به گزارش خبرنگار پایگاه خبری-تحلیلی صدای حوزه، نهمین نشست از سری نشست های مناسبات حوزه و جامعه با موضوع حوزه و فناوری های اجتماعی، چهارشنبه ۱۷ مردادماه ۱۴۰۰، به همت مرکز مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت و با همکاری و میزبانی پایگاه خبری تحلیلی صدای حوزه، با حضور حجج اسلام حسین مهدی زاده، علی محمدی و محسن خاکی برگزار گردید. گزارش تفصیلی این نشست که حجت الاسلام و المسلمین مشکانی دبیری آن را بر عهده داشت، از نگاه شما می گذرد:
در آغاز این نشست حجت الاسلام والمسلمین مشکانی، دبیر علمی نشست بیان داشت: دغدغه اصلی مرکز مطالعات راهبردی حوزه، نبود یک پایگاه اندیشه ای و نظری پیرامون تعاملات حوزه و جامعه، تقریباً در همه ساختار و سازمان حوزه و روحانیت بود؛ به گونه ای که بسیاری از تشتت های در حین انجام ماموریت در مدیریت بحران ها به احتمال قوی ناشی از همین نبود پایگاه اندیشه ای بود.
وی افزود به منظور ایجاد چنین پایگاهی، مرکز مطالعات راهبردی اقدام به برگزاری یک سلسله نشست هایی با موضوع مناسبات حوزه و جامعه کرد که تا کنون هشت جلسه ی آن برگزار شده است. در جلسات اول تا هفتم که در قالب سری اول این سلسله نشست برگزار گردید، از اساتید مدعو خواسته شد تا به بیان دغدغه های خود نسبت به تعامل حوزه و جامعه بپردازند و یک دغدغه مهم را تبیین کنند تا در مجموع به مصادیق محوری دست بیابیم و پیرامون آن محورها گفتگو کنیم و یک ادبیات در حوزه مناسبات حوزه و جامعه شکل بگیرد.
مشکانی خاطر نشان کرد نشست هشتم با موضوع «حوزه؛ نهاد اجتماعی یا نهاد سیاسی» برگزار شد و همچنین بحث استفاده حوزه از فناوریهای اجتماعی مطرح شد. ادبیات فناوری های اجتماعی حتی در حوزه علوم اجتماعی هم پربار نیست و تعاریف گوناگون و مختلفی از آن ارائه شده است.
وی اضافه کرد در بیانات مقام معظم رهبری هم در مورد نهاد اجتماعی بحث شده است و به عنوان مثال ایشان هیئت را با نگرشی تعریف کردهاند که میتوانیم طبق آن هیئت را به عنوان یک نهاد اجتماعی قلمداد کنیم.
دبیر علمی نشست در ادامه گفت: در این جلسه قصد داریم در ابتدا به تعریف فناوریهای اجتماعی بپردازیم و پس از آن مطالب بعدی را به گفت و گو بگذاریم .بدین منظور در این جلسه در خدمت حجتالاسلام علی محمدی مدیر موسسه معنا، حجت الاسلام و المسلمین مهدی زاده عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی و حجت الاسلام و المسلمین محسن خاکی عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه هستیم.
حجت الاسلام والمسلمین محمدی، اولین مهمان مدعو این نشست گفت: مسئله فناوری اجتماعی، مسئله ای جاری و مربوط به اکنون انقلاب اسلامی است. وقتی بیانیه گام دوم را مرور می کنیم، می بینیم که در دهه ۹۰، مقام معظم رهبری مسئله اندیشه پیشرفت را مطرح کرده اند و حتی مرز گذاری ادبیاتی را در این زمینه تأکید کرده و فرموده اند که من به اصرار، از عبارت الگوی توسعه استفاده نمی کنم و از اصطلاح پیشرفت استفاده می کنم.
وی افزود ایشان اولین نشست راهبردی خود در دهه ۹۰ را با موضوع الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت برگزار کردند و اجازه دادند که مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت تأسیس گردد.
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد جریان روشنفکری ما نیز الان به این نتیجه رسیده است که نقطه درگیری با انقلاب اسلامی جریان و فرآیند توسعه است و معتقد است که وقتی ما با انقلابی مواجه هستیم که اندیشه اش، اسلام سیاسی است، هرچه وارد جنگ سیاسی شویم، با توجه به اینکه جریان انقلابی، قدرت بسیج عمومی دارد، عملاً باعث می شویم که در نقطه مزیت انقلاب اسلامی دمیده و تقویت شود.
وی اضافه کرد به تعبیر دیگر بخش قابل توجهی از جریان روشنفکری به این نتیجه رسیده که جریانی که اسلام سیاسی متغیر اصلی آن است، باعث برافروخته تر شدن ایده اسلام سیاسی می شود. لذا در حال حاضر جریان روشنفکری به صراحت می گوید که ما باید در این دوران، راهبرد تقدم تکنوکراسی بر دموکراسی را دنبال کنیم.
حجت الاسلام محمدی خاطرنشان کرد عبور جریان روشنفکری از افرادی مانند سروش، مجتهد شبستری، کدیور، مصطفی ملکیان و تا حدودی روی آوردن به قرائت هایی مانند آقای فیرحی و سید جواد طباطبایی از همینجا ناشی می شود. این جریان توجه به سنت را برای پیمودن فرآیند مدرنیزاسیون ضروری می داند و تلاش می کند بر اساس مزیت های سنتی خودمان فرآیند مدرنیزاسیون را بازسازی کند؛ البته سیدجواد طباطبایی این مهم را در فضای ایران شهری و مرحوم فیرحی در فضای فقه سنتی دنبال می کند.
وی همچنین گفت: بر این اساس به نظر حقیر، اصل موضوع فرایند پیشرفت و توسعه از دهه ۹۰ به بعد موضوع اصلی جریان انقلاب و جریان روشنفکری و غربگرای کشور است.
محمدی بیان داشت علاوه بر این، در بیانیه گام دوم مقام معظم رهبری علاوه بر اینکه از فرآیند پیشرفت روایتی کردند که از کجا به کجا رسیده ایم، مردم را به یک مشارکت عمومی و قیام عمومی اجتماعی دعوت کرده اند؛ یک نهضت پیشرفت خواهی در همه سطوح که متغیر اصلی آن هم جوان دانای مومن کاردان انقلابی است.
وی خاطرنشان کرد حضرت آقا در فرمایشات قبل از گام دوم انقلاب وقتی که ادوار انقلاب اسلامی را توضیح میدادند در چندین مورد میفرمودند که مسیری که تا الان آمده ایم مسیر سختی بوده است ولی مسیر پیش روی ما مسیر سخت تری خواهد بود، اما ایشان در بیانیه گام دوم از این حرف برگشتند و در بیانیه به صراحت گفتند که ما تا الان مسیر سختی آمدیم اما مسیر پیش روی ما احتمالاً آسان تر خواهد بود که به نظر من ایشان با توجه به امکانات صحنه، به خصوص بلوغ سرمایه انسانی ویژهی انقلابی برآوردشان از اقتضائات میدان تغییر کرده است.
حجت الاسلام محمدی تصریح کرد ارتباط این مسئله با فناوری اجتماعی در این است که ما الان با توجه به مطالعه چهل ساله انقلاب اسلامی و مقایسه آن با ظرفیت قانون اساسی که میثاق ملی انقلاب است، وقتی نگاه میکنیم میبینیم که مشارکت عمومی آنگونه که باید باشد نبوده است و شاید آن کلید واژه که در خود قانون اساسی هم هست به عنوان بروکراسی طاغوتی که در حقیقت باید امکان یک حضور اجتماعی را برای مردم فراهم می کرده، این امکان را فراهم نکرده است و ما مواجهه دقیق و کاملی هم با این بروکراسی طاغوتی نداشته ایم.
وی افزود حال مسئله مهم این است که در گام دوم انقلاب اسلامی که می بایست قیام عمومی مردم و نهضت پیشرفت خواهی به محوریت جوانان مؤمن انقلابی شکل گیرد، کانون تحول و پیشران اصلی چه چیزی است؟ آیا ما صرف گفتمان سازی و یا آموزش عمومی می توانیم زمینه قیام عمومی مردم را فراهم آوریم یا اینکه متغیر اصلی در شکل گیری قیام عمومی مردم چیز دیگری است؟ یعنی عدهای از جریانهای انقلابی معتقدند که ما باید بیاییم و دعوت جدیدی را برای مشارکت در ساخت ایران فراهم کنیم. این فضای گفتمان سازی موجب می گردد که مردم بیایند و در صحنه حاضر شوند.
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد جریانی دیگر معتقدند که ما باید آموزشهای اجتماعی را تقویت کنیم و از طریق آموزشهای اجتماعی این کار را انجام دهیم.
