به گزارش صدای حوزه، جنگ ائتلاف سعودی علیه مردم مظلوم و مقاومت یمن که از ششم فروردین ماه ۱۳۹۴ آغاز گردید، به یک مینیاتور- ریزنگاره- وضع قوانین و نیروهای حاکم بر جهان از سازمان ملل و شورای امنیت گرفته تا دولتهای آمریکا، اروپا، سعودی و بقیه کشورهای عربی تا سازمانهای منطقهای نظیر اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس تبدیل شده است، یا به عبارتی میتواند بازنمای وضع این دولتها و سازمانها باشد.
هفت سال جنگ علیه مردمی که سازمانهای امدادرسان میگویند، دستکم ۷۰ درصد مردم آنان نمیدانند وعده غذایی بعدی آنان چگونه و از کجا تأمین خواهد شد! جنگی که در آن فقط حدود ۶۰۰۰ زن و ۹۰۰۰ کودک کشته و زخمی شدهاند بدون اینکه جرمی مرتکب شده یا بتوانند در جنگ، طرف کسی باشند. در این جنگ حدود ۸۰ درصد درمانگاهها و بیمارستانها که توانایی ارائه حداقلی از خدمات درمانی دارند، ویران شدهاند. از آن طرف جنگی که در آن حدود ۳۰۰ میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی بین کمپانیهای تولید تسلیحات آمریکایی و اروپایی با دو کشور عربستان و امارات بسته شده و این تسلیحات به کشورهای مقصد وارد شدهاند. در خصوص این موضوع گفتنیهایی وجود دارد:
۱- جنگ علیه مقاومت یمن، با اعلام رسمی آن از سوی «عادل الجبیر» از داخل سفارت عربستان در واشنگتن آغاز گردید. دو هفته پیش، آمریکا ۶۵۰ میلیون دلار موشک هوا به هوا به عربستان سعودی تحویل داد و ۳ روز پیش «برت مک گورک»- هماهنگکننده امور خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی آمریکا- گفت: «فروش این تجهیزات سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا را تقویت خواهد کرد.» و «تیموتی لیندر کینگ» نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا در امور مقاومت یمن در توضیح چرایی فروش این تسلیحات گفت: «نیروهای مقاومت یمن در سال ۲۰۲۱، ۳۷۵ حمله به عربستان سعودی انجام دادند که باعث شد شمار موشکهای پاتریوت سعودی، بسیار کاهش یابد».
مکگورک در صحبت سه روز پیش خود در مورد تعهد آمریکا به پیروزی عربستان در این جنگ گفت: «سعودیها در حال حاضر از ۱۰ حمله حوثیها ۹ مورد را دفع میکنند و ما میخواهیم به ده مورد دفع برسد». این دو خبر ابتدایی و انتهایی، هم مسئولیت و هم نقش و هم اهداف آمریکا را در این جنگ مشخص میکند. در حالی که بعضی از رسانهها مدعی بودند، سعودیها برای پایان دادن به جنگ از سوی آمریکاییها تحت فشار قرار گرفتهاند. این اخبار بیانگر آن است که آمریکاییها از شکست سعودیها در جنگ نگرانی دارند ولی بابت کشتار مردم و از جمله زنان و کودکان و بیماران هیچ ناراحتی نداشته بلکه مسئول اول آن هستند.
۲- سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ م / ۱۳۲۷ ش در ادامه «جامعه ملل» – ترکیب چهار قدرت اروپایی در قرن ۱۹- و براساس توافق ۱۸۱۵ وین شکل گرفت. در بیانیه کنگره وین آمده بود که پس از اطمینان از مهار جنگهای ناپلئونی فرانسه، تمهیدات آنان متوجه اداره جهان براساس حفظ برتری چهار کشور- پروس، انگلیس، روسیه و اتریش- و کنترل جهان خواهد بود. سازمان ملل در واقع نسخه اصلاح شده توافق وین بود که در آن جبهه متفقین جنگ جهانی دوم بر مبنای تنظیم مسایل جهان مطابق با الگو و منافع خود و کنترل جهان دست به تأسیس این سازمان و نهاد اصلی آن یعنی شورای امنیت زد. بررسی ۷۳ سال فعالیت این سازمان هم بیانگر حفظ خط مشی وین در برخورد با مسایل جهان است.
شورای امنیت سازمان ملل در روز ۲۴ فروردین ۱۳۹۴ یعنی ۱۸ روز پس از آغاز جنگ ائتلاف سعودی و در واقع جنگ آمریکا علیه مردم مظلوم و مقاومت یمن تشکیل جلسه داد که خود این تأخیری ناموجه بود چرا که یمن یک عضو صاحب کرسی در مجمع عمومی سازمان ملل بود و اساسنامه سازمان ملل بر تعهد آن در دفع جنگ بین اعضا صراحت دارد. شورای امنیت در این جلسه قطعنامه ۲۲۱۶ را با ۱۴ رأی موافق و رأی ممتنع روسیه به تصویب رساند و در آن با کمال تعجب از یک سو در کنار یکی از دو طرف جنگ ایستاد که این خلاف نقش میانجیگرانه آن بود و از سوی دیگر این سازمان در کنار قاتل و علیه قربانی اعلام موضع کرد و خواهان برقراری محاصره هوایی، دریایی و زمینی یمن گردید و ارسال هر محمولهای اعم از نظامی و انسانی به یمن را ممنوع کرد و حال آنکه برای سازمان ملل معلوم بود که از یک سو یمن در مقایسه با سعودی و امارات کشور فقیری است و از سوی دیگر، مردم یمن زیربار متجاوز نخواهند رفت.
پس سازمان ملل و اعضای شورای امنیت آن میدانست جنگی طولانی و نسبتاً پر شدت در پیش است. جنگی که به تسلیحات زیادی نیاز خواهد داشت. در عین حال طرف این بحث یعنی فروش تسلیحات به کشورهای ائتلاف سعودی هم معلوم بود. روسیه و چین با توجه به فقدان رابطه معتبر نظامی با دو کشور عربستان و امارات، نمیتوانستند نقش چندانی در وضع تسلیحاتی این جنگ داشته باشند، در واقع آمریکا، انگلیس و فرانسه تنها سه طرفی بودند که منافع اقتصادیشان- که در وضع نسبتاً بحرانی قرار داشت- در گرو شعلهور شدن این جنگ و ادامه آن در دورهای ده ساله بود، کما اینکه تا همین امروز این سه کشور بطور پیاپی قراردادهای جدید تسلیحاتی را با سعودی و امارات امضا کردهاند که حجم آن در این هفت سال به حدود ۴۰۰ میلیارد دلار میرسد. صندوق بینالمللی پول گزارش داد ذخیره مالی سعودیها نزد بانک مرکزی عربستان در دسامبر ۲۰۱۴، یعنی ۹ ماه پس از آغاز جنگ علیه مقاومت یمن، دو هزار و ۷۴۶ میلیارد ریال سعودی (معادل ۷۳۲ میلیارد دلار) بود اما این رقم در دسامبر ۲۰۱۹ به یک هزار و ۸۷۳ میلیارد ریال (معادل ۴۹۹ میلیارد دلار) رسید و این به آن معناست که سالانه بطور متوسط ۴۶ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار از ذخیره مالی عربستان در بانک مرکزی این کشور از دست رفته است. مجموع این هزینهها در هفت سال جنگ عربستان علیه یمن از ۳۰۰ میلیارد دلار تجاوز میکند.
