• امروز : پنج شنبه - ۱ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
کل اخبار 6316اخبار امروز 0
10
سبک زندگی؛

طلاق عاطفی چه تاثیری بر روی کودکان دارد؟

  • کد خبر : 38019
  • 01 بهمن 1400 - 18:38
طلاق عاطفی چه تاثیری بر روی کودکان دارد؟
از طرف دیگر طلاق عاطفی بیش از طلاق قانونی برفرزندان تاثیرگذار است، به طوری که ریشه بسیاری از آسیب‌های اجتماعی از طلاق عاطفی ایجاد می‌شود. در این نوشتار به برخی از آثار طلاق عاطفی بر فرزندان اشاره خواهد شد.

طلاق عاطفی زمینه ساز بروز انحرافات در فرزندان است.

آثار طلاق عاطفی بر فرزندان

کودکان حتی قبل از شش ماهگی نسبت به صداهایی که در اطراف خود می شنوند، حساس هستند و به برخوردها و منازعات پرخاشگرانه، واکنش نشان می دهند.

والدین عصبانی و ناراحت، این احساس را به فرزندان خود نیز منتقل می کنند و فرزندان نیز معمولا در زندگی، پدر و مادر خویش را الگوی خود قرار داده، رفتار و گفتار والدین بر ذهن پاکشان نقش می بندد و آنان نیز به موجوداتی پرخاشگر، عصبانی و ناراحت تبدیل می شوند و در آینده زندگی مشترکشان، همان مشکلات زندگی پدر و مادر دیگربار ظاهر می شود.

باید بدانیم رابطه سرد پدر و مادر و دعوای آنان از چشم فرزندان مخفی نمی ماند. آنان همواره تصویری از پدری عصبانی و مادری کم حوصله را می بینند که مدام بر سر هم داد و فریاد می زنند و از یکدیگر دل خوشی ندارند. ناراحتی ها، گریه ها و غم های مادر معمولا بر فرزندان تأثیر گذاشته، پیامدهای مختلفی را در زندگی آنان به دنبال دارد که در این مجال به برخی از آنها اشاره می کنیم.

مادر و پدرانی که به سعادت خود و فرزندانشان می اندیشند، باید به زندگی خصوصی خود صفا ببخشند تا بتوانند نسل سالم و توانمندی را به بار آورند.

تأثیر طلاق عاطفی بر فرزندان در سنین مختلف

در طلاق عاطفی، آسیب های وارده به فرزندان بسته به شرایط سنی و شخصیتی شان متفاوت است. به عنوان مثال، اختلافات والدین و بی اعتنایی  آنان به یکدیگر، معمولا در کودکان کم سن و سال سبب می شود تا عادات  غذایی آنها تغییر یابد و دچار کم اشتهایی شوند؛

در فرزندان بزرگتر، اختلاف ها ممکن است آنان را به احساس گناه دچار کند و آنان فکر کنند مسبب این مشکلات اند و در نتیجه خشم و رنجش خود از این موضوع را بر  روی خواهر، برادر و یا هم سن و سالان خود تخلیه کنند.

وجود رابطه سرد در خانواده، معمولا باعث می شود نوجوانان به تماس های تلفنی طولانی با دوستان، چت کردن و وبگردی های افراطی تمایل پیدا کنند و در نتیجه غفلت والدین، ممکن است فرزندان به سمتی کشیده شوند که هر کاری را که دوست دارند، انجام دهند و این خود سرآغازی برای آسیب های مختلف خانوادگی – اجتماعی است.

بی عاطفگی همسران بر روی فرزندان پسر و دختر تأثیر متفاوتی دارد و معمولا در پسران با رفتارهای بیرونی و کنترل نشده و در دختران بیشتر با اختلال های روانی مانند اضطراب و استرس همراه است.

انواع مشکلات فرزندان

 هم زمان با باز شدن چشم نوزاد به این دنیا اولین دریافت های او از جهان اطرافش شناخت مادر و پدر است و این چنین اولین تعاملات آدمی با محیط از کانون خانواده آغاز می شود و میزان سلامتی جسمی – روحی و روانی هر کودکی به ویژه به ارتباطش با خانواده وابسته است.

کودکانی که در خانواده کم محبت و سرد بزرگ می شوند، به انواع مشکلات و آسیب های اجتماعی دچار می شوند. مشکلاتی روحی- روانی که بازتاب اولیه آن با شیطنت های آزار دهنده کودک، دروغگویی ها و گستاخی ها و همچنین حرف نشنیدن های مکرر آغاز می شود و به دنبال آن انواع عقده های درونی، درگیری های بیرونی و بسیاری از حالات و رفتارهای زشت و زننده نمودار می شود.

