به گزارش صدای حوزه، پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ مولود یک جریان فرهنگی اجتماعی کلان و بلند مدت بود که آغاز فعالیتهای پیوسته و نشانههای ملموس آن را میتوان تا به امروز مشاهده نمود.
جریانی ایدئولوژیک و مکتبمحور که به هیچ روی برنامهای صرفاً سیاسی به شمار نمیآمد و طبعاً هم قالب و هم محتوای فرهنگ جریان موجود را چه در سطوح مدیریت کلان و چه در سطوح تجربیات فردی برای همیشه دگرگون ساخت.
در این میان جریان هنر نیز به عنوان یکی از زیرمجموعههای جریان کلان فرهنگی ایران اسلامی دستخوش تغییر شد و از وجوهی بستر و چهارچوبی نو یافت و به تجربههایی نو و منحصربهفرد دست یازید.
هنر در دوران انقلاب اسلامی
لذا هنر دوران انقلاب اسلامی ایران از سویی یک هنر انقلابی با ویژگیها و اختصاصات زمانی و مکانی آن است. اما در عین حال چهارچوب و بستر اعتقادی این حرکت اجتماعی معیارهای مکتبی و ایدئولوژیک خاصی را نیز برای آن تعریف نمود که این حرکت را از انواع دیگر همزمان خود متمایز ساخت.
همچنین وقوع اتفاقات سترگ اجتماعی مانند دفاع مقدس هشتساله و تبعات آن و نیز پرورش نسل هنرمندانی که به معنای واقعی مولود دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی محسوب میشوند، هریک عواملی هستند که به نوبه خود بر قالب و محتوای جریان هنری جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته مؤثر بوده و به نوعی به دغدغههای اصلی بخشی از جامعه هنری و مدیریت فرهنگی کشور بدل شدهاند.
حالا بعد از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی بیشتر از همیشه ضرورت بازخوانی هنر و جریانهای هنری انقلاب اسلامی احساس میشود.
در این راه بازگشت به اندیشههای شهید آوینی میتواند به عنوان یک مبانی نظری دقیق برای هنرمندان متعهد و دغدغه مند راهشگا باشد.
از آن جا که شهید سیدمرتضی آوینی، تمام لحظههای عمر با برکت خود را به ویژه پس از انقلاب اسلامی، در مسیر به فعلیت رساندن ارزشها و احکام اسلامی در قالب هنر صرف کرد و به حق در این راه خدمات ارزنده کم نظیری را در عرصههای گوناگون و گسترده هنر و اندیشه از خود به یادگار گذاشت، سالروز شهادت این هنرمند فرزانه، به عنوان روز هنر انقلاب اسلامی نامیده شده است.
امید که در حد توان، بکوشیم اندیشههای راهگشای این هنرمند متعهد اسلامی را، بازشناسی کرده و به نسل کنونی منتقل کنیم. در این راه اداره کل پژوهشهای اسلامی رسانه طی پژوهشی نکاتی کلیدی از اندیشه و تفکر شهید آوینی را استخراج کرده که میتواند برای دانشجویان و هنرمندان جوان چراغ راه باشد.
هنر در اندیشه شهید آوینی
*معنا و مفهوم هنر
شهید آوینی در تبیین معنای هنر مینویسد: «در زبان ما، هرگز هنر به معنایی که این روزها مصطلح است، به کار نمیرفته است. ارباب هنر، ارباب کمال بودهاند…؛ حال آن که هنر در معنای اصطلاحی آن، نه به مفهوم کمال و فضیلت، بلکه به مجموعه مساعی خاصی اطلاق می گردد که توسط جماعت هنرمندان و منتزع از سایر مظاهر حقیقت در حیات بنی آدم انجام می شود… قدما هنر را به همین مفهوم به کار می برده اند و اگر می گفته اند «عیب مبین تا هنر آری به دست» هنر را مفهومی در مقابل عیب و به معنای کمال و فضیلت اعتبار میکرده اند. مفهوم اصطلاحی هنر، در این قرن اخیر باب شده است».
