به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، حجت الاسلام عبدالحسین مشکانی در ادامه سلسله یادداشتهای در باب منزلت اجتماعی، یادداشتی با موضوع جنگ ادراکی یا واقع نگری میدانی نگاشته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
پیشاز آنکه بحث پیشین درباره نسبت «منزلت اجتماعی» و «نقش اجتماعی» روحانیت را با ورود در «انقلاب اسلامی» تکمیل نمایم، از گفتوگوها با دوستان حول نگاشتههای پیشین، مسألهای سربرآورد که بهعنوان «لنز نظریِ» این نوشتهها باید گفته شود.
در «نبردهای هیبریدی» یا ترکیبی، «پیشران» تمامی انواع نبردها، «نبرد ادراکی» است. اگر همهٔ انواع نبردها خوب پیش برود، اما باعث «تغییر در ادراکِ» جامعهٔ هدف نشود، موفقیت نبرد ترکیبی، «تصاعدی» نخواهد بود. هنگامیکه تمامی نبردها از قبیل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و… به تغییر در ادراک جامعه منجر نشود، تنها اندکی از همافزایی میان آنها برقرار خواهدبود. اما اگر تمامی نبردها و عملیاتهای روانی، منجر به «مدیریت، تغییر و یا تشکیک در ادراک جامعه هدف» شود، ماحصل نبردها، ضریبی چند دهبرابر خواهد گرفت.
درباره روحانیت، همانگونه که در نوشتار «منزلت اجتماعی روحانیت(۱)» اشاره شد، تمامی فشارها بر علیه روحانیت، جهت کاستن از اثرگذاری ایشان در فرآیند تمدنی انقلاب اسلامی، درحال اعمال است. بهصورت عجیبی! هماهنگی بین تمامی مخالفین «دین»، «انقلاب» و حتی «ایران»، در راستای این پروژه شکل گرفتهاست. هماهنگیای که اگر ناخواسته بدانیم، تا حدی و بهدرستی، متهم به سادهلوحی خواهیمشد.
واکاوی ابعاد این پروژه، خود طرحی است بزرگ، که درحال حاضر، مدنظر نیست. فقط خیلی آشکار است که تمامی این نبردها بر علیه روحانیت، تا به مرحله «جنگ ادراکی» نرسد، طَرفی نخواهدبست.
اما اینک صحنه نبرد ادراکی چگونه است؟ بهنظر میرسد در این نبرد ادراکی، همان سه لایهای که در نگاشتهٔ پیشین بدان اشاره شدهبود را، بهعلاوه «عموم مردم» باید مورد بررسی قرار داد. لایه «مخالفین و معاندین» که خود یکسوی این نبرد هستند، محل گفتوگو نیست. اما سه لایه دیگر، یعنی «عموم مردم»، «متدینین و معتقدین به روحانیت» و «خودِ روحانیت»، باید مورد بررسی قرار گیرند.
نگارنده بر این باور است که هرچند لایه عموم مردم، بهصورت مستقیم مورد هجوم ادراکی قرار گرفته است، اما تا زمانیکه دو لایه دیگر در این هجوم، بهعنوان خاکریز ذهنی، مدافع باشند، ضربات کمتری به ادراک عموم مردم وارد خواهد شد.
حال بهنظر میرسد لایه «معتقدین به روحانیت» و «خودِ روحانیت»، مورد هجوم ادراکی قرار گرفتهاند. آرمانهای بلند و مطالبات شایسته و بایسته روحانیت از خود و معتقدین به روحانیت از ایشان، و عدم تحقق کامل و جامع این آرمانها و مطالبات، باعث شدهاست تا خاکریز ذهنی و ادراکی دفاع، بهخوبی عمل نکند.
به دیگر سخن، «خودانتقادیِ شدید روحانیت» که در جای خود نیکوست و باید مدیریت شود و «مطالبهگریِ شدید معتقدین به روحانیت»، ادراک صحیح از نقش، جایگاه، کارکرد و آثار روحانیت را مختل کرده است. ناتوانی حوزههای علمیه و روحانیت در روایت از خود نیز بهنفع جبهه دشمن عمل نموده و در این جنگ ادراکی، صحنهای خالی از مدافع را فراهم آوردهاست.
نبود «سازوکار»، «مهارت» و «اخلاق درستِ خودانتقادی» و نیز ضعف در «مکانیزمهای روایتِ از خود»، صحنه نبرد ادراکی را بهگونهای فراهم آوردهاست که گاهی بسیاری از حوزویان و معتقدین به روحانیت نیز ناخواسته، بهکمک تغییر در ادراک عموم مردم، آنهم بهنفع دشمن میروند.
پی نوشت:
«گاهی اوقات، دشمن، کار را بهگونهای ترتیب میدهد که حرفِ حقّی، از زبان یکنفر صادر بشود! دشمن، [که] ناحق و باطل است؛ پس چرا میخواهد این حرف حق، از زبان آنشخص صادر بشود؟! چون میخواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل، از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعهاش هم همین حرف حقی است که آنشخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است.»/ بیانات آیتاللّٰه امام خامنهای، در دیدار اعضای بسیج دانشجویی دانشگاهها؛ ۱۳۸۶/۰۲/۳۱