• امروز : پنج شنبه - ۱ آذر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 21 November - 2024
کل اخبار 6317اخبار امروز 1
9
به بهانه اتمام پخش یک سریال پرمخاطب مطرح شد:

زخم های فرهنگی زخم کاری!

  • کد خبر : 27870
  • 21 مهر 1400 - 16:56
زخم های فرهنگی زخم کاری!
فارغ از این زخم های کاری غیر اخلاقی، نکته ای که در قسمت 14 این سریال بسیار برای بنده دردناک بود نمایش سکانسی هست که سمیرایی (جایگزین لیدی مکبث در نمایشنامه شکسپیر) که حالا دیگر کارش به جنون کشیده است روی تخت بیمارستان از علاقه اش به "زیارت حضرت معصومه" و به "پابوس آقا" رفتن حرف می زند!

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری صدای حوزه، حجت الاسلام حمید برزگار طی یادداشتی کوتاه به مشکلات فرهنگی سریال پرمخاطب زخم کاری پرداخته است که از شما برای مطالعه این یادداشت دعوت می کنیم:
سریال زخم کاری مشکلات فرهنگی کم نداشت. دلیل نوشتن این جریده مختصر هم مخاطب قابل توجه این سریال پانزده قسمتی می باشد که اخیرا پخشش از طریق شبکه پخش خانگی به اتمام رسید.این سریال از فیلمنامه ای جذاب و پرتحرک بهره می برد که البته ریشه در اثر ویلیام شکسپیر یعنی “مکبث” داشت و توانست مخاطب را تا پایان کار با خود همراه کند…

محمد حسین مهدویان قبل از ساخت این سریال نشان داد که آنطور که نشان می داد نبود و بیشتر به جبهه روشنفکری متمایل به لیبرال ها گرایش دارد تا جبهه انقلاب و ما هم دوباره فهمیدیم که “ایستاده در غبار” و “ماجرای نیمروز” ساختن هم دلیل خودی بودن یک چهره نوظهور نمی تواند باشد. در روزگاری که همه می گویند حساسیت ها را کم کنید و به دنبال جذب حداکثری باشید لازم است مراقب “از آن ور بام افتادن” هم باشیم!
مهدویان در شیشلیک و درخت گردویش به وضوح نشان داد که نسبتش با جبهه فرهنگی انقلاب حداقلی می باشد. کسی که درخت گردویش را دیده باشد احتمالا این حس را هم تجربه کرده است که گویی بمباران شیمیایی سردشت مقصر مشخصی نداشته است و ما فقط باید به دنبال محکوم کردن خشونت به شکل کلی باشیم! در کل درخت گردو اسمی از صدام و اروپایی هایی که سلاح در اختیارش گذاشتند نیست!

زخم کاری مهدویان

مهدویان این بار هم با سریال زخم کاری، زخم های کاری بسیاری به فرهنگ عمومی ایرانیان می زند. او بخوبی می داند نمایش رفتارهای ناهنجار از شخصیت های اصلی فیلم که تمام جاذبه فیلم هم مدیون آنهاست می تواند روی مخاطبانش اثرات عمیقی به جا بگذارد. لازم نیست قهرمان مثبت فیلم سیگار بکشد تا باعث نهادینه شدن علاقه به سیگار در روان مخاطب شود، کافیست کسی که سیگار می کشد کارش را بلد باشد و عناصری از جذابیت را به همراه داشته باشد و “مالک مالکی” از این دست عناصر کم ندارد! مالک اهل فرار نیست و در خدمت خانواده می باشد و اهل رویارویی با ترس های خودش نیز هست و صدها خصلت زیبای دیگر!

زخم کاری ظاهرا ناخواسته و در واقع کاملا خواسته رفتارهای منشوری مثل مصرف الکل و مواد مخدر و روابط جنسی نامشروع و مصرف زدگی تهوع آور و بی حرمتی به پدر و استفاده ابزاری از فرزندان و … را عادی و امری رائج جلوه می هد و هیچ کسی در این سریال نیست که برای یک بار هم که شده از این قبیل رفتارها خجالت بکشد یا تعجب کند مگر موقعی که قرار است همه بفهمند “حاج عمو” بخاطر اوردوز حاصل از مصرف الکل در حمام خفه شده است که اینجا دیگر ناصر سعی می کند کاری کند که همه نفهمند پدرشان الکل مصرف کرده است؛ البته تا یادم نرفته بگویم که یک بار هم حاج مظفر از الکل با لفظ “نجسی” یاد کرد که شایسته تقدیر می باشد!

اما اینها مواردی آشکار از این سریال بودند که در حین پخش این پانزده قسمت بارها و بارها تکرار شدند تا طی پانزده هفته، مخاطبین سریال با این رفتارها و شخصیت های سریال همنوایی کنند. وضعیت به شکلی پیش می رود که کشته شدن مالک به دست منصوره، هر چند غافلگیرانه تلقی نمی شد اما منجر به ناراحتی و تحسین مخاطب می شود و از جمله خود همین نگارنده هم مالک را بخاطر عمق وفاداریش به خانواده اش ستودم و واقعا چقدر سخت است تفکیک فعل و فاعل، یعنی جداسازی رفتارهای زشت مالک و عمق شخصیت نسبتا معصومانه اش!

سمیرا در سریال زخم کاری
فارغ از این زخم های کاری غیر اخلاقی، نکته ای که در قسمت ۱۴ این سریال بسیار برای بنده دردناک بود نمایش سکانسی هست که سمیرایی (جایگزین لیدی مکبث در نمایشنامه شکسپیر) که حالا دیگر کارش به جنون کشیده است روی تخت بیمارستان از علاقه اش به “زیارت حضرت معصومه” و به “پابوس آقا” رفتن حرف می زند!
در کل این سریال یک بار هم نمی بینید که نامی از اهل بیت (ع) به میان بیاید اما در بخش های پایانی سریال، زنی اغواگرکه اکنون دیوانه هم شده است و به بهانه یک فلش بک به خاطره تخلف دوران کودکیش در یک امامزاده شروع می کند به ذکر گفتن و اسم بردن از این ذوات مقدسه! این را بگذارید کنار نامگذاری اعضای این طائفه ناهنجار توسط مهدویان که غالبا از اسامی مذهبی هستند:
حاج عمو، حاج خانم، مالک، میثم، مائده، ناصر، منصوره، مائده، حاج مظفر، حاج اسماعیل و … و من دیگر حرفی ندارم!

 

از عملکرد پارادوکسی شبکه نمایش خانگی تا اقدامات جزیره ای نهاد های انقلابی

لینک کوتاه : https://v-o-h.ir/?p=27870
  • نویسنده : حمید برزگار

مطالب مرتبط

13آذر
خانواده مقاوم و کنشگری فرهنگی در فضای مجازی؛ فرصت همزبانی در عصر جدید!
در پیش نشست همایش بین‌المللی خانواده مقاوم، مطرح شد؛

خانواده مقاوم و کنشگری فرهنگی در فضای مجازی؛ فرصت همزبانی در عصر جدید!

14مهر
زخم کاری؛ از هشدار در مورد دنیا پرستی تا مرهم بر زخم های کاری دلِ محرومان

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.