به گزارش صدای حوزه، طی یادداشتی به بررسی گره های کوری که در سوریه افتاده است بررسی شده است که در ادامه مطالعه می نمایید:
برای درک بهتر اوضاع سوریه، توصیه میکنم این متن را بخوانید:
بافت مذهبی جمعیت سوریه به این شرح است:
- ۷۴ درصد اهل سنت، ۱۳ درصد علوی نُصَیریه
- ۲ درصد شیعه امامی و اسماعیلی، ۳ درصد دروزی
- ۷ درصد مسیحی و ۱ درصد یهودی و ایزدی هستند
- اهلسنت در سوریه با سایر کشورهایی مثل عربستان و مصر متفاوت است.
اهل سنت سوریه به دو بخش است: اکثریت: اموی و اقلیت: شافعی (کُرد)
دمشق، مهد تفکر عثمانی اموی است و سالها مرکز حکومت معاویه و بنی امیه بوده است. برای همین اهل سنت سوریه با ریشه اموی و بصورت صدها گروهک رشد کرده است.
تفاوتشان با سایر اهل سنت عربستان و مصر این است که علی را اصلا جز خلیفه چهارم نمی دانند، معتقدند خلفا به این ترتیب است: ابوبکر، عمر، عثمان، معاویه، یزید و…. و نسبت به اهل بیت و بنی هاشم بغض و کینه دارند. بخاطر همین اغلب اهل سنت سوریه، ناصبی هستند.
علوی نصیریه که خاندان اسد و بشار اسد رییس جمهور سوریه از آن هستند فرقه تاریخی غالی هستند که در زمان امام عسکری، شخصی به نام محمد نمیری است که از اصحاب امام حسن عسگری معرفی شده و بعد از شهادت ایشان مدعی وکالت و نیابت از امام زمان شد. ولی به دلیل ابراز عقاید الحادی چون تناسخ و غلوآمیز با نامه امام حسن عسگری رسوا شد. سپس ادعا نمود که او فرستاده خداوند است و از جانب امام هادی فرستاده شده است و منکر امامت امام حسن و امام زمان شد و بعد از این مدعی ربوبیت شد و به اباحهگری روی آورد.
بعد از نمیری، حسین بن حمدان خصیبی (صاحب کتاب هدایه الکبری) است که این فرقه را سازماندهی کرد و قبرش در حلب است که در سال ۹۱ توسط ارتش آزاد سوریه تخریب شد.
تفکر نصیریه ، مخلوط شیعه و مسیحیت و ایران پیش از اسلام است معتقدند که خدا ذات یگانهای است مرکب از سه اصل جداناپذیر بنامهای: «معنی»، «اسم»، «باب». این سه گانگی به نوبت در انبیا متجلی شده است و آخرین تجسم با ظهور اسلام مصادف شده و آن ذات یگانه در تثلیث در وجود علی، محمد و سلمان فارسی تجسم یافت. بدین سبب تثلیث مزبور را با حروف عمس (ع – م – س) معرفی مینمودند که اشاره به حروف اول سه اسم علی، محمد و سلمان است.
اعمال و مناسک نصیریه این موارد است:
۱٫ نماز در پنج نوبت به جا میآورند که در تعداد رکعات با هم تفاوت دارند در حالی که سجده ندارد اما کاری شبیه رکوع در آن وجود دارد.
۲٫ نماز جمعه ندارند و وضوء و تحصیل طهارت برای رفع جنابت قبل از نماز ندارند.
۳٫ مسجد نداشته بلکه نمازهایشان را در خانه انجام میدهند و به همراه نماز اعمال خرافی نیز انجام میدهند.
۴٫ حج را قبول ندارند بلکه رفتن به حج را کفر و عبادت بت میپندارند.
۵٫ زکات را قبول نداشته و خمس اموال خود را به مشایخ و روساء فرقه تحویل میدهند.
۶٫ روزه نزد ایشان دوری جستن از زنان در طول ماه رمضان است.
