اشاره؛
هفتههای گذشته رسانههای کشور و فضای مجازی، متأثر از خبر بررسی طرح موسوم به «صیانت از فضای مجازی» در مجلس بود. این طرح در طیفهای مختلف سیاسی و فرهنگی کشور مخالفان و موافقان جدی داشت و همچنان نیز از مسائل مهم مطرح در کشور میباشد.
برای بررسی ابعاد مختلف مساله «قانونمندی فضای مجازی» به سراغ مهندس محمد علی شکوهیانراد، مدرس دانشگاه تهران و پژوهشگر آزمایشگاه پژوهشی فضای سایبر رفتیم و ضمن یک گفتوگوی مفصل، عقبههای فکری و فلسفی دانش سایبرنتیک، نگاه صحیح به فضای سایبر و نقاط قوت و ضعف طرح صیانت را مورد بررسی قرار دادیم.
متن پیش رو، مصاحبهی تفصیلی صدای حوزه با این پژوهشگر و استاد دانشگاه است:
صدای حوزه ـ عقبه و پیشینه سایبرنتیک به عنوان یک دانش چگونه است؟
سایبرنتیک یک دانش حاکمیتی با قدمت حدوداً ۲۰۰ ساله است و خروجی عملیاتی آن فضای سایبر نام دارد. فضای سایبر برای تحقق مبانی حاکمیتی سایبرنتیک در هر دورهای با استفاده از تکنولوژیهای آن زمان، پیشبرد اهداف این دانش را محقق نموده است. امروز ماحصل اینکه صنایع مختلف، خصوصاً مهندسی الکترونیک خیلی پیشرفت نموده و امکانات جدیدی را ایجاد کرده است؛ فضای سایبر با محوریت اینترنت و وب، به شکل کنونی در آمده است. حدود ۲۰۰ سال پیش، فضای سایبر متشکل از نشر کتاب و روزنامهها و در حدود ۱۵۰ سال پیش، علاوه بر کتب و نشریات، شامل تلگراف بوده است.
لذا بدیهی است که انقلاب و پیشرفت تکنولوژی، فضای سایبر را متحول و گستردهتر کرده است اما مبانی فلسفی و نظری آن در دو قرن گذشته ثابت مانده. این مدت ۲۰۰ ساله هم به استناد منابعی است که در مطالعات چند ساله بهدست آوردهایم و احتمالاً منابع قدیمیتر هم وجود دارد که در این صورت سن دانش سایبرنتیک را بیشتر خواهد کرد. ضمناً هنوز نتوانستیم منابع احتمالی در زبان لاتین را جستجو کنیم، در حالی که زبان لاتین دورهی گذار از ادبیات یونانی به ادبیات فرانسوی و انگلیسی است. از این رو قطعاً در لاتین هم منابعی در خصوص سایبر وجود دارد چرا که سیر تطور مفاهیم و واژگان مربوطه در فرانسوی و انگلیسی، از زبان لاتین عبور کرده است. بهعبارت دیگر اگر از ۱۸۳۴ میلادی، در زبان فرانسوی به واژهی «سیبِقنِتیک» (تلفظ فرانسوی سایبرنتیک) بهمعنای «دانش حاکمیت، هنر حکومتداری و علم سیاست نوین» اشاره شده است؛ باید بتوان پیش از این تاریخ، واژگان پایه و سازنده را در زبان لاتین یافت.
حربه «فنی جلوه دادن دانش سایبرنتیک» در جهان سوم
اینکه اکثر کشورهایی که به تعبیر غرب «جهان سوم» نام دارند، این دانش را بهعنوان یک دانش با ماهیت فنی میشناسند، بدین نیت بوده که از حیث مبانی فلسفی و نظری صرفاً مصرفکننده و دنبالهروی نظام حاکمیت سایبرنتیک غرب باشند. چرا که وقتی در این حوزه مصرفکننده باشیم، آنها تولیدکننده خواهند بود و خود به خود سیستم یکپارچهی جهانی که مد نظرشان است ایجاد خواهد شد. لذا هرگونه هشیاری نسبت به این موضوع و هرگونه استقلال در فضای سایبر جهانی، سیستم این کشورها را بهم خواهد ریخت.
طرح صیانت هر چند اهداف خوبی را مد نظر دارد اما از حیث مبانی علمی و روش عملیاتیسازی اهدافش دچار ضعفهای بسیار است. عمدهی بحثهای موافقین و مخالفین طرح صیانت، فرمی و فنی است و کسی از منظر حاکمیت و با نگاه کلان و استراتژیک این موضوع را بررسی نمیکند. این در حالی است که باید این موضوع را با مبانی ایدئولوژیک خودمان بسنجیم و ببینیم نیاز کشور و مردم چیست؟ کشور ما در حال تقویت و بسط یک ایدئولوژی ناب و منحصر بهفرد به نام انقلاب اسلامی است که زمینهساز جهانی ظهور امام دوازدهم محسوب میشود. آیا طرح صیانت که اتفاقاً با فضای سایبر و جریان اطلاعات که منتج به شکلگیری شناخت مردم در موضوعات مختلف میشود، با این مسأله بهعنوان کلیدیترین مبنای تشکیل جمهوری اسلامی ایران نباید سنجیده شود؟! نباید ببینیم آیا مبانی علمی، دینی و حاکمیتی این طرح با شاخصههای کیفی فضای سایبر مطلوب انقلاب اسلامی هماهنگ است؟!
با این وصف، جنجالی که نسبت به این طرح به وجود آمد به خاطر همین برهم زدن شرایط است، همین که در لفظ هم مطرح بشود یک کشور مخالف غرب، بهدنبال استقلال سایبرنتیک است، مالکان فضای سایبر جهان خصوصاً بریتانیا و آمریکا قبول نخواهند کرد.
دانستن حق خدادادی مردم است
از سوی دیگر این قاعده در دانش مدیریت وجود دارد که «سیستم همیشه در برابر تغییر مقاومت میکند» چرا که نگران سرنوشت خود در آینده است و در هراس از اینکه شاید در اثر تغییر، تعادل و پایداری خود را از دست بدهد؛ بههمین دلیل تغییر را برنمیتابد. جامعهی انسانی هم نظیر یک سیستم است، یک سیستم بیولوژیک که قویترین و کاملترین نوع سیستم در دانش نظریهی سیستمها است. پس سعی میکند در برابر تغییر مقاومت کند، اما با این تفاوت که انسان ذاتاً دارای فهم و ادراک نسبت به اطلاعات است و اگر اطلاعات صحیح به انسان ارائه شود و اقناع صورت گیرد، قطعاً همراهی خواهد کرد.
پس هر طرحی که میخواهد فضای کشور را به شکل چشمگیری تغییر بدهد و بخشی از نظم موجود را دگرگون سازد، حتی علیرغم مثبت بودن تغییرات اگر جامعه و نخبگان نسبت به آن توجیه نشوند، قطعاً واکنشهای منفی را بهدنبال خواهد داشت، بنابراین یکی از مهمترین اشکالات طرح صیانت، عدم اقناع افکار عمومی است.
هر رخدادی که میزان تغییر آن به قدری باشد که وضعیت موجود را به شکل چشمگیری بخواهد تحت تأثیر قرار بدهد حتی اگر بهترین قانون باشد و بهترین تغییرات را رقم بزند، اگر برای مردم توضیح داده نشود طبیعی است که مردم واکنش منفی داشته باشند چون دچار شبهه پیرامون آن مسأله هستند.
امروز فضای سایبر بر همهی ارکان و شئون جامعه مؤثر است و از این نظر بیبدیل محسوب میشود. به همین دلیل باید با حساسیت مضاعف نسبت به آن طرحریزی و برنامهریزی صورت گیرد. در نتیجه پیوست رسانهای هر طرحی در خصوص فضای سایبر، باید مدتها قبل از آن تهیه و اجرا گردد، نه اینکه جامعه، موضوع طرح را از اخبار بشنوند و پس از آن هنوز هم کار رسانهای قوی، اقناعگرانه و منسجم در دستور کار نباشد!
