به گزارش صدای حوزه، بیش از ۱۴ سال از زمان تأسیس معاونت طب سنتی در وزارت بهداشت و تأسیس نخستین دانشکده طب سنتی در کشورمان میگذرد، دانشکدههایی که قرار بود با تربیت PhDهای طب سنتی، بستر ترویج و توسعه طب سنتی در کشورمان را فراهم کنند و منجر به فراهم شدن امکان دسترسی عمومی، فراگیر و ارزانقیمت مردم کشورمان به خدمات درمانی و بیمارستانی طب سنتی شوند!
اما آیا امروز پس از گذشت بیش از یک دهه، به این اهداف رسیدهایم؟! آیا در حال حاضر امکان دسترسی مردم به خدمات حداقلی طب سنتی در سیستم رسمی نظام سلامت کشورمان فراهم شده است؟!
آیا در حال حاضر، متولیان و مسئولان وزارت بهداشت و دستاندرکاران حوزه طب سنتی در نظام سلامت کشورمان میتوانند مدعی این باشند که لااقل در یک بیمارستان از مجموع هزاران بیمارستان بخش دولتی و خصوصی در سطح کشورمان، خدمات درمانی طب سنتی نیز کنار خدمات رایج طب نوین به بیماران متقاضی ارائه میشود؟!
آیا امروز و پس از گذشت بیش از ۱۴ سال از زمان پذیرش رسمی بخش طب سنتی در چارت سازمانی وزارت بهداشت و معرفی وزارت بهداشت بهعنوان متولی ترویج و توسعه طب سنتی، میتوان مدعی توسعه حداقلی طب سنتی در کشورمان شد و آیا امروز دسترسی مردم در بخشهای بیمارستانی به خدمات طب سنتی فراهم است؟!
متأسفانه پاسخ قریب به اتفاق این سؤالات و سؤالات متعددی از این دست، “منفی” است!
متأسفانه تعداد کل فارغالتحصیلان PhD طب سنتی از دانشکدههای مربوطه در کشورمان پس از گذشت بیش از ۱۴ سال کمتر از ۱۰۰ نفر است!! میزان ارائه خدمات طب سنتی در بیمارستانهای دولتی و خصوصی کشورمان “صفر” است یعنی در حال حاضر هیچ بیمارستان دولتی و خصوصی در کشورمان وجود ندارد که لااقل یک درصد از خدمات درمانی ارائهشده به بیماران را به خدمات طب سنتی اختصاص داده باشد!
در حال حاضر تقریباً هیچ یک از خدمات طب سنتی و داروهای گیاهی تجویزی از سوی اساتید این حوزه، تحت هیچ پوشش بیمهای قرار ندارد؛ دسترسی مردم مناطق حاشیهای و محروم به خدمات طب سنتی صفر است و اگر دسترسی هم به چنین خدماتی وجود دارد، مربوط به خدمات ارائهشده از سوی اساتید و طبیبانی است که خارج از سیستم وزارت بهداشت و دانشکدههای طب سنتی به فراگیری طب سنتی مشغول بودهاند و امروز همین اساتید، افتان و خیزان و بنابر دغدغههای فردی خود در حال ارائه خدمات طب سنتی به بیماران در نقاط مختلف کشور هستند و نه فارغالتحصیلان پرتعداد(؟!) دانشکدههای طب سنتی!
امروز “سهم بودجهای” طب سنتی با وجود برخورداری از متولی رسمی و دایه مهربانی(؟!) بهنام “وزارت بهداشت” چیزی نزدیک به صفر است! یعنی با وجود ادعاهای فراوان مسئولان وزارت بهداشت مبنی بر ضرورت ترویج و توسعه طب سنتی کنار طب نوین اما همین مسئولان حتی حاضر به اختصاص یک درصد از بودجه کلان وزارت بهداشت و منابع هنگفت نظام سلامت کشور به طب سنتی نشدهاند!
متأسفانه باید گفت که با وجود عطش و علاقه بسیار گسترده مردم کشورمان به دریافت خدمات طب سنتی بهجای برخی از خدمات مشابه ارائهشده در پزشکی نوین که این علاقه، ریشه در باور و فرهنگ مردم این دیار دارد اما تا به امروز هیچ اقدام جدی برای وارد کردن شیوههای درمانی طب سنتی در بخشهای درمانی و بیمارستانی کشورمان صورت نگرفته است.
این موارد، تنها گوشهای از واقعیتهای امروز طب سنتی یا طب ایرانی ــ اسلامی در دل وزارت بهداشت در کشور ۸۰میلیونی ایران است؛ کشوری که از یک عقبه تاریخی بسیار غنی از طب ایرانی برخوردار است و در گذشتهای نهچندان دور، تمام مردم ایرانزمین صرفاً با تکیه بر توانمندیهای طب مستقل ایرانی ــ اسلامی، تمام نیازهای درمانی آنها تأمین میشده است اما امروز، مردم همین کشور با چنین عقبهای در طب، حتی از دسترسی به خدمات سرپایی بیمارستانی طب سنتی هم محروم هستند!
با این اوصاف، سؤال اساسی و کلیدی افکار عمومی و ناظران امر از مسئولان مربوطه در وزارت بهداشت و نظام سلامت کشورمان این است که “چه مانعی برای ترویج و توسعه طب سنتی جلوی پای شما مسئولان بوده که امروز با گذشت بیش از یک دهه از گنجانده شدن رسمی طب سنتی در وزارت بهداشت، به وضعیت امروز گرفتار هستیم؟!”
مسئولان وزارت بهداشت امروز باید پاسخگوی این سؤال جدی باشند که: چرا با گذشت ۴۰ سال از عمر انقلاب اسلامی که قرار بود در “طب” هم انقلابی بهنفع مردم این کشور با بازگشت به آموزههای غنی طب ایرانی صورت گیرد، هنوز مردم در بخش حاکمیتی و دولتی هیچ انتفاعی از طب سنتی نبردهاند و تقریباً بهصورت مطلق، نمیتوانند از هیچ نوع خدمات طب ایرانی ــ اسلامی در هیچ بیمارستانی بهرهمند شوند؟!