به گزارش خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی صدای حوزه، اشتغال و ورود به عرصه های اقتصادی و تولید یکی از مسائلی است که در مورد طلاب و روحانیون مطرح است و عده ای معتقد هستند که روحانیون باید در عرصه های اقتصادی وارد شوند و محتاج به نهادها و… نباشند. در مقابل برخی نیز این را متضاد با اهداف طلبگی می دانند و معتقد هستند که با ورود روحانیون به اقتصاد و تولید، دیگر عملا از تبلیغ جدا می شوند و وقتی برای آن نخواهند داشت.
طی یک تماس تصویری به سراغ حجت الاسلام ابراهیم سعدی از روحانیونی که به عرصه تولید و اقتصاد وارد شده و در حوزه مد و لباس و عطر فعالیت می کند، رفتیم و نظر وی را در این خصوص جویا شدیم که مشروح این گفتگو را در ادامه می خوانید.
صدای حوزه: در ابتدا از مدل کار خودتان بفرمایید که چه کاری انجام می دهید؟ آیا این مطلب درست است که شما سابقه عضویت در هیئت علمی را داشته اید و آن را رها کرده اید؟
از آشنایی با صدای حوزه خوشحال شدم و این که مجموعه صدای حوزه دغدغه معیشت و اشتغال طلاب را دنبال می کند موجب سرور بنده است.
بنده عضو هیئت علمی یکی از موسسه های آموزشی زیر مجموعه وزارت علوم بودم و از جایی به بعد به جهات مختلف تصمیم گرفتم به مقوله اشتغال و تولید ورود کنم که این مسئله دلائل مختلفی داشت؛ از جمله آن دلایل این بود که اگر ما ولایت را به معنای تام آن قبول داریم باید به آن چه از دغدغه ها که ایشان تاکید دارند وارد بشویم.
وقتی دغدغه کشور و ولی فقیه، مسئله اقتصاد است، من طلبه نمی توانم بی تفاوت باشم و حداقل این که در حوزه اقتصادی به هر میزانی که بتوانم در قالب سخنرانی و دیگر قالب ها وارد شوم و نقش ایفا کنم.
ریشه بسیاری از مسائل فرهنگی، نبود اقتصاد درست است و البته متقابلا اقتصاد هم در مواردی از فرهنگ سازی ناصحیح ضربه می خورد و این مسائل موجب شد که بنده وارد مقوله اقتصادی بشوم.
عامل دومی که باعث شد به این مقوله وارد بشوم، گذشته بنده بود که در دو سالگی یتیم شدم و شش برادر در کنار مادر زندگی سختی گذراندیم و همین امر ما را به سمتی سوق داد که قدمی در راستای کمک به چنین افرادی بردارم؛ ایتام زیادی در جامعه وجود دارند که همه دوست دارند برای آن ها کاری کنند.
سومین عامل ورود بنده به این حوزه، معیشت خودم و خانواده ام بود؛ درست است که درآمد جاری هیئت علمی به قدری است که مشکلی در زندگی نباشد اما وقتی می خواستم وارد مسائل فرهنگی بشوم این حقوق کارمندی کفاف نمی کرد.
در روایتی از امام جعفر صادق (ع) آمده است که مؤمنین نباید خود را اجیر کنند و به عقیده من این کار یک جور اجیر شدن بود؛ خصوصا این که حق نداشتی شغل دیگری داشته باشی و آن شغل(هیات علمی) اجازه نمی داد به فعالیت اجتماعی بپردازم؛ حال آن که برای فعالیت فرهنگی اجتماعی باید جیب پر باشد و با دست خالی نمی شود کاری کرد و آن حقوق اداری و دولتی جوابگوی فعالیت اجتماعی ما نبود و به همین دلیل به فعالیت های اقتصادی ورود کردم.
در ابتدا به چند حوزه وارد شدم و شکت خوردم اما ناامید نشدم و با توجه به این که در دوران دانشجویی و جوانی به فروش عطر مشغول بودم، تصمیم گرفتم به مقوله فروش عطر و حوزه پوشاک ورود کنم و اکنون در این عرصه فعالیت دارم.
حوزه به گونه ای ما را تربیت کرده که باید به حداقل ها قناعت کنیم و اگر بخواهیم کاری را انجام بدهیم باید به این و آن وابسته بشویم. چرا طلبه نباید استقلال مالی و اقتصادی داشته باشد؟ حوزه باید خودش فضای اقتصادی را مدیریت کند و درآمد داشته باشد. مگر چهره های شاخص علما غیر این بودند؟ خیلی افراد جلوی در خانه اهل بیت می آمدند و حاجت شان را می گرفتند. امروزه آن حداقلی که به طلبه می دهند نیاز مسکن را هم کفاف نمی کند؛ چرا باید یک شیعه عزتش شکسته بشود؟
صدای حوزه: گفتید که عضو هیئت علمی بودید اما حقوقی که از آن جا می گرفتید کفاف کارهای فرهنگی که می خواستید انجام بدهید را نمی داد؟
بله، برای کارهای فرهنگی نیاز به پول بیشتری بود؛ من مثلا وقتی تعداد زیادی از نوجوانان را جمع می کردم برای هدیه به آن ها و هزینه و… نیاز به پول داشتم و لاجرم باید وابسته به سازمان ها و نهادها و ادارت می شدم.