صدای حوزه ـ دانش سایبرنتیک چه ارتباطی با کنترل انسان و جوامع بشری دارد؟
بهطور کل برای شناخت هر پدیدهای از جمله دانش سایبرنتیک و فضای سایبر، ابتدا باید ببینیم مفاهیم پایه و سازندهی آن چیست و بر چه نگاهی استوار است. وقتی به یک فضای گسترده و پیچیده مثل سایبر میرسیم به صورت روبنایی نمیتوان آن را بررسی کرد و حتماً باید به دنبال مفاهیمی رفت که آن را ایجاد کردهاند. واژهی سایبر برگرفته از لغت سایبرنتیک است و سایبرنتیک در یک بازهی زمانی تقریباً ۲۵۰۰ ساله، مفهوم پایهی خود که بهمعنای کنترل، سکانداری و حاکمیت است را از زبان یونانی باستان تا زبان انگلیسی امروزی حفظ کرده. بهعبارت دیگر واژهی یونانی کیبرنتوس که در آراء فلسفی افلاطون و ارسطو مطرح شده، دقیقا بهعنوان همین معنای امروزی مطرح شده است. آن زمان از حیث تکنولوژی، پیچیدهترین دستاورد بشر «کشتی» بوده است و کنترلگری این پیچیدهترین پدیده، «کیبرنتوس» نام داشته است که ما به آن «سکانداری و هدایت» میگوییم. پس از آن همان ابتدا معنای فرماندهی و هدایت و کنترل برای سایبرنتیک مطرح بوده است.
اگر بخواهیم سایبرنتیک را از نظر مفهومی در یک کلمه خلاصه کنیم دقیقاً به معنای کنترل است. اما سؤالی که مطرح میشود این است که سایبرنتیک چه چیزی را کنترل می کند؟ مشخصاً هر فردی که در نسبت با فضای سایبر، نقش استفادهکننده یا همان «یوزر» را دارد کنترل میکند. حال دومین سؤالی که مطرح میشود این است که سایبرنتیک، یوزر را چگونه کنترل میکند؟
آنها یوزر یا همان کاربر را کسی میدانند که هوشمند است. یعنی در نسبت با جریان اطلاعات دارای ادراک و اثرپذیری است. در سایبرنتیک قرار است هرچه به یوزر ارائه میشود، بپذیرد و قرار نیست از خودش استقلال فکری داشته باشد. این اتفاق مشخصاً با کنترل «جریان اطلاعات»، رقم میخورد.
لازم بهذکر است پدیدهی هوشمند فقط منحصر به انسان نیست، بلکه ماشینهای هوشمند هم پدیدهی هوشمند محسوب میشوند. بههمین خاطر است که دانشی ویژه با عنوان هوش مصنوعی برای طراحی و کنترل ماشینهای هوشمند ابداع شده. اما کنترل انسان در سایبرنتیک از جایگاه و اهمیت ممتاز و بیبدیل برخوردار است زیرا بتوان فردی را کنترل نمود، بهتبع هر آنچه در اختیار آن فرد است نیز کنترل میشود.
غرب از طریق کانالیزه کردن اطلاعات، انسانها را کنترل میکند
نگاه غرب دقیقا همین است که انسانها را از طریق کانالیزه کردن اطلاعات و کنترل جریان اطلاعات در راستای اهداف خودش کنترل کند. جریان اطلاعات در هر فرد، سه گزاره را تغییر خواهد داد:
- ابتدا در آن موضوع بهخصوص باورهایش تغییر میکند،
- پس از آن براساس این باور تصمیمات خود را اخذ خواهد کرد،
- و در نهایت اقدام بر اساس آن تصمیم خواهد داشت،
یعنی اگر شما اطلاعات را در هرموضوعی، آن طور که می خواهید کنترل کنید، اقدام مخاطب شما از همان ابتدا به خوبی معلوم و در راستای همان چیزی است که شما میخواهید!
این یعنی یک کنترل کاملاً نرم و نامحسوس به نحوی که کنترلشونده یا همان یوزر نمیداند کنترل میشود! افراد از فضای سایبر اطلاعات را دریافت میکنند و نمیدانند این اطلاعات یک آرایش و جهتگیری عمدی دارد، در نتیجه باورها، تصمیمات و اقداماتش نیز در راستای همان جهتگیری اطلاعاتی تنظیم خواهد شد.
چون افراد متوجه این کانالیزه شدن اطلاعات و «تحت کنترل قرار گرفتن بهروش سایبرنتیک» نیستند، معمولاً در مقابل روشنگری و ارائهی اطلاعات صحیح نیز مقاومت کرده و آن را نخواهند پذیرفت. این دقیقاً نمونهی همین موضوعی است که در طرح صیانت از فضای مجازی نیز با آن مواجه هستیم، اینکه به جامعه القاء شده قرار است کل اینترنت قطع شود و ایران از حیث دسترسیهای فضای سایبر تبدیل به کرهی شمالی گردد.
اما چرا جامعه به این سمت میرود؟ چون بر خلاف ادعاهای غرب مبنی بر جریان آزاد اطلاعات، تمام اطلاعات موجود در فضای سایبر، کانالیزه شده است. اساساً فضای سایبر از سوی غرب برای کنترل جریان اطلاعات و تقابل با جریان آزاد اطلاعات شکل گرفته تا بتواند حاکمیت یکپارچهی خود را بر جهان مسلط سازد. البته این استراتژی از سوی اکثر کشورها شناخته شده و بههمین دلیل است که بسیاری از کشورها حتی متحدان بریتانیا و آمریکا در مقابل جریان اطلاعات فضای سایبر، از طریق ایجاد زیرساخت و وضع قوانین بومی و ملی، ملت خود را محافظت میکنند.
صدای حوزه ـ مواجهه کشور ما با دانش سایبرنتیک به چه صورت بوده است؟
متأسفانه هنوز آنطور که ضرورت دارد، سازوکار و کاربرد دانش سایبرنتیک در کشور ما شناخته نشده و اصلاً به کار گرفته نشده است. حتی به جرئت ادعا میکنم تا این لحظه، گفتمان مشخصی بر اساس این دانش در مجامع علمی و تخصصی و همچنین در میان مسئولان شکل نگرفته است. ریشهی این خلأ رسانهای در اقناع مردم در خصوص طرح صیانت و هر موضوع ملی دیگری نیز همین ناشناس و مغفول ماندن نقش و جایگاه حاکمیتی اطلاعات است که فضای سایبر متولی آن میباشد.
غرب در چند قرن اخیر مفهوم اطلاعات را گرفت و در یک نگاه فلسفی و مفهومی نوین پردازش کرد و به این نتیجه رسید که اطلاعات، بهترین مفهوم برای کنترل است. اما ملاحظه میکنید که فلاسفهی حوزهی اطلاعات نظیر لوچیانو فلوریدی و هیوبرت درایفوس، اصلاً در ایران ناشناخته هستند، در حالی که قدمای فلسفی که نگاهشان تقریباً از عرصهی حاکمیت کنار گذاشته شده مانند هایدگر، نیچه هابرماس و … هنوز مورد توجه نظام علمی کشور میباشند. غرب نگاه فلسفی اطلاعات را پردازش کرده و این نگاه در یک دانشی به نام سایبرنتیک قرار میگیرد، این دانش در واقع دانش «کنترل پدیدههای هوشمند از طریق کنترل جریان اطلاعات» است.
البته لازم بهذکر است این نقائص عمدی است تا سایر کشورها خصوصاً ایران اسلامی، متوجه جدیدترین و آخرین نگاه فلسفی و نظری غرب برای تسلط بر جهان نشود و برای این ادعا، اسناد و شواهد متعددی وجود دارد.
دانش سایبرنتیک انتزاعی است، یعنی به ابعاد عملیاتی نیازمند است تا به منصهی ظهور برسد و فضای سایبر با تمام لوازم فنّی آن، تأمینکنندهی همین جنبهی عملیاتی دانش سایبرنتیک است. این فضا در هر زمانی تحت عنوان «Cyber Space» شناخته می شود و مخصوص عصر حاضر نیست اما در هر زمان مصادیق و نحوهی عملیاتی شدن آن منوط به میزان پیشرفت تکنولوژی در آن زمان بوده است.
نخستین اشاره به سایبرنتیک به عنوان هنر حکومت داری توسط آندره آمپر
زمانی که «آندره آمپر» در سال ۱۸۳۴ میلادی، کتاب فلسفهی علم خود را نوشت، آنجا به سیبقنتیک (سایبرنتیک) اشاره کرد و آن را به عنوان «هنر حکومتداری» معرفی و در دستهی علوم سیاسی دستهبندی نمود. این در حالی است که آمپر، خودش یک شخص فنی هم بوده و در ایران از جنبهی «کاشف فرمول جریان برق» شناخته میشود. پس از همان ابتدا تا کنون، سایبرنتیک هرگز یک دانش با ماهیت فنی نبوده و نیست. لذا فضای سایبر در دههی ۱۸۳۰ میلادی که حتی تلگراف هم به صورت جهانی و رواجیافته، مطرح نبوده است؛ عمدتاً از طریق تألیف و نشر متون مکتوب خصوصاً کتاب محقق میشده و البته باید در نظر داشت که سطح اثرگذاری آن نسبت به فضای سایبر امروزی بسیار کمتر بوده.
