به گزارش خبرنگار صدای حوزه، در عصری هستیم که به تعبیر زیمل، جامعه شناس آلمانی، ساختارها و دولت ها فربه تر و چاق تر می شوند و عامل ها و افراد، کوچک و کوچک تر. او اسم این رویداد را تراژدی فرهنگ می می نامد.
تراژدی فرهنگ یعنی…
یعنی مدرنیته با سرعت بالا و نامهربانی تمام، در حال حذف و محو و یکسان سازی انسان هاست. مرگ سوژه یعنی همین حالت که دیگر کسی توان و جرات دیده شدن نخواهد داشت و مدرنیته و ساختارهای مدرن، یکه تاز میدان سلطه خواهد بود.
انسان بی هویت و سرگردان، محصول همین بی تفاوتی و نامهربانی مدرنیته است. مرگ سوژه در چهره اجتماعی خود، انسان پرسه زن را میسازد که هدف خاصی جز پرسه زنی و گذران وقت را در سر نمی پروراند و در چهره فرهنگی خود، انسان شهرت طلب و به تعبیر امروزی، سلبریتی را رقم میزند.
حال در این هیاهو و سرگردانی، عده ای هستند که قصد و مرام مقدس را برای رهایی از قفس آهنین مدرنیته انتخاب کرده اند. از اتوبان به ظاهر شیک و در باطن، چدنیِ مدرنیته، به جاده در ظاهر خاکی و در باطن پر از معنا و آزادی و آزادگی نجف تا کربلا پناه میبرند.
بیداری و آگاهی و معنویت، شاه کلید آغاز دوران طلایی بشریت خواهد بود
معنایی که گمشده عصر جدید است و اربابانش با چاشنی تکنیک و فن سالاری و رسانه، آنرا از ملت ها دریغ میکنند. چرا که بیداری و آگاهی و معنویت، شاه کلید آغاز دوران طلایی بشریت خواهد بود.
اربعین نه یک روز در میان روزها و کربلا نه شهری در میان شهرهاست. پیاده روی اربعین یک تفریح اجتماعی و توریستی نیست که بیست سی میلیون عاشق را هرساله تجربه میکند. یک مسافرت لاکچری نیست که با کت وشلوار و کراوات آغاز شده و با چمدان های پر از سوغاتی های آنچنانی به پایان برسد.
این پیاده روی یک حرکت تمدنی است. تجلی فرهنگی است که از ۱۴۰۰سال پیش آغاز شده و تا برپایی کامل حقیقت و عدالت در سایه ولایت ادامه خواهد داشت.
مسافرت نیست بلکه یک هجرت از خویشتن و ماتریالیسم تاریخ و جامعه بهت زده و گرفتار است. یک هجرت از خویشتن برای رسیدن به خودآگاهی و خودشناسی.
تلاشی که در مسیر بازگشت، در خدمت جامعهسازی قرار خواهد گرفت. نورانیت و اتحاد و سلامت و معنویت و گذشت را به جامعه و محیط، هدیه خواهد داد و گام های رسیدن به تمدن سازی را سرعت خواهد بخشید.
افرادی را تربیت خواهد کرد که خودخواهی را رها کنند و به یک خود تعمیم یافته برسند. انسانی بامرام و دوست داشتنی که اهل دروغ و ریا و تنبلی و خیانت در امانت نیست و آیتم ها و اقتضائات مدرنینه را با اخلاق اربعینی دُور خواهد زد.
اینجا کسی طالب شهرت و دیده شدن نیست و احدالناسی در خیل جمعیت میلیونی، احساس غربت و تنهایی ندارد. اینجا مثل لندن، وزارت تنهایی لازم ندارد و مثل ژاپنِ تا دندان تکنولوژیک، از بحران خودکشی رنج نمی برد. اینجا خلوت ها و شلوغی هایش یک طعم و رنگ دارد. تمامش صفاست و بوی زندگی و عشق میدهد.
ما یادمان نرود که مُبدع و مبدا مکتب اربعین، پاهای مقدس شیرزنی است که در سوریه مدفون است و ما این مسیر را به نام و یاد عمه سادات میشناسیم. ویزای لشگر اربعینی ها در سفارت زینب کبری(س)به امضا رسیده و این حرکت نورانی تا رسیدن به آن مقصدمقدس در جان های عاشقانش ادامه خواهد داشت.
ما جاماندگان نیز همچون مدافعان حرمش میسراییم کلنا عباسکِ یازینب. بی بی جان برای دیدن برادرت سر از پا نمی شناسیم و نشد که پای پیاده به حرمش رهسپار شویم. اما بدان و شاهد باش که برای عزت و امتداد قیامی که شما آغازگرش بودید، نه دست و پا که سر و جانمان را فدا می کنیم و نشان میدهیم که اگر آنروز همراه شما بودیم نه سری بالای نیزه ها می رفت و نه به گوشواره و معجری جسارت میشد.
یا زینب یا زینب ما عاشق حسینیم
یازینب یازینب ما سائل دمشقیم
یازینب یازینب بی نام و بی نشانیم
یازینب یازینب تاکربلا روانیم