آیا انبیای الهی مشاهده این همه رنج و مصیبت مردم مظلوم غزه را تحمل می کردند؟
کانونهای عظیم تبلیغی؛ مأموریتهای سهگانه و واقعیت امروز
خطر جایگزینی اجتماعی در کمین روحانیت
حوزه علمیه و تابلوی ایست پستمدرنیسم
جامعه از کارِ حوزه بیخبر است
تجلیل مدیران حوزههای علمیه کشور از حماسهآفرینی ملت ایران و تاکید بر حمایت تام از نظام و رهبری
گردهمایی خانوادگی برگزیدگان گروههای تبلیغی استان آذربایجان شرقی
تصمیم های خردی که به وقتش اتخاذ نشده اند!
روحانیت در خط مقدم خدمت/ روحانی و مداح رامشیری نماد خدمت شدند
روایت شیخ اسماعیل رمضانی از عصر هوش مصنوعی و لزوم تغییر سبک آخوندی!
نقش علما در دفاع از امت اسلامی بیهمتاست/ غزه هرگز شکست نخواهد خورد
انتقاد معاون تهذیب حوزه های علمیه از کیفیت برگزاری کمیسیون اخلاق و تربیت در همایش صدسالگی بازتأسیس حوزه
حوزه پیشرو و سرآمد| تکنولوژیشناسی یا تکنوکراسی، کدام؟
فقط رهبری میتوانست چنین پیام تمدنسازی بنویسد!
نکته مهم و نگرانکننده این است که برخی میخواهند با همین وضعیت موجود حوزه، تبلیغ را به اولویت اول حوزه تبدیل کنند؛ در حالیکه این نگاه از اساس اشتباه است!
حجت الاسلام سیدحسن روحبخش طی یادداشتی به نقد و تحلیل سخنان آقای تبریزیان پیرامون استناد روایات به معصومین علیهم الاسلام پرداخته است.
جناب استاد ملکیان اخیرا پرسشی را مطرح کردهاند که «چرا به آیندۀ ایران امیدوارم؟» ایشان بهانۀ امیدواری به آینده ایران را در این میدانند که نسل جوان ما غرب، فلسفه غرب، علوم غربی،هنر غربی و فنون غربی را شناخته است به گونهای برتر و بالاتر از دیگر کشورهای اسلامی و حتی بیشتر از اندازۀ خودِ غربیان. اینکه مثل ایشان به مقوله «امید» میپردازند واقعا جای امیدواری است، ولی آنجا که میبینید همین امید، زمینه را برای انحطاط و پسرفت میگشاید مایۀ ناامیدی و حسرت است. از این رو، باید نکاتی را متذکر شد.
سناریو این فیلم اگرچه به لحاظ دراماتیک بودن و خط تعلیق، دارای کشش بالا و جذابیت ویژهای است اما سوال اینجاست که چه انگارهای را در متن و فرامتن خود به ذهن مخاطب متبادر میکند؟ گره زایی و گره زدایی جذاب و پرکشش، هنر فیلمنامه و کارگردان است اما به چه قیمتی؟ آیا جز این است که تقابل دین و زندگی را به تصویر کشیده است و شریعت را مانع یا دست کم مقابل حیات مطرح کرده است؟
ماجرای فوت (مشکوک) مهسا امینی دختر کرد و سنی سقزی و فتنههای پس از آن نیز بی شباهت به ماجرای پیراهن عثمان نیست (که اگر نبود بصیرت و استقامت تودههای میلیونی مردم انقلابی پای کار، معلوم نبود قبیله گرایان قدرت طلب چه بلایی بر سر این کشور میآوردند و چه سرنوشت شومی در انتظار انقلاب و ایران اسلامی بود!).
دخترک زیبای مسلمان، چون پنجه آفتاب خود را «غول چراغ جادو» می داند. ازبس، خود را در آینهی کثیف رسانه تماشا کرده است از خود میترسد و گمان میکند،هویت او همان است که رسانه نشان میدهد!
مدتی است برخی مبلغان و واعظان مشهور و محترم کشور، در دفاع و توجیه مشکلات موجود کشور، اوضاع حاکم بر حکومت امام علی – علیه السلام – را مطرح و وضعیت موجود را با حکومت مولا – علیه السلام – مقایسه می کنند! و آخرین آن، حرکتی بود که یکی از سخنرانان در چهارم مردادماه امسال (1402) انجام داد.
این روزها تحلیلهای گوناگونی از وضعیت اسفبار منافقین شنیده و یا دیدهاید. البته نه از سوی خودباختگان و وطنفروشان که انگار نه انگار خبری هست!
حجت الاسلام حمید برزگار؛ مدیر مسئول پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه طی یادداشتی به بررسی جنجال خبری اخیر پیرامون موقوفه امینی و عروس حجت الاسلام خاموشی پرداخته است
به نظر می رسد نه تنها در مورد عفاف و حجاب نباید با دید محدود و کوتاهمدت نگریست، بلکه بایستی به مثابه «تمدن اسلامی» به عنوان فرصت عالی بدان نظر داشته و این مسأله را مثل مسئله پیشگامی علمی در برخی عرصهها، جزء افتخارات مملکت و حکومت اسلامی به جهان ارائه داد.
یکی از ویژگی های رسانه ای بودن شور اشتراک گذاری است؛ به عبارتی مردمان عصر ما تب اشتراک زندگی شان را دارند؛ از ضروریات صفحه(پیج) باز کردن در شبکه های مختلفی همچون اینستا، توئیتر و... نیز کانال و گروه این است که محتوا و مطلبی را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
حوزه علمیه (علیرغم تکثر آن ازجمله حوزه خواهران و برادران، حوزههای مستقل برخی استانها و ...) که ماهیتی سازمانی دارد و در موارد متعددی از شأن تعلیم و تربیت طلاب فراتر رفته و در غیبت زعیم واحد مقتدر برای نهاد روحانیت، سعی داشته شئون روحانیت را ازجمله در تعامل با نظام جمهوری اسلامی ساماندهی نماید. از همین رو تفاهمنامههای متعددی با بخشهای مختلف حاکمیت طراحی نموده است و در مسیر مواجهه فعالتر با نظام قرارگرفته است. از دیگر بخشهایی که میتوان در این قالب برشمرد، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم است که علیرغم جایگاه تاریخی خود، امروز گویی در حاشیه قرارگرفته است.
اتحادیه عرب که در اواخر سال 2011 و تنها چند هفته پس از آغاز ناآرامی در برخی شهرهای سوریه در نشستی شتابزده و مشابه نشست فوق از حیث وضعیت و مشارکت کنندگان و محل انعقاد نه تنها عضویت سوریه را تعلیق کرد بلکه از معارضین سوری دعوت به عمل آورد تا با شرکت در در نشست اتحادیه چشم انداز خود را برای مرحله انتقالی بعد از اسد مطرح کنند تا به رسمیت شناخته شده و کرسی سوریه در اتحادیه عرب تحویل آنان گردد! تصمیمی که با موافقت اکثر اعضا اتخاذ گردید و جز سوریه، لبنان و یمن که با آن مخالفت کردند و عراق که از رای دادن خودداری کرد، مخالفی نداشت.