به گزارش صدای حوزه، سعید معیدفر در گفتگو با بخش اجتماعی، جامعه انسان ها را به دو بخش حیوانی و متعالی تقسیم کرد و اظهار داشت: بخش مادی و حیوانی عمدتا نیازهای مادی و معیشتی را دربردارد که قدرت در آن معنای عمیقی دارد همانند آنچه در قانون جنگل دیده می شود به این معنا که کسانی که قدرت و توانایی بیشتر دارند می توانند دیگران را به استخدام درآورند و سروری و سلطه داشته باشند.
این جامعه شناس افزود: بخش متعالی جامعه انسان، شامل ارزش ها، باورها، قوانین، سنت ها و پیوندهای اجتماعی است که از اهمیت و اعتبار بالایی برخوردار است چرا که مبنای روابط اجتماعی و ارتباط میان انسان ها همین ارزش ها، باورها، هنجارها، قوانین و سنت ها و عرف است.
حفظ ارزش های اجتماعی و اخلاقی مقوم جامعه است
جامعه شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این پرسش که پایدار ماندن یا نماندن جامعه بر چه موضوعاتی استوار است، گفت: از بعد جامعه شناختی، ارزش های اجتماعی، باورها و اعتقادات عمیقی که انسان ها در زندگی اجتماعی دارند و با اعتنا به آن تلاش می کنند یک زیست مناسب و رو به رشدی داشته باشند، مقوم جامعه است.
وی اظهار داشت: در این جامعه، افراد در کنار هم زندگی می کنند، با همدیگر مناسبات دارند و کم کم شرایطی را ایجاد می کنند که علاوه بر رفع نیازها و حوائج، نه تنها به سمت نیازهای متعالی کشیده شوند بلکه جامعه هم به سمت توسعه، شکوفایی، خلاقیت و گسترش معرفت و دانش برود.
وی افزود: از نگاه جامعه شناختی، هنجارها، سنت ها، عرف ها و بعبارتی آن چه ملات پیوندهای اجتماعی و مناسبات اجتماعی را می سازد هم مقوم جامعه خواهند بود. به این معنا که هر چه زمینه پیوند میان افراد در گروه ها، اجتماعات و انجمن ها بیشتر شود به همان میزان هم وفاداری و حفظ اجتماع تقویت می شود که منجر به بازگشت انسان ها به آن جهات ارزشمند و مثبت انسانی خود می شود.
معیدفر اظهار داشت: نیازهای اقتصادی و معیشتی هم بسیار مهم است تا آنجا که مرتفع شدن یا نشدن آن می تواند نجات دهنده، استحکام بخش و استمراردهنده جامعه یا مخرب آن باشد.
قدرت، تیغ دو لبه است
عضو هیات علمی دانشگاه تهران، با استناد به سخنان دارن دورف متفکر و جامعه شناس که معتقد است نه تنها همبستگی و پیوند باعث بقا و قوام جامعه می شود بلکه قدرت هم نقش مهمی دارد، خاطرنشان کرد: در هر جامعه سلسله مراتب اجتماعی وجود دارد که بر اساس آن عده ای در مراتب بالاتر قرار دارند به همین دلیل می توانند در شئون اجتماعی اقتدار خود را اعمال و دیگران را به تبعیت وادار و سلطه ای نرم یا سخت اعمال کنند.
وی با اشاره به اینکه متاسفانه بسیاری تصور می کنند اگر قدرت به دست بیاورند می توانند همه چیز را درست کنند تا آنجا که تمام لوازم و اجزای دیگر حیات اجتماعی در جامعه را به حداقل رسانده یا از بین می برند، خاطرنشان کرد: امروز اسب سرکش قدرت رها شده و به تمام عرصه های زندگی ما نفوذ پیدا کرده و همه جا ارزش ها و هنجارها و چیزهایی که فرهنگ، شخصیت، منش، دانش، علم و همه چیز دیگری را که جز موثرترین سرمایه های اجتماعی است را نابود می کند؛ چیزی که جامعه را به مرز انحطاط کشانده است.
معیدفر، شاهد مدعا را یکه تازی، افشاگری یا زیرآب زنی افراد صاحب قدرت علیه دیگری در فضای مجازی عنوان کرد و اظهار داشت: این افراد از این موضوع که چنین اعمالی، جامعه را دچار انشقاق و بحران می کند غافل هستند. ضمن اینکه جنبه های ضداخلاقی و انسانی هم تقویت می شود و اصل بقای اصلح رواج می یابد.
وی ادامه داد: نتیجه این می شود که ارزش ها و پیوندهای اجتماعی قوی دستخوش تغییر شده و به بیان جامعه شناسان، فروپاشی اجتماعی روی می دهد. چرا که این بداخلاقی هایی که در عرصه های مجازی و گاه واقعی یکه تازی می کنند به درون خانواده ها کشیده می شود و منازعاتی را در درون خانواده ها هم به وجود می آورد و شرم و چیزهایی که می تواند بنیان مستحکمی برای خانواده ایجاد کند را هم فاسد و به زوال می کشاند.
به گفته این جامعه شناس و فعال اجتماعی، این افشاگری ها و مچ گیری ها مجال شکل گیری پیوندها و استحکام روابط اجتماعی، استمرار ارزش ها و بقای روابط اجتماعی را در میان گروه های اجتماعی مختلف از بین می برد. حال آنکه پیش از این و در اعصار گذشته، پیوندی های بزرگی و روابط جدی میان اقوام برقرار بود و اخلاقیات، سنت ها، باورهای دینی و اجتماعی همه میراث بزرگی بودند که متاسفانه با یکه تازی قدرت و سلطه گری از بین رفته اند.