مسئله اصلی عقیم بودن فناوری های اجتماعی برای مشارکتجویی مردم است
وی اضافه کرد به نظر حقیر مسئله اصلی نه آموزش است و نه گفتمان، بلکه مسئله اصلی عقیم بودن فناوری های اجتماعی ما برای مشارکتجویی مردم است.
حجت الاسلام محمدی خاطرنشان کرد عدم مشارکت یا زخم خوردن اعتماد عمومی که الان ما با آن مواجه هستیم، به نظر من بیش از هر چیزی نشات گرفته از سرخوردگی و یا سرکوبی است که ساختارها و ساز وکارهای معیوب کنونی بر سر مردم آورد است؛ یعنی به تعبیری دیگر ساز و کارهایی که مردم برای مشارکت دست گرفتند و حاضر شدند بیایند و یک اثربخش اجتماعی داشته باشند؛ آن ساز و کارها یا به علت خطایی که در خود این طراحی وجود داشته است نافرجام مانده است یا بعضاً در تحلیل جریان حاکمیت، این سازوکار به عنوان یک عامل مخرب شناسایی شده و با آن مواجه شده است.
وی همچنین گفت: فناوری اجتماعی یعنی ساز و کارهای مشارکت؛ ساز و کار تبدیل کردن اراده آحاد به اراده جمعی. اساساً فناوریها، ضریب نفوذ اراده انسانی را بالا می برد و لذا فناوری اجتماعی نیز ابزاری است که با تجمیع قوا و توان افراد منفرد اجتماعی، ضریب نفوذ اجتماعی آنها را زیاد می کند.
محمدی بیان داشت اگر بخواهم این بخش از سخنان خودم را خلاصه کنم اینکه عامل اصلی که مانع مشارکت عمومی مردم در فرآیند تکامل انقلاب اسلامی شده، فقدان فناوری های اجتماعی متناسب با انقلاب اسلامی است. ما در بحث فناوری اجتماعی نیاز به ساز و کارهایی داریم که این ساز و کارها مبتنی بر آن شعارهای اصیل انقلابی باشد؛ شعار معنویت، عدالتخواهی، عزت، کرامت، استقلال و …
وی خاطرنشان کرد در عین حال فناوری باید بتواند این ضریب نفوذ و برهمافزایی اراده های متکثر را فراهم کند.
حجت الاسلام محمدی تصریح کرد به همین دلیل معتقدم که گفتگوی ما باید بر روی مسئله فناوری های اجتماعی باشد که فقدان آن بزرگ ترین مانع است و وجدان آن، کانون تحول و پیشرفت کشور خواهد بود.
وی افزود هیچ جامعهای از فناوری های اجتماعی عاری نیست. عملاً هرجا که دم از یک وحدت جمعی می زنید، تبدیل اراده فردی به اراده جمعی از طریق یک فناوری اجتماعی صورت میگیرد و گرنه اراده ها جمع و متمرکز نمی شوند.
پیش از کشف فروید هم فناوری های اجتماعی وجود داشته است
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد من یک اشکال روش شناسی به نوع تقریر جناب مهدی زاده دارم که در جاهای مختلفی هم اتفاق می افتد؛ به نظر من مسئله فناوری اجتماعی از بعد از فروید شکل نمیگیرد و قبل از او هم مسئله فناوری اجتماعی وجود دارد.
وی اضافه کرد در مسئله صنعتی شدن جوامع اروپایی در انقلاب صنعتی و فرایندهایی که در فضای اجتماعی دارید، فناوری اجتماعی نقش آفرین است؛ برای مثال مفهومی مانند انحصار در اختراع، یک فناوری اجتماعی است که در جاهایی اراده ها را می بندد و برای عده ای گشایش ایجاد میکند و یک امری را قابل تحقق می کند.
حجت الاسلام محمدی خاطرنشان کرد سیستم فئودالیته هم یک فناوری اجتماعی است که شما یک کسی را دارید که زمین دارد و کسی که زمین دارد شرف و آبرو دارد؛ عده ای را بهعنوان رعیت بر سر زمین های خود به کار میگیرد؛ چند نفر از این تعداد فئودال دور هم جمع می شوند و یک پادشاه را تعیین می کنند و …
وی همچنین گفت: در جبهه ایمانی هم همین اتفاق رقم خورده است و ما از ابتدای شکل گیری جبهه مؤمنین تا کنون، همواره برخوردار از فناوری های اجتماعی بوده ایم. چیزی که مهم است این است که اولاً این فناوری های اجتماعی در جبهه ایمان و جبهه باطل تفاوت ماهوی دارد و ثانیاً فناوری های اجتماعی هر یک از دو جبهه حق و باطل با توجه رشدیافتگی های تاریخی آنها، دارای ادوار و مراحل گوناگون است.
محمدی بیان داشت در سمت جبهه ایمان این مسئله «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ» است، مفهوم آزادسازی، رشد، سدید و رشید کردن است و در جبهه باطل، از کنترل اراده ها و تحمیل و تخفیف و استخفاف صحبت می شود.
وی خاطرنشان کرد در سطح اجتماعی، مهمترین فناوری اجتماعی، فناوری نظام سیاسی است که نظام فرمانبرداری و فرماندهی را معین می کند. نظام فرمانبرداری و فرماندهی، مهمترین عامل در میزان ظرفیت سایر فناوریهای اجتماعی است. اتفاقی که در رنسانس واقع می شود این است که ساز و کار دولت ـ ملت شکل میگیرد و به تبع آن سایر فناوریهای اجتماعی کاملاً دگرگون می شود.
حجت الاسلام محمدی تصریح کرد در تاریخ تشیع نیز نحوه نسبت گرفتن با حاکمیت هر دوران، اساس شکل گیری سایر فناوریهای اجتماعی ما بوده است. اینکه امیرالمؤمنین در مسند حکومت باشد یا اینکه حق ایشان غصب گردیده و خانه نشین شده باشند، یا اینکه در عصر غیبت، ما سلاطین ظالم و جوری داریم که نمی توان به آنها اذن تصرف در امور حاکمیتی داد و یا اینکه سلاطینی داریم که از حداقل های صلاحیت برخوردار هستند و لذا می توانند از ناحیه فقهای ذی شأن، تنفیذ شده و مأذون گردند، فناوریهای اجتماعی ما دگرگون گردیده است. محقق کرکی توانست با ایده سلطنت ماذونه، جهان اجتماعی متفاوتی از فناوریهای اجتماعی در تشیع ایجاد کند که قبل از آن بی سابقه بوده اند.
وی افزود در دوره مشروطه ما به دنبال تعادل نهادی و ساختاری رفتیم. میرزای نایینی بسیار هوشمند است که مسئله تطبیق مصادیق و تشخیص مصلحت را از سلطان میگیرد و در ذیل فرآیند تقنین می آورد. تا قبل از قانون اساسی مشروطه، فقهای ما مصلحت سنجی را به سلاطین صفوی واگذار می کردند، ولی میرزای نایینی می گوید تشخیص مصالح نوعیه، در اصل، وظیفه ولیّ فقیه (ترجیح ولیّ نوعی) است، ولی چون در حال حاضر و با توجه به شرایط اجتماعی، قَدَرِ مقدور منِ فقیه نیست، این مصلحت سنجی را به مردم واگذار می کنم و به آنها از ناحیه خود اذن می دهم. به همین خاطر ایشان می گوید که مردم مأذونین من قبل مِن له الاذن و الامضا هستند. تا قبل از این، سلطان مأذون بود که چنین تشخیصهایی بدهد، ولی با توجه به استبداد مطلقه ای که سلاطین قاجار پیدا کرده بودند، میرزای نایینی این اجازه را از سلطان قاجار سلب می کند و به دست مردم می دهد.
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد لذا در خصوص فرمایش جناب آقای مهدی زاده این نکته قابل توجه است که وقتی ما می خواهیم یک پدیده اجتماعی را توضیح دهیم که جزء ارکان جامعه است، باید حواسمان باشد که از به نحوی توضیح ندهیم که انگار در برهه ای از زمان این رکن اصلا نبوده است و بعد در یک زمان خاصی پدید آمده است. بله باید توجه داشته باشیم که ارکان اجتماعی، ثبوت و استقرار ثابتی ندارند و در ادوار مختلف تاریخی، تعینات و نمودهای مختلفی به خود گرفته اند که ضروری است به اختلاف تعینات هر دوره تاریخی با سایر دوره ها توجه شود.
وی اضافه کرد پس این را می توانم بپذیرم که باید توجه کنیم که فناوری های اجتماعی قبل از فروید و بعد از فروید دچار دگرگونی شده است؛ به دلیل توجه به همین بحث ناخوداگاه و امکان کنترل گری که این ایده و این انگاره به جریان استکباری می دهد که بتواند خودش را به صورت نرم تحمیل کند. و مفهوم ایده سایبرنتیک هم از همین جا شکل می گیرد.
