به گزارش صدای حوزه، در پس انتشار مطلبی در نقد اظهارات حجت الاسلام لطفی پور در کانال ایتای پایگاه خبری صدای حوزه با عنوان “اشتباه راهبردی: قراردادن رأی دهندگان ایرانی مقابل سنت های الهی!” که اینجا می توانید ملاحظه کنید، آقای سید شهاب الدین دعایی نقدی درباره مطلب مذکور نگاشته اند که ابتدا متن مطلب و سپس نقدش را از نظر می گذرانیم.
خطیب بزرگواری به مناسبت، از انتخابات ریاستجمهوری اخیر و رفتارهای نابهنجار دولت حاضر سخن گفته و سنن دردناک الهی را نسبت به کسانی که بدون تحقیق روشمند و حجت شرعی، با رأی خود به خروجیهای ناصواب در عموم انتخابها و انتخاباتها، خصوصاً انتخابات اخیر کمک کرده و میکنند گوشزد نموده است؛ سخنی دقیق، با چاشنی خطابه و مبالغه.
یک رسانه حوزوی نیز در واکنش به این مطالب، از خطای راهبردی خطیب مذکور سخن گفته و آن را از جهات گوناگونی مورد نقد قرار داده است؛ متنی کوتاه، ولی پر از اشتباه.
چند نکته به اختصار عریضه میگردد.
بار دیگر «تیتر» را با دقت بخوانید: «اشتباه راهبردی: قراردادن رأیدهندگان ایرانی مقابل سنتهای الهی».
مقصود چیست؟ آیا هیچگاه امکان ندارد رأیدهندگان ایرانی یا حتی عموم ملت ایران در مقابل سنت الهی قرار بگیرند؟ اینکه مسلماً صحیح نیست؛ زیرا ملت ایران با وجود تمام امتیازات هویتی و تاریخی خود، ممکنالخطا بوده و عصمت ندارد.
ممکن است مقصود این باشد که گرچه ایرانیانی که در انتخابات شرکت کرده و به فرد خاصی رأی دادهاند، ممکن است در مقابل سنتهای الهی قرار گرفته و دچار خسارت و رنج شوند؛ اما نباید وضعیت تقابل این دسته از رأیدهندگان ایرانی با سنت الهی را به روی آنان آورد و آن را علنی کرد.
این مطلب نیز صحیح نیست؛ چرا که بدون تشخیص، پذیرش و تذکر خطاهای گذشته، امکان اصلاح، ارتقاء و رشد در آینده وجود ندارد. هیچگاه نمیتوان به نخبگان جامعه دیکته کرد که: مردم را به خاطر انتخاب بنیصدر (بلانسبت)، مؤاخذه نکنید و با آنها بابت اشتباهاشان سخن نگفته و به آنها با صراحت نگویید که اینگونه انتخابکردنها چوب دارد!!
اگر قرار بود صحبت از «چوبداشتنها» و «سیلیخوردنها» ممنوع باشد، قرآن کریم که مسلمین، مکلّف به تلاوت روزانه و انس با آن هستند، چپ و راست از عذابهای سخت، سنتهای کمرشکن و تقدیرات جامعهبرانداز و تمدنسوز سخن نگفته و از روی اوج رحمت و عطوفت، با پتک هشدار، انذار و ارعاب بر جان مؤمنین نمیکوفت!
نکته دوم
اینکه هر فرد مکلفی نسبت به انتخابهای سرنوشتسازی که میکند مسئول است جای شک و تردید ندارد. اگر کسی بدون داشتن عذر و حجت شرعی در پیشگاه خداوند متعال، به کاندیدایی رأی دهد و کاندیدای مذکور بعد از انتخاب، تصمیمات نادرست و غیرمشروعی بگیرد، یقیناً و حتماً شخص رأیدهنده در خطاها و معاصی وی سهیم و شریک است. (طرفه آنکه اخیراً بزرگواری به استناد فرمایش رهبری که از قضا مشتمل بر همین قید است، دقیقاً سخن را به شکل معکوس تقریر نموده و اسباب تعجب را برای همگان فراهم آورده است!)
سخن اینجاست که این مطلب حق را نباید فقط در روزهای قبل از انتخابات فریاد زده و بلافاصله بعد از اتمام انتخابات، آن را به باد فراموشی سپرد. نباید در اثر رودربایستی یا ملاحظهکاری و به اسم احترام به «انتخاب مردم»، از پشتصحنه حوادث سخن نگفته و رسالت خود از حیث تذکر ایمانی را کنار گذاشت؛ بلکه باید مجدداً و مکرراً، این مطلب حق که محصّل مسلّم حجم وسیعی از ادله شرعی است را بیان نموده تا گفتمان دینی مطلوب در این زمینه فراگیر شده و خصوصاً در انتخاباتهای آینده، شاهد تکرار برخی حوادث تلخ گذشته نباشیم.
نکته سوم
گفته شده که «فرامتن چنین اظهاراتی در وضعیت فعلی، چیزی جز مؤاخذه مردم بابت پیروزی دکتر پزشکیان و شکست دکتر جلیلی نیست و بوی انفعال میدهد»
آیا یک مبلغ و مصلح اجتماعی، خصوصاً وقتی از پایگاه قویم حوزوی سخن میگوید، باید در مواجهه با یک رفتار اجتماعی خطا، «نقد»، «تذکر» و «اصلاح» را کنار گذاشته و از ترس اینکه رفتار او را «مواخذه مردم» نامیده یا از آن «بوی انفعال» استشمام کنند، چیزی نگوید؟! آیا همینقدر که برچسب «مؤاخذه مردم» بر یک سخن مصلحانه و حرف حساب انتقادی بزنیم کار تمام میشود؟
آنچه بوی انفعال میدهد، ادبیات تعلیقه فوق است که میخواهد خدایناکرده هیچگاه به قبای برخی از «رأیدهندگان ایرانی» بر نخورد و نکند احیاناً خاطرشان مکدر شود که کسی به آنها به خاطر انتخاب مبارک و میمونشان، گفته است «بالای چشمتان ابروست»!
نکته چهارم
نوشتهاند: «آنهم درست در روزگاری که مردم از اوائل دهه نود تا به الان به لحاظ اقتصادی در مضیقهاند.»
حرف بیربط! اینکه مردم در مضیقهاند، دلیل میشود که ریشه نامبارک و آلوده این «مضیقه» را پوشانده و به روی مبارکشان نیاوریم؟!! بگذاریم همین روند مضیقهآفرین که محصول انتخاب خودشان است را ادامه دهند؟! بهبه و چهچه کنیم که: شما خوبید و گلید و سنبلید و از این بهتر نمیشوید؟! سقف انتظار یک رسانه روشنفکر حوزوی از مبلغ نخبه حوزه این است؟
این چه منطقی است؟! این حد از میهنپرستی، ملیتگرایی و مردمدوستی که بیشتر به «دوستی خالهخرسه» شبیه است را از کجا آوردهاید؟
اشتباه نشود: مردم ایران، عزیز و تاج سرند. اما وقتی کسی را خیلی دوست دارید، بیشتر نسبت به کنشهای او حساس بوده و با او در مورد ضریب اقداماتش گفتگو میکنید!
نکته پنجم
نوشتهاند که: «دلالت التزامی این قبیل صحبتها اینست که مردم باید به حرف ما گوش میکردند تا عندالله روسفید باشند و این یعنی عدم التزام حداکثری به مردمسالاری دینی؛ مردم و انتخابشان در جمهوری اسلامی همیشه محترماند.»
این دلالت التزامی از کجا به دست آمده است؟ کدام یک از کلمات سخنران محترم، بر دعوت به خود و ملاکبودن خود دلالت میکند؟
مردم وقتی در هریک از انتخابهایشان عندالله روسفید هستند که طبق فرموده رهبر معظم انقلاب، از روی تحقیق و بصیرت عمل کرده باشند. حال اگر کسی آمد و بعد از انتخاب بنیصدر، با مردم از سنت الهی و کمبود بصیرت و دردسرهای ناشی از آن سخن گفت، دارد میگوید مردم باید به حرف «من» گوش کنند؟ یا اینکه اتفاقاً حرمت شریعت الهی را فریاد زده و ملاکهای وحیانی را علَم میکند؟
نکته ششم
بگذریم. این مطلب چه ربطی به «التزام حداکثری به مردمسالاری دینی» دارد؟ در نظام ولایتفقیه، هر کسی که مردم به او رأی دهند، تا زمانی که تنفیذ رهبری پشت او باشد، «محترم» بوده و مشروعیت دارد؛ اما این دلیل نمیشود که تمام تصمیمات او نیز ثبوتاً مشروع و تمام اقدامات وی از این جهت نیز همواره «محترم» بوده و مطلوب باشد؛ کما اینکه دلیل نمیشود که مردمی که به او رأی دادهاند نیز در صورت عدم تحقیق و اطلاع، در خصوص این انتخاب خود نیز درست عمل کرده باشند.
اگر قرار است مردم در «نظام امت و امامت»، رشد نموده و حق انتخاب داشته و تجلیبخش راهبرد قرآنی «لیقوم الناس بالقسط» باشند، آیا معنایش این است که همواره در تشخیصها و انتخابهای خود صائب بوده و به این معنا «سالار» هستند؟
چرا سطح مردمسالاری دینی که رهبری آن را حرف نوی انقلاب اسلامی میدانند را تا این حد تنزّل میدهید؟
نکته هفتم
گویا مغالطه «انتخاب» و «منتخب» رخ داده است. انتخاب دو حیثیت دارد. فعل مردم از حیث اصل انتخاب و شرکت در انتخابات، همواره مطلوب و محترم است. اما دلیلی بر محترمبودن همیشگی انتخاب مردم از حیث متعلق آن نداریم. آیا اینکه مردم بنیصدر را (بلانسبت) انتخاب کردند مورد احترام است؟ آیا اینکه مردم حسن روحانی را خصوصاً در دور دوم انتخابات انتخاب کردند مورد احترام است؟
این چه تعبیر دوپهلو و نادقیقی است که «مردم و انتخابشان در جمهوری اسلامی همیشه محترماند»؟
نکته هشتم
لطفاً اینکه «مردم به کسی رأی دادند که بیشتر از آنی که به سؤالات پاسخ بدهد، نهجالبلاغه میخواند» را نگویید! روی زخم مردم نمک نریزید. بسیاری از رأیدهندگان، خودشان هم فهمیدهاند که عجب حرکت تاریخی باحالی زدهاند! هنوز جایش درد میکند! آخر مگر به کسی که چهارتا جمله قرآن یا نهجالبلاغه را به درست یا غلط از حفظ میخواند، برای ریاستجمهوری و سکانداری مملکت رأی میدهند؟
واقعاً میخواستید با این یادآوری، از مردم و محترمبودن انتخابشان دفاع کنید؟ خواستید بگویید مردم با توجیه شرعی به ایشان رأی دادند؟ چون نهجالبلاغه میخواند، فکر کردند حتماً حکومت علوی برپا خواهد کرد؟!!
آمدید ماجرا را درست کنید، بدتر شد!
نکته نهم
هر کسی که اندکی با فن خطابه آشنا باشد، میفهمد که سخنگفتن از «بنیامیه» و اینکه «اگر کمکهای کوچک مردم نبود، بنیامیه سرپا نمیماند» و در نتیجه «مردم جاهل در آن زمان، در تک تک گناهان و مصائب با بنیامیه شریکاند» همگی و همگی در فضای تشبیه و مبالغه مطرح شده و هیچیک از سخنران و مستمع، ابداً در فضای همسانی مضحک نظام جمهوری اسلامی با حکومت بنیامیه و مردم آن زمان با ملت شریف ایران قرار نداشته و قرار نمیگیرند. مهم، مناط واحدی است که در هرگونه همراهی و عاملیت نسبت به معصیت الهی در عرصه سیاست برقرار بوده و کوچک و بزرگ نمیشناسد.
نکته دهم
اصل حضور مردم در انتخابات، از جهتی مهمتر از جنس انتخاب مردم است. ولی ما روزهای منتهی به انتخابات، همانقدر که نگران مشارکت مردم بودیم، نگران انتخاب مردم نیز بودیم! انتخاب حسّاسی که وقتی به شکل غیرفنّی رقم بخورد، در اثر کاهش کارآمدی نظام در انظار عمومی، روند مشارکت در انتخابات در دورههای آتی را نیز تضعیف خواهد کرد.
خواهشاً اگر دغدغه مشارکت مردم و حفظ «حیثیت مردمی نظام» را دارید، در همین روزها، نه روزهای قبل انتخابات، با مردم در رابطه با خطاهای مسئولین و اینکه خود مردم، مسئولین را سر کار میآورند و باید عواقب آن را به جان بخرند، مفصل و مبسوط صحبت کنید.
نترسید! اینکه مردم ببینند نخبگان اجتماعی، حوزویان و دلسوزان نیز چشم خود را به روی انحرافات و ناکارآمدیهای موجود نبسته و در هر حالتی، مدافع وضع جاری (= مالهکش) نیستند، بیشتر در جلب اعتماد آنان تأثیر دارد.
آری، اگر انقلاب خود و مردم ایران را دوست داریم، باید از فرق روحانی و پزشکیان با #رئیسی_عزیز فراوان بگوییم؛ دلسوزانه، هنرمندانه و امیدوارانه.