به گزارش خبرنگار صدای حوزه، حجت الاسلام علیرضا محمدلو، طی یادداشتی به فیلم منتشر شده از صحبت های دکتر پزشکیان که نسل زد را نسل ضد فهمیده و به مخالفت با این خوانش میپردازد، واکنش نشان داده است که هم فیلم و هم یادداشت را در ادامه مشاهده می نمایید:
در آغاز هزاره سوم، جامعه ایرانی در برابر نسلی ایستاده که در داوریهای رسمی و گفتارهای عمومی هنوز به درستی شناخته نشده است. نسلی که نه تداوم نسلهای گذشته است و نه شورش علیه آنان؛ بلکه نوعی بازتعریف موقعیت انسان در نسبت با قدرت، معنا و ساخت اجتماعی را نمایندگی میکند. نسل زد فرزند عصر اتصال است، اما بیش از آنکه مولود فناوری باشد، برآیند و محصول تجربه زیستجهان مجازی و واقعی درهمتنیدهای است که در آن «من» دیگر محدود به زیست جسمی نیست. این نسل در مرزهای ادراک جدیدی نفس میکشد که در آن، فهم، دیگر امری بیرونی یا دستوری نیست، بلکه کنشی درونی، پیوسته و خودآگاه است. نسل زد، سوژهای در جستوجوی نسبت تازهای با حقیقت است؛ نه با ردّ مرجعیت، بلکه با بازخواست آن از موضع مشارکت و فهم.
نسل زد بر مرز میان «هویت» و «فناوری» ایستاده است؛ نسلی که نه جدا از ریشههاست و نه منجمد در گذشته، بلکه حلقهای زنده میان میراث فرهنگی و افق نو شدن است. آنان در منظومه اجتماعی معاصر، نه تندیس گسست بلکه چهره درک و مشارکتاند؛ نسلی که میل دارد بداند، بیندیشد و در مدار تصمیمسازی حضور راهبردی داشته باشد. این نسل دیگر تماشاگر نیست، بلکه بازیگر اندیشیده و هممسیر با حکمرانی است؛ نه علیه اتوریته، بلکه در پی نسبت تازهای با آن، نسبتی که هوش و عقلانیت، ریسک و هیجان و اقدام و مسئولیت را در توازن نگاه میدارد. حرکت آنان از درون آغاز میشود؛ حرکتی درونراهبر و جوهری، در برابر حرکت دگرراهبر که صرفاً از بیرون فرمان میگیرد.
نسل زد اما در سطحی عمیقتر از پیشینیان خود میاندیشد. درک او از هویت، نه بر اساس تعلقات تحمیلی، بلکه بر اساس تمایل به ترکیب و تلفیق است. او در جستوجوی «انضباط پویا»ست، نظمی که از دل حقیقت برخیزد نه از سایه آن. با اقتباس از کاستلز در کتاب قدرت ارتباطات که از سیستم های اجتماعی پیشران و پویا صحبت می کند، ویژگیهای بنیادین این نسل را نه در اقتدارگریزی و ستیز با اتوریته که مبتنی بر خودآگاهی و معناگرایی و تمرکز بر پرسشگری، باید در سه ساحت فلسفی و اجتماعی بازخوانی نمود:
- Self‑Generation (خود تولید): در این ساحت، فرد نه مصرفکننده معنا بلکه تولیدکننده آن است. تجربه و رسانه برای او ابزارهای شکلگیری اندیشهاند، نه تنها منابع سرگرمی. او در برابر هر پدیده، میل به تفسیر دارد و میخواهد از آن «خود»ی تازه بسازد. زایش معنا و اندیشه از درون وجدان فردی. نسل زد هویت را مصرف نمیکند، بلکه آن را پرورش میدهد؛ معنا را از تجربه و تأمل میسازد و مسیر رشد را با نیروی درونی سامان میدهد. ذهنی مولد و روحی کاوشگر دارد که در هر عرصهای میخواهد خود سرچشمه معنا باشد.
- Self‑Direction (خود گردان): توان هدایت نفس در مسیر رشد، تصمیم و مسئولیت. این مفهوم، استقلال از نظم بیرونی را تبلیغ نمیکند، بلکه ظهور نظم درونی را بازمینماید؛ نظمی پویا که آزادی و انضباط را در هم میآمیزد و فرد را از تابعیت منفعل به فاعلیت متعهد ارتقا میدهد. نسل زد با انضباطی زنده حرکت میکند؛ در مدار عقلانیت و اراده. خودگردانی نسل زد نشانه گریز از نظم نیست، بلکه طلب نظم از درون است. او به اقتدار بیرونی گوش میسپارد اما میخواهد آن را بفهمد؛ یعنی اطاعت را آگاهانه و عقلانی به رسمیت میشناسد. وجدان او جایگزین نهادهای نظارتی میشود، اگر جامعه این درک را درک کند.