اضطراب کودکان

 اضطراب و فشارهای روحی در کودکان به عوامل مختلفی بستگی دارد، که از جمله مهم ترین آنها، چگونگی روابط اعضای خانواده با یکدیگر است زمانی که فقدان رابطه ای گرم و باصفا در کانون خانواده حس می شود، حتی کودکان در سنین بسیار کم متوجه آن شده، بسیار مضطرب می شوند.

گاه پدر یا مادر با «درد دل کردن» کمبود محبت و سردی زندگی عاطفی خود را با کودک یا فرزند نوجوان شان در میان می گذارند، که این نیز سبب اضطراب و ترس بیشتر در بچه ها می شود؛ چرا که فرزندان دوست ندارند، جانب یکی از والدین را بگیرند و دیگری را از دست بدهند.

کودکان به گرمای محبت همه اعضای خانواده نیاز دارند و ارتباط محبت آمیز اعضای خانواده و حتی روابط گرم فامیل، سبب ایجاد امنیت روحی-روانی کودکان می شود؛ زیرا احساس می کنند که در تنگناهای زندگی، خانواده و نزدیکان به یکدیگر کمک کرده، پشتیبان واقعی هم خواهند بود و این احساس داشتن حامی، امنیت خاطر کودکان را تأمین می کند.

ارتباط بیشتر والدین و فرزندان و گرمای محبت در همسران باعث می شود خانواده شاداب تر باشد؛ اما رابطه سرد روزمره خانواده، بر روح و جسم فرزندان تأثیر منفی می گذارد، آنان را نگران ساخته، افکارشان را به هم می ریزد و این عملکرد نادرست خانواده، ترس و اضطراب آنان را افزایش می دهد. می دهد.

معمولا فشارهای روحی مولد اضطراب بوده، اضطراب نیز باعث با عدم تمرکز، انزواجویی، بداخلاقی، مشکلات خواب، کم خوری، کم شدن ز حافظه، یبوست، کاهش وزن و … می شود؛ پس تربیت درست فرزندان نه به صورت عمیقی دچار اختلال خواهد شد.

یادمان باشد اضطراب پدر و مادر به اضطراب و فشار روحی در کودکان و دامن زده، به سرعت به فرزندان منتقل می شود؛ زیرا در موقعیت های گوناگون، کودکان حالت و رفتار خود را از حالت پدر و مادر وام می گیرند. بنابراین والدین در مرحله نخست باید به حل و فصل مشکلات خویش بپردازند و با ساختن محملی گرم و پر از عاطفه، زمینه های رشد و تربیت صحیح کودکان را فراهم آورند.

پرخاشگری

محیط خانواده و روابط پر از درگیری پدر و مادر، می تواند به پرخاشگری کودکان خصوصا در سنین پایین منجر شود. از آنجایی که فرزندان، بسیاری از رفتارها و گفتارهایشان را با تقلید کردن از بزرگترها یاد می گیرند و بیشتر از هر کس، والدین خویش را الگو قرار می دهند، با پرخاش کردن یکی از والدین یا هر دوی آنها، کودک نیز تا حد فراوانی به آنان شبیه خواهد شد.

گاه روابط سرد همسران، سبب بی توجهی شان به کودک می شود؛ در نتیجه زمانی که کودک خواسته ای دارد و والدین به خواسته او توجه نمی کنند، او نیز ممکن است با داد و فریاد، کتک کاری و با استفاده از راه های پر تنش سعی کند نظر والدین را به سمت خود جلب کند.

بی توجهی به نیازهای ضروری و برحق کودکان باعث می شود، در اندک زمانی بچه ها عصبانی و پرخاشگر شده، برای جلب توجه دیگران، از و رفتار پرخاش جویانه استفاده کنند.

علاقه به بیرون از منزل

فرزندان در سنین مختلف به محبت و عشق ورزی والدین نیاز دارند، زمانی که سرای خانواده به سردی و بی روحی دچار می شود، بچه ها به افراد و امکان های دیگر علاقمند شده، سعی می کند به سرگرمی های بیرون از منزل روی آورند.

گاهی فرزندان طلاق عاطفی، حضور و همنشینی با دیگران را ۔ مثل پدربزرگ و مادربزرگ در کنار والدین خود بودن ترجیح می دهند. بچه ها در هر سنی که باشند به شدت نیازمند محبت اند؛ اگر آن را در خانه و خانواده خویش نیابند، هر کس که مهر و عاطفه ای بخشید، به سوی او جذب می شوند و از حضور او خرسند می شوند؛

مشکل زمانی آغاز می شود که فرزندان در خارج از منزل و محیط خانواده و در میان افراد بیگانه و نه چندان قابل اعتماد به جستجوی محبت بپردازند که در این صورت امکان وقوع آسیب های اجتماعی برای آنها بسیار بیشتر می شود.