لذا دانش سایبرنتیک، هر کجا که اطلاعات وجود داشته باشد وجود خواهد داشت و از آنجا که امروز در تمام شئون زندگی بشری، اطلاعات وجود دارد؛ سایبرنتیک در تمام ابعاد زندگی انسان نقش پایه و بنیادین را دارا است. پس اگر ما در برخی زمینهها که علیالظاهر به تخصصهای دیگر نظیر پزشکی، جامعهشناسی و … مرتبط میشود صحبت کردهایم، نگاه ما ناظر به ارتباط آن موضوع به حوزهی اطلاعات و جریان اطلاعات است، زیرا با کمترین تغییری در جریان اطلاعات صحیح، میتوان یک جنگ شناختی عظیم را نسبت به مخاطب شکل داد بهطوری که خودش هم متوجه نشود. بررسی این مهم در حوزهی سایبرنتیک است و ما وظیفه داریم در قبال کنترل عامدانه و باطل جریان اطلاعات در موضوعات مختلف به مردم و مسئولان هشدار دهیم و اسناد آن را ارائه کنیم.
ارکان دانش سایبرنتیک
ارکان دانش سایبرنتیک چهار رکن است. رکن اصلی که در واقع روح این دانش و فضای سایبر محسوب میشود «اطلاعات» است. اما اطلاعاتی که یک جا باشد فایده ندارد بلکه اطلاعات باید جریان یابد و منتقل بشود، لذا انتقال اطلاعات مطرح میشود که نام معروف آن «ارتباطات» بوده و حالت مصطلح و عینی آن همین مفهوم رسانه است. رسانه زمانی بهعنوان یک مفهوم تمدنساز اهمیت پیدا میکند که ارتباطات را شکل بدهد و باورهای صحیح را برای مردم ایجاد کند. رسانه بستر انتقال اطلاعات و شکلگیری ارتباطات است. رشتههایی نظیر علوم ارتباطات، مخابرات و هر رشتهای که این بستر را مورد بررسی قرار میدهد در حقیقت مسأله انتقال اطلاعات را بررسی میکند و اگر از این موضوع محوری فاصله بگیرد، خاصیت خود را از دست خواهد داد.
رکن سوم «محاسبات» است. هر پدیدهی هوشمند زمانی که اطلاعاتی را دریافت میکند، آن را مورد بررسی قرار میدهد. در نتیجهی این بررسی، اطلاعات دریافتی را یا میپذیرد، یا رد میکند یا نتیجهی نهایی را به بررسیهای تکمیلی موکول میسازد. این یعنی هر پدیدهی هوشمند مانند انسان، اطلاعات را پردازش میکند. سپس آن بخشی از اطلاعات که برایش مهمتر است را ذخیره مینماید تا در دسترس باشد. به این دو عمل پردازش و ذخیرهسازی اطلاعات، محاسبات گفته میشود.
سایبرنتیک، خود «حاکمیت» است
رکن چهارم که هدف سایبرنتیک است «کنترل اطلاعات» است. همهی هدف سایبرنتیک همین رکن چهارم است. کنترل اطلاعات، پیشرفتهترین شکل طرحریزی جامعه و حاکمیت است که بشر تا به امروز به آن رسیده است زیرا سایبر، شناخت انسان را تحت تأثیر قرار میدهد تا چیزی را که میخواهد به او القا کند و از این طریق بر افراد و جوامع حکومت نماید.
مابه ازای اینکه سایبرنتیک اینگونه تعریف شد، سایبرنتیک خود «حاکمیت» است نه جزیی از آن. مثلاً اقتصاد یا فرهنگ از شئون حاکمیت هستند اما سایبرنتیک خود حاکمیت است، چرا که اطلاعات در تمام حوزهها وجود دارد و باورها، تصمیمات و اقدامات عرصههای مختلف از جمله اقتصاد و فرهنگ را رقم میزند. پس ما به ازای اینکه سایبرنتیک، دانش حاکمیت است؛ فضای سایبر میشود فضای اعمال حاکمیت و این کوتاهترین و در عین حال جامعترین تعریف از فضای سایبر است.
ولی آیا همهی افراد جامعه اعم از مردم و مسئولان، فضای سایبر را به این صورت میشناسند؟ در ایران به استثنای ولیامر مسلمین که تحقیقاً کاملترین و بینقصترین نگاه را به فضای سایبر دارند؛ کل متخصصینی که فضای سایبر را از منظر حاکمیت شناخته و بررسی میکنند به ۵ نفر نمیرسند!
لزوم همگرایی در خصوص فضای مجازی
آنچه که تاکنون عرض شد، تحلیل نبوده است بلکه حاصل محتوای کتبی و مراجعی است در ۲۰۰ سال اخیر انتشار یافته و به مسأله سایبرنتیک و فضای سایبر پرداختهاند. هرچند فضای سایبر، فضای اعمال حاکمیت است اما نگاههای موجود به رابطهی میان حاکمیت و فضای سایبر مختلف است که باید علتیابی گردد.
به عنوان مثال وقتی در جلسهی شورای عالی فضای مجازی که ریاست آن با رییسجمهور است و اعضای حقوقی نیز از فرمانده سپاه پاسداران گرفته تا وزیر فناوری ارتباطات و اطلاعات در آن حضور دارند، به واژهی «فضای مجازی» اشاره میشود، هر عضو شورا، برداشت شخصی خود را از آن دارد که این شکاف علمی و شناختی از متن و رویکرد مصوبات بهوضوح مشخص است! اعضای لشکری شورا، فضای مجازی را یک فضایی میدانند که آثار امنیتی جدی دارد و دشمن میتواند از طریق آن به زیرساختهای حساس و حیاتی کشور حمله نموده و برای مردم، تهدیدات متعدد ایجاد نماید؛ همزمان وزیر ارتباطات آن را فنی میبیند و دیگری که در حوزهی اقتصاد فعالیت دارد، فضای مجازی را یک فرصت اقتصادی تلقی میکند. این چندپارگی شناختی که در عالیترین سطح تصمیمسازی برای فضای سایبر کشور وجود دارد، حاصل فقدان یک دانش و گفتمان منسجم، دقیق و کلان نسبت به فضای سایبر است.
در واقع تمامی مسئولان باید ذیل یک شناخت اصیل و جامع تجمیع بشوند تا نگاه یکپارچه حاکمیت و شورای عالی فضای مجازی به مقولهی فضای سایبر شکل بگیرد.
سنگاندازی در مسیر تبیین سایبرنتیک
تقریباً برای من قطعی است که جریاناتی، کاملاً آگاهانه مانع از این هستند که فهم و شناخت سایبرنتیک در کشور عمومی شود. برای نمونه مدتها است پیگیر هستیم اولین فرهنگ لغت سایبرنتیک را تألیف کنیم اما موانع عجیبی شکل میگیرد! همچنین سال ۹۷ کتابی در این حوزه نوشتم که اردیبهشت ۹۸ بهصورت عمومی در نمایشگاه کتاب از سوی ناشر عرضه شد، اما بلافاصله پس از نمایشگاه، انتشار عمومی و فروش حضوری و اینترنتی این کتاب ممنوع اعلام شد که من و ناشر هنوز علت آن را نمیدانیم!
اما در مقابل، کتبی که به مسألهی فضای سایبر از حیث فنّی پرداختهاند؛ حتی اگر مربوط به دهههای پیش باشند، بازهم تجدید چاپ شده و بهفروش میرسند، زیرا قرار است نگاه صرفاً فنّی بهعنوان شناخت غالب از فضای سایبر در جامعه استمرار یابد.
صدای حوزه ـ نسبت میان فضای سایبر و حاکمیت و تعامل این دو چگونه است؟
۵ دیدگاه مختلف وجود دارد که نسبتشناسی میان فضای سایبر و حاکمیت را شکل میدهد:
اول؛ پایینترین دیدگاه این است که بین حاکمیت و فضای سایبر هیچ نسبتی نیست. اینجا میشود همان نگاهی که اصطلاح غلط فضای مجازی از آن حاصل شده! در این نگاه، فضای سایبر ربطی به حاکمیت ندارد و این فضا، صرفاً فضای تکنولوژی و رفاه بشر و ارتباطات سریع است. متأسفانه این دیدگاه در کشور ما، گستردهترین نگاه و باور به فضای سایبر است.