*زبان هنر
شهید آوینی در توصیف زبان هنر مینویسد: «زبان هنر، زبان قرب و شهود است». «هنرمند رازدار خزاین غیب است و زبان او، زبان تمثیل و تمثل است. پس باید رمز و راز ظهور حقایق متعالی و کیفیت حضور و ظهور امر قدسی را در جهان بشناسد.
او باید با بصیرت قلبی، راز تمثل حقایق ملکوتی را بیابد و این یافتن، به معنای علم پیدا کردن نیست. به زبان روان شناسی امروز، این یافتن، لزوما با خودآگاهی نیست؛ بلکه روح هنرمند باید منزل نزول ملائکه ای شود که واسطه الهام رموز غیبی به قلوب و اذواق هستند. قلب هنرمند باید جلوه گاه حسن و بهاء حضرت حق باشد و آیینگی نیز بداند».
«زبان هنر، زبان قرب و شهود است». «هنرمند رازدار خزاین غیب است و زبان او، زبان تمثیل و تمثل است.
*هنر، تفکر و عرفان
شهید آوینی در تبیین ارتباط هنر با عرفان و تفکر مینویسد: «هنر از لحاظ مضمون و محتوا، عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز می شود. مایه اصلی هنر نیز عشق وعرفان است. مسیحای عشق است که روح شیدایی در پیکر هنر می دمد و اگر نباشد این روح، هنر نیز جز جسد مرده بیش نیست».
و در جایی دیگر مینویسد: «شایسته است که هنرمندان، خود را در این آینه عبرت بنگرند، مبادا که برای هنر شأن استکمالی مستقل از دین و کمال و فضیلت و حکمت و فرزانگی قائل شوند؛ و اگر نه، این طمع خام آنان را خواهد فریفت که عکس رخ یار را در آیینه جام، جمال خویشتن انگارند و دل در این عکس منعکس ببازند و هنرشان حجاب اکبر شود. حجاب اکبر، هنری است که تعلق خویش را به آن میثاق ازلی و عهد الست انکار کند».
هنر از لحاظ مضمون و محتوا، عین تفکر و حکمت و عرفان است و تنها در نحوه بیان و تجلی از آنان متمایز می شود. مایه اصلی هنر نیز عشق وعرفان است.
*منشأ هنر
شهید آوینی در معرفی منشأ هنر مینویسد: «انسان در فطرت خویش دارای شعور باطنی نسبت به حقیقت عالم است که ما آن را شعور باطن میخوانیم. این شعور باطن، دارای پیوندی بی واسطه و مستقیم با حقیقت کلی عالم است و از آن جا که حقیقت عالم وجودْ مطلق کمال و جمال است، انسان دارای شعور فطری نسبت به کمالات و فضایل و زیباییهاست.
هنر نیز از همین پیوند ذاتی انسان با حقیقت عالم وجود و با روح کلی عالم منشأ می گیرد؛ همان گونه که عبادت و پرستش نیز از همین پیوند ذاتی با حقیقت کلی برمی خیزد. … احساس انسان در برابر طلوع و غروب خورشید، در برابر وزش نسیم در لابه لای برگهای درختان، در برابر گلها و در برابر تجلیات فصول مختلف در طبیعت، احساس انسان در برابر آسمان پرستاره و…، تجلیات احساس مختلفی است که در روح انسان در برابر حقیقت واحد ظهور و بروز پیدا می کند».
*هنر چیست؛ هنرمند کیست؟
شهید آوینی، هنر واقعی را با الهام گیری از معارف اسلامی، آن چنان توصیف می کند که با فطرت و حقیقت انسانی در هماهنگی کامل است. او میگوید: «هنر، شیدایی حقیقت است، همراه با قدرت بیان آن شیدایی، و هنرمند کسی است که علاوه بر شیدایی حق، قدرت بیان آن را نیز از خداوند متعال گرفته است.
