به گزارش صدای حوزه، سوم اسفندماه سالروز نامه تاریخی منشور روحانیت امام خمینی(ره) است. منشور روحانیت با پرداختن به موضوعات جدی و اساسی، همواره یکی از سندهای تاریخی انقلاب اسلامی محسوب میشود. تمجیدات و در عین حال انتقادات امام از حوزههای علمیه، مسأله سلمان رشدی و حکم ارتداد او، تذکر بابت رواج اسلام سکولار و… از مفاد مهم و بنیادین این سند تاریخی است. در این راستا میزگرد «واکاوی تاریخی منشور روحانیت امام خمینی(ره)» با حضور حجتالاسلام سعید فخرزاده مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری و محسن ردادی، استاد مطالعات انقلاب اسلامی و عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
حجتالاسلام سعید فخرزاده در ابتدای این میزگرد گفت: وقایع تاریخی باید در بستری که در آن رخ دادهاند، بررسی شوند. اتفاق باید در فضا و زمان خود برده شده تا درک و فهم بهتری از آن داشته باشیم. همانطور که ما برای تفسیر آیات قرآن، شأن نزولی تعریف میکنیم، باید بدانیم که یک اتفاق مهم تاریخی در چه برههای از تاریخ و با توجه به کدام حال و هوای سیاسی به وقوع میپیوندد. نامه منشور روحانیت امام نیز به عنوان یک سند تاریخی از این قاعده مستثنا نیست.
منشور روحانیت، یکی از اقدامات امام برای رفع معضلات کشور بود
وی افزود: از سال ۶۵ به بعد و پس از برتریهایی که جبهه جنگی ما در عملیات کربلای ۵ کسب کرد، ایران وارد یک بحران اقتصادی شکننده شد. نبود تجهیزات نظامی مناسب از یک سو و فقدان بودجه کافی برای تهیه تسلیحات نظامی از سوی دیگر، جنگ ایران را در موضع حساسی قرار داده بود. قطعنامههایی هم که از سوی نهادهای بینالمللی صادر میشد که معمولاً حق و حقوق ایران را نادیده میگرفتند و حتی عراق را به عنوان متجاوز جنگ معرفی نمیکردند.
عراق در جنگ پیشروی میکرد و ما همچنان درگیر کشمکشهای داخلی برای تأمین بودجه بودیم
فخرزاده ادامه داد: ورود آمریکا به عرصه جنگ و درگیریهای خلیج فارس هم از دیگر اهرمهای فشار برای ایران در آن زمان بود. ضعف صادرات نفتی ایران هم که اقتصاد کشور به آن وابسته بود کار را برای ما بیش از پیش سخت کرده بود. سال ۶۶ ارتش عراق بار دیگر توسط قدرتهایی چون آمریکا و اروپا به بالاترین حد خود تجهیز میشود و این درحالی بود که ما همچنان در کشمکشهای داخلی برای تأمین بودجه جنگ، به سر میبردیم.
مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری بیان کرد: حمله سراسری عراق و بمبارانهای شیمیایی از سوی رژیم بعث و پیشرویهای دوباره کشور متجاوز به خاک ایران و اشغال مناطقی در سال ۶۷ که شاید اول جنگ هم تصرف نشده بود، کار را برای کشور طاقتفرسا کرد. ایرانی که اقتصادش ضربه خورده بود، در ساحت بینالملل مسأله داشت، دچار بحرانهای مختلفی از داخل شده بود و… حال باید در برابر این حملات همهجانبه بار دیگر مقاومت و ایستادگی کند.
مخالفت امثال منتظریها با نظام و سیاست جنگ
وی افزود: در چنین وضعیت بغرنج و ملالآوری است که ما شاهد این هستیم، عدهای از روحانیون که سمبل آنان آقای منتظری است، دائماً بر طبل مخالفت با نظام و سیاست جنگ میکوبیدند و به تعبیری اذهان عمومی را هم نسبت به حاکمیت و هم نسبت به جنگ و جهاد مشوش میسازند. تمام مسائل مذکور دست به دست هم دادند تا امام خمینی(ره) رضایت به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ بدهند. هرچند که امام گفته بودند، جزئیات آن بعدها توسط مسئولین بیان خواهد شد اما تا الآن دلایل اصلی این اتفاق اعلام نشده است.
فخرزاده بیان کرد: در چنین حالتی که امام(ره) شاید درگذشت خویش را هم نزدیک میدید، دست به یکسری اقدامات و حل بعضی معضلات موجود میزند که منشور روحانیت یکی از همان دست اقدامات امام خمینی(ره) در پاسخ به فضای غبارآلود آن زمان جامعه است. صدور منشور برادری در آبان ۶۷ که تأکید بر اتحاد مسلمین و جامعه ایرانی دارد و نامه امام به بسیج طلاب و دانشجویان در آذر همان سال، مبنی بر ادامه داشتن جهاد و طرق مختلف حمله دشمن نظیر شبهه افکنی، افتخار زدایی از انقلاب، تقابل رفاه و مبارزه و… را شاهد هستیم. در این بین شاهد نامه امام به میخائیل گورباچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی هستیم که پس از آن، اجازه یکسری ارتباطات بین مسلمانان ساکن در شوروی و ایران داده میشود.
حکمی که حرکت غربیها را خنثی و کشورهای اسلامی را متحد کرد
مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری ادامه داد: در این میان یکی از جدیترین اقدامات امام خمینی حکم ارتداد و مهدورالدمی سلمان رشدی نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی است. این نامه در ابتدا موجب برخی واکنشها از سوی سران کشورهای غربی نسبت به ایران شد اما نقطه مقابل آن، این بود که حرکت غربیان را خنثی و بیاثر کرد و کشورهای اسلامی علیرغم تمام اختلافنظر و سلایق، پشت ایران درآمدند و از حکم امام خمینی(ره) دفاع کردند.
وی ادامه داد: یکی از اتفاقاتی که در سال ۶۷ رخ داد، مسأله مصاحبههای محمد جواد مظفر با سران نظام به مناسبت دهمین سالروز پیروزی انقلاب است. وی در این رابطه با افرادی چون: آیتالله منتظری، آیتالله موسوی اردبیلی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، آیتالله خامنهای، مصاحبه و گفتوگوداشت که بیتالغزل سؤالات او در این مصاحبهها، این بود که باتوجه به تجربه ۱۰ ساله استقرار نظام اسلامی، اگر برگردیم به قبل، کدام کارها را انجام میدهید و کدام کارها را انجام نمیدهید؟ که آقای منتظری به عنوان یک روحانی و کسی که قرار بود، ولی فقیه آینده نظام اسلامی شود، آنچنان علیه نظام اسلامی و جنگ بالاخص شهدا صحبت کرد و به انتقاد پرداخت که امام نسبت به این سخنان برآشفت و آن جمله معروف منشور روحانیت را نوشت: « ما یک لحظه از این جنگ نادم و پشیمان نیستیم.»
ما چگونه موفق به صدور انقلاب در جنگ سخت ۸ساله شدیم؟
فخرزاده تصریح کرد: متأسفانه ما بعدها از لحاظ فکری و اندیشهای توجه چندانی نسبت به چنین فقراتی در منشور روحانیت نداشتیم. اگر ما امام خمینی(ره) را شخصی بصیر و حکیم میدانیم، پس باید التفات بسیاری به این چنین گفتارها داشته باشیم، آن هم گفتارهایی که در منشور روحانیت که به منزله وصیت است، مطرح شده است. امام در منشور روحانیت میفرماید: «ما در جنگ خود، انقلابمان را صادر کردیم.» به راستی ما چگونه موفق به صدور انقلاب در جنگ سخت ۸ساله شدیم؟
مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری گفت: آنچه که گذشت، فضا و بستر تاریخیای بود که امام خمینی(ره) را واداشت تا منشور روحانیت را به قلم درآورد و تا این قبیل مسائل روشن و واکاوی نشود، ما فهم ناقصی از متن منشور روحانیت خواهیم داشت.
منشور روحانیت یکی از مهمترین سندهای برجا مانده از امام خمینی(ره) است
در ادامه این نشست محسن ردادی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی نیز توضیحاتی را درباره بستر تاریخی آن سالها بیان کرد. رداید در آغاز سخنان خود گفت: منشور روحانیت امام یکی از مهمترین سندهای برجا مانده از امام خمینی(ره) است. این نامه چند بخش را داراست؛ اول از همه امام خمینی(ره) درباره جایگاه روحانیت و نقش آن در پیروزی انقلاب اسلامی و پیشبرد آن صحبت میکند و در برابر آن سخن از جبهه مقابل که آنها هم در کسوت روحانیتاند، به میان میآید. امام از متحجرین و در کنارشان نفوذیهای حوزه صحبت میکند که میتوانند ضربه شدیدی را به انقلاب اسلامی بزنند.
وی افزود: در بخشهای بعدی نامه شاهد پرداختن به مسائلی چون، قطعنامه ۵۹۸، اتحاد انقلابیون حوزه و پاسخ به شبهات روز هستیم. بخش عمدهای از این شبهات که در آن روزها مطرح میشد، از سوی آیتالله منتظری بود. او گفته بود همانطور که امام خمینی(ره) خواب را از چشمان من در ماجرای سید مهدی هاشمی گرفت، من نیز خواب را از او خواهم گرفت. یعنی ایشان در فاز تقابل برای انتقامگیری وارد شده بودند. همانطور که بیان شد آیتالله منتظری دست بر روی نقطهای گذاشته بود که امام به شدت نسبت به آن حساس است و آن شهادت و مسأله جنگ است.
ردادی افزود: شهید ندانستن کشتهشدگان جنگ تحمیلی و به هدر رفتن خون آنها و زیر سوال بردن یک عمر مجاهدت جوانهای این کشور موجب شد، امام در نامه منشور روحانیت خویش صراحتاً از خانواده شهدا و مردم انقلاب بابت ترویج و نشر چنین سخنانی عذرخواهی و دلجویی کند.
دلیل عذرخواهی امام از خانواده شهدا در منشور روحانیت
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ادامه داد: شخصی چون آیتالله منتظری که دارای برخی شئون ولیفقیه نیز بوده است، وقتی از ارزشهای انقلاب اسلامی بدگویی میکند و آن را به باد انتقاد میگیرد، تنها امام خمینی(ره) است که میتواند در سطح بالا و کلان پاسخگوی شبهات و اشکالاتش باشد.
پیام اصلی منشور روحانیت چیست؟
وی افزود: این مسائل در حاشیه و فرع منشور روحانیت است، پیام اصلی این نامه خود مفهوم روحانیت و جایگاه آن در فرایند انقلاب اسلامی است. موضوعی که از این نامه دریافت میکنیم این است که بقا و زوال انقلاب اسلامی هردو به نهاد روحانیت و حوزههای علمیه بستگی دارد.
ردادی درباره چگونگی نفوذ دشمن در حوزههای علمیه برای ضربه زدن به انقلاب گفت: نفوذ دشمن به حوزههای علمیه هم میتواند با بهرهگیری از برخی اختلاف سلیقهها بین روحانیون و جریانسازی به وسیله این کشمکشها باشد، هم میتواند به وسیله فرستادن نیرو و جاسوس به دل این مجامع صورت گیرد. هردوی آنها ممکن است و بعید به نظر نمیرسد. خود امام هم نسبت به این مسأله اشاره داشته است که امکان دارد کسی را به حوزه بفرستند و آن تا مرجعیت پیش رود.
دشمن به دنبال جریانسازی و موج سواری بر اختلافات موجود در حوزه است
وی افزود: آنچه که بیشتر مورد تأکید امام خمینی(ره) است، جریانسازی و موج سواری از اختلافات موجود درحوزه است. اینکه با راه انداختن تفکری، سعی بر این داشته باشند تا ضدیت با انقلاب را به بهانههای مختلف در سطح حوزه گسترش دهند و از این طریق پایگاه مهمی چون حوزه علمیه را از نظام اسلامی بگیرند. مخالفان آگاه از طریق مخالفت خود اساساً تعیش و تکسب میکنند و با جمع کردن عدهای به دور خود سعی در ایجاد جبههگیری در مقابل نظام را دارند. آنان با کنار گذاشتن بحثهای سیاسی و نپرداختن به مسائل روز به دنبال ایجاد یک حاشیه امن از هر سو بودند تا بتوانند در فضا و بستر مناسبتری، مخالفت خود را با نظام اسلامی ابراز کنند. ناآگاهان مخالف نیز و به دلیل نداشت بصیرت کافی به تعیش و جلب اعتبار مخالفان کمک میکنند. ناآگاهان با دلسوزیهای نابجا مثل غصه خوردن برای منافقین یا حتی موضعگیری نسبت به جنگ همواره آب در آسیاب دشمن ریختند.
ردادی ادامه داد: در این بین آنچه که امام خمینی(ره) بهآن تذکر میدهد و همواره بر آن انگشت تأکید میگذارد، این است که هرگونه جدایی از سیاست و دوری از تفکر انقلابی برای حوزه به مثابه انحراف و لغزش از سیر و حرکت اسلامی است. امام صراحتاً بیان میکنند که آنچه که انقلاب را از پا درمیآورد، همین دوری حوزهها و روابطشان با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری است. بنابراین امام تمام بحثشان در منشور روحانیت بر همین نکته میچرخد، ایشان در ابتدا از سابقه مبارزاتی خود و مواجهه با قشر سیاستگریز حوزه میگوید.
گلایه امام از افرادی که سیاست را در شأن روحانیت نمیدانند
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: در متن نامه منشور روحانیت شاهد گله امام از قشری هستیم که همواره اشخاص را از ورود به سیاست انذار میدادند و سیاست را به تعبیر خود امام در شأن یک روحانی دینی نمیدانستند. کسانیکه به گفته ایشان معتقدند هرچه آخوند بیشتر تجاهل کند و نسبت به جامعه غفلت ورزد، عزیزتر، محبوبتر و معنویتر است. متحجرینی که با مخالفتشان با فلسفه، راه هرگونه فکر و اندیشه را میبستند.
وی ادامه داد: امام این خط سیر را ادامه میدهد تا بحث را به انجمن حجتیه و این ساز و کار تشکیلاتی میرساند. انجمن حجتیه، از خود گفتمان جدیدی را تولید نکرد، بلکه آنها مروج و مبلغ یک نوع خاصی از تفکر دینی بسیار بسته و جمودانه بودند. انجمن حجتیه نه تنها اختلافتشان در حد نظر باقی نماند بلکه عملاً وارد تقابل با نهضت اسلامی شدند. مسأله شکستن تحریم چراغانی نیمهشعبان، که امام آن را در برهه خاصی حرام اعلام کرده بود، به خوبی نشاندهنده این دشمنی و تقابل است. اقدامات انجمن حجتیه در قبل از انقلاب، همیشه به نفع و در حمایت از شاه و سلطنت طاغوت بود.
انجمنیها گویا ظلم و جور شاه پهلوی را نمیدیدند
ردادی با اشاره به اصل مخالفت آنها با امام خمینی(ره) گفت: درد اینجماعت حکومت اسلامی بود. آنها ظاهرگرایانی بودند که میگفتند، شاه شیعه است و نباید علیه آن قیام کرد. انجمنیها گویا ظلم و جور شاه پهلوی را نمیدیدند و با هر نوع حکومتی سر سازش داشتند؛ مگر حکومت اسلامی. نگرانی آنها از این بود که مبادا حکومت تشکیل دهیم و نتوانیم در اداره آن موفق باشیم و اسم دین و حکومت اسلامی بد جا بیفتد. این راحتطلبی و درگیر شدن به امور فرعی موضوعی بود که امام خمینی(ره) به خوبی در نامه منشور روحانیت بدان توجه دارند و آنها را ذکر میکنند.
اساس فکری انجمن حجتیه، تقابل با نظام اسلامی است
این استاد مطالعات انقلاب اسلامی گفت: تفکر انجمن حجتیه، تفکری است که اساسش تقابل با نظام اسلامی است، برای همین است، وقتی نظام مستقر شد و هرجا یک نقص و اشکالی به وجود میآمد، فریاد وا اسلاماه این جماعت بلند میشد. انگار نه انگار پهلوی بیش از ۵۰ سال، خون به دل این مردم کرد و شمشیر مبارزه با اسلام را از رو میبست و با وارد کردن فرهنگهای متعفن و بد اروپایی، در پی تغییر فرهنگ و از بین بردن سنت اسلامی ـ ایرانی بودند.
دفتر انجمن حجتیه بسته شد اما تفکرش جاری است
وی گفت: وقتی صحبت از تفکر انجمنی میشود، یعنی یک جهانبینی خاص وجود دارد. هرچند دفاتر انجمن در سال ۶۲ و پس از سخنرانی آتشین امام بسته شد اما همچنان اندیشه آنها زنده بود و هست. امام همانطور که تفکر انقلابی و سیر انقلابی در حوزهها را فعال میدانند، تفکر و اندیشه انجمنی را هم همچنان زنده و خطرناک قلمداد میکنند. بسته شدن دفاتر آنها به معنی رخت بستن اندیشه متحجرانه آنها نبود، برعکس آنها به صورت و روشهای دیگری همچنان در حوزهها و در بین قشر مذهبی وجود دارند.
وی افزود: نگرانی بیشتر امام خمینی(ره) از این بود که مبادا اندیشه متحجرانه و ضد سیاستی موجود در حوزهها بخواهد، عنان این نهاد اصیل را بهدست بگیرد و نتیجه آن شود که حوزههای علمیه از انقلاب به کلی دور شوند. همانطور که بیان شد، بقای انقلاب به حوزههای علمیه است، زوال انقلاب هم به همینشکل به فعالیت و حضور روحانیون در بطن و متن نظام اسلامی بستگی دارد. امام چنین نظر داشت که نظام اسلامی یک نوع حکومت است و میآید و میرود اما آنچه که مهم است، حوزه علمیه و پویایی آن است. اگر نظام اسلامی با همین غفلتهای حوزه سقوط کند، به یک نهاد مسخ شده و شکست خورده تبدیل خواهد شد، یک نهاد بیبو و بیخاصیت که صرفاً شکلی حضور دارد مثل آنچه که در ترکیه است.
اثر رفتار خشکمقدسها در نگاه به اسلام و دیانت
ردادی گفت: خشک مقدسها با بیتوجهی و بیخیالی به اولویتهای جامعه و مسائل روز، موجب نوعی بدبینی به اصل اسلام و دیانت شدند. اینکه همواره عدهای اسلام را به چشم یک دین منفعل و غیر پویا میدیدند، علتش نوع کنش و واکنشهای این قشر به موضوعات و اتفاقات بود. به قول جلال آل احمد، آنها اگر دورهگرد نوازندهای را میدیدند، حتماً تارش را میشکستند اما هیچگاه به علت این دورهگردی که فقر است، توجه ندارند. ظاهرگرایی آنها به دین ضربهای است که امام بدان توجه دارد و هشدار میدهد. نگاه تقاعدی اساساً موجب شد، روشنفکری دینی همیشه نسبت به اسلام دلزده شوند، موضعگیریهای امثال هدایت نسبت به مذهب (هرچند که ما هیچگاه موافق آنها نیستیم) در حاشیه همین رفتارها بوده است.
بعد از صدور منشور روحانیت جبههگیری علنی جز از سوی منتظری نداشتیم
در ادامه این نشست سعید فخرزاده مسئول واحد تاریخ شفاهی حوزه هنری در پاسخ به این سؤال که آیا صدور این نامه موجب موضعگیری از سوی روحانیون شدهاست یا خیر، گفت: با توجه به آن فضا پس از صدور نامه منشور روحانیت ما شاهد واکنش یا جبههگیری خاصی از سوی روحانیون در سطح عمومی و به شکل علنی نیستیم، مگر آقای منتظری که به کلی شمشیر را از رو بسته بود.
خطر نفوذ دشمن در بین معممین عالیرتبه وجود دارد
وی افزود: امام خمینی(ره) در سال ۶۳ به مناسبت افتتاح خبرگان رهبری نامهای مینویسد،که باید بدانید، تبهکاران و جنایت پیشگان بیش از هرکس چشم طمع به شما دوختهاند و با اشخاص منحرفِ نفوذی در بیوت شما، با چهرههای صددرصد اسلامی و انقلابی، ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بارآورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله، الله، در انتخاب اصحاب خود. الله، الله، در تعجیل تصمیمگیری، خصوصاً در امور مهم. باید بدانید و میدانید که انسان از اشتباه و خطا مأمون نیست. این سخنان امام به خوبی حکایت از خطر نفوذ دشمن در بین معممین عالی رتبه دارد.
فخرزاده گفت: یکی از خطاهای راهبردی جریانات اسلامی غیرانقلابی این بود که آنها به اموری مشغول میشدند که در اولویت قرار نداشت و همین اشتغال به امور حاشیهای، آنها را از اصل ماجرا و دشمن حقیقی اسلام غافل میکرد و به ورطه انحراف میکشاند. احمد احمد در خاطراتش مینویسد که وقتی ماجرای انجمن حجتیه و شیخ محمود حلبی را نزد امام بیان کردیم، ایشان به این نکته اشاره کرد که فعالیت این جماعت که تقابل صد درصد با بهائیت است، چندان مفید فایده نیست، در صورتیکه باید توانمان را صرف دشمن بزرگتر کرد.
تشکیل نیروی ضدانقلاب مذهبی یا حداقل بیتفاوت مهمترین پروژه دشمن برای ضربه به نظام
فخرزاده بیان کرد: تغذیه انقلاب از سوی حوزههای علمیه بود و امام چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب، همواره به وحدت نظام اسلامی با نهاد حوزه و ارتباط صمیمی و تنگاتنگی این دو تأکید فراوانی داشتند؛ از همین منظر دشمن هم به خوبی محل نفوذ و ضربه به انقلاب اسلامی را پیدا کرده بود و با نفوذ و دخالتهای مختلف خود سعی در ایجاد تفرقه بین این دو را داشته و دارد. تشکیل نیروی ضدانقلاب مذهبی یا حداقل بیتفاوت نسبت به نظام از مهمترین پروژههای دشمن در روند تأثیرگذاری خود در حوزهها بوده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: نظام اسلامی اگر میخواهد، حیات سیاسی خود را در جامعه با توجه به ارزشهای اسلامی حفظ کند، ناگزیر است که از حوزه و ظرفیتهای موجود در آن استفاده کند که معالاسف در این چند دهه گذشته، حوزهها با تمام توان و ظرفیت خود در همکاری با نظام اسلامی برنیامدهاند که این خود، خطری جدیاست که سی و اندی سال پیش امام خمینی(ره) بدان هشدار داده بود.