دوم؛ یک سطح بالاتر معتقد است حاکمیت فقط در حد ایجاد زیرساخت با فضای سایبر باید ارتباط داشته باشد. آقای آذریجهرمی بهعنوان وزیر کشور، بر اساس مصاحبهی ۲۸ خرداد ۱۳۹۸ دقیقاً همین دیدگاه را دارد و صراحتاً اذعان کرده که ما فقط ایجادکنندهی زیرساخت هستیم.
سوم؛ دیدگاه سوم معتقد است حاکمیت علاوه بر ایجاد زیرساخت فضای سایبر، وظیفه نظارت بر محتوا را هم برعهده دارد. مصداق دیدگاه سوم در کشور ما کسانی هستند که اصطلاح «حکمرانی فضای مجازی» را مطرح میکنند
چهارم؛ پله بالاتر این است که حاکمیت غیر از ایجاد زیرساخت و نظارت بر محتوای فضای سایبر، باید فضای سایبر را یکی از شئون حاکمیت بداند. یعنی همانطور که با اقتصاد، امکان اثرگذاری بر مردم وجود دارد؛ از طریق فضای سایبر هم میتوان بر مردم اثر گذاشت. بهصورت مشخص کسانی که غایت فضای سایبر را در مفهوم دولت الکترونیک میبینند، در زمرهی دیدگاه چهارم دستهبندی میشوند.
این نگاه یک کلیدواژه هم دارد که «حکمرانی خوب» است. چند روز قبل، خاتمی در مطلبی که در خصوص طرح صیانت نوشت به اصطلاح حکمرانی خوب اشاره کرد. این یعنی تصور فضای سایبر بهعنوان یک ابزار برای حاکمیت. البته ایشان، عقبهی مطرح شده را نمیشناسد و صرف بیان این مفهوم در غرب (Good Governance) به آن اشاره کرده، زیرا حکمرانی خوب یک مفهوم کاملاً لیبرال است و تببین آن هم همخوانی با مبانی جمهوری اسلامی ندارد و خروجی آن از حیث فضای سایبر، شبیه به فرانسه میشود. زیرا مکرون هم همین دیدگاه چهارم را به فضای سایبر دارد. او در سخنرانیای با عنوان «اینترنت مطمئن» (The Internet of Trust) بیان کرد یک اینترنت کالیفرنیایی در دنیا وجود دارد و یک اینترنت چینی نهایتاً گفت ما اینترنتی میخواهیم که در اختیار و برای خودمان باشد.
عالیترین نگاه به سایبرنتینگ
اما عالیترین سطح نگاه به رابطهی میان حاکمیت و فضای سایبر این است که «سایبرنتیک همان حاکمیت و حاکمیت همان سایبرنتیک» است. یعنی منطق «این همانی» میان این دو وجود دارد و این دو مفهوم در عمل عیناً یکسان هستند.
در غرب کشورهایی نظیر آمریکا، بریتانیا، کانادا، استرالیا و نیوزیلند که ۵ کشور انگلیسی زبان و آنگلوساکسون هستند (که این دانش از آنجا صادر شده است) چنین نگاهی به سایبرنتیک دارند. به همین دلیل است وقتی که ترامپ از این فضا برای مقابله با نتایج انتخابات استفاده میکند، علیرغم آنکه عالیترین جایگاه قانون اساسی آمریکا را دارد و علاوه بر رئیسجمهور بودن، فرماندهی کل قوای نظامی است؛ اما تمام حسابهایش در فضای سایبر نظیر توییتر بسته میشود! چرا که بر اساس دیدگاه پنجم، وارد تعارض با اصل حاکمیت شده است و هرگز هیچ کشوری، کل حاکمیت را فدای یک فرد ولو اینکه بالاترین فرد در قانون اساسی باشد نمیکند، زیرا حفظ حاکمیت بسیار مهمتر از حفظ افراد است.
اما کشور در برابر یک اینفلوئنسری که سررشته و تخصصی نداشته و صرفاً بهدلیل تعداد بالای دنبالکننده، شنیده میشود؛ تعارف دارد. زیرا مسئولان نمیدانند این فضا خود حاکمیت است. لذا در حالی چنین افرادی در موضوعات مختلف، با اطلاعات کاملاً غلط و غیرعلمی به افکار عمومی و شناخت جامعه جهت میدهند که متخصصان امر، راهی برای رساندن اطلاعات صحیح به جامعه ندارند. این موضوع، هر چه بگذرد به چالشی جدیتر تبدیل میشود تا آنجا که یک بحران ملی را از حیث قدرت نرم شکل دهد.
وقتی فضای سایبر و اقناع مخاطب رها شود، یعنی اصل حاکمیت رها شده! این نگاه در باور هیچکدام از مسؤولان کشور جز ولیامر مسلمین نیست. امام جامعه تنها فردی هستند که دیدگاه پنجم نسبت به رابطهی فضای سایبر و حاکمیت را دارند و جملات بینظیری از این حیث بیان کردهاند.
نگاه عمیق و دقیق رهبر معظم انقلاب به مسأله سایبرنتیک
جملات شاخص امام جامعه در حوزه فضای سایبر در هیچ حوزهی دیگری مطرح نشده است. در رأس آنها، این جملهی ایشان قرار دارد که میفرمایند «اهمیت فضای مجازی به اندازهی اهمیت انقلاب اسلامی است». بیبدیلی سایبر در نگاه ایشان یعنی علیرغم آنکه در چندین سال اخیر، شعار و چشمانداز سال را در موضوع اقتصاد انتخاب کردهاند اما هرگز نگفتهاند اهمیت اقتصاد به اندازه انقلاب اسلامی است. شکی نیست که وضعیت اقتصاد بر انقلاب اثرگذار است اما آنکه یک موضوع معادل و همطراز خود انقلاب اسلامی باشد فقط برای فضای سایبر مطرح شده است.
ایشان فضای سایبر را همطراز و همسنگ با انقلاب اسلامی که قرار است بسترساز ظهور باشد میدانند. این موضوع با کمال تأسف، اصلاً در میان مسؤولان درک نشده است. نگاه خود ما هم تا چند سال پیش به فضای سایبر فنی بود و در اصل مطالعه و ریشهیابی علل این جملهی ولیامر مسلمین، حقیقت این فضا و دانش سازندهاش را برایمان روشن ساخت.
وقتی وارد موضوع شدیم، متوجه شدیم این خود حاکمیت است، یعنی انقلاب اسلامی ما به ازای شناخت نرم مردم به پیش میرود، زیرا مردمی که بهلحاظ باور، برانگیخته شدهاند، از امام راحل اطاعت کردند و در مقابل ظلم و زور ایستادند تا در نهایت انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. لذا اصل پیشرفت و جهانشمولی انقلاب اسلامی و اصل زمینهسازی ظهور حضرت حجت، این شناختی است که باید مبتنی بر مبانی دینی برای مردم ایجاد شود. به همین دلیل انقلاب اسلامی و فضای سایبر هم عرض هستند. لذا در نسبتشناسی میان حاکمیت و فضای سایبر فقط دیدگاه پنجم صحیح است و سایر دیدگاههای اشتباه هستند، نه ناقص.
نگاه «دو فضایی» پیرامون فضای مجازی و حقیقی اشتباه است
غیر از اینکه نسبت بین حاکمیت و فضای سایبر را باید مشخص کرد، رویکردهای فلسفی به فضای سایبر را نیز باید تبیین نمود و شناخت. بهطور کل دو رویکرد فلسفی در کشور نسبت به فضای سایبر وجود دارد:
یک) رویکردی که به آن «دو فضایی» گفته میشود و مفهوم اشتباه و رخوتآور فضای مجازی حاصل نگاه این رویکرد به فضای سایبر است. این نگاه به این معنا است که یک فضای واقعی یعنی همین فضای فیزیکی وجود دارد و یک فضای غیر واقعی و مجازی که این دو فضا در موازات یکدیگر هستند. حال چون فضای مجازی، غیرواقعی است پس این دو فضا حدأقل اثرگذاری بر یکدیگر را خواهند داشت!
اینکه ملاحظه میکنید میان مباحث فضای سایبر و حاکمیت، ارتباطی در کشور ما برقرار نیست و نگرش فنّی به این فضا باب شده،حاصل تفکیک فلسفی بین فضای مجازی و واقعی است که در نتیجه اصالت به فضای مجازی در کشور ما داده نشده است. به همین دلیل است که با جرائم و مفاسد در فضای مجازی برخورد جدی نمیشود. اما غافل از اینکه هر قدر هم فضای سایبر را نادیده بگیریم و آن را مجازی تصور کنیم، آثار بیبدیل آن خنثی نخواهد شد.