هر یک از این دو ـ شیدایی حق و قدرت بیان ـ اگر نقص داشته باشد، اثر هنری خلق نمیگردد. … اصل لازم شیدایی حق است و قدرت بیان، شرط کافی است». ایشان در جایی دیگر مینویسد: «هنر، یاد بهشت است و نوحه انسان در فراق. هنر زبان غربت بنی آدم است در فرقت دارالقرار و از همین روی، همه با آن انس دارند چه در کلام جلوه کند، چه در لحن، و چه در نقش؛ … اُنسی دیرینه به قدمت جهان. هنر، زبان بی زبانی است و زبان هم زبانی».
هنر، یاد بهشت است و نوحه انسان در فراق.
*وظیفه هنرمند موحد
شهید آوینی در اشاره به مسئولیت خطیر هنرمند متعهد و موحد مینویسد: «هنرمند موحد، گذشته از آن که باید جهان را به مثابه نشانه ای برای حق ببیند و به تبعیت از این تعهد، هنر او نیز رو به بالا بیاورد و به حقایق متعالی اشاره داشته باشد، باید زبان سمبولیک اشیا را با توجه به این حقیقت پیدا کند که هر شی ء در واقع آیت و نشانه حق است و از وجه خاصی به حق اشاره دارد و این اشارات نیز با یکدیگر متفاوت است».
*هنر غربی
اندیشمند فرزانه، شهید سید مرتضی آوینی در معرفی ویژگیهای هنر رایج امروزی غرب مینویسد: «هنر غربی حدیث نفس است؛ نه حدیث شیدایی حق. هنر غرب بیان خودپرستی انسان امروز است، هنری شیطانی است ؛ حال آن که هنر حقیقی، حدیث شیدایی حقیقت است».
هم چنین در جایی دیگر میخوانیم: «در عالم ظاهر، آفاق سِحر و معجزه خیلی به یکدیگر شبیه هستند. جادوگران نیز با سحر و جادو ظاهرا کاری شبیه به معجزه انبیا انجام میدهند، اما در حقیقت، فقط معجزه وجود دارد و سحر و جادو جز فریبی بیش نیست. آفاق هنر رحمانی و هنر شیطانی نیز خیلی به یکدیگر شبیه هستند، اما جز اهل حق کسی آن دو را از یکدگیر تمییز نمیدهد».
ایشان در جایی دیگر مینویسد: «تمدن غربی در جستجوی بهشت زمینی است. سیر تاریخی هنر در غرب، با غایتی این چنین طی شده است و در هر یک از ادوار، قالبهایی که برای کار هنری اتخاذ شده، لاجرم مظهر همان روح تاریخی است که آن دوره را از سایر ادوار متمایز می سازد».
تمدن غربی در جستجوی بهشت زمینی است. سیر تاریخی هنر در غرب، با غایتی این چنین طی شده است
*هنر و تعهد
شهید آوینی در رد این اندیشه که هنر و هنرمند به چیزی متعهد نیست، میگوید: «آنان که در کار هنر مدعی عدم تعهد شدهاند، درست در این داعیه خویش نیندیشیدهاند. اگر نه، در مییافتند که گریز از تعهد در عالم محال است». «هنرمند باید از غرض اندیشی آزاد باشد،
اما در عین حال، هنر عین تعهد اجتماعی است؛ چرا که وجود انسان عین تعهد است و هنر نیز به مثابه جلوه انسان نمی تواند از تعهد فارغ باشد». «هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری، بلکه معیار انسانیت است. آدم بیدرد هنرمند نیست که هیچ، اصلاً انسان نیست».
ایشان در جایی دیگر مینویسد: «اگر هنرمند نسبت به تاریخ و سرنوشت انسان و هویت فرهنگی خویش متعهد باشد، دیگر در پیله حدیث نفس خفه نخواهد شد. بالهای پروانگیاش خواهد رست و پیله مقتضیات زمان و مکان را خواهد درید؛ چرا که انسان، هم میتواند محاط در مقتضیات زمان و مکان باشد و هم محیط بر آن ؛ انسان هم میتواند محکوم تاریخ باشد و هم سازنده آن».
*هنر و آزادی هنرمند
شهید آوینی در انتقاد از برداشت غلط از آزادی در هنر می گوید: «آزادی در نفی همه تعلقات است، جز تعلق به حقیقت که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا می گیرد و بنابراین، آزادی و اختیار انسان، تکلیف اوست در قبال حقیقت؛ نه حق او برای ولنگاری و رهایی از همه تعهدات و مقدمتا باید گفت که هنر و ادبیات نیز در برابر همین معنا ملتزم است».
«آزادی هنر نباید در زیر پا گذاشتن معیارهای اخلاقی جامعه و یا توهین به مقدسات معنا پیدا کند که مع الاسف فضای سیاسی کشور، بعد از پایان ظاهری جنگ، بسیاری از مخالفان را جرأت بخشیده است که غرض ورزی ها و دشمنی های غیرمعقول خویش را با نام هنر و آزادی عرضه کنند». «آزادی هنرمند در درک تکلیف اوست، نه در نفی و طرد التزام به همه چیز».
آزادی در نفی همه تعلقات است، جز تعلق به حقیقت که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا می گیرد
*تأسف از یک پیشامد هنری
شهید آوینی، همواره به هنر متعهد و هنرمند مسئولیت شناس میاندیشید و از رواج پیدا کردن ویژگیهای هنر غربی و اصول آن در بین برخی هنرمندان داخلی، در رنج بود و در این باره این گونه درد دل می کرد:
«هنرمندان با رغبت فراوان حاضرند در خدمت تبلیغ صابون و پودر لباسشویی و… و آفیش فیلم های سینمایی کار کنند، اما چون سخن از صدور انقلاب و یا پشتیبانی از رزم آوران میدان مبارزه با استکبار جهانی به میان می آید، روی ترش می کنند که: نه آقا قبول سفارشْ هنر را می خشکاند!
این کدام هنر است که برای پروپاگاند تجارتی فوران می کند، اما برای عشق به خدا، نه؟ آیا هنرمند با این انتخاب، نوع تعهد خویش را مشخص نکرده است؟ حال آن که آزادی حقیقی، تنها در عشق به خداست و هنر آن گاه حقیقتا آزاد می شود که غایتش وصول به حق باشد. … هنر اگر برای هنر نباشد، برای هیچ چیز دیگری هم نباید باشد، جز عشق به خدا؛ چرا که هر تعلقی جز این، وزر و وبال و غل و زنجیری است بر گرده روح که او را به زمین می چسباند».
هنرمندان با رغبت فراوان حاضرند در خدمت تبلیغ صابون و پودر لباسشویی و… و آفیش فیلم های سینمایی کار کنند، اما چون سخن از صدور انقلاب و یا پشتیبانی از رزم آوران میدان مبارزه با استکبار جهانی به میان می آید، روی ترش می کنند که: نه آقا قبول سفارشْ هنر را می خشکاند!
*هنر جدید و زیبایی
شهید سیدمرتضی آوینی، در تبیین حقیقت و سرچشمه هنر جدید میگوید: «هنر جدید، خاص عالم جدید است. هنر جدید، مولود تکنولوژی است. هنر جدید، هنر خواص است؛… عوام در کش نمیکنند…. آنها که در دفاع از استقلال هنر در اوایل قرن نوزدهم فریاد برداشتند که:
هنر وسیله نیست، هدف است و فایده هنر، زیبایی است و همین کافی است و زیبایی را نیز چنین تعریف کردند که: هر چیز مفیدی زشت است و تنها اشیایی حقیقتا زیبا هستند که به هیچ فایدهای نیایند، اولین گامها را در جهت جدایی هنر از حیات انسان برداشتند و چنین شد که آثار هنری، بدون هیچ فایده اجتماعی در تبعید گاه هایی به نام موزه و گالری جمع آمدند.