با توجه به آنچه گفته شد شورای امنیت سازمان ملل به اعتبار قراردادهای تسلیحاتی سه عضو غربی آن با طرف مهاجم، نه تنها مجوز دهنده و توجیه کننده تجاوز نظامی به یمن بلکه آغاز کننده و ادامهدهنده این جنگ است و تا زمانی که طی این جنگ بتوانند تسلیحات جدیدی به طرفهای متجاوز بفروشند، به آن ادامه خواهند داد و داعیههای تبلیغاتی مبنی بر علاقه به توقف این جنگ با عمل و علائق راهبردی آنان منافات دارد.
جالب این است که دولت آمریکا برای آنکه فروشهای جدید تسلیحاتی به متجاوزین سعودی و اماراتی را توجیه کند و بر سیاستهای جنایتکارانه خود سرپوش بگذارد مدعی شد در سالهای پیش یک کشتی حامل تسلیحات ایران به یمن را متوقف کرده و در نظر دارد آنها را مصادره نماید! در حالیکه از یکسو یمنیها با اتکا به توان داخلی خود، عوامل آمریکا و انگلیس را به زانو درآوردهاند و از سوی دیگر حمایت ایران از مردم مظلوم یمن مخفیانه نیست بلکه در بالاترین سطوح ادامه دارد و اگر ایران بخواهد کشتی سلاح را برای کمک به مظلومین یمن به دولت قانونی این کشور به رهبری سیدعبدالملک بدرالدین ارسال نماید به طور علنی و با اعلام این کار را خواهد کرد و مسلما هیچ قدرتی هم نمیتواند مانع این انتقال باشد. ما ارسال سلاح به فلسطین را رسما اعلام کردهایم و فلسطینیها هم رسما دریافت این سلاحها را اعلام کردهاند.
تلاش عربستان برای کنار آمدن با مقاومت یمن بخاطر طولانی شدن جنگ
۳- بررسیها میگویند سعودیها و اماراتیها با تجزیه و تحلیل وضعیت اقتصادی، نظامی و اجتماعی یمن، این جنگ را برای حداکثر یک ماه و با هزینهای حدود ۵۰ میلیارد دلار در نظر گرفته بودند از این رو ۲۷ روز پس از آغاز جنگ – دوره «طوفان قاطعیت» اعلام آتشبس کردند و گفتند از این پس در قالب جدیدی- بازگرداندن امید به جنگ ادامه میدهند و در واقع خواسته خود را از نابودی مقاومت یمن به کنار آمدن مقاومت یمن با «عبدربه منصور هادی» تنزل دادند. این در واقع عمق تحلیلی و اطلاعاتی بسیار ناچیز عربستان و امارات را هم بیان میکند.
اما آیا تصور آمریکا، انگلیس و فرانسه هم از این جنگ، جنگی یک ماهه بوده است؟ شواهد و قرائن و اسناد میگویند، خیر آنان به درستی میدانستند یک جنگ چند ساله در پیش خواهد بود. یکی از دلایل این است که قطعنامه ۲۲۱۶ که توسط انگلیس به شورای امنیت ارائه شد و آمریکا و فرانسه هم بطور جدی از آن حمایت نمودند ۱۸ روز پس از آغاز جنگ صادر شد و متن آن تمهید جنگی با هدف تسلیم کامل مقاومت یمن بود. این قطعنامه کمتر از ده روز پیش از اعلام پایان عملیات عاصفهًْالخرم صادر گردیده و راهبرد آن این است که توقف جنگ بدون تسلیم مقاومت و بازگشت هادی به ریاست جمهوری قابل پذیرش نیست و پس از آن هم تا امروز سازمان ملل، شورای امنیت و این سه کشور موضع خود را تغییر ندادهاند و «مک گورک» میگوید شلیک حتی یک موشک از سوی مقاومت یمن به عربستان قابل پذیرش نیست و با فروش تسلیحات جدید باید به صفر برسد. با این وصف میتوان با قطعیت زیاد گفت جمعبندی آمریکا، فرانسه و انگلیس، جنگی طولانی و نسبتا پرشدت بوده است.