در مقابل رویکرد دو فضایی، «رویکرد امتدادی» وجود دارد، بدین معنا که فضای سایبر، برآمده و در ادامهی فضای فیزیکی است. لذا در رویکرد امتدادی، خبری از فضای مجازی نیست بلکه خود سایبر مطرح است، به آن سایبر گفته میشود و فضای سایبر امتداد یا گسترده شدهی فضای فیزیکی تلقی میشود.
رویکرد پذیرفته شده توسط رهبرمعظم انقلاب به استناد سخنرانیهای متعدد ایشان، رویکرد امتدادی است. اساساً تمام کسانی که دیدگاه پنجم را به فضای سایبر از منظر حاکمیت دارند و سایبرنتیک را همان حاکمیت میدانند؛ حتماً رویکرد فلسفی امتدادی را قبول دارند زیرا از رویکرد دو فضایی، حاکمیت حاصل نمیشود. ایشان بارها بر مسألهی کنترل سایبرنتیک از سوی کشورهای دیگر و ضرورت کنترل محتوا به نفع ارزشهای دینی و انقلابی در ایران اسلامی تأکید کردهاند.
جهانبینی توحیدی در حاکمیت از طریق جریان اطلاعات، مختص به جمهوری اسلامی ایران است
سومین موضوعی که در حوزهی فهم سایبرنتیک باید به آن توجه داشت، مبانی جهانبینی و جهانشناسی است که بر آن حاکم است. بهطور کل در هر موضوعی از جمله دانش سایبرنتیک و فضای سایبر، دو جهانبینی وجود دارد که عبارتند از توحیدی و غیرتوحیدی.
در حال حاضر جهانبینی توحیدی که مبنای تشکیل جمهوری اسلامی ایران است، وضعیت کشور ما را از تمامی کشورهای جهان در حوزهی فضای سایبر متفاوت میسازد. یعنی نمیتوان گفت چون دیگر کشورها فلان کار را کرده یا نکردهاند، ما هم نباید داشته باشیم زیرا مبانی حاکمیتی آنها با کشور ما تفاوت اساسی دارد. ایران اسلامی باید منطبق با مبانی دینی و انقلاب اسلامی به تبیین مفاهیم و تدوین اسناد و قوانین بالادستی فضای سایبر برای کشور بپردازد. اینکه نگاه کنیم دیگران چه کردهاند و ما هم همانطور عمل کنیم غلط است زیرا ایدئولوژیها بسیار متفاوت است.
بهطور کل از ضرب موضوعات مطرح شده (پنج دیدگاه حاکمیتی، دو رویکرد فلسفی و دو جهانبینی) ۲۰ حالت مختلف حاصل میشود که تمام نگاههای موجود به فضای سایبر را در جهان پوشش داده است. یعنی هر نگاهی به فضای سایبر در جهان مد نظر باشد، حتماً یکی از این ۲۰ حالت مطرح شده خواهد بود.
مشخصاً فضای سایبر مطلوب انقلاب اسلامی حاصل ضرب دیدگاه پنجم حاکمیتی (سایبر همان حاکمیت است)، رویکرد امتدادی و مبانی جهانبینانهی توحیدی است.
آیا طرح صیانت، به فضای سایبر مطلوب انقلاب اسلامی منتج میشود؟
با این نگاهی که مشخص شد، خیلی ساده میتوان طرح صیانت را -که اکنون نامش طرح حمایت است- تعیین تکلیف کرد. ما به قانونی در حوزهی فضای سایبر نیاز داریم که سایبر را حاکمیت بداند. منظور این نیست که این موضوع را عیناً بیان کند بلکه باید مفادش، تثبیتکننده و در راستای این همانیِ سایبرنتیک و حاکمیت باشد. پرسش این است که آیا طرح صیانت، چنین نگاهی به سایبرنتیک دارد؟
مسألهی دیگر است که مبنای ما رویکرد امتدادی است نه دو فضایی. آیا این طرح مبتنی بر رویکرد امتدادی است و این فضا را واقعی میداند؟ واقعیت این است که عمدهی بندهای طرح صیانت، رویکرد دو فضایی دارند و سوم اینکه مبانی بخشهایی از این طرح بر اساس جهان بینی توحیدی نیست. زیرا نگاه دین به جریان اطلاعات، با اولویت فنّی نیست بلکه بحث اطلاعات ارائه شده به ذهن و شناخت مردم است که آن هم باید منطبق با «قد تبیّن الرشد من الغی» باشد که توضیحات مفصل دارد.
صدای حوزه ـ آیا فضای سایبر هم باید قانون داشته باشد؟
ما هیچ پدیدهی اجتماعی شدهای را نداریم که قانون نداشته باشد. با مخالفین طرح به خاطر اینکه روی کلید واژهی «محدودیت» دست میگذارند مخالفیم زیرا هیچ پدیدهی اجتماعی در هیچ ایدئولوژی شرقی، غربی، آسمانی و زمینی وجود ندارد که قانون نداشته باشد و قانون هم طبیعتاً محدودکننده است. پس کسانی که ادعا دارند نباید فضای سایبر را محدود کرد، متوجه ابعاد اجتماعی آن نیستند.
هر تکنولوژی که وارد جوامع میشود همان روز اول نیز قوانین آن هم همراهش مصوب میشود، مانند ورود خودرو به کشور که همان بدو ورود «نمرهگذاری شهربانی» و الزام رعایت قوانین رانندگی که هر دو محدودساز هستند با آن مطرح و اجرایی شد. حتی یک کارد کوچک هم که بهلحاظ فنی، صرفاً از یک تیغه و دسته تشکیل شده است، در کشور ما دارای قوانین مربوط به خود است؛ چه در حوزهی تولید، چه فروش و چه حمل و استفاده. حال چطور برای یک پدیدهی عظیم و بزرگی که بر همهی شئون کشور اثرگذار است ادعا میکنند که نباید محدودیت و قانون ایجاد کرد؟!
تمام کسانی که از فضای سایبر استفاده میکنند، خودشان در یک فضای قانونمند رشد کردهاند و حواسشان نیست که قانون یعنی محدودیت. اما چون موضوع فضای سایبر را دو فضایی میبینند، چنین نگاهی دارند که برای آن نباید محدودیت وجود داشته باشد. این در حالی است که مالکان جهانی این فضا بهشدت در حال محدودسازی و کنترل مردم هستند.
این محدودیتها نیز از حیث سخت نیست و کاملاً نرم است. لذا باید افرادی که جنبهی مخالفتشان با طرح صیانت، بهدلیل مخالفت با قانونمندی و وضع محدودیتهای معقول و علمی است، به این سؤال پاسخ بدهند که نسبتشان با دستور قرآنی «قد تبین الرشد من الغی» چیست و چگونه میخواهند بدون اعمال قانون، رشد را از اغوا جدا کنند؟ حال که مبنای امروزی شناخت در جامعه فضای سایبر است، اگر پیامرسانها و شبکههای اجتماعی را رها کنیم تا هر اطلاعاتی میخواهند به مردم بدهند، پس وظیفه و تکلیف ما و به ویژه مسؤولان در نسبت با این دستور قرآنی چیست؟
غرب صراحتاً معتقد است باید مردم با بهعنوان یوزر اغوا کرد. پس فضای سایبر غرب خنثی و بدون محدودیت نیست که در مقابل آن خنثی باشیم. سرویسهای سایبری غرب به ویژه اینستاگرام، نقش اصلی را در اغوای مردم دارند. بهخوبی ذائقهشناسی کرده و از وضعیت موجود هر کاربر، با ارائه و پیشنهاد اطلاعات مورد پذیرش ذائقهی هر کاربر، وی را بهسمت وضع مطلوب حاکمیت سایبرنتیک غرب سوق میدهد. اینکه همه میدانند سرویسهای غربی مطالبی نظیر عکس حاج قاسم را به هیچ وجه قبول نمیکند و در صورت بارگذاری دوبارهی آن، حتی حساب کاربری را حذف می کند، یعنی شدیدترین نوع کنترل و محدودیت در راستای جریان اطلاعاتی و شناختی مد نظر خودشان! کجای جهان جریان آزاد اطلاعات داریم که ایران دومی آن باشد؟! اصطلاح جریان آزاد اطلاعات، یک فریب بزرگ است تا کشورها مانع از کنترل جهانی فضای سایبر توسط جریان حاکم بر آن شوند.
مخالفین طرح صیانت باید بگویند طرح جایگزین آنها چیست، امروز برای همه چیز قانونی وجود دارد، چگونه نمیخواهند قانونی برای این فضا وجود نداشته باشد، این نگاه حتی آنارشیسم هم نیست و معلوم نیست این نگاه از کجا میآید مگر اینکه آن را دو فضایی بدانیم.
ذات قانون این است که همیشه در یک سمت محدودیت ایجاد خواهد شد. ما معتقد هستیم که نگاه کنترل در جهان بینی غیر دینی دگر واپایش است یعنی کانالیزه کردن اطلاعات، اما در جهان بینی توحیدی خود واپایش است که به آن تقوا گفته میشود، یعنی اطلاعات صحیح را بدهیم، مردم خودشان به تشخیص صحیح میرسند.
صدای حوزه ـ دیدگاه شما پیرامون طرح صیانت از فضای مجازی چیست؟
در بحث طرح صیانت، این طرح شامل ۳۷ ماده است اما تمام بحثهای اختلافی رسانهای روی یک یا دو ماده است که تعیین تکلیف سرویسهای پایه کاربردی خارجی است. لذا مردم از دیگر مفاد این طرح بیخبر هستند. آغاز مباحث برخی مواد این طرح مربوط به چندین سال پیش است اما اصل این طرح از سال ۹۸ آغاز میشود. نسخهی اولیهی آن موسوم به طرح صیانت، اشکالات بسیاری داشته که در نسخهی دوم اصلاح شده و نامش به «طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» تغییر میکند. سپس نسخهی دوم به افراد مختلفی که تخصصهای مرتبط با فضای سایبر را دارند ارائه میشود تا بهعنوان داوری، نظرات خود را اعلام کنند. من از داوران نسخهی دوم این طرح هستم که مطالب ضروری را ارائه کردم. بخشی اعمال شد اما تغییر مبانی علمی و نظری که اصل قضیه است، هنوز در نظر گرفته نشده.
جای خالی اقناع افکار عمومی در سیاستهای کشوری
وقتی اسناد صحیح ارائه و اقناع صورت بگیرد جریانهای مردمی و جوانان خودشان به دنبال اصلاح و مطالبهگری خواهند رفت. متأسفانه در کشور ما اقناع به درستی انجام نمیشود و موضوعات به درستی برای مردم در رسانهها به ویژه رسانه ملی تبیین نمیشود.
کرونا هراسی نمونه آن است؛ چه اضطرابی در زندگی مردم حاکم شده است، در صورتی که بسیاری از پزشکان مخالف این مسأله هستند اما با تهدید و بایکوت نظام پزشکی مواجه میشوند؛ دهها مورد با این موضوع مواجه شدهام، آیا رسانه ملی به عنوان یک جای مستقل که دولتی نیست وظیفه اقناع ندارد؟ قطعا اقناع در کشور ما تعطیل است و همه منتظر هستند رهبر معظم انقلاب موضع گیری کنند.
اما بحث طرح صیانت، این طرح که به اسم طرح صیانت مطرح شد، ۱۳ صفحه و ۳۷ ماده دارد و تمام دعواها روی یک ماده است و آن تعیین تکلیف سرویسهای پایه کاربردی خارجی است. مردم از دیگر مفاد این طرح بی خبر هستند، برخی مواد این طرح مربوط به چند سال پیش است اما اصل این طرح از سال ۹۸ آغاز میشود نسخه اولیه آن اشکالات بسیاری داشته که اصلاح میشود، اسم آن هم به «طرح حمایت از حقوق کاربران و خدمات پایه کاربردی فضای مجازی» تغییر می کند.
ما از داوران مرحله آخر این طرح هستیم که مطالب خود را به مرکز پژوهشهای مجلس منتقل کردیم که خیلی از آنها رعایت نشد، من و تیمی از دانشگاه تهران منظورم است، این طرح هم دقیقا از مرکز پژوهشهای مجلس، معاونت اجتماعی که مسؤول آن دکتر فیاض است در گروه فضای مجازی و رسانه به این طرح پرداخته شده و این افراد نویسنده و متولی این طرح هستند، طرح حمایت در حقیقت بازنویسی خیلی جدی طرح صیانت است.
در طرح صیانت از نظرات موافقین و مخالفین استفاده شده است
تقریباً اوایل امسال این طرح به ما ارائه شد و نظرخواهی در محتوای آن صورت گرفت. اگرچه فقدان پیوست رسانهای برای این طرح از معایب جدی آن است اما در خصوص دریافت بازخورد از افراد مختلف، تا جایی که ممکن بوده نظرات افراد حتی مخالفان نیز جمعآوری شده و سعی شده است جامع نظرات در این طرح لحاظ شود. البته این کار صحیح نیست بلکه مهم این است که ما به جمعآوری و اعمال نظرات همگان، به دنبال نظر صحیح از حیث علمی و مبانی باشیم. بههمین دلیل بخشهایی از طرح میتواند به ضد اهداف خود طرح تبدیل شود.
نسخهی آخر که سومین نسخه است، مورخ ۲۶ تیرماه امسال انتشار یافته و اسم آن هم طرح حمایت است. در این نسخه میزان اصلاحات با نسخهی قبلی چیزی حدود ۷۰ درصد است. نسخهی آخر دقیقاً ۳۷ ماده است و چند اشکال جدی دارد؛ برای مثال همان صفحهی اول مطرح میشود که این طرح در خصوص بحث خدمات پایه کاربردی است و نسبت به کل اینترنت نیست. خدمات پایه کاربردی مصادیقی دارد که در این طرح به آن تصریح شده و دو مرجع نیز معرفی گشته است؛ اولی مصادیق مندرج در بند ۴-۴ مصوبهی سی و پنجم شورای عالی فضای مجازی است که خدمات پایه کاربردی را فهرست کرده و دومی سند طرح کلان و معماری شبکهی ملی اطلاعات است که تیرماه پارسال منتشر شد. در این سند هم به مواردی از این مصادیق اشاره شده است از جمله پیامرسانها، شبکههای اجتماعی، موتورهای جستجو، خدمات نام و نشانگذاری، خدمات میزبانی داده، مدیریت هویت معتبر و خدمات پایه مکانی نقشه.
طبق عنوان طرح، ادعا بر این است که قوانین در حیطهی خدمات پایه کاربردی است اما مرجع آن، همان سندی است که اشاره شد در تیرماه ۱۳۹۹ انتشار یافته و تلاش کرده برای شبکهی ملی اطلاعات، ساختار ارائه نماید. ساختار اعلام شده در سند مذکور شامل زیر ساخت، خدمات پایه کاربردی، خدمات کاربردی و محتوا است که بهلحاظ علمی کاملاً اشتباه بوده و در عمل نمیتواند حامل برنامهریزیهای عملیاتی صحیح برای نظاممندسازی شبکهی ملی اطلاعات باشد. زیرا هندسه شبکه ملی اطلاعات که یک مفهوم واقعی است را نمیتوان با یک تقسیمبندی و فرضیهسازی اشتباه مدیریت نمود و برای آن سند تصویب کرد. اما اکنون شاهدیم که طبق معماری اشتباه چهار لایه، به تصویب قانون همت گمارده شده و انتظار انطباق آن با واقعیت را دارند. این از جمله مطالبی بود که بهعنوان اصلاحات ضروری در سند طرح صیانت ارائه کردیم اما لحاظ نشده است.
اینکه میبینید از سویی مخالفین اعلام میکنند بر اساس متن طرح صیانت، تقریباً تمام اینترنت تحت تأثیر قرار میگیرد و صرفاً محدود به چند سرویس نیست اما از سوی دیگر موافقان مدعی هستند که اصلاً لفظ اینترنت در طرح نیامده و فقط در محدودهی خدمات پایه کاربردی است؛ بههمین دلیل است. هیچ کدام از دو سمت خلاف واقع نمیگویند و حرف هر دو صحیح است. پس ریشهی این تناقض در کجاست؟ آنجا که بر اساس منطق غلط چهار لایهای که عرض شد، مبانی علمی این طرح شکل گرفته و با واقعیت و میدان عمل هماهنگی و انطباق ندارد. لذا هر چند به لحاظ دستهبندی در حوزهی خدمات پایه کاربردی است اما در عمل بخش چشمگیری از سرویسهای ارائه شده به کاربر را در بر گرفته است و به اصطلاح «دارد برای اینترنت تعیین تکلیف میکند».
خدمات پایه کاربردی بومی، موضوع دیگری بود که در تعریف آن به خدمات پایه کاربردی با مالکیت صد درصد داخلی اشاره شده بود که این موضوع هم غلط است. تعریف مفهوم بومی یعنی خدمات مبتنی بر جهان بینی، رویکرد امتدادی و منطق این همانیِ میان سایبر و حاکمیت. لذا پیشنهاد دادیم گزارهی خدمات پایه کاربردی بومی از تعاریف ماده ۱ حذف شود. این موضوع پذیرفته شد و در طرح نهایی از لفظ بومی استفاده نشده است و جای خود را به داخلی (در مقابل خارجی) داده است.
اما اصل تلاش برای قانونگذاری و ایجاد نگاه استراتژیک به مقولهی فضای سایبر از محاسن طرح محسوب میشود. این طرح، سرویسهای فضای سایبر را دارای جنبه و اثر راهبردی معرفی میکند. همچنین در ماده سه، کمیسیون تنظیمگری قرار داده است که معایب و مزایایی دارد. اینکه ۲۳ عضو کمیسیون تنظیمگری که زیرمجموعهی مرکز ملی فضای مجازی است و رییس آن هم رییس مرکز ملی فضای مجازی است و از نهادهای مختلف نظیر ستاد کل نیروهای مسلح، دادستانی، وزارت اطلاعات، سپاه، وزارت اقتصاد، ناجا و دیگر نهادها در آن حضور دارند، واقعاً چیزی به نام لابیگری در آن وجود نخواهد داشت و خروجی آن واقعاً تصمیم حاکمیت است. خود کمیسیون در راستای مصوبات شورای عالی فضای مجازی است و این کمیسیون حرف آخر را در خصوص خدمات پایه کاربردی خواهد زد و وظیفهی تنظیمگری را برعهده دارد. ارکان شورای عالی فضای مجازی گستردگی این کمیسیون را ندارد و اعضایی که برای تنظیمگری تصمیم میگیرند از کل حاکمیت است.
صدای حوزه – آیا این درست است که چون شورای عالی فضای مجازی فعالیت جدی نداشت، مجلس به دنبال تشکیل چنین کمیسیونی رفته است که شورای عالی را هم به تحرک وادار کند؟
مشکل اصلی این است که شورای عالی فضای مجازی، علیرغم برخورداری از عالیترین جایگاه حاکمیتی در تصمیمسازی فضای سایبر، دارای ضمانت اجرایی برای مصوباتش نبوده و بهشدت تحت تأثیر عملکرد و نگاه دولت است. چندین سند به عنوان اسناد بالا دستی از این شورا برای شبکه ملی اطلاعات مصوب شده است اما دولت آقای روحانی هیچ اهمیتی به آنها نداد و بر خلاف آن، اقداماتی انجام داد که دقیقاً ضد اهداف و مصوبات شبکه ملی اطلاعات بوده است. اینکه از سال ۹۷ به بعد حجم حملات سایبری موفق به کشور افزایش پیدا کرده است، بهدلیل همین اقدامات غلط دولت است.
لذا در این کمیسیون اعضای حاکمیتی عضو هستند که باعث شده تنظیمگری در ابعاد ملی و فراتر از یک قوه صورت گیرد. این یک حسن است اما در عین حال اینکه حصول اجماع میان اعضای کمیسیون ممکن است زمانبر شود، نقصی بر ترکیب اعضای کمسیون میباشد. اما بهطور کل تشکیل چنین کمیسیونی مثبت است.
قلب اصلی این ۱۳ صفحه را باید صفحهی ۶، یعنی مواد ۷ تا ۱۱ دانست. موادی که علیرغم تمام اهمیتی که دارد، نه موافقین و نه مخالفین در مورد آن صحبت نمیکنند.
پروژههای فضای سایبر، بهعنوان پروژههای ملی
ماده ۷، وزارت ارتباطات را در صورت عدم اقدام بخش خصوصی موظف به ایجاد آن بخش از خدمات پایه کاربردی میکند که کشور به آن نیاز دارد و صندوق حمایت مالی هم در این خصوص در نظر گرفته شده است. این یعنی تبدیل پروژههای فضای سایبر به پروژههای ملی! ما در فضای سایبر همواره این مشکل را داشتهایم که محل تأمین بودجهی پروژههای آن مشخص نبوده است زیرا در فضای سایبر، مفهوم پروژه ملی را نداشتهایم. این یعنی درک نکردیم که مواردی نظیر موتور جستجو یک نیاز ملی است و باید به آن نگاه ملی داشت و در قالب پروژه ملی تعریف کرد. امید است که با عملیاتی شدن مادهی ۷ طرح صیانت، این مشکل حل شود.
ماده ۷ نیازهای فضای سایبر کشور را به عنوان پروژه ملی میبیند و این خیلی اتفاق خوبی است. در این طرح اولویت با بخش خصوصی است اما در صورتی که بخش خصوصی وارد میدان نشود، وزارت ارتباطات موظف است رأساً اقدام کرده و پروژههای ضروری کشور را انجام بدهد. منظور کلی این است که اگر کسی انجام نداد، کار بر روی زمین نماند و انجام بشود.
رفع انحصار در تنظیمگری
ماده ۸ به نوعی انحصارشکنی کرده و کمیسیون تنظیم مقررات را که زیر مجموعهی وزارت ارتباطات است، موظف به هم سویی با کمیسیون نموده است. تا امروز زیاد دیده شده یک وزارتخانه با نظر شخصی خود و با نگاه صرفاً فنیای که دارد، تصمیماتی در این حوزه گرفته که بر تمام شئون کشور اثر داشته است و عملاً مشکلساز شده اما با این ماده، دستگاهها و نهادهای مختلف حاکمیتی بر این تنظیمگری نظارت دارند و ماده ۸ به نوعی رفع انحصار از حوزهی تنظیمگری را رقم زده است.
صیانت از فضای سایبر کشور، بهمثابه حفظ تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ایران
ماده ۹ به نحوی جدیترین ماده و قلب این طرح است. در ماده ۹ کارگروهی به نام کارگروه «مدیریت گذرگاه ایمن مرزی» تعریف شده که اگرچه به مبانی علمی آن انتقاداتی داریم، اما در کل یک گام بسیار مثبت است. این ماده یک کارگروه از ۷ جایگاه حقوقی تشکیل داده که وظیفه دارند حریم سایبری کشور را در نسبت با فضای سایبر جهانی حفاظت و صیانت کنند. یعنی همانگونه که کوچکترین ورود غیر مجاز به حریم سرزمینی کشور، با عکسالعمل قاطع نیروهای مسلح مواجه میشود و تمامیت ارضی کشور در مرزهای برّی و بحری حفظ میگردد؛ فضای سایبر کشور نیز در مقابل کوچکترین تعرضها نیز حفظ شده و پاسخ درخور به معارضان و عوامل تهدید ارائه میشود. این نگاه، سطح امینت فضای سایبر کشور را افزایش خواهد داد.
اما اشکال ماده ۹، عدم درک کلان و صحیح نسبت به فضای سایبر است. فضای سایبر مثل فضای فیزیکی نیست که مرزهای آن منطبق بر مرزهای جغرافیایی باشد. قاعده بر این است که حریم سایبر ما خارج از مرزهای جغرافیایی کشور تعریف شود، همانطور که آمریکا همه جهان را حریم سایبری خود میداند. آمریکا معتقد است کل جهان ذیل مدیریت سایبرنتیک خودش قرار دارد و این موضوع را پس از جنگ جهانی دوم در اسناد متعدد به صراحت بیان نموده است. از جمله آمریکا و بریتانیا در سال ۱۹۴۶ میلادی، قراردادی با عنوان UKUSA در این خصوص امضا کردهاند که به موجب آن تمام زیرساختهای سایبرنتیک جهان، میانشان تقسیم شده است. بههمین دلیل است که آمریکا اعتقاد دارد هرگونه مدیریت بر محتوای فضای سایبر از جمله فیلترینگ توسط ایران در مرزهای جمهوری اسلامی، نقض حریم سایبری آمریکا است!
حال ما در ماده ۹، جغرافیای سایبری کشور خودمان را محدود به مرزهای سرزمینی در نظر گرفتهایم که تناسبی با نگاه فرامرزی و جهانی انقلاب اسلامی ندارد. شاید بهتر بود سیاستی شبیه به سیاست دست بلند در نظر گرفته شود که اذعان دارد حریم امنیتی جمهوری اسلامی ایران، منحصر به مرزهای جغرافیایی کشور نیست و کل منطقهی غرب آسیا را شامل میشود.
همچنین پیشنهاد دادیم در خصوص مواردی نظیر اینترنت ماهوارهای که از بیرون میتواند حاکمیت سایبرنتیک کشور را نقض کند، از همین الان باید ذیل مادهی ۹، تصمیمات کارا و استراتژیک گرفته شود تا موضوع به دورهی بحران نرسد.
