به گزارش خبرنگار فضای مجازی صدای حوزه، احمد جهان بزرگی در کانال ایتای نویسندگان حوزوی نوشت:
شیخ مفید ( ۴۱۳ ه. ق ) طلایه دار صفوف مقدّم نظریّه پردازان نیابت فقیه از امام معصوم علیه السلام در آغاز سه سده نخستین دوره غیبت کبرا بوده که کوشیده است به جای محدّث بودن، رهیافتی استنباطی در زمینه ولایت فقیه به دست دهد؛ البتّه نظریّه نیابت فقیه، ریشه در احادیث امامان معصوم دارد، که فقیهان را نوّاب عام در غیاب خویش مطرح کرده اند. مفید، در مطالبی که از اصول نظریّه ولایت فقیه آورده است، آشکارا حکومت بر جامعه را از « سلاطین عرفی » نفی کرده، آن را از آنِ فقیهان جامع الشّرایط می داند؛ او می گوید:
۱٫ هنگامی که سلطان عادل برای ولایت در آن چه ذکر کردم ( در این ابواب ) وجود نداشت، بر فقیهان اهل حقِّ عادلِ صاحب رأی و عقل و فضل است که ولایت آن چه را بر عهده سلطان عادل است، بر عهده گیرند .
۲٫ هرکس برای ولایت چه از نظر علم به احکام و چه از نظر اموری که اداره امور مردم به آن بستگی دارد ( مدیریت و تدبیر ) عاجز باشد، تصدّی این منصب بر او حرام و اگر پذیرفت، گناهکار است؛ زیرا از جانب کسی که ولایت از آن اوست مأدون نیست و هر عملی انجام دهد، مورد مؤاخذه و حسابرسی و هر جنایتی مرتکب شود، مورد بازخواست قرار می گیرد .
۳٫ هرکس از اهل حق، از طرف ظالم، به امارت و حکومت بر مردم منصوب شود، در ظاهر از طرف او منصوب شده، امّا ( باید این گونه تصوّر کند که ) در حقیقت از جانب صاحب الامر و با اجازه و تجویز او امیر است، نه از طرف آن ظالم سلطه گر گمراه که نافرمان است؛ بنابراین در حدّ امکان باید حد را بر فجّار و اهل ضلال و اهل گناه از غیر شیعه نیز اجرا کند. این خود از بزرگ ترین جهادها است .
سلطان عادل در لسان شیخ مفید، امام معصوم علیه السلام است، نه سلطان یا رییس عرفی زمان؛ زیرا به قول او، ولایت جز به علم و فقاهت جواز نمی گیرد. نکته دیگر این که شیخ مفید به ولایت مطلقه فقیه معتقد است؛ زیرا می گوید: آن چه را بر عهده سلطان عادل است بر عهده گیرند، و ما آن چه را بر عهده امام معصوم علیه السلام می دانیم، ولایت نه گانه ای است که معمولاً در کتاب های مربوط به ولایت فقیه آمده است.