حجت الاسلام محمدی خاطرنشان کرد در حقیقت در این مسئله کنترل و فضای سایبر، انهدام مناشئ اختیار انسانی را داریم؛ چه از لحاظ عواطف و احساسات چه از لحاظ آگاهی. ما در این فضا تلون دعوت و تلون تزیین و در عین حال بهمن اطلاعات را شاهد هستیم. اصلاً چنین فضایی امکان اختیار و ایستادن بین حق و باطل و انتخاب کردن حق در مقابل باطل را سلب می کند.
وی همچنین گفت: حال می خواهم به صورت گذرا به این بپردازم که چرا ما در چهل سال جمهوری اسلامی به صورت کافی به مسئله فناوریهای اجتماعی نپرداخته ایم؟ این عدم توجه چه ریشه های تئوریکی دارد؟
محمدی بیان داشت یکی از منشاء های اصلی عدم توجه به مسئله فناوری اجتماعی در جمهوری اسلامی، ضعف مباحث کلامی ما در مواجهه با مسئله مردم است. ما الهیات مردم را نداریم و اگر داریم بسیار ضعیف است.
وی خاطرنشان کرد حضرت امام در یکی از سخنرانیهایش میگوید ما که انقلاب کردیم، نه شورش بود و نه کودتا؛ یک حرکت عمومی بود که در این انقلاب عمومی دسته جات اصل نبودند بلکه یک حرکت عمومی داشتیم و جلوتر امام میگوید ما با انتخاب «ان ید الله مع الجماعه» حرکت کرده ایم؛ این منطق را از دست ندهید، که اگر از دست بدهید شکست می خورید.
حجت الاسلام محمدی تصریح کرد ما با توجه به سابقه تاریخی مان و تعین تاریخی مان عمدتاً مسئله اجتماع و مسئله کثرت مردم را مورد شماتت قرار دادیم؛ چون همیشه در موضع انزوا بودیم. در موضع انعزال از قدرت سیاسی بودیم. به همین خاطر این همه «اکثرهم لا یعقلون، اکثرهم لایفقهون و… داریم» که به شدت برای ما پررنگ است؛ ولی از این طرف مسئله «ان یدالله مع الجماعه» برای ما خیلی پررنگ نیست؛ «اعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرقوا» خیلی تئوریزه شده نیست؛ چون ذهنیت کلامی ما، مسئله اجتماع، مسئله ائتلاف قلوب و مناشیء و لوازم آن حل نشده است.
وی افزود امام صادق علیه السلام می فرمایند سرعت ائتلاف قلوب مومنین مانند اختلاط آب آسمان به آب دریا است. از طرفی امام فرمود و البته ائتلاف قلوب فجار مثل چهارپایانی هستند که در یک دشت می چرند.
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد این مسئله ائتلاف قلوب یک امر هستی شناسی است؛ سنت الهی بر این ائتلاف است.
وی اضافه کرد در مسئله پیاده روی اربعین اگر مشاهده کنیم وقتی که بحث بالا گرفت، صحبت از این شد که آیا این یک امر شرعی است یا خیر؟ روایت باب خصوصیات مومن که پنج تا است را برخی آوردند و گفتند زیارت اربعین جزء خصوصیت های پنجگانه مومن است، برخی اشکال سندی کردند و برخی اشکال دِلالی کردند که این زیارت است و پیاده روی نیست.
حجت الاسلام محمدی خاطرنشان کرد حضرت آقا یک جمله دارند که میگویند وقتی اجتماع قلوب مومنین بر امری اینگونه مسلط میشود و این گونه متمرکز میشود بیتردید یدِ هدایت الهیِ خداوندِ متعال، پشت قضیه است؛ یک الهیات دارد.
وی همچنین گفت: امام فرمود دو چیز رمز پیروزی ماست؛ یکی کلمه توحید و دیگری توحید کلمه.
محمدی بیان داشت مسئله اختلاف بین مومنین در روایت ما بسیار عجیب است. بسیاری از توصیه های اخلاقی مانند غیبت، تهمت و افترا در این بستر تعریف می شود زیرا اصل اخوت را نشانه می رود. ما به شدت در این قسمت ضعف داریم.
وی خاطرنشان کرد چالش دوم ما، چالش معرفت شناسی است. انگاره جدی ما در فضای حوزه نسبت به مردم، دوگانه عالم و جاهل است؛ در حالی که در بستر ادبیات انقلاب اسلامی لااقل سه احتمال دیگر وجود دارد: یکی اینکه خداوند حکمت را به مردم می دهد. در اینجا خود مردم مبداء تولید علم هستند. احتمال دوم این است که حقیقتاً وقتی که اجتماع قلوب اتفاق می افتد هدایت جمعیت در عمل مردم اتفاق می افتد و لذا متخصصین و عالمان باید آنها را مورد مطالعه قرار دهند تا به حقیقت دست پیدا کنند. احتمال سوم مسئله داوری است؛ این احتمال می گوید که شاید مردم پدیدآورنده خوبی برای دانشها نباشند، ولی وقتی مصالح را برایشان تبیین کنیم مصالح عمومی را درست تشخیص می دهند.
حجت الاسلام محمدی با طرح این سوال که «حال ما قرار است با کدام یک از این چهار انگاره با مردم مواجه شویم؟» گفت: نظام دانشی ما در نسبت با مردم خلأ معرفت شناسی دارد. به همین خاطر حوزه نمی داند چگونه باید از مردم در فرایند تولید دانش استفاده کند.
وی افزود سومین چالش نظری ما در عرصه اندیشه سیاسی است. ما در اندیشه سیاسی هم دچار چالش در نسبت با مردم هستیم؛ یعنی عمدتاً درک ما از واژه مهم ولایت، متاثر از ادبیات فقهی است.
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد ادبیات فقهی وقتی می خواهد مفهوم ولایت را توضیح دهد به شدت آن را حقوقی توضیح می دهد که آن توضیح هم این است که وقتی کسی ولیّ دیگری است معنایش این است که در محدوده آن ولایت، اراده وی نافذ است و متولی علیه حق اعمال اراده ندارد.
وی اضافه کرد این تلقی از ولایت و رنگ حقوقی دادن به ماجرا، به شدت ما را از آنچه که در روایات نسبت به ولایت وجود دارد و ما با آن انقلاب کردیم دور می کند؛ به همین خاطر ما در اندیشه سیاسی هم با مردم دچار مشکل هستیم و نقش مردم فقط در بیعت خلاصه میشود و پذیرش و تبعیت.
حجت الاسلام محمدی خاطرنشان کرد ایده جمهوری اسلامی است؛ اصلاً ولایت محیط ساز است و محیط ولایت، محیط شکوفایی انسان ها است. ما نرفتیم با این تلقی نظام سیاسی خود را توضیح دهیم به همین خاطر در حرکتهای توده وار، چپ ها میخواهند کل نظام سیاسی را بزنند و از آن طرف جریان سیاسی مقابل میخواهد بیاید دولت را حداکثری کند تا جلوی جریان مخالف را بگیرد؛ ما در آونگ این افراط و تفریط افتاده ایم در حالی که از نگاه ما حداکثری شدن حضور مردم دقیقاً به علت حداکثری شدن حاکمیت جریان ولایت است. واضح است که حاکمیت دینی، جنس اش از جنس تصدیگری نیست؛ چون ولایت، متولی رشد اختیار اراده انسانی است؛ یعنی ما با جریان های رگلاتوری فرق جدی داریم.
وی همچنین گفت: قرار نیست ما آحاد را از پایین جمع کنیم و رفع خصومت کنیم؛ بلکه ولایت دینی، طرح دعوت دارد؛ طرح اقدام دارد؛ محیطساز است؛ در عین حال اینگونه نیست که تصدیگری کند و دیگران را به استبعاد خود بکشاند.
محمدی بیان داشت کل نظام هستی در فرآیند تاریخی خودش دوره دارد. فردید معتقد بود این دوره غرب، دوره ظهور اسم مضل خدای متعال است و ما باید در انتظار تجلی دوره اسم هادی باشیم که یک افقی در پس این ضلالت است.
وی خاطرنشان کرد دکتر داوری در خانه مشروطه یک بیانی دارد که می گوید من معتقدم دوره اخیر دوره تجلی اسم مُرید الهی است؛ که این مرید بودن را میتوانیم در ذیل آن به ضلالت برویم یا هدایت پذیر باشیم.
حجت الاسلام محمدی تصریح کرد شروع ماجرای دوره ای به نام دولت-ملت یک امکان تاریخی برای زیست بشر است؛ فقط اینطور نیست که جریان غرب وارد دنیای جدیدی می شود؛ بلکه محیط رشد جامعه دینی، همین مقیاس درگیری آن با جبهه باطل است. اساساً ورود جبهه باطل به مقیاس بالاتری از کفرورزی نشان دهنده یک گشایش بزرگتر در عرصه دینداری و پرستش خدای متعال است.
