به گزارش صدای حوزه، معماری و شهرسازی در تهران به چند دوره تقسیم میشود. در میان ادوار مختلف اما معماری دوره قاجار و چند دوره پیشتر از آن، قابل توجه از نظر بررسی و الگوبرداری به حساب میآید؛ چراکه معماری این دوره مبتنی بر اصول شهر ایرانی و اسلامی یادگارهای خوبی از خود برجای گذاشته است.
معماری و شهرسازی که از آن بهعنوان بافت تاریخی و معماری ایرانی یاد میکنیم از همین دوران نشأت میگیرد. این پدیده چون برآمده از فرهنگ زندگی اسلامی مردم بوده، با جان و نیاز مردم همبسته بوده است. هنوز هم در برهههای زمانی نیاز است تا از آن تبعیت کنیم. برای تداوم این سنت مبارک لازم است با شناخت ویژگیهای بهجامانده، اجازه رشد و بالندگی به آن دهیم.
در ۱۰۰سال گذشته تداوم سنت معماری و شهرسازی برآمده از فرهنگ و تاریخ و ویژگیهای اقلیمی دچار خلل شده و شیرازه آن از همگسیخته است. این پدیده آشنا، دستاوردهای بیمانندی به تاریخ معماری و شهرسازی دنیا هدیه کرده ولی اکنون همچون یکگونه نادر زنده رو به انقراض و فراموشی است.
شهر و خانه تنها یک پدیده کالبدی نیست، شهر یک کالای مادی صرف نیست و با روح و جان شهروندان پیوند خورده است. شهر و معماری جلوه بروز و تجلی فرهنگ جامعه است. توجه جدی به ارزشهای معماری و شهرسازی برآمده از فرهنگ یک ضرورت انکارنشدنی است. زمانی که درباره شهر اسلامی صحبت میکنیم، از شهری گفتوگو میشود که مردم باهم بیگانه نیستند.
شهر بزرگ به محلهها تقسیم میشود؛ شکلگیری محلهها یک سنت ایرانی است که اجتماعات مردم را در یک واحد کالبدی و ظرف مکانی بزرگتر از خانه و برزن و کوچه سازماندهی کرده است. محله مرکز پیوند جماعتی آشناست، با مرکز برگزاری آیینی مشترک به نام مسجد یا میدان. شهر اسلامی، شهر محلهها بوده است. در این بین، تقویت ساختار محلهای تهران هم لازم است؛ ساختاری که شکلگیری آن ممکن بوده و میتواند به زندهکردن شهر اسلامی کمک بسیاری کند.
در قرآن کریم مردم به عمران و آبادانی زمین مأمور شدهاند، شهر اسلامی شهر با طبیعت است و نه شهر بر طبیعت؛ شهر زندگی درون طبیعت و نه نابودکردن زمین و نامهربانی با آن. شهر اسلامی مبنای بهرهکشی از طبیعت ندارد و در برابر آب و درخت و نور و… مسئول است. شهر اسلامی شهری است با فرصتهای برابر برای همگان؛ شهری مبتنی بر حکمت.
با بازشناسی فرصتها و دارایی ذاتی بستر فرهنگی و اجتماعی تهران هنوز هم امکان تجلی پیوند دوستانه با زمین و طبیعت وجود دارد. هنوز هم میشود جریان زندگی مردم آشنا را در ظرف خیابان، میدان و مسجد جاری کرد و روح تازهای به پیکر خسته و آشفته شهر دمید. شناخت دقیق و درست ظرفیتهای شهر و پردهبرداری از جلوههای پاک شهر کالبد و جان شهر را زنده میکند. تهران آکنده از حضور فرهیختگان، دانشمندان و عالمان است که بروز و حضور آنها بر پیکره شهر آشکار نیست.
شهر اسلامی، شهر ساختوساز بر مبنای دانش و حکمت است و نه بر مبنای زیادهخواهی و سوداگری. تهران میتواند نمایشدهنده هنر و ساخت خلاقانه در تمام اجزا و عناصرش باشد تا بیننده در صورت و چهره شهر، تراوش جان فرهیختگانش را ببیند. شهر اسلامی شهر ایمن و آرامشبخش است و نظم و انضباط، محور اصلی رفتار ساکنانش. در شهری که بر محور قانون و نظم و حکمت بنا شود، میوهای جز زیبایی و نیکی به بار نمینشیند. برای رسیدن به شهر خوب و زیستپذیر و شهر مبتنی بر فرهنگ ایرانی-اسلامی، باید از نظریهپردازی تا اجرا با پشتکار و پیگیری مدام و اعتماد به دانش و تجربه فرهیختگان به پیش رفت.