صدای حوزه: پس شما نخواستید معطل و منتظر تشکیلات ها و… بمانید و حقوق شما کفاف زندگی شما را می داد. در واقع با تغییر شغل ریسک کردید!
مشکل شخصی نداشتم؛ همه خانواده هم مخالف این بودند که بنده هیئت علمی را رها کنم و می گفتند یک شغل آبرومندانه ای است؛ چرا باید آن رها کنید؟ الان هم برخی می گویند، چرا رها کردید و ریسک بزرگی بود.
تعریفی که از طلبگی شده یک تعریف پیش پا افتاده است و اثر بخش نیست؛ مرحوم حکیمی در کتاب صنف روحانیت، سرسلسله روحانیت را انبیا و اولیاء می داند و این مسیری که برای ما تعریف شده است در زندگی ائمه دیده نمی شود.
حوزه به گونه ای ما را تربیت کرده که باید به حداقل ها قناعت کنیم و اگر بخواهیم کاری را انجام بدهیم باید به این و آن وابسته بشویم. چرا طلبه نباید استقلال مالی و اقتصادی داشته باشد؟
حوزه باید خودش فضای اقتصادی را مدیریت کند و درآمد داشته باشد. مگر چهره های شاخص علما غیر این بودند؟
خیلی افراد جلوی در خانه اهل بیت می آمدند و حاجت شان را می گرفتند. امروزه آن حداقلی که به طلبه می دهند نیاز مسکن را هم کفاف نمی کند؛ چرا باید یک شیعه عزتش شکسته بشود؟
مراجع تقلید باید برای وجوهاتی که به دستشان می رسد برنامه داشته باشند؛ من آرزو دارم یک روز خدمت مراجع تقلید برسم و برنامه هایم را به آن ها هم بگویم. متاسفانه در حوزه هم گاهی وقت ها پول ها و بودجه ها در بانک می ماند و صرفا از آن برای گرفتن وام به چند طلبه استفاده می شود در حالی که می توان در حوزه اقتصاد از آن ها استفاده کرد.
طلبه نباید به حداقل های زندگی رضایت بدهد، وقتی می خواهد فرزندش را در مدرسه ای و کلاسی ثبت نام کند پول ندارد. گاهی اوقات این کمبودها را به دین ارتباط می دهیم و به خانواده و فرزندان القا می کنیم که دین و مشی طلبگی اجازه نمی دهد.
ما باید سیستم را به گونه ای طراحی کنیم که خروجی آن یک طلبه قدرتمندی باشد که بتواند یک محیط را مدیریت کند.
صدای حوزه: برخی عامل این وضعیت معیشتی طلاب و روحانیون را حوزه می دانند؛ اما برخی می گویند طلبه باید مثل برخی دانشجوها خودش دست به کار بشود. شما کدام نظر را درست می دانید؟
نباید یک طرفه قضاوت کرد؛ این مسئله ذوابعاد و یک مسئله انسانی است. چرا باید خانواده ای فرزند خود را به حوزه بفرستند و از او مطالبه اقتصاد نکنند و چرا باید در خانه ای برادر دیگری کار کند و آن طلبه بنشیند خانه و بگوید کار من سلام و صلوات دادن است.
مهم ترین نقش اجتماعی یک مرد طلبه به عنوان یک انسان، نقش پدری و شوهری است و بعد از آن مدیریت اقتصادی خانه است. اگر حوزه در این راستا کاری نکرد منِ طلبه نباید به فکر خانواده خودم باشم؟
در بسیاری از موارد نیازهای اساسی و واقعی و بنیادی کودک را نادیده می گیریم و او را در محدوده دین هم می بریم. بالاخره یک بخش زندگی اقتصاد است. طلبه به دلیل نبود پول هم به وجهه اجتماعی خود ضربه می زند و تحقیر می شود. طلبه به عنوان یک پدر نسبت به خانواده خود وظیفه دارد.
مراجع باید برنامه اقتصادی داشته باشند و درآمدها و بودجه را به سمت تولید و منابع پایدار ببرند و سیستم حوزه باید ذیل مرجعیت تعریف شود نه زیر مجموعه دولت ها و حکومت ها. وابستگی اقتصادی حوزه و روحانیت به دولت ها و هر حکومتی به حوزه شیعی و اسلامی ضربه می زند.