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد ابتدا گشایشی در مقیاس تاریخی اتفاق می افتد و سپس جریان باطل، در ذیل آن امکان شرارت و کفر ورزی غلیظتر پیدا می کند. همین توسعه یافتن جریان باطل است که جریان ایمان را در مضیقه قرار می دهد و مبتلاء می سازد و از طریق همین سنت بلاء، امکان دین ورزی حداکثری تری فراهم می کند.
وی اضافه کرد درک این گشودگی تاریخی که عمدتاً ابتدا در وجه باطل خود متبلور میشود و در اثر ابتلاء جامعه ایمانی به آن گشایشی را در فضای دینداری برای جامعه ایمانی هم ایجاد میکند، شرط فهم دوره بندی های فناوریهای اجتماعی در دو جبهه حق و باطل است.
حجت الاسلام محمدی خاطرنشان کرد اینجاست که خیلی وقتها صورت مسئله ها را به راحتی نمی توان تفکیک کرد یعنی اگر عرصه خیال، عرصه کفر ورزی شدیدتری قرار می گیرد، همین ابتلاء امکان دینی شدن فضای خیال برای متدینین فراهم خواهد آورد.
وی همچنین گفت: ما در کل تاریخ منطق کنترل خیال نداشته ایم؛ ما عمده منطقی که داشته ایم، منطق صوری و قیاسی است اما منطق کنترل احساس نداریم؛ ولی آنها دارند! دارند فضای احساسات ما را شکل میدهند و پسند و ناپسند ما را مدیریت می کنند؛ اما در همین فضا بیش از آن که جریان خطبا و جریان کلیپ های استدلالی رونق داشته باشد، شما رونق کلیپ های مداحی را دارید؛ چون منطق هیأت عزاداری، بیشترین تناسب را با مدیریت فضای خیال دارد؛ در این درگیری است که ما می توانیم ظرفیت و استعداد فناوریهای اجتماعی خودمان در فضای خیال را بشناسیم و سازماندهی دقیقتری انجام دهیم.
محمدی بیان داشت لذا فضای خیال، فضای بازی ما هم است؛ به این معنا که صحنه تصرف من است؛ هرچند فعلاً مزیت نسبی در آن ندارم.
وی خاطرنشان کرد وقتی ما یک گشایشی را در آن طرف داریم، جریان ابتلاء و جریان اضطرار ماست و این جریان اضطرار اگر مومنانه با آن مواجه شویم زمینه ساز مومنانه تر زیستن ما خواهد شد.
حجت الاسلام محمدی تصریح کرد ایده تمدنی رهبری یک نکته دارد و آن هم تقدم دولت سازی بر جامعه سازی است؛ این تقدم یک استدلال مهمی دارد و آن هم «کونو دعاه الناس بغیر السنتکم» است. به تعبیر دیگر اینکه تحقق امر جریان اسلامی در یک جامعه، تابع میزان اسلامیت نظام سیاسی آن است.
وی افزود ارتباط این قسمت با فناوری اجتماعی این است که اقدامات حاکمیتی و انگاره های حاکمیتی به شدت برای نحوه مشارکت مردم در نحوه حکومت، محیط ساز است.
مدیر مرکز نوین علوم اسلامی معنا اذعان کرد این نکته خیلی مهم است که بر اساس تقدم دولت اسلامی بر جامعه اسلامی، ما در حال حاضر در بهترین وضعیت می توانیم، «دولت مردمی» را تجربه کنیم. دولت اسلامی، دولتی است که بر اساس مبانی دینی، تصمیمات خود را به رعایت حقوق عامه مردم مقید می کند. این تحفظ حاکمیت بر رعایت حقوق عامه، می تواند زمینه شکل گیری فناوریهای اجتماعی مردم بنیاد را برای مرحله جامعه سازی فراهم آورد.
وی اضافه کرد ما در حال حاضر فقط می توانیم بگوییم که مردم را در مرحله اجرا و نظارت مشارکت می دهیم و البته تلاش می کنیم که در مرحله تصمیم سازی و تصمیم گیری، حقوق عامه مردم را رعایت نماییم. ان شاء الله در گام بعدی جامعه سازی اسلامی است که مردم در مراحل تصمیم سازی و تصمیم گیری نیز حاضر خواهند شد و به تعبیر مقام معظم رهبری، اراده عمومی، در کانون اداره کشور قرار خواهد گرفت.
حجت الاسلام والمسلمین خاکی، دومین مهمان مدعو این نشست در ابتدای کلامش گفت: من مثالی می زنم تا به این برسم که چرا جمهوری اسلامی به درستی در جایی ایستاده است که باعث شده است دشمن و تفکر روشنفکری مقابل، به درستی بفهمد که هر چه دعوای سیاسی بیشتری کند اتفاقاً با نقطه قوت جمهوری اسلامی درگیر می شود؛
وی افزود هر چه هم بحث ایدئولوژیک کند توده های بسیاری از مردم با او ارتباط نمیگیرند و ادبیاتش تبدیل به یک ادبیات نخبگانی خاصی میشود که برد ندارد؛ پس دعوا بر سر فناوری اجتماعی آورده است.
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد تعاونی موندراگون به عنوان معروف ترین شرکت تعاونی موجود در جهان ، چیزی دارد به نام مدرسه های تعاونی یا تعاونی های مدرسهای که ایده آنها این است که دنیای سرمایه داری برای اینکه آدم خود را تربیت کند، مدرسه خود را دارد که در آن به دانش آموزان سواد مالی یاد داده می شود و ساختار مدارسشان رقابت محور است.
وی افزود من اگر توانستم روح رقابت را با چکش مدرسه به نحو بسیار نرمی در ذهن دانش آموز قلمزنی کنم آنگاه این دانش آموز در آینده تبدیل به آدم جهان سرمایه داری می شود.
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد چون نباید این اتفاق بیفتد، پس من باید به جای آن، ایده مدرسه تعاون را مطرح کنم که الگویی از مدرسه تعاونی و تعاونی مدرسه ای، یعنی هم مدرسهای که روح تعاون در آن جاری است و هم تعاونی ای که وابسته به یک مدرسه است تشکیل میدهم.
وی اضافه کرد دانش آموز کلاس ششمی من در سن ۱۲-۱۳ سالگی، همزمان در تعاونی اقتصادی تمرین دموکراسی، آنارشیسم و مشارکت جمعی اقتصادی می کند و آماده می شود برای اینکه رفاقت و همکاری را بر عنصر رقابت در حیات اجتماعی اولویت دهد؛ آماده می شود که به صورت جمعی زندگی کند.
حجت الاسلام خاکی خاطرنشان کرد ما الان در نقطه ای به سر می بریم که باید تعجب کنیم چرا چپ ها رسیده اند به اینکه برداشتن روسری تبدیل به یک مبارزه سیاسی شده است؟
وی همچنین گفت: یعنی رفته اند سراغ جایی که پاشنه آشیل اجتماعی این نظام است؛ این نظام به لحاظ اجتماعی برایش حجاب یک مسئله هویتی شده است. این نظام تمام دستگاه الهیاتی اش را بر حجاب سوار کرده است؛ اگر حجاب جمع شود تمامی آن دستگاه الهیاتی جمع میشود آنگاه برای ما جالب میشود که یک پیوند جالبی بین فمنیستم، آنارشیسم و سوسیالیسم چگونه می تواند در ضدیت با حجاب، ظهور و بروز پیدا کند.
خاکی بیان داشت چرا لیبرال ها در ایران به شدت تلاش می کنند که پیلاتس، زِن و یوگا، چه نسخه های شرقی ورزش های جسمی ذهنی و چه نسخه های غربی آن را ترویج دهند؟
به همان دلیلی که لیبرال ها در دانشکده اقتصاد ایران تلاش میکنند که رشته های MBA را گسترش دهند؛ زیرا می دانند که آدمی که آمد بیزنسی شد آن دیگر آدم الهیاتی نمیشود.
وی خاطرنشان کرد در عرصه جهانی ilo و ica دارند تلاش میکنند برای گسترش رشته های تعاونی محور و همکاری محور و کسب و کارهای مبتنی بر جمع.
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد سازمان تجارت جهانی و مجمع جهانی اقتصاد دارند تلاش میکنند برای گسترش رشته های MBA و DBA امثال آن. چرا اینطور است؟
وی افزود به همان دلیلی که در عرصه ورزش الان هفت سال است در جمهوری اسلامی فوق لیسانس و دکترای ورزش های جسمی ذهنی آمده است. الان در مواد درسی لیسانس و ارشد تربیت بدنی، واحد ورزش های جسمی ذهنی ورود پیدا کرده است.