۷٫ نسبت به صحابه بغض دارند و ابوبکر و عمر و عثمان را لعنت میکنند و آنها را جز محرمات الهی می دانند
۸٫ این فرقه معتقد به اسرار باطنی برای عقاید است و خودشان را عالم به اسرار نهان میپندارند
۹٫ اعتقاد دارند که امام حسین در روز عاشورا، کشته نشده بلکه مانند مسیح، کسی شبیه امام حسین مشبه شد و بجای امام حسین کشته شد و امام حسین به آسمان رفت!
اهل سنت سوریه که غالبشان اموی هستند، بشار اسد و خاندان اسد که حکومت را به دست دارند، را از لحاظ اعتقادی و سیاسی مهدور الدم می دانند و معتقدند که حرمهایی مانند حرم زینب باید نابود شود و حق حاکمیت بر سرزمین سوری باید از آن اکثریت (اهل سنت) باشد، نه از اقلیت ۱۳ درصدی (علوی).
معتقدند که خاندان اسد، حق ۷۵ درصدی مردم سوریه را مصادره کرده است و هر طوری شده باید این خاندان حذف شوند!
اینکه می بینید مردم عربی از جمله فلسطینی ها از حمله به حلب اظهار خوشحالی می کنند، از این منظر عقیدتی و سیاسی ببینید که خاندان اسد، کافر هستند و علی اللهی هستند!
اهل سنت اموی سوریه، در گذشته توسط امپراطوری عثمانی و حالا توسط ترکیه پشتیبانی می شوند و اهل سنت شافعی کرد هم مخالف ترکیه هستند.
طبیعی است که خاندان اسد با این پیشینه تاریخی و مذهبی، با حکومت های عربی متفاوت باشد، به انقلاب اسلامی ایران بخاطر شیعه بودن احساس نزدیکی کند و در دوران جنگ هشت ساله عراق بر ایران، در کنار ایران باشد و دشمن اسرائیل باشند و جامعه عربی و حکومت های عربی از حکومت بشار اسد دلخوشی نداشته باشند.
مشکل اصلی: حزب بعث حاکم بر نظام سیاسی سوریه
پس از جنگ جهانی دوم، سوریه و لبنان جز مستعمرات فرانسه بود. جوانان ملی گرای سوری در سال ۱۹۴۱ (۱۳۲۰ش) با هدف مبارزه با استعماری فرانسه، بیانیه الاحیاءالعربی منتشر کردند.
بعد از مدتی در ۱۹۴۷ سه تن از جوانان ملی گرا یعنی میشل عفلق (مسیحی)، صلاح الدین البیطار و زکی ارسوزی (سنی) حزب بعث را تشکیل دادند.
هدف حزب: رنسانس و اتحاد جهان عرب در قالب یک کشور در برابر استعمار غرب بود.
شاخه های این حزب در کشورهای عربی مانند عراق، سوریه، اردن و مصر ایجاد شد.
حزب بعث شعار اصلی خود را سه چیز قرار داد: یک امت عربی (وحدت)، رسالتی جاویدان (آزادی اعراب و تجدید ارزشهای انسانی و به حکومت رسانیدن آنها)، و سوسیالیسم (حکومت اشتراکی)؛ که به اختصار با سه اصطلاح «وحدت»، «حرّیت» و «اشتراکیه» بیان می شود.
از دیدگاه حزب بعث، جهان عرب، امت واحدی است که زبان، فرهنگ و مذهب مشترکی دارد و ملیگرایی (قومگرایی) عربی، چیزی جز زبان و تاریخ مشترک اعراب نبود و قائل به جدایی دین و سیاست است و دین را مانع پیشرفت میداند.
شاخه عراق در ۱۹۵۸ با یک کودتا بر عراق با رهبری عبدالسلام عارف و عبدالکریم قاسم مسلط شد و نظام سلطنتی عراق هاشمی را به پادشاهی فیصل دوم ساقط کردند. ۵ سال بعد یعنی ۱۹۶۳، شاخه سوری با رهبری صلاح الدین بیطار و امین حافظ، جمهوری عربی را ساقط کردند.
سرانجام صدام با کودتا و کشتن اعضای مخالف در حزب بعث عراق، ریاست حزب بعث را به دست می گیرد و حزب بعث عراق تا زمان سقوط صدام (۲۰۰۳) بر کشور عراق مسلط بود.