افت تحصیلی

 افت تحصیلی فرزندان، از دلایل مختلفی نشات می گیرد؛ یکی از این عوامل انتقام جویی فرزندانی است که احساس سرشکستگی کرده، می بینند مورد توجه پدر و مادر نیستند؛ زمانی که فرزند، مخصوصا نوجوان و جوان می بیند که والدین به او و خواسته هایش توجهی ندارند، تصمیم می گیرد با درس نخواندن به تقابل با والدین و انتقام جویی از آنها بپردازد.

هم چنین، دلایلی چون مشکلات روحی و عدم آرامش، نبودن فضای مناسب روحی برای درس خواندن، کمبود محبت و عشق، احساس غربت و بی کسی و … سبب می شود که دیگر فرزندان تمرکز لازم را نداشته باشند و این عدم تمرکز، از مؤلفه های مهم در افت تحصیلی به شمار می رود.

اختلاف پدر و مادر، بلایی خانمان سوز است که بر روح و روان کودک، تأثیری بسیار منفی می گذارد. دعواهای لفظی، درگیری فیزیکی، بی محبتی و – سردی و بی اعتنایی همسران، گاهی به جایی می رسد که فرزندان با التماس درخواست می کنند که والدین دعوا را کنار بگذارند؛ این نوع نگرانیها به طور حتم در تمام برنامه های زندگی، به خصوص تحصیل فرزندان – که عامل مهمی در توفیق آینده شان است – اثر گذار خواهد بود.

تعارض و سردرگمی کودکان

 از دیگر پیامدهای جدایی عاطفی پدر و مادر، افتادن به دام روزمرگی است که سبب می شود توجهشان نسبت به همسر و فرزندان کاهش یابد؛ در این زمان، هماهنگی والدین در تربیت فرزندان از میان می رود و بر اثر برخوردهای مختلف و روش های تربیتی متفاوت والدین، کودک دچار تعارض می شود.

این نکته ای بسیار مهم است که درگیرودار سردی عاطفی و دورشدن روح همسران از یکدیگر هماهنگی ها و ایثار آنان در زندگی رنگ می بازد و به تبع آن تناقض هایی در رفتارهایشان نسبت به یکدیگر و فرزندانشان شکل می گیرد به گونه ای که پدر با مبنایی و مادر با مبنا و روشی دیگر سعی در ابراز وجود بیشتر در عرصه خانواده دارند.

در این شرایط کودک مجبور است یکی را انتخاب کرده، به خواسته پدر یا مادر تن دهد؛ پس در سردرگمی بین خواسته و نظر پدر با مادر، توان انتخاب را نداشته، دچار التهاب درونی و تعارض روحی می شود.

در زمینه اختلاف و درگیری میان والدین نیز، کودک در می ماند که جانب کدام یک را بگیرد به این ترتیب کودک در ازدحام احساس تعارض و دوگانگی و به سردرگمی و گیجی دچار می شود و به دلیل عدم توانایی در خارج شدن از این وضعیت، احساس آرامش و تمرکز فرزند در زندگی و امر تحصیل رو به افول می گذارد و در نتیجه وضعیتی بحرانی تر دامن گیر خانواده می شود.

 آثار سوء در آینده کودک

کودکان آنگونه خواهند بود که «ما هستیم» نه آنگونه که «ما دوست داریم» یا آرزو می کنیم. آنان در مراحل مختلف زندگی از والدین خویش الگوبرداری می کنند و صحنه ها یا خاطرات قبلی زندگی شان با والدین همانند فیلمی از نظر شان می گذرد.

به یاد داشته باشیم کودک امروز همان مادر و پدر فرداست و آنچه در این زندگی آموخته، در زندگی فردای خویش مصرف می کند؛ رفتارها و واکنش های نامناسب، بد رفتاری ها، سردی زندگی، نا آگاهی از چگونه عشق ورزیدن و بسیاری از مسائل دیگر، پیامد طلاق عاطفی پدران و مادرانی است که امروز و بی توجه به آینده خود و فرزندانشان در هیاهوی زندگی روزمره گم شده اند و تنها هدف آنان فراهم نمودن احتیاجات مادی و جسمی کودکان خویش است.

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=38019
  • منبع : کتاب «صمیمانه با همسران (راه کارهای پیشگیری و درمان طلاق های عاطفی)»

مطالب مرتبط

31تیر
همسان‌سازی اجباری یا شانسی؟!
شبیه شدن همه چیز در همه جای جهان؛

همسان‌سازی اجباری یا شانسی؟!

26اردیبهشت
دوستم سندرم داون دارد

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.