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد من ورود این را با ورود واحد ورزش باله و ورزش های موزون دو بازی می بینم. ورود باله و رقص، یک بازی است و ورود ورزش های جسمی و ذهنی بازی دیگری است. بازی ای که به نظر من دارد تکنولوژی اجتماعی میآورد.
وی اضافه کرد چرا در ایران بخش قابل توجهی از نیروهای سیاسی لیبرال و محافظه کار علاقه مند هستند به اینکه ساختار تحزب در ایران تثبیت شود؟! من احساس می کنم بعد از نهاد مردم سالاری ما یک دعوا داریم به نام تکنولوژی که میتواند مردم سالاری دینی را پیاده کند.
حجت الاسلام خاکی خاطرنشان کرد من دو تکنولوژی را به وضوح میشناسم:
یک- تکنولوژی مردم سالاری نیابتی، یعنی آن ساختاری که در ساختار حزب و صندوق رای و انتخاب نماینده خود را بروز و ظهور می دهد. مشارکت سیاسی و مردم سالاری یعنی رای ۴ سال یکبار!
وی گفت: چرا سید جواد طباطبایی احساس خطر میکند که طیفی در اصلاح طلب ها از ایده های شورا دفاع می کند؟ چرا بازخوانی شریعتی و طالقانی برای آنها مسئله میشود؟
خاکی بیان داشت چرا در طیف هایی از اصولگراها بازخوانی شهید بهشتی خطر تلقی می شود؟ به نظر می رسد مسئله این است که تکنولوژی شورا در برابر تکنولوژی حزب قرار دارد.
وی خاطرنشان کرد در سیاست کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، بند ج که خصوصی سازی است، می گوید کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه که ۲۵۰۰ نفر هستند، رای ایشان هیچ اهمیتی ندارد؛ اما سه نفر صاحب سرمایه که آن کارخانه را میخرند باید به جای همه اینها تصمیم بگیرند. این یک فهم است؛
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد در مقابل فهم بند ب، آنجا که آقا می فرماید که ۲۵ درصد حجم اقتصاد ایران باید توسط سه دهک پایین جامعه، به صورت تعاونی اداره شود. آن زمان دیگر هر دو هزار و ۵۰۰ نفر مهندس و کارمند و مدیر و کارگر هفت تپه با هم اراده میکنند که نیشکر هفت تپه چگونه اداره شود.
وی افزود اگر ما به دنبال مشارکت سیاسی و معنویت اخلاقی و عدالت اقتصادی هستیم، هر کدام از اینها، تکنولوژی های مناسب خود را میطلبد. جمهوری اسلامی از دهه ۹۰ به بعد بر سر دعوای تکنولوژی ایستاده است. من حزب و شورا را یک دعوای تکنولوژی میفهمم؛ تکواندو و پیلاتس را یک دعوای تکنولوژیک میفهمم.
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد من دعوای جهاد سازندگی و گسترش رشته های MBA در دانشگاههای ایران را دعوای تکنولوژیک میفهمم.
وی اضافه کرد من این گفته را تایید می کنم که ما در جمهوری اسلامی از دعوای کلامی و ایدئولوژیک رد شده ایم؛ هم از لحاظ تکامل جمهوری اسلامی رد شده ایم و هم به لحاظ فهم دشمن؛ یعنی اگر قرار است توحید با طاغوت در بیفتد، دعوای طاغوت دعوای تکنولوژی است.
حجت الاسلام خاکی خاطرنشان کرد به نظر من این حرف بسیار دقیقی است که حوزه علمیه باید مشخص کند که میخواهد کدام تکنولوژیهای دینی را از میراث اسلامی احیا کند و همچنین مشخص کند که کدام تکنولوژی های دینیِ اجتماعی را که تا الان در فضای ما نبوده اند، میخواهد خلق کند؛ کما اینکه علمای سلف ما هم دست به خلق فناوری های اجتماعی زدند که می توان مصادیقی از آن را برشمرد.
وی همچنین گفت: اینکه گفته شد تکنولوژی اجتماعی موطن تاریخی و موثر آن آزادسازی اراده نیست بلکه کنترل انسان است به یک بیان درست است.
خاکی بیان داشت موطن تاریخی فناوری های اجتماعی برای کنترل است چرا که در طرح جهان باستان که ضدِ انبیا بوده است میخواستند با محدودیت ماده، فاعل را کنترل کنند؛ آن رعیتی که سر زمین است چرا محدود است و حق ندارد در مورد زمینش و حتی در جایی در مورد ناموسش تصمیم بگیرد؟ چون اربابش او را قصرا محدود میکند؛ این فاعل، فاعل قصری است که با ماده قید خورده است. این نوع کنترل، کنترل آشکار و روان است.
وی خاطرنشان کرد بعد از فروید اتفاقی که میافتد این است که سنت روانکاوی باب میشود و میگوید چرا از بیرون او را کنترل میکنیم؟ از طریق دستکاری در مسائل روانی او و با کنترل روانی او کاری کن که او را محدود کرده باشی اما این محدودیت آشکار نباشد؛ در ادبیات فلسفی ای به این نوع فاعل فاعل بالعنایه می گوییم.
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد کسی از بیرون او را قید نزده است اما خودش در مواجهه با عالم، یک گزینه بیشتر انتخاب نمی کند چرا که در روان او دستکاری شده است.
وی افزود پس با نگاهی این فرمایش درست است که کنترل امر تازه ای نیست و هم این حرف درست است که کنترل درون امر تازهای است.
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد در سه گانه جسم، روان و عقل، جهان قدیم با کنترل جسم کار می کرد و انسان را فاعل بالقصر میکرد.
وی اضافه کرد طرح مدرن جامعه بازار سعی می کند با تکیه جدی بر علوم شناختی پس از روانکاوی و با کمک حوزه علوم رفتاری و علوم شناختی در روح افراد تأثیرگذاری داشته باشد.
حجت الاسلام خاکی خاطرنشان کرد در طرح انبیا که «یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ» است، هم قفل و زنجیر آشکار و هم قفل و زنجیر پنهان از گردن انسان ها باز می شود تا بتواند بشرِ عالم عقل شود و در عالم عقل است که اتحاد قلوب مومنین اتفاق می افتد و به تعبیر آیت الله شاه آبادی عرش قلوب مومنین شکل میگیرد حالا کرسی ولایت می تواند بر سر این عرش بنشیند.
وی همچنین گفت: اگر گفته شد که ما هنوز الهیات اجتماع نداریم و ذهن و روان و کنش مردم را موطن حصول علم نمی دانیم، درست نیست؛ چرا که رفتار مردم برای مثال در جهاد سازندگی قابلیت بازخوانی کلامی فقهی دارد. می توان از رفتار مردم در فلان جای جامعه اسلامی استخراج کرد؛ امضا به این معنا است؛ شارع هر رفتاری در هر جامعهای با هر طبیعتی را تایید نمی کند.
خاکی بیان داشت برای مثال شرع هرگز بیمه را امضا نمیکند، چون بیمه برای جامعه ای است که عشیره آن از هم گسسته شده است و فرد تنها است؛ حالا دچار خسارت شده است و برای جبران آن از بیمه استفاده میکند. شارع هیچ وقت اینگونه بیمه را امضا نکرده است، بلکه ضمان عاقله را امضا کرده است.
وی خاطرنشان کرد ما در رویکردهای جدیدمان به غلط فرض کرده ایم که مردم و جمع مومنین نمیتوانند بستر اصول و تجلی علم الهی باشند و نمی توانیم با خوانش آنها، اقتصاد اسلامی، روانشناسی اسلامی، جامعه شناسی و فقه اسلامی در بیاوریم.
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد این دعوای فقهی که ما به غلط فکر میکنیم بین گسترش دایره ولایت ولی الله و دایره اختیار مردم یک اثر تزاحمی است، مانند همان نظریه باطلی است که معتقد است که هرچه دولت کوچکتر شود اندازه بازار بخشخصوصی بزرگتر می شود.
وی افزود طرح ولایت هیچگاه دچار چنین دوگانه ای نبوده است؛ این دوگانه دولت و بازار مربوط به ما نیست و هیچگاه تصور نمیشود که گسترش اراده ولی الله همزمان شود با کاهش اراده مردم یا بلعکس؛ بین اراده جمهور مسلمین و دایره ولایت ولی تزاحمی وجود ندارد.
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد ما در جمهوری اسلامی و در فقه معاصرمان یک خطایی کرده ایم و آن هم این است که با محدود کردن دایره عمل مردم در عالم ماده -مثلا گرفتن ازدواج از آنها و تبدیل کردن جنسیت به یک تابو- آن ها را از طبیعت محروم کرده ایم.
وی اضافه کرد اسلام از جنسیت نمیترسد؛ چرا که در گذشته زمین کشاورزی را بین مردم تقسیم می کرد و افراد می توانستند در ۱۵ سالگی ازدواج کنند؛ چنین جنسیتی دیگر ترسناک نیست!