- Self‑Selection (خود گزین): قدرت انتخاب آگاهانه در سبک زندگی، ارزشها و مسیر مشارکت اجتماعی. این گزینش از جنس خودخواهی نیست، بلکه حاصل هوش آمیخته با دیجیتالیسم و احساسات شبکه شده است؛ کنشی برآمده از تأمل، نه تقلید. آنان اقتدار را نفی نمیکنند، بلکه میخواهند در آن سهیم باشند تا حضورشان از جنس معنا باشد، نه صرفاً نام. انتخاب در این نسل نه واکنشی به فشار اجتماعی بلکه تصمیمی معرفتشناختی است. نسل زد انتخاب میکند تا موجودیت خود را تازه کند. او در میان گزارههای فرهنگی و ایدئولوژیک میگردد تا از میان آنها، نظام معنایی شخصی و اخلاقی خویش را بسازد.
ترکیب این سه ساحت، جامعهای داینامیک و خودپوی میآفریند؛ جامعهای که حرکتش جوهری است، نه مکانیکی. در این منظومه، تحول از درون انسان میجوشد و به بیرون میتابد. بدینسان نسل زد نه «نسل ضد»، بلکه نسلی است که نسبت جامعه را با اقتدار، مشارکت و بلوغ بازتعریف میکند؛ نسلی که اقتدار را نه فرمان بلکه فهم میداند، و هدایت را نه تحمیل بلکه تعامل.
در این منظومه تازه، مدرسه بهعنوان نهاد تربیتی که باید حافظ عمق فرهنگی و هماهنگی اجتماعی باشد، دچار نوعی گسست کارکردی شده است. مدرسه در ساختار کنونی، بیشتر حافظ نظم، نه معناست؛ بازتولیدکننده شکلها به جای جوشش محتوا. این نهاد که باید نماینده قدرت تولید معنا و اخلاق گفتوگویی باشد، در چرخهای از کاهش کیفیت و تقلید فرهنگی گرفتار شده است. کلاسها به صحنه بازنمایی توصیههای تکراری بدل شده و معلم، از راهبر آگاهی به مجری دستورالعمل تنزل یافته است. در چنین وضعیت دگرراهبر، مدرسه دیگر پایگاهی برای ساخت فهم اجتماعی نسل زد نیست، بلکه نهادی ایستا در برابر ذهنی پویای اوست. آسیبشناسی بنیادی مدرسه امروز در همین نکته نهفته است که به جای آنکه مسیر رشد درونی را فعال کند، درگیر حفظ صورت بیرونی نظم آموزشی شده است. مدرسه هنوز میآموزد، اما دیگر تربیت نمیکند؛ زیرا تربیت نیازمند ایمان به درون، به جوشش معنا، و به مسئولیتپذیری فردی است.
در این میان، بازخوانی مفهوم «مدرسه» اهمیت ویژهای دارد. امروز برخی از «مرگ مدرسه» سخن میگویند؛ مدرسهای که قرار بود راهبر خیابان باشد، آموزگار کف جامعه و ناظر معنایی سناریوهای فرهنگی؛ اما گاه به پژواک خیابان و بازتاب میانمایگی پارهای از تولیدات فرهنگی بدل شده است. مدرسه قرار بود بازیساز میدان اجتماعی باشد، نه کاربر مصرفکننده و تماشاگر سرگرمیهای روزمره. اگر این نهاد از مقام درونراهبری خویش فرو افتد و همچنان دگرراهبر باقی بماند، یعنی حرکتش از بیرون تغذیه شود نه از درون معنا، دیگر توان پیوند با نسل زد را نخواهد داشت. نسلی که خود سرچشمه فهم است، با فرمانبری بیرونی رشد نمیکند؛ بلکه با خودسامانی و انضباطِ برخاسته از درون تعالی مییابد.
بازگشت نهادهای تربیتی، آموزشی و فرهنگی به نقش درونراهبرِ خویش، شرط همنوایی با این موج هویتی تازه است. مدرسه اگر نتواند دوباره بازیساز معنا باشد، در ذهنِ نسل خود تولید(Self‑Generation) گم خواهد شد. باید از وضعیت پژواکی بیرون آمد و به جایگاه راهبری معنا بازگشت؛ جایی که تربیت نه تکرار مصرف فرهنگی، بلکه پیشقراول عقلانیت، مسئولیت و تفکر است.
در نهایت، نسل زد نه «نسل ضد» بلکه آینه بلوغ جامعه است. او اقتدار را به گفتوگو میکشاند، انضباط را زنده میخواهد و مسئولیت را درونی میفهمد. اگر نهادهای تربیتی و فرهنگی این نسل جدید را به رسمیت بشناسند، آینده نه میدان نزاع نسلی، بلکه عرصه همصدایی درونرهبرانه خواهد بود؛ آیندهای که در آن حرکت، از حقیقت برمیخیزد، نه از دستور. اگر درست دیده و بهکار گرفته شود، نه مسئله است و نه چالش؛ بلکه سرمایهای است حیاتی برای تداوم حرکت جوهری جامعه ایرانی بر مدار فهم، اراده و مسئولیت.























