“مسجد هراسی” و “توبیخ نذریدادن” با طعم حمایت از مستأجر!
امروز ارتباط با جوانان کم رنگ شده است/ نسلی که وارد حوزه می شود، باید مشاوره های لازم به آن ها داده شود!
بازگشت نیمبند تبریزیان
میرزای نائینی و تأسیس عقلانیت دینی در حکمرانی
بازگشت نائینی به متن ولایت؛ از مشروطه تا تمدن اسلامی
نائینی و حکومت مردمی
نشست علمی پیرامون اندیشه سیاسی میرزای نائینی
قدردانی از خدمات تاریخی و اثرگذار تیپ امام جعفر صادق علیهالسلام/ تأکید بر همکاری و تدوین برنامه مشترک
فقه الجهاد/ امنیت و آسایش در پرتو مبارزه و اِعمال قدرت
رسالت حوزه علمیه، تمدنسازی یا مجتهدپروری
نگاهی به نظام آموزشی و منابع درسی حوزه علمیه نجف
نظام آموزشی و منابع درسی حوزه علمیه نجف
تبیین تفاوتهای میان استنباط فقهی رایج و استنباط معارف تبلیغی
وقتی تبلیغ دین، اولویت اول یک روحانی می شود!
او ادعا می کند ۲۲ هزار سرطانی را درمان کرده است(!) و در واقع با چنین ادعاهایی در حال وارد کردن ضرباتی سخت به تصویر عمومی از روحانیت است، او به راحتی می تواند تصویر ضدعلم، ضداجتماعی و سبک زندگی دور از عقلانیت را به عنوان یک روحانی نمایندگی کند!
خانوادهها گاه در انتقال درست ارزشها کوتاهی کردهاند، نظام آموزشی نتوانسته خود را با نیازهای جدید تطبیق دهد و بخشی از روحانیت نیز از درک تحولات اجتماعی بازمانده است.
مردم بیش از آنکه در مواجهه و زیست با روحانیت، آنان را بشناسند، از طریق رسانه و نقلقولها میشناسند و این فاصله باعث شده است که دیگران بهتر بتوانند تصویر خود را از روحانیت که واقعی نیست، به ذهن بهویژه جوانان منتقل کنند و این به نحو تصاعدی باعث شود که اقبال و انگیزه برای مراجعه به روحانیت کمتر شود.
این رویه از جانب مرکز خدمات مسبوق به سابقه نیز می باشد به طوری که به یاد نداریم روابط عمومی این مرکز یک بار در مقابل نقدها خودش را در معرض پاسخگویی قرار داده و به نقدها پاسخ بدهد؛ در واقع هر آنچه بوده از باب اطلاع رسانی یکطرفه یا نشست هایی بی چالش بوده است نه پاسخگوییی به انتقادات!
این بیانیه که محتوای آن بی شباهت به نامه جام زهر برخی از نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری نبود و در استمرار فشارهای خارجی نوشته شده، مطالبی تکراری بود که با توجه به تجربه های شکست خورده سال های اخیر، تعجب خوانندگان را از نویسندگان آن صدچندان می کند چون حداقل همگان دیدند که رژیم غاصب صهیونیستی و ارباب آمریکایی او، نه زبان مذاکره می فهمد و نه با گفتمان تنش زدایی دست از خباثت خود بر می دارد بلکه در میانه مذاکره حمله نظامی می کند و بر خلاف همه قوانین بین المللی تأسیسات هسته ای را هدف قرار می دهد.
وجود استقبال فراوان طلاب از کلاسهای ایشان و اثبات سطح علمی بالا، تلاش برای اخذ مجوز رسمی با مخالفتهای غیرمستند و فشارهای غیردانشی مواجه شده است. در حالی که دروس کممخاطبتر و با سطح پایینتر بهراحتی رسمی میشوند، درس پرمحتوای ایشان بدون دلیل علمی معتبر، از رسمیت محروم مانده است.
در این اوضاع هولناک اگر انبیای الهی همچون حضرت موسی(ع)، حضرت عیسی(ع) و حضرت محمد(ص) حضور داشتند آیا مشاهده این همه رنج و مصیبت را تحمل می کردند؟ یا صرفا نظاره گر این نوع رویداد های خشن و غیر انسانی بودند و هیچ گونه واکنشی از خود نشان نمی دادند؟
نکته مهم و نگرانکننده این است که برخی میخواهند با همین وضعیت موجود حوزه، تبلیغ را به اولویت اول حوزه تبدیل کنند؛ در حالیکه این نگاه از اساس اشتباه است!
اگر حوزه علمیه نتواند کارکرد تصویرسازی از دین را بهدرستی ایفا کند، برای او رقیب بیرونی ایجاد میشود. به باور من، بازسازی دینی در جامعه شروع شده، اما نه توسط روحانیت!
با رشد دولت مدرن، بسیاری از کارکردهای سابق از دست رفت. طبیعتاً هنگامی که جامعه به این نهاد احساس نیاز نکند، منزوی شدن برای او امری طبیعی بهحساب میآید.
ذهنیت اولیه کسانی که وارد حوزه میشوند، یک ذهنیت تبلیغی است. اما هنگامی که افراد وارد میشوند، در مییابند که مسیرشان ساده نیست. در طلبگی نیز باید از خیلی چیزها بگذرید. یک سری اتفاقات در جوانی هست که وقتی طلبه میشوید، از آنها میگذرید. این گذشت به طور غیرارادی رخ میدهد.
کافیست طی یک رصد یک هفته ای مجموعه ای از قوانین و آیین نامه های دست و پاگیر شناسایی و ابطال یا اصلاح شوند تا حس وجود یک اراده قوی برای اصلاح معایب سیستمی حوزه جان بگیرد...
این حادثه، داستانی از فداکاری، ایمان و تعهد است؛ داستانی که نشان میدهد در گوشهای از ایران، مردانی مانند منصوری و صویطی با دستان خالی اما قلبهایی پر از عشق به مردم، آمادهاند همه چیز خود را فدا کنند.