حجت الاسلام خاکی خاطرنشان کرد شما این بچه را از روستا و تعامل مستقیم با طبیعت جدا کرده و او را در یک شهر در یک مدرسه ای که حیاط آن حتی درخت هم ندارد محصور کردهاید. به واسطه سرمایهداری و مدرنیته این اتفاق افتاده و جمهوری اسلامی و فقه ما در مقابل این مسئله نایستاد و اجازه داد این اتفاق بیفتد!
وی همچنین گفت: بزرگترین تجربه از تجربیات اجتماعی که مردم میتوانستند داشته باشند حاکمیت به عنوان حاکمیت دین و تحت تاثیر رویکرد غربی از مردم گرفته است؛ مثلاً زورخانه را از مردم گرفته است و تصور میکنند با کنترل فدراسیونها میتواند کار را به پیش ببرد!
خاکی بیان داشت این مردم هستند که می دانند کدام ورزش را در کدام ساختار و چگونه الهی تولید کنند.
وی خاطرنشان کرد پس اولاً ما آدم ها را از تجربه ماده محروم کرده ایم؛ ازدواج و طبیعت و زندگی را از او گرفته ایم. مدرنیته با جامعه بازار که در روح انسان دخالت می کند فهمیده است که باید انسان را از عالم عقل فرود بیاورد و برای او رمان بنویسد تا دچار عالم وهم و خیال شود؛ در مقابل زیست حقیقی عرصه مجازی را برای او فراهم کرده است.
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد سایبر یک خلق لیبرال است که میخواهد من نتوانم در عرصه طبیعی زندگی کنم. انسان از عالم ماده و تجربیات سالم جسمی که می توان او را به سمت خدا ببرد محدود و محروم شده است. تجربه جنسی ندارد، تجربه طبیعت ندارد؛
وی افزود حالا می خواهد آن بهشت زمینی ناکام را در جایی تجربه کند و آنجا جایی نیست جز یک آپارتمان کوچک در طبقه سوم یک شهرک که در آن بنشیند و در عالم مجازی لذت آن را ببرد.
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد پس محدودیت ماده او را به سمت لذت مجازی سوق داده است. من معتقدم این کاری که حکومت کرد، تقصیر ماست. اگر ما عدالت ورزیده بودیم، در اقتصاد و سیاست و فرهنگ مردم می توانستند ماده را به گونه الهی تجربه کنند.
وی اضافه کرد نکته دوم این است که مدرنیته گفته است عقل را ول کن و به عالم خیال بیا؛ از دو طرف، هم از ماده و هم از عقل فشار داده شدهاند به سمت عالم وهم.
حجت الاسلام خاکی خاطرنشان کرد فناوری های اجتماعی مدرن الان دوست دارند من در وهم باشم و بستر آن ها عالم مجازی است. به همین خاطر است که من فکر می کنم که اولا پروژه عدالت خواهی، یعنی فناوری های اجتماعی، آن حیات طبیعی زندگی که از مردم سلب شده است و این استخلاف فی الارضی که از مردم گرفته شده است را به مردم برمیگرداند؛
ضدیت با فضای سایبر و نرفتن در بازی تکنولوژیهای مجازی
وی همچنین گفت: ثانیاً من تصور نمی کنم که بتوانیم در عرصه مجازی تکنولوژی های دینی ایجاد کنیم چرا که عرضه مجازی آمده است که بشر را از عرصه عقل به پایین بکشد.
خاکی بیان داشت دلیل جذابیت آن برای بشر امروزی این است که آن بشر الان عقده ای است، اگر بشر تجربه عقده مادی نداشته باشد دائماً میل به فضای مجازی ندارد. پایه گسترش عرصه مجازی در حال حاضر بر محرومیت آدم ها از عرصه زیستی طبیعی سوار شده است.
وی خاطرنشان کرد پس ما دو دشمن داشته ایم:
یک، اینکه حکومت حمله کرده و در جاهایی که مردم خودشان تکنولوژی دینی تولید میکرده اند را از آنها گرفته است. روحانیت را از رابطه خانوادگی و روانشناسی مردم جدا کرده است و یک سازمان نظام مشاوره و ثبت اسناد و املاک درست کرده است تا بدیل آن باشد.
دو، دشمن بیرونی غربی که تلاش میکند همین حرکت مجازی را تشدید کند و در عرصه هایی که می خواهیم تکنولوژی دینی خلق کنیم بدل میزند و یک فناوری اجتماعی لیبرال ایجاد می کند؛ در ورزش تربیت و جاهای دیگر.
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد این که یک مفهوم زاده شده است؛ یعنی در موطنی به وجود آمده است که مجموع حرکتهای موجودش چیزی را بیشتر اقتضا میکند. اگر مفهوم فناوری های اجتماعی در مورد دوره مدرن اکنون اینگونه زاده شده است، در منطق ربط به این معناست که بیشتر به سمت مدرنیته کشیده می شود.
وی افزود سوال این است که میدان بازی ما کدام است؟ اگر در این موطن شما گفتید جسم را از بشر گرفته، عقل هم که برایش بیهوده است؛ چون لنگ نان شبش است، عقل را بر نمی تابد. این دو تا از انسان گرفته شده است و حالا بگوییم بیایید در عرصه مجازی مثلاً تولید محتوا کنید؟ این کاملاً شکست خورده است!
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد در منطق ربط اگر من فهمیدم که فعلاً با این ترتیبی که گفته شد، اثر آبشاری، عرصه زیست سایبر را به نفع دشمن کرده است؛ میگویم من کاری که میکنم این است که عرصه جسم را آزادسازی میکنم، آن گاه عرصه عقل ممکن می شود. حالا اگر به فضای مجازی حمله کنم رقابتهای فضای مجازی دگرگون شده است و فضای مجازی میتواند به سمت مومنانه شیب بگیرد.
وی اضافه کرد منطق ربط به ما می گوید در کدام بستر تاریخی میدان بازی تو کجاست.
حجت الاسلام خاکی خاطرنشان کرد در مورد تقدم دولت سازی بر جامعه سازی باید بگویم که اگر دولتی طاغوت زدا باشد آن دولت مقدمه جامعه است. دولتی تقدم بر جامعه سازی دارد که در واقع دولت سازی آن همان جامعه سازی باشد.
وی همچنین گفت: امکان ظهور فناوری های اجتماعی دینی شیعی زمانی است که عدالت دین شیعی برقرار باشد.
خاکی بیان داشت تعبیر شهید صدر از دولت اسلامی مقدم بر جامعه اسلامی، دولتِ حارسِ امین است؛ پاسبان و نگهدار است؛ بیش از اینکه دولت تصدی باشد دولت نفی است. دولتی که اموال را از ۵۴ ابر سرمایه دار وابسته به دربار پهلوی می گیرد، اما بعد از آن در سیاست تقسیم اراضی بین مردم تقسیم می کند؛ نه اینکه در بنیاد مستضعفان و ستاد اجرایی انبار می کند.
وی خاطرنشان کرد اگر این کار را نکنی یک دولت استیلا درست می کنی آنچنانکه پهلوی کرد؛ چرا سپاه دانش و سپاه بهداشت و آبادانی او موجب احیای فناوریهای اجتماعی نشد؟ چون پهلوی میخواست تسلط پیدا کند.
حجت الاسلام خاکی تصریح کرد انقلاب اسلامی در آن جایی موفق عمل کرد که وقتی خواست سوادآموزی کند به روستاها سرباز نفرستاد بلکه مردم، خودشان متن آن بودند.
وی افزود در جمهوری اسلامی خط بسیج و سپاه در برابر ژاندارمری و ارتش را تجربه موفق کردیم؛ اما آن را رها کردیم. خط جهاد سازندگی و نهضت سوادآموزی در مقابل سپاه دانش و سپاه آبادانی پهلوی را تجربه کردیم؛ اما رها کردیم.
عضو انجمن علمی اقتصاد حوزه علمیه اذعان کرد یک نمونه موفقی که داریم هیئت است که برای شما هم کلوپ شده است و هم فستیوال. راهپیمایی اربعین و هیئت نمونه های خوبی در انقلاب ماست.
وی اضافه کرد پس دولت اسلامی زمینه ساز جامعه اسلامی آن دولتی است که حارس امین است نه نگهدارنده؛ آمده است که پخش کند و جنس تکنولوژی های آن هم تکنولوژی های واگذار کننده و زمینه ساز بروز اراده است؛ تجربه های موفق آن در انقلاب اسلامی موجود است و الان زنده داریم و در ادامه قابل بازتولید است.
