به گزارش خبرنگار صدای حوزه، نسبت کشورهای غیرغربی، با مدرنیته و شیوه تعامل این کشورها با آن، از موضوعات چالشی و مهم در مباحث جامعهشناسی است. موضوعی که به مسائل گوناگونی از جمله تعریف ما از مدرنیته و محصولات تمدنی این جریان، همچنین بسترهای فکری، فرهنگی و اجتماعی کشور مقصد وابسته است.
کتاب “۹۷۶ روز در پسکوچههای اروپا” نوشته “محمد دلاوری” یک سفرنامههای جذاب و خواندنی از سفرکاری این مجری توانمند به کشورهای اروپایی است؛ دلاوری با درک نسبتا خوب نسبت به موضوعات دنیای مدرن و تفاوت ماهوی این مسائل در کشورهایی که مسیر مدرنیته را در پیش گرفتهاند (از جمله ایران) تصویری شیوا از رفتارهای اجتماعی و فردی، مناسبات دولت و مردم، فرهنگهای خرد و کلان و … مردم مغرب زمین، نکات مفید و سودمندی را تقدیم مخاطبان کرده است.
متن زیر، بخشی از کتاب است که به شیوه ورود تکنولوژی، به عنوان ابر محصول دنیای مدرن، به کشورهای شرقی اشاره دارد و تفاوت جالب ایران و کشورهای منطقه در این موضوع را به خوبی بیان میکند:
قلب فرودگاه آتاتورک، سالنی بسیار بزرگ است که اطرافش را انبوه فروشگاها، رستوران ها و مراکز خدماترسانی پر کردهاند. از این جا به بعد رونق و رفتوآمد صدچندان میشود.
سالنی عریض و طویل را تصور کنید که بسیاری از برندهای معتبر جهان در آن نمایندگی دارند و در کنار آن ها چند غرفه راه انداختهاند که بستنی و باقلوا و مسقطی ترک عرضه میکنند تا شاید در طوفان مدرنیته نسیمی از سنت ترکها بوزد و حال و هوای پست مدرن به قصه بدهد. تا پرواز من حدود دو ساعت مانده است و باتوجه به انبوه پروازها هنوز شماره گیت من روی تابلو نیامده، پس پرسه زدن در آن حوالی، وسوسه ناگزیر است.
آتاتورک را انگار از روی فرودگاههای بزرگ جهان کپی پیست کردهاند و چهارتا مسقطی رویش چسباندهاند که یادمان نرود کجا هستیم. انکار سازندگان فرضشان این بوده که به جای هر آزمون و خطایی بهتر است نسخه فرودگاهسازان جهان را عینا اجرا کنند و وقتشان را برای هر ایده و آرمان و تجربه جدیدی تلف نکنند.
این روش مرا یاد سیاستمداران ترک میاندازد که سالهاست پشت در اتحادیه اروپا نشستهاند و هر رنجی را تحمل میکنند تا به جهان غرب بپیوندند. برای آنها روش حکومت هم مثل فرودگاه یک نسخه اصل دارد که دست غرب است و اگر همان را بدون کموکاست با کمی لعاب ترکی اجرا کنند کفایت میکند.
فرودگاه امام تقریبا نه در ظاهر و نه در باطن و نه در تعداد مسافر، به فرودگاه آتاتورک و نه هیچ فرودگاه دیگری شباهت ندارد.
تفاوتی که بیش از همه به چشم میآید، گذشته از شکل و ظاهر، این است که در فرودگاه امام بیشتر مسافران ایرانیاند مگر خلافش ثابت شود، اما در اینجا هرچند ترک فراوان است، اما غلبه با خارجی هاست.انگار ناگهان به دنیایی کوچک پرت میشوی که از همه ملل و اقوام و رنگ ها و نژادهای دیگر در آن حضور دارند.
ما ایرانی ها دوست نداریم مانند کشورهایی چون ترکیه فناوری دیگران را همانگونه که آنها ساخته و تجربه کردهاند وارد و استفاده کنیم، پس تلاش میکنیم خودمان همه چیز را تجربه کنیم و هروقت به مشکلی برخوردیم از روی دست دیگران نگاه کنیم؛ به همین علت بعضی جاها که آنها روی ورقهشان را پوشاندهاند، بعضی چیزهارا غلط مینویسیم. بنابراین اکنون تقریبا همه مواهب مدرنیته از جمله فرودگاه و هتل و اینترنت را داریم، اما مال ما انگار ماکتِ مدلِ اصلی است!
کار میکند اما آنطور که خودش دلش میخواهد، نه آنطور که ما نیاز داریم.
انگار یک پیچ، جا مانده یا جایی یک سیم مثبت و منفی را اشتباه بستهایم، چیزی مثل ساختمان های شهرک سینمایی…
انگار داریم فعلا آزمایش میکنیم تا اگر دیدیم خوب است خودمان همش را از اول اختراع کنیم!