افزایش حفاظت از حریم خصوصی کاربران با عملیاتیسازی اصل ۲۵ قانون اساسی
ماده ۱۱ هم از اهم مواد این طرح است. در این ماده تشکیل کمیتهای با مسؤولیت قوه قضاییه برای اجرای اصل ۲۵ قانون اساسی مطرح شده است. اصل ۲۵، هرگونه بازرسی، استراق سمع و تجسس را از مجموعهی مکالمات، ارتباطات و پیامهای مردم در کشور ممنوع میداند مگر به حکم قانون. حتماً اصطلاح «تیک سوم» را شنیدهاید. این ماده موضوع تیک سوم غیرقانونی را بر میدارد، یعنی از داخل و بیرون کشور، حریم خصوصی افراد در عمل مورد حفاظت و حمایت قرار خواهد گرفت. اما اگر این موضوع از حیث روش اجرا بهدرستی محقق نشود و روند در کل به نحوی باشد که اخذ مجوز برای موارد مهم و اضطراری طولانی شود، از آن طرف ممکن است امنیت کشور دچار مشکل بشود.
اولویت طرح صیانت، مسدودسازی نیست
طرح میگوید هر سرویس خارجی اگر ماده ۱۲ را اجرا کند مجاز به فعالیت است. ماده ۱۲ یعنی احراز هویت و معرفی نماینده قانونی هر سرویس به کشور. پس هر سرویسی این را انجام دهد امکان حضور و فعالیت در کشور را دارد. با این وصف حتی خدمات فیلترشده نیز امکان رفع فیلتر را دارند. اما اگر شرایط ماده ۱۲ را نپذیرفتند ۴ ماه فرصت به آنها داده میشود. باز هم اگر پس از طی شدن ۴ ماه زمان، سرویسها به روند خود ادامه دادند، در صورتی که خدمات آن سرویس مشابه داخلی نداشت تا زمان ایجاد سرویس داخلی با کیفیت مطلوب، سرویس خارجی بسته نمیشود. اما اگر مشابه داخلی داشت از میان ۶ گزاره مانند جریمه نقدی، محدودیت در تبلیغات، کاهش ترافیک و نهایتاً مسدودسازی، به انتخاب هیئت ۵ نفره، یک یا دو مورد انتخاب خواهد شد. بهعبارت دیگر نه تنها هیچ الزامی بر مسدودسازی مطرح نشده، بلکه تأکید شده برای سرویسهای خارجی اثرگذار، تا یک سال نیازی نیست مسدودسازی اعمال شود.
همکاری فیسبوک با NSA آمریکا و قرداد آن با سرویسهای اطلاعاتی
اینستاگرام و سایر سرویسهای سایبری غرب، عموماً با سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا دارای قرارداد امنیتی – اطلاعاتی بوده و در پروژههای متعدد سازمانهایی مانند آژانس امنیت ملی آمریکا و سرفرماندهی ارتباطات دولت بریتانیا، همکاری و فعالیت گسترده دارند. برای مثال شرکت فیسبوک شامل شبکهی اجتماعی فیسبوک و سرویسهای اینستاگرام و واتساپ، با آژانس امنیت ملی آمریکا طرف قرارداد امنیتی – اطلاعاتی هستند. در یک نمونه، فیسبوک از سال ۲۰۰۸ با این آژانس در پروژهی پریسم همکاری گسترده داشته است. حال اگر به چنین شرکتهایی اجازه بدهیم در ایران دفتر رسمی احداث کنند، مانند این است که به CIA و NSA اجازه بدهیم در ایران دفتر بزنند. علت این است که در این طرح، نگاه به فضای سایبر صرفاً فنی است و حاکمیتی نیست. وقتی این موضوع حاکمیتی دیده شود و مستندات متقن و متعدد آن به مردم ارائه بشود، مطمئن باشید خود مردم مطالبه خواهند داشت که در این زمینه ملاحظات لازم از سوی جمهوری اسلامی ایران در نظر گرفته شود. ما وظیفه داریم برای مردم توضیح بدهیم فضای سایبر و ماهیت آن چیست! آیا جامعه میداند امروز اگر کشوری بخواهد به کشور دیگری حمله کند، ابتدا شناخت مردم نسبت به مهاجم را از طریق کنترل جریان اطلاعات در فضای سایبر تغییر میدهد و سپس حمله میکند تا با مقاومت مواجه نشود؟ این یعنی بستر خود جنگهای نظامی هم فضای سایبر است. الان مبنای اصلی در تمام امور فضای سایبر است و حاکمیت در این فضا تعیین میشود. لذا هر ورودی به این فضا نیازمند گفتگوی صادقانه و جامع با مردم و اقناع افکار عمومی است.
صدای حوزه – راهکار اصلی شما در خصوص فضای سایبر چیست؟
از جمله کارهایی که سابقاً در این زمینه انجام دادیم این است که اصل نگاه صحیح به فضای سایبر را مفصل توضیح دادیم. این توضیحات کلیت کار است که نهایتاً تعیین تکلیف کنیم نسبت بین این فضا و انقلاب اسلامی چیست؟ سپس از تعاریف پایه، شاخصههای کیفی فضای سایبر مطلوب انقلاب اسلامی را استخراج کردیم. یعنی فضای سایبری که مبتنی بر مبانی و دیدگاه انقلاب اسلامی بخواهد در جهان (و نه فقط ایران) کار کند دارای چه ویژگیهایی است؟ سپس در قدم بعد بر اساس آن شاخصهها، دکترین فضای سایبر جمهوری اسلامی ایران تدوین شد. این دکترین کلیاتش درآمده اما هنوز به متن مکتوب تبدیل نشده است. نکتهی مهم این است که هرگونه طرحریزی استراتژیک و وضع قانون، بر اساس این سند دکترین باید انجام شود تا ضمن حفظ شناخت صحیح در مفاد آنها، میان قوانین و طرحهای استراتژیک مختلف نیز هماهنگی و یکپارچگی برقرار باشد.
اما امروز در کشور ما، هرکسی زاویه نگاه خود را به موضوع فضای سایبر دارد و مشکل ما همین مسأله است. کار اصلی و پایهای که کردیم این بود که از سال ۷۸ تا ۱۴۰۰ شمسی، تمام صحبتهای امام خامنهای را دستهبندی کردیم. فوقالعاده است که ایشان به عالیترین نحو، تمام حوزههای ایجابی و سلبی فضای سایبر را مشخص کردهاند. جالبتر این است که از مطالعهی تطبیقی میان شاخصههای کیفی مد نظر امام جامعه با مطلوبات فضای سایبر غرب که در اسناد بالادستیشان ذکر شده، مشخص میشود که حوزهی ایجابی ما معادل مصادیق سلبی دشمن است و حوزهی سلبی ما، برای دشمن در نقش گزارههای ایجابی است. این یعنی فضای سایبر مطلوب دشمن، دقیقاً ضد فضای سایبر مطلوب انقلاب اسلامی است! یعنی چیزی که آنها میخواهند انجام بدهند با مبانی دینی و ایدئولوژی اسلامی ما در تضاد است. پس هرگونه تعامل با آنها آن هم در حریم فضای سایبر کشور، عملاً نامعقول بوده و مصداق نقض حاکمیت کشور است.
در نگاه امام خامنهای، سطح بالای موضوع فضای سایبر، پاسخ به شبهات جامعه است. یعنی فضا باید به سمتی برود که مردم در مسائل دچار شبهه نباشند. این مهم از طریق رونق فضای علمی، پیشرفت شیوههای انتقال فکر، پاسخ بلادرنگ به شبهات، طرحریزی راهبردی در سطوح کلان و تقویت اقدامات واقعی میسر خواهد شد که باعث تسهیل جدی در مدیریت کشور میگردد.
خود مدیریت سایبرنتیک کشور نیز از طریق تحکیم وحدت در فضای رسانه شکل خواهد گرفت که در حال حاضر اصلاً وجود ندارد. ما تحکیم وحدت را صرفاً در حوزهی مذاهب عملیاتی کردهایم و از وحدت در دیگر عرصهها خاصتاً وحدت فکر اجتماعی کاملاً غافل شدهایم. امام جامعه بر خلاف غربیها، قائل به کاربری مردم نیستند بلکه به افراد عنوان «مخاطب» اطلاق میکنند. این یعنی نه تنها فضای سایبر مطلوب انقلاب اسلامی قرار نیست باعث اغوا و تخدیر ذهن شود، بلکه باید به تعالی تشخیص و بصیرت افراد منتج گردد تا خودشان میان حق و باطل، آنچه صحیح است را انتخاب کنند.