حجت الاسلام والمسلمین مهدی زاده، سومین مهمان مدعو نشست نهم مناسبات حوزه و جامعه گفت: تکنولوژی به معنای واسطه سوژه برای ابژه کردن ابژه است، یعنی تکنولوژی ابزار سوژه شدن است.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی اذعان کرد وی افزود نگاه ساختاری به عالم یک نگاه قدیمی است، ساختار ها آداب و رسوم و فرهنگ مجسم هستند. تکنولوژی ها همه ساختار هستند. حتی اگر زبان و هنر را تکنولوژی بگیریم، درست است از این حیث که ابزار سوژگی شماست؛ اگر به آن ساختار هم بگوییم، درست است چون فرهنگ مجسم هستند.
وی اضافه کرد وقتی حرف از تکنولوژی به پیش می آید مسئله این است که من احساس میکنم میخواهم سوژگی خود را نشان دهم حتماً باید سوژگی خود را بروز دهم.
حجت الاسلام مهدی زاده خاطرنشان کرد سوال این است که فناوری های اجتماعی از کجا پدید آمدند؟ فناوری های اجتماعی مربوط به دنیای پسا فروید هستند. اتفاقی که در زمان فروید افتاده است این است که تا قبل از فروید آرمان انسانی و تصویر انسانیِ انسان بودن از خودش این است که من سوژه هستم و دنیا همه ابژه است.
وی همچنین گفت: ولی از بعد از فروید این مسئله پیش آمد که خودآگاه، سوژگی من است ولی این یک دهم کوه یخ است و نه دهم کوه یخ در وجود ناخودآگاه من است و ناخودآگاه ابژه است و بعد از این هم آن وجه خودآگاه مرا را تحت تاثیر قرار می دهد.
مهدی زاده بیان داشت بعد از این ماجرا خود فروید و جریان مفصلی به این سمت رفتند که حرف از این بزنند که ما باید بشر را نجات دهیم و میخواهیم با روانکاوی گره ها را باز کنیم.
وی خاطرنشان کرد ماجرای دوم می گوید ابژگی مهم است؛ من وجه ابژگی را پیدا کردم. مسئله فناوری اجتماعی را اینها شروع کردند و مسئله شان هم این بود که ما بتوانیم انسان را کنترل کنیم.
حجت الاسلام مهدی زاده تصریح کرد پس ما داریم حرف از این می زنیم که مسئله فناوری های اجتماعی بر این است که توسعه ارادی ایجاد کنیم در حالی که خط غالب فناوری اجتماعی خطی است که برعکس میخواهد انسان را تحت کنترل قرار دهد!
وی افزود خط دانشی که در ایران وحشتناک برای آن هزینه میشود خط دانش علوم شناختی است که از همین کشف فرویدی شروع شده است.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی اذعان کرد کشف فرویدی میگوید روی ابژگی کار کن، دانشگاه های ژنتیک، کامپیوتر، هوش مصنوعی و روانشناسی و جریان علوم اعصاب این ها آمدند و گفتند ما انسان را کنترل میکنیم. الان ایران دارد تکنولوژی های اجتماعی را به مثابه ابزار توسعه اراده تقویت می کند یا برعکس؛ فناوریهایی که می خواهد انسان ها را کنترل کند تقویت می کند؟
وی اضافه کرد در حال حاضر شما هر پروژه ای داشته باشید که به شکلی بتوانید آن را به علوم شناختی نسبت دهید، می توانید برای آن بودجه بگیرید؛ چون علوم شناختی دارند به عنوان علم آینده در ایران معرفی می شوند؛ در حالی که خط مقابل آن اصلاً در ایران کار نمیشود. چپ و راست هم بر سر این مسئله شریک هستند.
حجت الاسلام مهدی زاده خاطرنشان کرد مسئله دیگر مسئله تکنولوژی های مستقیم و غیرمستقیم است. در قرن ۱۸ تا ۲۰ که آغاز مسئله دموکراسی و اراده انسانی و توسعه اختیار در دنیای مدرن است ، ایده اصلی این است که تنظیم اجتماعی که مسئله اساسی است با مشارکت مستقیم شدنی نیست؛ حتماً باید مشارکت غیرمستقیم باشد؛ لذا دموکراسی غیرمستقیم است.
وی همچنین گفت: نسلی که انقلاب اسلامی محصول کار آنهاست، کسانی هستند که پایان جنگ جهانی دوم و فرصت گشایش و آزادی بعد از جنگ را تجربه کردهاند؛
مهدی زاده بیان داشت در این دوره تمام تصور این ها، همین تکنولوژی دموکراسی است و تکنولوژی دموکراسی اولا گره خوردگی دارد به یک مشارکت غیر مستقیم و ثانیا مشارکت غیر مستقیم می گوید یک شبکه نیروی انسانی درست کن که کار آن رگولاتوری جامعه است و این رگولاتوری را نه از طریق بازار بلکه از طریق قانون اعمال کن.
وی خاطرنشان کرد در این صورت طبیعت جامعه شما باید بازار می شد؛ وقتی در یک جاهایی بازار محقق نمی شد، به کمک دست قانون مدیریت میکردند که جامعه از هم نپاشد.
این افراد به خاطر خوانش ناقص از مدرنیته، مزیت مدرنیته را در قانون دیدند؛ لذا تمام گفتگوی این نسل در آغاز انقلاب، قانون است.
پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی گفت: مشارکت غیر مستقیم اصلیترین تصور نسل قبل ما از مشارکت است؛ اما ورود به دنیای فضای مجازی و ابزار مشارکت اجتماعی به علاوه کنترل اجتماعی کار را به جایی رسانده است که عده ای میگویند من برای چه در انتخابات شرکت کنم وقتی یک میلیون دنبال کننده در فضای مجازی داشته باشم در طول سال هم می توانم به روی رئیس جمهور و مسئولین اثر بگذارم پس چه کاری است که فقط در انتخاب او اثر بگذارم؟
حجت الاسلام مهدی زاده تصریح کرد پس نوع مشارکت، اثر گذاری و رگولاتوری اجتماعی کاملاً دارد عوض می شود. باید مراقب تکنولوژیهای کنترل باشیم به نحوی که میخواهد اراده را محدود کند.
وی افزود مشارکتهای غیرمستقیم و مستقیم با هم تفاوت اساسی دارند. مشارکت های مستقیم دارند زیاد می شوند و تکنولوژی های آن هم در حال افزایش است. البته همزمان ابزارهای کنترلی هم به شدت در حال افزایش هستند.
جهان قرن بیستم جهان دوفضایی است؛ فضای کالبدی و فضای مجازی
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی اذعان کرد جهان قرن بیستم جهان دوفضایی است. ما، هم در فضای کالبدی زندگی می کنیم هم در فضای مجازی؛ حواسمان باشد که داریم از دو فضا که پر از تکنولوژی هستند استفاده می کنیم. به نظر من مدرنیته بسیاری از وعده هایش مانند بهشت کردن زمین را نتوانست در فضای کالبدی محقق کند و الان دارد سعی می کند در فضای مجازی آن را محقق کند.
وی اضافه کرد در لحظاتی از تاریخ، مفاهیم و اصطلاحاتی شکل می گیرد؛ برخی از مفاهیم این قابلیت را دارند که که منبع شان آنقدر گشوده است که میتوان کل تاریخ را با آن مطالعه کرد، در مورد این مسئله حرفی نداریم.
حجت الاسلام مهدی زاده خاطرنشان کرد مسئله فناوری اجتماعی بعد از اینکه انسان، حس سوژگی به او دست داد، به هرچه نگاه کرد وجه تکنولوژیک برایش اهمیت پیدا کرد. در امور انسانی کی برای او نگاه فناورانه اهمیت پیدا کرد؟ وقتی که احساس کرد انسان هم وجه ابژگی دارد. از این جهت ساختارها حتماً فناوری محور هستند و همه فناوری ها هم ساختار مند هستند.
وی همچنین گفت: این نوع نگاه که آقای محمدی مطرح کردند که در پایان نامه نویسی هم رایج است، این است که مفهومی را از الان می گیرند؛ باید توجه کنیم که این مفهوم الان مهم شده است! این را باید لحاظ کرد که علت اینکه الان مهم شده است چیست؟
مهدی زاده بیان داشت برای مثال چرا ارسطو و افلاطون در مورد فناوریهای اجتماعی صحبت نکرده اند؟ پس مشخص میشود که یک وجهی وجود دارد که الان مهم است و در گذشته ضرورتی نداشته است.
وی خاطرنشان کرد من یک تصویر سه گانه از حیات اجتماعی بشر دارم؛ ما یک دوران باستان داریم که تا دویست سال پیش ادامه داشته است. یک دوران مدرن وجود دارد که پس از آن و به مدت ۲۰۰ سال در دنیا مطرح است و یک طرح انبیا داریم که هر از گاهی در یک بازه های کوچکی تحقق اجتماعی پیدا کرده است و سپس با آن درگیر شدهاند و آن را کنار زده اند.
پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی گفت: در دنیای باستان قرار است یک طبقه بهره ببرند و آنهم طبقه اشراف و ارباب است و بقیه برده آنها هستند. من اسم این دوره از دوران باستان را استیلا می گذارم و معتقدم که استیلای مقدس را اهل سنت در جریان خلافت برگرداندند.
حجت الاسلام مهدی زاده تصریح کرد متاسفانه ما در فقه مان، مفهوم حکم را از اهل سنت گرفتهایم. ما وقتی روایات را نگاه می کنیم، احساس می کنیم که موضوع شریعت امر الهی است نه حکم الهی؛ در حالی که مفهوم امر گم شده است؛ مفهوم امر یک مأموریت ایجابی دارد و حضورش فرد را می برد نه اینکه فرد را تنبیه میکند که بایستد و به جهنم نرود؛
وی افزود اما حکم از لحاظ لغتی برای لگام اسب و شتر از آن استفاده می شده است؛ برای حکم بازه ای قائل میشویم که یک سر آن وجوبی است که باید انجام شود و سر دیگر آن نهیی است که نباید انجام داد و بین این دو حد را رها کرده ایم.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی اذعان کرد این دو تبدیل به اصل شده است که در این هنگام به راحتی مفهوم قانون مدرنیته را با حکم یکی مییابیم؛ چون قانون مدرن وجه سلبی مدرنیته را نشان می دهد؛ آنجا که مدرنیته نمیتواند روح و روان خود را ایجاد کند با سلب و حد زدن از رفتن افراد به جاهای خطرناک جلوگیری می کند که آن هم معمولاً از طریق قراردادهای اجتماعی است.
وی اضافه کرد وقتی ما شریعت را به محدوده حد می آوریم می بینیم که هیچ قانون و قاعده فقهی نداریم که از امام حسین و عاشورا استفاده شده باشد؛ چون در عاشورا هیچ حدی زده نشده است! لذا عاشورا بیرون از فقه ما می افتد. نمی توانیم ارزش تجربه کردن انسانها را به عنوان یک امر شرعی بفهمیم؛ انسان وقتی تجربه می کند بزرگ می شود.
حجت الاسلام مهدی زاده خاطرنشان کرد اصول فقه را که نگاه کنیم همه اش ماده و هیئت امر، ماده و هیئت نهی، لوازم عقلی، لوازم قیاسی، مستقلات و غیر مستقلات آن است؛ یعنی اصول فقه ما هم در همین پارادایم است و این پارادایم، پارادایم استیلا است نه ولاء. استیلاء معکوس ولاء و محصول اهل سنت است که لازم است ما از این پارادایم نجات پیدا کنیم.
وی همچنین گفت: انبیا یک محتوای خاص دارند که به آن دعوت کردهاند و این محتوا واضح است و نوع خاصی از روابط را پیشنهاد می کند.
مهدی زاده بیان داشت در اصول کافی در باب ایمان و کفر که بررسی کنید از باب ۷۲ به بعد، ۲۰ باب وجود دارد در مورد المومن اخ المومن؛ این پارادایم فقی ما است که نمیتواند از این ها امر و وجوب را بفهمد!
وی خاطرنشان کرد ما یک روایت واضح داریم که نمیتوانیم از آن استفاده کنیم و آن هم این است که «کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم»!
پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی گفت: آن وقت ما طلبه ها چسبیده ایم به گفتمان! در حالیکه گفتمانها مأموریتی بنیادین و پیشینی دارند؛ ماموریت اجتماعی، مقبولیت ساختاری؛ آنگاه ساختارها بیش از آنکه حد بزنند، می سازند.
حجت الاسلام مهدی زاده تصریح کرد دست نامرئی هر جامعه ای ساختار ها هستند.
وی افزود محتوای طرح دعوت انبیا بی دلیل به محاق رفته است. شما در جامعه کنونی «دختر نباید بی حجاب باشد» را می فهمید؛ اما نمی فهمید که ساختار ها هستند که حیا و حجاب را به شدت ناکارآمد کرده اند!
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی اذعان کرد وقتی جامعه بازار است دختر باید خودش راه را پیدا کند و برای اینکه راه پیدا کند باید عرضه کند تا بتواند از یک پسری با کیفیت استاندارد تقاضا کند. بعد شما وقتی به دختر می گویید آنچه را داری عرضه نکن، می پرسد که چطور باید تقاضا کنم؟
وی اضافه کرد در جامعه بازار، حیا و عفت غیر بهینه است، این ساختار سیلاب بی حیایی می آورد و ما با ابزار حداقلی میخواهیم آن بیحیایی را جمع کنیم!
حجت الاسلام مهدی زاده خاطرنشان کرد مفهوم ولا میخواهد دست انسان را بگیرد؛ کار انبیا این است که «وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»؛ امام حسین وقتی میخواهد دست مرا بگیرد می گوید چادر به سر کن و محاسن بلند بگذار یا طوری برخورد می کند تا به جایی می رسد که تعبیر می کند که بذل مهجتهم فیک!
وی همچنین گفت: آیا در پیاده روی اربعین اخلاق جنسی انسان ها از بین می رود؟ پس چرا بروزات جنسی به عنوان یکی از بروزات پیاده روی اربعین شمرده نمی شود؟ چون یک بروز دیگری در رابطه با امام حسین آنقدر جذاب میشود که آدم ها می گویند بگذار یک هفته آن را تجربه کنیم. میدان های جدید باز می شود. اگر رویکرد ما امر شود از مبانی کلامی تا شریعت را میتوانیم بازنگری کنیم.
مهدی زاده بیان داشت ارتباط این مسئله با فناوری های اجتماعی این است که در این صورت مفهوم آزادی در امر اصل می شود، مفهوم آگاهی در آن اصل می شود؛ به نظر من اگر رویکرد به امر در محتوای طرح انبیا از لحاظ ساختاری و از لحاظ روشی لحاظ شود، مفهوم ایثار و محبت و اخوت در آن اصل می شود. یعنی بسیاری از ابواب روایت عمیقا فانتزی هستند اما وقتی طرح ذهنیمان را عوض کنیم عمیقا جدی می شوند.
وی خاطرنشان کرد ما در حال حاضر نسبت به آن سه گانه استیلا و بازار در یک حالت امتزاج قرار داریم.
پژوهشگر فرهنگستان علوم اسلامی گفت: من این وضعیت را به بیماری دوقطبی تشبیه می کنم به اینکه شما تحت نیروی انبیا هستید و پیاده روی اربعین و عاشورا و محرم شما را به سمت خود می کشد؛ از طرفی وقتی که وارد بازار می شوید حاضر نمی شوید حتی یک دقیقه به صورت مجانی به کسی خدمات دهی کنید و از سوی دیگر وقتی به جمع خانواده برمیگردید رفتار سنتی قدیمی و باستانی را انجام می دهید. مشکل و مسأله ما این بیماری دوقطبی است.
حجت الاسلام مهدی زاده تصریح کرد یکی از ایرادهای کلیپ دهه هشتادی ها این است که امام حسین در آن با اصطلاحاتی مبهم و مخدر گونه توصیف می شود که به جمود منجر می شود و جذابیت آن نیز صرفاً به همین مخدر بود آن است وگرنه از معانی تهی است.
وی افزود در ادبیات امام نگاه کنید، از یک سری چیزهایی دفاع میکند و وقتی حرف میزند در آن معانی نشسته است. در یک دوره میفرماید مستضعف و مستکبر و یک زمانی میگوید اسلام آمریکایی؛ معلوم است که امام به درستی میفهمد که دارد از چه چیزی دفاع می کند و چیزی در اسلام چشم او را گرفته است.
عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی اذعان کرد وقتی ایده وجود داشته باشد، در زندگی روحانیت و زندگی ایرانی بگردیم، پر است از آن نقاطی که احساس میکنید که دین به درد مردم خورده است و از جنس آنهاست و ما باید این ها را کشف و ضبط کنیم و در نظام خورده رفتارها و خورده تکنولوژیهای خودمان بیاوریمش.
وی اضافه کرد آنجا که گفته شد دولت مردمی باید از حقوق مردم صیانت کند؛ اگر منظور از حقوق در اینجا حقوق مصرفی است، قبول ندارم. حق من در مشارکت یعنی مشارکت در بهینهی شرایط نه مشارکت در مصرف؛ اگر این را به من بدهد میشود دولت مردم؛ یعنی دولتی باید شکل بگیرد که متوجه میشود مسئله اش رشد مردم است، نه فرم دادن به ظاهر شهر ها و یک نظم بی دلیل و بی محتوا.
حجت الاسلام مهدی زاده خاطرنشان کرد آنچه باعث می شود جمهوری اسلامی به این سمت رشد مردم نرود این است که به شدت دارد از نظریه جامعه-بازار استفاده می کند. چون در این قالب فقط می تواند به انسانِ کنترل شده مشارکت دهد.
مطالب مرتبط: