او جان و مال و ناموس ساکنان شهر پیامبر(ص) را بر سربازان خود مباح اعلام کرد تا یک تجاوز وحشیانه و یک نسلکشی تمام عیار به وقوع بپیوندد که نشان از آن داشت که محاسبات قبلی بنیامیه در نتیجهگیری از واقعهی عاشورا با شکست سختی مواجه شده است.
مطالعه در زندگی سیاسی امامان معصوم (علیهمالسلام) نشان میدهد که بعد از حادثهی عاشورا تا زمان امام حسن عسکری (علیهالسلام) یک مبارزه و جهاد سیاسی دقیق و تشکیلاتی با حاکمان زمانه در دستور کار قرار گرفت که هم در جهت روشنگری جامعه نسبت به عدم مشروعیت قدرتهای حاکم فعالیت میکرد و هم اسلام واقعی و ناب -برخلاف اسلام اموی و عباسی- را به مردم معرفی میکرد. این مبارزه و این جهاد در راه خدا در زمان امام یازدهم به اوج خود رسید و استیصال و درماندگی دشمن از مواجهه با این حرکت حسابشده، سبب شد تا آن بزرگوار را در ۲۸ سالگی به شهادت برسانند.
امام حسن عسکری (علیهالسلام) که متولد شهر مدینه بودند، به دلیل احضار پدر بزرگوارشان توسط حکومت وقت در شهر سامرا ساکن شدند و در ۲۲ سالگی و پس از شهادت امام هادی (علیهالسلام) به امامت رسیدند.
آن بزرگوار که مانند پدران پاک خود در نهایت حسن خلق، علم و تقوا بود، با وجود جوانی و سن و سال کمی که داشت همواره مورد توجه دوست و دشمن بود به طوری که حتی شخصی مانند عبید الله بن خاقان که وزیر حاکم وقت یعنی معتمد عباسی بود نیز به عظمت، پاکدامنی، وقار، محبوبیت و خوشرفتاری امام اذعان داشت و به آن اعتراف میکرد. [۱]
با این وجود، سختگیری علیه ایشان در اوج خود قرار داشت و دستگاه حاکم، امام را در منطقهی «عسکر» در محاصره و تحت کنترل شدید قرار داده بود. البته شبکهی گستردهای از بزرگان شیعه در گوشه و کنار جهان اسلام حضور داشتند که این راه ارتباطی در طول قرنهای گذشته و با درایت دیگر امامان معصوم (علیهمالسلام) تشکیل شده بود و خبرها و مطالب لازم از این طریق، مبادله میشد.
از جمله وکلای بزرگوار در این عصر که بعداً به مقام نیابت خاص در عصر غیبت صغری هم نائل شد، جناب عثمان بن سعید بود که در ظاهر به تجارت روغن مشغول بود ولی از این شغل به عنوان سرپوشی برای فعالیتهای خود استفاده میکرد؛ از جمله اینکه مکاتبات و مبادلات خود را دور از چشم مأموران حکومت و با جاسازی در ظرفهای روغن به خدمت امام حسن عسکری (علیهالسلام) ارسال میکرد.[۲]
اگر چه تمام حضرات معصومین (علیهمالسلام) بعد از فاجعهی عاشورا تحت نظر حکومتهای وقت قرار داشتند و تمام رفت و آمدهای آنان کنترل میشد اما این سختگیری و فشار برای امام یازدهم به دلایلی بیشتر شده بود. یک دلیل این بود که با مجاهدتهای صورتگرفته در طول سالیان و قرنهای گذشته، تشیع به قدرتی قابل توجه در عراق دست یافته بود و همه میدانستند که شیعه فقط امامان خود را لایق حکومت و خلافت میداند و با دستگاه حاکم، به شدت مخالف است.
علت دیگر که به صورت استثنایی، فقط برای امام عسکری (علیهالسلام) وجود داشت این بود که منجی آخرالزمان و قائم علیه خودکامگان و زورگویان یعنی حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) از نسل ایشان به وجود خواهد آمد و این حقیقتی بود که به دلیل وجود روایات متواتر و متقن، مورد قبول و باور جامعهی آن روز و از جمله دستگاه خلافت عباسی بود.
بر همین اساس، ترس و وحشت دشمنان حقیقت از روشنگریها و بصیرتبخشیهای آن بزرگوار سبب شد تا تنها پس از گذشت ۲۸ سال از عمر مبارک آن پیشوای الهی، تحمل دستگاه نامشروع و ظالم عباسی به سر برسد و در هشتم ربیعالاول سال ۲۶۰ قمری در سامرا ایشان را به شهادت برسانند.
قبر مطهر امام حسن عسکری (علیهالسلام) در کنار قبر پدر بزرگوار ایشان امام هادی (علیهالسلام) معروف به حرم عسکریین قرار دارد که با وجود جسارت و تخریب تروریستهای تکفیری و بازماندگان بنیامیه -که همچنان از آثار و برکات این بزرگواران در هراس هستند- به پناهگاهی برای مظلومان و آزادیخواهان تبدیل شده است که در طول سال، پذیرای عاشقان و دلدادگان بسیاری است که هم آرامش خود را در آن فضای نورانی جستجو میکنند و هم از مکتب انسانساز و الهی آن بزرگواران، بهرهمند میشوند.
پینوشت:
[۱] ارشاد شیخ مفید، ص ۳۱۸
[۲] شیخ طوسی (رحمهاللهعلیه)، الغیبه، ص۳۵۴