به گزارش خبرنگار صدای حوزه، تعداد فوتیهای ناشی از کرونا در ایران در روزهای گذشته به اوج خود رسیده و همچنان بیشتر شهرستانهای کشور در وضعیت قرمز قرار دارند.
شیوع ویروس کرونایِ دلتا، پیک پنجم کرونا را نسبت به پیکهای گذشته خطرناکتر و مردم را نگرانتر کرده است. از این رو مردم درخواست تسریع در واکسیناسیون عمومی دارند و در این میان عملکرد بسیار بد برخی مسئولان اجرایی در داخل، چه به لحاظ عدم تعیین و اجرای دقیق پروتکلها، چه به لحاظ تأخیرهای عجیب و غریب و بیوجه در واردات واکسن، و چه به لحاظ وعدههای عملی نشده، قابل کتمان نیست و این مسئولان باید پاسخگو باشند. به چنین مواردی در گزارشهای دیگر تسنیم اشاره شده است. اما در این بین، برخی رسانههای فارسیزبان که تا دیروز پذیرای نشستها و سخنگوی گروهکهای تروریستی همچون سازمان مجاهدین خلق و منافقین بودند و از لزوم تجزیه ایران سخن میگفتند، اکنون مدعی نگرانی برای جان مردم ایران شدهاند و مطالبی بیان میکنند که ضمن اینکه در تناقض با رفتارهای گذشته آنان است، با واقعیت نیز منطبق نیست.
در ادامه به بیان چند نکته در خصوص رفتار رسانهای این روزهای آنان پرداختهایم.
یک.
تلاش شبکههای تلویزیونی ایران اینترنشنال، بیبیسی فارسی و… در ایجاد عملیات روانی و منحرف کردن نارضایتیهای مردمی بر کسی پوشیده نیست. در چند ماه اخیر و در جریان انتخابات و شیوع ویروس کرونا، نمونههایی از این رفتارها را مشاهده کردیم. این شبکهها بارها رسانه خود را در اختیار سازمان تروریستی مجاهدین خلق، نشستهای آنان (پخش زنده نشست منافقین) و سخنگوی آنان قرار دادند و به تریبون تروریسم تبدیل شدند. خرداد ماه سال جاری و یک روز پس از صدور پیام سازمان منافقین برای تحریم انتخابات و تحریک قومیتها برای خودمختاری، شبکه ایران اینترنشنال با تهیه ویژه برنامهای همسو با این سازمان، سناریوی “از تحریم صندوق تا تجزیه” را دستور کار قرار دارد. اما جالب اینکه پس از حمله اعضای سازمان به رأیدهندگان ایرانی در خارج از کشور، واکنشی در این رابطه از سوی این شبکهها به خصوص بیبیسی فارسی که مدعی دموکراسی است، دیده نشد.
همچنین “سیما ثابت” مجری ایران اینترنشنال در یکی از برنامههای این شبکه گفت: “چرا اسرائیل مثل حمله آمریکا به تأسیسات اتمی عراق به ایران حمله نظامی نمیکند و تأسیسات هستهای ایران را نابود نمیکند؟” بر این گزاره نیز تأکید شد که “مسئله تجزیه ایران نباید تابو باشد”. گزارههای مشابهی نیز توسط بیبیسیفارسی و رادیو فردا مطرح شد. بیبیسی فارسی عنوان کرد: “غرور و احساسات ملی که مبنای عقلانی ندارند و بالقوه میتوانند بسیار خطرناک باشند را کنار بگذاریم.” سایت رادیو فردا نیز نوشت: “اساساً مفهوم ملت٬ تمامیت ارضی و سرزمین سیاسی در معنای مدرن آن چیز تازهای است.” در جریان کسب مدال طلای المپیک توسط جواد فروغی نیز که کسب یک افتخار برای ایران بود، این رسانه گفت که “مدال طلای جواد فروغی خشم عمومی را در ایران به دنبال داشت!”
بدین ترتیب این سؤال مطرح میشود که چرا رسانههای فارسیزبان که تریبون در اختیار سازمان تروریستی مجاهدین خلق قرار دادند، برای تجزیه ایران تلاش کردند و از کسب مدال طلای المپیک توسط یک ورزشکار که مدافع سلامت است و مدافع حرم بوده است، به خشم آمدند، امروز نگران جان مردم ایران هستند و به اشتباه نظام و رهبری را عامل تأخیر در واکسیناسیون مردم معرفی میکنند؟
دو.
رسانههای فارسیزبان در حالی نظام و رهبری را به دروغ عامل تأخیر واکسیناسیون مردم معرفی میکنند که هیچ حرفی از تحریمهای ظالمانه آمریکا به زبان نمیآورند.
آمریکا به سوئد اجازه نداد پانسمان بیماران EB به ایران بدهد. همچنین آن کشور اجازه نداد ایران واکسن آنفولانزا و حتی مواد اولیه دارویی خریداری کند. تجهیزات پزشکی مرتبط با کرونا نیز توسط آمریکا تحریم شد.
ایران در یک سال و نیم اخیر بیماری کرونا را مدیریت کرد که مورد تحریمهای آمریکا بود؛ اما رسانههای فارسیزبان آنان را مورد انتقاد قرار ندادند که چرا شما تحریمهای غیرانسانی اِعمال میکنید و جان انسانها را به خطر میاندازید.
سه.
رسانههای فارسیزبان در برنامههایشان به نوعی به تحقیر واکسن ایرانی میپردازند و از نقش این واکسن در تسکین برخی تحریمها و تسریع واردات واکسن سخن نمیگویند.
تحریمهای دارویی و واکسنی ایران تنها چند روز پس از ساخت واکسن ایرانی کرونا (برکت) صورت گرفت که مورد اعتراف آمریکاییها هم قرار گرفت؛ اما رسانههای فارسیزبان حاضر نیستند به این توانمندی ایرانیان اعتراف کنند و از نقش ساخت واکسن ایرانی در رفع تحریمها سخن بگویند؛ بلکه بالعکس ساخت واکسن ایرانی را دلیل عدم واردات واکسن معرفی میکنند و نظام را به عدم تلاش برای تهیه واکسن متهم میکنند.
۲۴ خرداد ۱۴۰۰، مجوز تولید و مصرف واکسن کووایران برکت صادر شد و کمتر از یک هفته بعد (چهار روز بعد) تحریم دارویی، واکسن و تجهیزات و ملزومات پزشکی ایران کاهش یافت. پس از صدور مجوز واکسیناسیون با واکسن کرونای برکت، میزان واردات واکسن کرونا افزایش قابل توجهی پیدا کرد.
چهار.
رسانههای فارسیزبان ضمن در نظر نگرفتن عامل تحریم به عنوان حداقل یک عامل در عدم ورود واکسن کافی به ایران، بهگونهای در خصوص واکسن فایزر سخن میگویند که گویی آن واکسن معجزهگر است و دلیل فوت مردم را عدم تزریق آن واکسن معرفی میکنند. موفقیت واکسن ایرانی را نیز مورد تردید قرار میدهند و میگویند کشته شدن مردم پس از تزریق یک یا دو دوز واکسن نشان از عدم موفقیت واکسن ایرانی است.
اما در این رابطه بد نیست برخی آمارهای جهانی مورد واکاوی قرار گیرد. در رژیم صهیونیستی چند روز پیش، ۵۵ درصد مبتلایان جدید کرونا کسانی بودند که واکسن فایزر دریافت کرده بودند. انگلیس نیز با وجود تزریق ۵۴ درصدی واکسن کرونا درگیر موج جدیدی شد و آمار مبتلا و فوتیهایش به شدت بالا رفت. در اسپانیا هم که تا چند روز پیش ۴۳ میلیون دز واکسن تزریق شد و ۱۸٫۵ میلیون نفر (حدود ۴۰ درصد جمعیت) کامل واکسینه شدند، اما طی دو هفته آمار مبتلایان شش برابر شد. این حرف بدین معنا است که اگرچه واکسیناسیون بسیار مهم است ولی هنوز هیچ واکسنی در دنیا تأثیر ۱۰۰ درصدی ندارد.
این رفتار دوگانه رسانههای فارسیزبان به خصوص ایران اینترنشنال مورد واکنش “علیرضا وهابزاده” مشاور وزیر بهداشت نیز قرار گرفت و وی در توئیتی نوشت: «سعودی اینترنشنال بر اساس یک دیتای خام و تحلیل غلط و مغرضانه، سعی در القای شکست واکسیناسیون در ایران و تردید مردم در تزریق واکسن دارد؛ اما بررسی آمار نشان میدهد که پس از انجام واکسیناسیون، آمار فوتی در کادر درمان و سالمندان به شدت کاهش داشته است.»
رفتارها و استانداردهای دوگانه این رسانه سعودی مسبوق به سابقه است. در انتخابات فرانسه که چند روز پس از انتخابات ایران برگزار شد، ۶۷ درصد فرانسویها در انتخابات شرکت نکردند و این رسانه بیان داشت که “آنها در شرایط کرونایی، بازگشایی شرایط اقتصادی و سفرهای تابستانی به سر میبرند؛ علاوه بر این، نشریهها و رسانههای این کشور خیلی تبلیغات انتخاباتی انجام ندادند.” اما در خصوص عدم شرکت ۵۰ درصدی مردم ایران در انتخابات عنوان کرد: “این یعنی اینکه مردم حکومت را نمیخواهند!”