این ها در حالی است که هنر، عین تعهد اجتماعی است؛ چرا که وجود انسان، عین تعهد است و هنر نیز به مثابه جلوه انسان، نمیتواند از تعهدات فارغ باشد».
*هنر برای هنر
شهید آوینی طرح شعار هنر برای هنر را که از سوی برخی هنرمندان که اسم مسلمانی را یدک میکشند، برای گریز از تعهد دینی و انقلابی میداند و مینویسد: «هنر برای هنر، عنوان توصیفی تلاشی است که سعی دارد هنر را بی نیاز از دین و حکمت و تعهد در خود هنر معنا کند. اما مگر این کار ممکن است؟
هنرمند امروز، از تعهد و پیام میگریزد و یا تعهد خویش را در انکار تعهد و پیام می جوید، بی آن که بداند و در این معنا اندیشه کند که آیا گریز از پیام و تعهد و انکار آن ممکن است یا خیر.هنر برای هنر، عنوان توصیفی تلاشی است که سعی دارد هنر را بی نیاز از دین و حکمت و تعهد در خود هنر معنا کند.
هنر، عین پیام و تعهد است و انتزاع این دو از یکدیگر و انکار نسبتی که مابینشان وجود دارد، از اصلْ بیمعناست و محال….
هنر برای هنر، نقابی است فریبکارانه بر چهره این معنا: هنر در خدمت خودپرستی هنرمند…. هنر برای هنر و هنر برای مردم، دو وجه از یک ابتذال واحد است».
*هنر انقلاب و غرب
شهید آوینی معتقد بود ادبیات، شأنی از شئون است که انسان در آن متحقق می شود و بنابراین، همه تحولاتی که برای بشر روی خواهد نمود، خواه ناخواه در ادبیات ظهور خواهد کرد. او می گفت: «با انقلاب اسلامی، انسانی دیگر پای به عالم ظهور نهاده است که این انسان، طرحی نو در خواهد انداخت و عالمی دیگر بنا خواهد کرد و از مقتضیات این عالم جدید، یکی هم آن است که ادبیات و هنر دیگری پای به عرصه تحقق خواهد نهاد.
از نظر ما، هنر انقلاب ماهیتا متمایز از آن مفهومی است که در دنیای غرب و غرب زدگان به نام هنرخوانده می شود…. هنر انقلاب، قالب و ماده هنر غربی را می گیرد و اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید و در نهایت، از لحاظ ماده و قالب کار نیز از هنر غربی تمایز خواهد یافت و در مراحل بعدی سعی خواهند کرد که در ماده هنر و قالب های آن نیز، تغییراتی متناسب با روح و عهد خاص خویش ایجاد کنند».
هنر انقلاب، قالب و ماده هنر غربی را می گیرد و اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید و در نهایت، از لحاظ ماده و قالب کار نیز از هنر غربی تمایز خواهد یافت…
*هنر دینی و هنر امروز
شهید آوینی در مورد حقیقت هنر دینی می نویسد: «هنر دینی، هنری است که در ذیل دین محقق شده باشد و این، حقیقتی است متمایز از آن که هنر امروز، امری مذهبی را هم چون موضوع کار خود برگزیند. هنر امروز به طور یقین هنر دینی نیست و این حکم حتی در آن جا که هنر امروز به موضوعات دینی توجه کند نیز صادق است.
هنر دینی،… هنری است که قالب و صورتی دینی نیز داشته باشد…. هنر دینی، نتیجه تاریخی تقرب انسان به حقیقت مطلق است و هنر امروز، نتیجه تاریخی روی گرداندن بشر از حق و فرو افتادنش از بهشت مثالی وجود خویش…. هنر دینی، با خود بنیادی و نهیلیسم پایان می پذیرد؛ حال آن که هنر امروز، درست از همین جا آغاز می شود».
بیشتر بخوانید:
حسن باقری؛ فرماندهی که اگر شهید نمی شد شاید سرنوشت جنگ تغییر می کرد!