به گزارش خبرنگار صدای حوزه، عدالت خواهی، آزادی و همه ارزشهای اسلامی و انسانی در جامعه، از برکات نظام مقدس اسلامی بوده و یکی از آرمانهای انقلاب اسلامیست؛ مطالبهگری در همه زمینهها از جمله مسأله مهم «عدالت» مورد تأیید و تأکید امامین انقلاب خصوصا امام خامنهای بوده و هست و شاید همین تأکیدات، زمینه شکلگیری جدی جنبشهای عدالت خواهی در کشور بوده است.
«مطالبهگری» و «عدالت خواهی» نشان بالندگی جامعه دینیست و بروز و ظهوری از فریضه الهی «امر به معروف و نهی از منکر» به شمار میرود؛ اما حرکت در مسیر صحیح مطالبهگری و عدالتخواهی، پیش زمینههایی لازم دارد تا از انحرافاتِ جریانی و شخصی جلوگیری کرده و حرکتی به سمت «تقوای اجتماعی» جامعه باشد.
موج عدالت خواهی در کشور
«عدالتخواهی» در سالهای اخیر، نمونههای متنوع و متفاوتی به خود دیده و طیفی از افراد تند و کند و معتدل، با ادعای عدالتخواهی پا به عرصه اجتماعی و رسانهای گذاشتهاند. خطکشیهای امام جامعه در بیانات و سخنرانیهای متعدد نیز در راستای تعیین ساز و کاری مشخص برای عدالتخواهی و مطالبهگری صحیح است.
در آخرین نمونه، حضرت آیت الله العظمی خامنهای در دیدار با دانشجویان، با اشاره مستقیم به این جریان فرمودند: “مطالبهگری شما بهگونهای باشد که هم در بیان صورتِ مسائل و هم در مقام ارائه راهحلها، با دشمن مغرض، مخرج مشترک پیدا نکنید.”
عدالتخواهی، یکی از مقدسترین مطالبهگریها در جامعه و پیشبرنده بسیاری از مطالبات خواهد بود اما مسألهای که پیشانی بخشی از جریان «مدعی عدالتخواهی» دچار آن شده همین موضوع است که نمیتواند خط و مرز مشخصی با جریانسازیهای دشمن مغرض داشته باشند و این موضوع، جریان اصیل عدالت خواهی را تحت الشعاع قرار میدهد.
مدعیان عدالت خواهی چگونه رفتار میکنند؟!
اما این عدالتخواهی معیوب که فرسنگها با عدالت خواهی مومن و اصیل انقلابی فاصله دارد، این روزها و با اصلاح نظام یارانهها، افزایش قیمتها و بالتبع افزایش نارضایتی، چه میکند؟! آیا همچون جریان اصیل عدالتخواهی وسط میدان محکم پای کار نظام ایستاده و در عین انتقاد از وضعیت فعلی، آینده روشن کشور را ترسیم میکند یا مسائل فعلی را نتوانسته در ذهن خود حل کند و به شیوه دیگری رفتار مینماید؟
مرور رویکرد برخی از این «مدعیان عدالت خواهی» که بیشتر عِده و عُده رسانهای دارند تا حرف حساب، نشان میدهد این طیف از مدعیان عدالتخواهی تا چه اندازه با جریان ناب فاصله داشته و با کجروی، جریان اصیل عدالتخواهی را تحت الشعاع قرار میدهند:
- مدعیان جریان عدالت خواهی جایگاه خود را «خارج» از دولت، مجلس و نظام ترسیم کرده و به عنوان اپوزیسیون، اشکالات را بدون ارائه راهکارها و راهحلها، فقط «داد» میزنند. برخی مدعیان جریان عدالتخواهی، هیچ (هیچ یعنی هیچ!) راهحل جایگزینی برای بهبود اوضاع ندارند. این رفتار پر تکرار در افرادی همچون صدرالساداتی نمود فراوانی دارد.
- مدعی جریان عدالتخواهی هر ایراد کوچک و بزرگی را با تکنیک تعمیم، بزرگنمایی کرده و رسانهای میکند و تصویری که از نظام اسلامی در ذهن مخاطب میسازد اهمیتی برایش ندارد؛ امثال حسن آقامیری که زمانی ملبس به لباس مقدس روحانیت بود نیز با بیان شیوای خود، از این تکنیک برای بیان انتقادات خود استفاده میکند.