فضای حوزه علمیه باید فضای کار و تلاش باشد. چند درصد از اطلاعاتی که در سی سال به ذهن طلبه وارد می شود در جامعه و برای مردم مفید است؟
بنده به حوزه علمیه مشهد مراجعه کردم و به آن ها گفتم که برنامه ای دارم و می خواهم به طلبه ها کسب و کار یاد بدهم تا مشکلات معیشتی شان حل شود. باید از همان اول طلبگی مسیر درستی برای آن ها ترسیم کنیم.
برخی ها اعتقادشان این است که اگر حوزه وارد کسب کار بشود شأن حوزه شکسته می شود؛ این درست نیست.
صدای حوزه: شاید از حاشیه ها می ترسند و از فسادهای اقتصادی احتیاط می کنند؛ در واقع از تصویر سازی منفی از یک روحانی که کار می کند اجتناب می کنند؛ موافق هستید؟
آن تصویر سازی برآیند یک فرایند است. اگر در فیلم هایی می بینیم از روحانیون چهره ای که کار می کند و تبلیغ می کند معرفی می کنند، این اعتراض و صدای جامعه به من طلبه و به جا هم هست. تمام انبیا و اولیا بازرگانان بزرگی بودند. من با این که طلبه کچ کار باشد موافق نیستم؛ بلکه می گویم تاجر و مدیر بزرگ بشوند. آیا آسیب هایی که از عدم ورود روحانیت به اقتصاد وجود دارد کمتر از عدم ورودشان است؟ مردم خوشحال می شوند ببینند که سیستم حوزه علمیه تولید کننده است.
من کسب و کار طراحی لباس ملی ارزان قیمت و حساب شده دارم؛ خانواده های طلاب می توانند تولید کنند و مردم بیایند از مدیر طلبه لباس ارزان قیمت خرید کنند.
ای کاش بزرگان حوزه های علمیه و اساتید ما فرزندان تجار و بازرگان بزرگ می بودند که روابط و مناسبات اجتماعی و اقتصادی را می شناختند.
صدای حوزه: در زمان اهل بیت ورود به مقوله اقتصاد زیاد پیچیده نبوده است؛ اما امروزه خیلی پیچیده است. اگر طلبه ای وارد فعالیت اقتصادی شود، چگونه درس بخواند و به تبلیغ بپردازد؟
من ده جلد کتاب و دوازده طرح پژوهشی دارم و اکنون شرح مثنوی می نویسم. مهم برنامه ریزی درست است. اگر روش مند در مسائل عمل کنیم مشکلات حل خواهد شد. این درست نیست که طلبه روزی ۱۵ ساعت در اسنپ کار کند.
با حداقل تجربه هایی که دارم می گویم، روزی چهار ساعت کار ماهی شش میلیون درآمد خواهد داشت. این را به حوزه مشهد هم گفتم که ۴۰ طلبه را به بنده بدهید، روزانه با چهار ساعت کار به آن ها ۶ میلیون تومان حقوق می دهم و همین طرح را به آقای عبدالملکی(وزیر فعلی کار، رفاه و تامین اجتماعی) زمانی که در کمیته امداد بودند نیز گفتم.
صدای حوزه: طلاب و روحانیون بر شما نقدی داشتند یا از شما حمایت کردند؟
من در صحن های رضوی منبر می روم. یک روز بعد از منبر رفتم به سمت بازار و لباس هایم را در آوردم و شروع کردم به کسب و کار. سیدی که دارای محاسن بود آمد و من را شناخت و گفت شما همانی نیستید که در صحن حرم منبر می کردید؟ گفتم بله، با دو دست زد بر سرش که شما عزت اسلام را شکستید. من گفتم امام باقر(ع) در باغ خود مشغول به کار بود و فردی اعتراض کرد که در این سن چرا کار می کنید؟ حضرت فرمود که من غیر از زندگی خودم معیشت دیگران را هم تامین می کنم.
من نذر شرعی کردم که برای ۵۰۰۰ نفر شغل ایجاد کنم. امروز کت و شلوار و جلیقه صدردصد پشمی درست می کنیم، هم دستگاهش را داریم و هم نصف قیمت بازار تولید می کنیم که درآمد خوبی هم دارد.
هر کاری را شروع می کنیم باید از صفر تا صد پیش برود. دستگاهی که پشم را به نخ و نخ را به پارچه تبدیل کند داریم. تولید یک کت برای ما ۵۰۰ هزار تومان هزینه بردار است که آن را به قیمت یک میلیون تومان می فروشیم در حالیکه کت های بازار فقط بیست درصدش پشم است.
صدای حوزه: شما زندگی تجملی دارید یا عادی؟
من زندگی عادی دارم. طلبه باید ساده باشد و این برای طلبه یک اصل است. خودروی بنده یک پژوی ۲۰۶ است و یک موتور هم دارم.
صدای حوزه: شما همه درآمد خود را در زندگی شخصی هزینه نمی کنید؟
دو سوم درآمد من صرف بازار می شود که تولید کار می کنم. البته شکست هایی داشته ام؛ اما آن ها برای من یک تجربه شده و توانستم دوباره وارد بشوم. تربیت این نیست که با دیگران به آرامی و مهربانانه صحبت کنیم، بلکه تربیت صحیح آن است که بتوانید در بازاری که عده ای گرگ هستند وارد بشوی و بتوانی کار کنی و گره ها را حل کنی. در حوزه زرنگی و زیرکی را به طلبه یاد نداده اند.
هوش اجتماعی طلبه ها بسیار بالاست، چون تجربه های اجتماعی ما زیاد است؛ اما هوش اقتصادی بسیار ضعیفی داریم و به همین دلیل بارها شکست و زمین می خوریم. اگر هوش اقتصادی داشته باشیم، می توانیم به سمت تولید و اقتصاد برویم. لازم است این هوش اقتصادی را به طلبه آموزش بدهیم.
ما تعریف درستی از پول نداریم در حالی که باید یاد بگیریم چگونه پول در بیاوریم. نباید مورد تهمت قرار بگیریم که فلان طلبه برای چند رکعت نماز از ما پول می گیرد و… .
یکی از آرزوهایم این است که مجموعه ای داشته باشم که مسجد داشته باشد و آن را به سمت اقتصاد و اشتغال پیش ببرم.
متاسفانه نسبت به طلبه ای که از اول طلبگی، در کنار درس وارد کسب کار بشود نگاه بدبینانه و منفی وجود دارد.
مردم به آخوندی که مستقل باشد و برای خود پول تولید کند احترام می گذارند. فرصت کار فرهنگی و اقتصاد فرهنگی که پول در آن باشد خیلی زیاد است. غرب و انگلیسی ها هم به دنبال اقتصاد فرهنگی خود هستند.
خیلی از مشاغل مثل نویسندگی وجود دارد که طلبه می تواند در آن وارد بشود و ضمن نقش آفرینی، کسب درآمد کند.
اخبار مرتبط:
از اول ابتدایی تابستان ها را پدرم نزد پسردایی ام گذاشت شاگردی کفاشی . دیگه یاد گرفتم روی پای خودم بایستم تا سال ۸۴ از سال ۷۲ در حوزه علمیه قم تحصیل و سطح را ۶ ساله خواندم و ۴ سال هم درس خارج شرکت کردم . ۹ سال مدرس حوزه بودم در ارومیه . بعد در کنار تدریس پروانه وکالت را با لیسانس و فوق که در دانشگاه خوانده بودم اخذ کرده بودم در کنار اینها با توجه به روستایی بودن و آشنایی سرمایه اندکی داشتم که با آن گوسفند خریدم و دامداری یک نفر را اجاره کردم. و گوسفندان را وقف ایتام خاصی نمودم فی الحال به حول و قوه الهی ۶۰۰ راس گوسفند دارم که نذر کردم بعد از ۵ سال تکثیر آنها بدون فروش نما منفصل ، آنها را فروخته و به هزینه ازدواج یا تحصیل این فرزندان معنوی ام که من و همسرم باهم به حمایت آنها مشغولیم و فی الحال به ۶۰ نفر رسیده اند مصروف نمایم. شکر خدا با تدریس قریب یک دهه و تبلیغ نزدیک ۲۰ سال تصور می نمایم اندکی دین خود را به حوزه ادا نموده ام و حال با کار اقتصادی می توانم به جامعه اسلامی بیشتر خدمت نمایم ولی متاسفانه همان بدبینی ها و نگرش منفی را نسبت به خود از جانب علما کاملا حس می نمایم امیدوارم با افزایش بصیرت این نگرش کامل از بین برود. تا جایی این نگرش ها و اظهار نظرها اذیتم نمود که از دفتر مقام معظم رهبری استفتا نمودم که آیا عمل من و پوشیدن لباس کار و چوپانی در حقیقت خلاف زی طلبگی می باشد و بنده باید آن را ترک نمایم یا خیر . که متاسفانه جواب قانع کننده ای نفرمودند و علی الظاهر احتیاط فرمودند در مقابل این نگرش ها ، علی ای حال بنده اعتقاد دارم باید طلبه را از ابتدا با اقتصاد و درآمد زایی آشنا نمود… این درد بزرگی هست و ننگ و داغ بزرگی بر پیشانی حوزه .پس نگوییم فقط درس. کاد الفقر أن یکون کفرا یعنی همین.