- مدعی جریان عدالتخواهی نه ریشهیابی مشکلات را بلد است و نه میخواهد که به ریشه مشکلات به صورت علمی و دقیق بپردازد؛ صرفا گرانی را میبیند و چشم بسته از بالا تا پایین نظام را یکی میکند و همه را به یک چوب میراند! حتی اگر بالاترین مدرک حوزوی و دانشگاهی را داشته باشد، تحلیلش کمترین بار علمی را نداشته و کاملا عوامانه مینویسد و میگوید.
- مدعی جریان عدالتخواهی خود را همیشه طرفدار مردم معرفی میکنند و حتی اگر زندگی لاکچری خودش افشا شود، همچون سید مجید حسینی درباره این تناقض بدون هیچ لکنتی میگوید: “من طبقه برنده هستم!”
- مدعی جریان عدالت خواهی افتخار خود را «نقد امام جامعه» میداند و با ژست روشنفکری به خود میبالد و حتی در دولت حسن روحانی نیز، مشکلات کشور را نتیجه تصمیمات رهبری و دستگاههای زیرمجموعهاش معرفی میکند! حجت الاسلام رحمت الله معظمی و طیف حوزوی طرفدار او، کار ویژه خود را در این شیوه از نقد میداند.
- مدعی جریان عدالت خواهی افشاگریِ یک رفتار غلط مسئول جمهوری اسلامی را، سکوی پرش خود در جذب مخاطب میداند و مهم نیست: آیا واقعا آن اتفاق افتاده و اتهام واقعیست؟ آیا تبعات رسانهای و اجتماعی این افشاگری به نفع جریان انقلاب است یا به ضرر آن؟ آیا این مدل سوت زنی باعث عمیقتر شدن فساد و رفتن به لایه های زیرین میشود یا نه؟ و … این مدعی عدالتخواهی اصلا نمیخواهد یه این موضوع بیاندیشد که چه کسی، با چه هدفی اطلاعات محرمانهای را به دست وی رسانده است؟! البته شاید همه این سوالات را از ذهن میگذارند و با اینحال جذب مخاطب برایش از اهمیت بیشتری برخوردار است! نمونه بارز آن افشاگری عجولانه اخیر وحید اشتری، فعال توئیتری معروف است که هزینههای زیادی برای جریان انقلاب تراشید.
- در آخر نیز مدعی عدالتخواهی، همیشه با ژستی نوستراداموسگونه، پیشگوییهایی دم دستی از نارضایتی اجتماعی و اعتراضات مردمی دارد که نه تنها تلاشی برای رفع آن نمیکند، بلکه به انتظار وقوع آن و افتخار به پیشگوییاش مینشیند!
لذت اپوزیسیون بودن!
به خلاف عدالتخواهان راستین، مدعی عدالتخواهی، حتی با تغییر دولت و رویکردها و عملکردهایی که ۱۸۰ درجه تغییر کرده و رو به بهبودی رفته، حاضر به خارج شدن از لاک نقد و حمله نیست!
این وصله ناجور به جریان عدالتخواهی، از اپوزیسیون بودن لذت میبرد؛ از اینکه زحمت توضیحات نسبت به اشکالات نظام اسلامی را به خود نمیدهد؛ منفعلانه و در تنبلی کامل، به هیچ راهکاری نمیاندیشد و از افزایش مخاطب و به به و چه چه آنها کیف میکند! مدعیان عدالتخواهی، غر زدن، تنبلی کردن، زحمت تحقیق و دقت به خود ندادن را برگزیده و از حس شیرین اپوزیسون بودن لذت میبرند!
دم بچه بسیجیهایی که خالصانه در حوزه و دانشگاه، در کف جامعه و بین دوستان و اطرافیان، در محل کار و جمعهای خانوادگی و در رسانههایی که در اختیار دارند، هرآنچه در توانشان هست را خرج جهاد تبیین کردهاند و عالمانه و مجاهدانه تعصب این نظام مقدس را میکشند، گرم. همانا این جهادگران عرصه تبیین، که امروزه از سوی مدعیان عدالت، متهم به ماله کشی هستند، «عدالتخواهان واقعی» مردم و نظام اند.