در سال ۱۹۶۷ در جنگ شش روزه بین اسرائیل و مصر، قسمتی از خاک سوریه یعنی جولان به تصرف اسرائیل درآمد.
دو گروه در حزب بعث سوریه، قدرتمند بودند، گروه ترقی خواه و گروه ملی گرا
حافظ اسد (پدر بشار اسد) از گروه ملی گرا که جز علویان نصیریه هم بود، توانست بر سایر گروه های سنی و مسیحی حزب مسلط شود و در سال ۱۹۷۰ با یک کودتا بر سوریه مسلط شد. سایر گروه های سنی و مسیحی حزب بعث سوریه از ترس غلبه علویان در حزب، به عراق و ترکیه پناهنده شدند.
حالا حافظ اسد با گروه علوی حزب بعث در سوریه مسلط است و با صدام حسین و حزب بعث شاخه های عراق و اردن و مصر هم اختلاف عمیق دارد.
با وضع قوانین جدید توسط حافظ اسد، افراد در نظام سیاسی، ارتش، امنیتی باید از حزب بعث علوی باشند و عملا راه بر حیات و پیشرفت سایر احزاب سنی مانندحزب اخوان المسلمین سوریه به رهبری ابونصر البینونی بسته شد. و بخاطر همین احزاب سنی و اموی بر علیه حاکمیت حافظ اسد اعلام جهاد کردند. و در این مدت ریاست حافظ اسد، بارها سرکوب شدند.
حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ فوت کرد و حزب بعث علوی سوری، بشار را به عنوان رییس حزب و نظام سیاسی انتخاب کرد.
متاسفانه با انحصارطلبی حزب بعث در تمام بخش های سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی ، امکانی بر سایر احزاب و گروهای دینی و سیاسی مخالف حزب بعث نشد و آرام آرام بغض و کینه این گروه ها جمع شد و در جریان بهار عربی آشکار شد و به صحنه آمد و باعث بهره برداری کشورهای عربی، غربی و ترکیه شد.
به آخرین مصاحبه سردار شهید حسین همدانی نگاهی بندازیم که درباره حزب بعث سوری و نقش در ایجاد بحران سخن میگوید:
«حزب بعث یک در آهنین دارد و یک دیوار فولادی به هیچکس راه نمیدهد. در اوایل شروع درگیریها نظام سوریه با اعتراضات مسالمت آمیز برخورد خوبی نداشت و این باعث شد کهمشکل چند برابر شود.
این را نمیشود ببرید سمت بشاراسد. حزب بعث یک مبانی دارد که هیچکس حتی بشاراسد هم نمیتواند آنها را تغییر بدهد. به همین دلیل هم تاکنون کودتا نشده است.
اصلاً انتخابات مثل اینجا نیست؛ در انتخاباتها همه باید عضو حزب بعث باشند.
کسی که میخواهد کاندید بشود باید چندین مرحله را در حزب گذرانده باشد. یکشبه کسی در حزب رشد نمیکند.»
شهید سردار همدانی در آخر مصاحبه، مشکل اصلی سوریه را وضعیت اقتصادی می داند:
«جنگ سوریه تمام شدنی نیست. اگر تاریخ سوریه را بررسی کنید میبینید که همواره در جنگ و خونریزی بوده است. مشکل اصلی در سوریه اقتصادی است. توریست، کشاورزی و نفت که منابع اقتصادی در طول این ۳ سال از بین رفته است.»
پس از پایان داعش و آزاد سازی سوریه، بشار اسد در نشست کمیته مرکزی خواستار فعال شدن روندها جهت نوسازی بدنه و کادر مرکزی این حزب شد. بشار اسد پس از ماجرای داعش، نتوانست انحصاری بودن حزب بعث را متوقف کند و مجبور می شود جوانان و افراد نو را وارد حزب بعث کند:
«بخاطر قانون اساسی وضع شده توسط پدرش که تنها حزب بعث باید امور کشور را برعهده بگیرد و همچنین نفوذ گسترده حزب بعث»
این بسته بودن فضای ، باعث انگیزه شدید گروه های مخالف جمله گروه های اموی و سنی و مسیحی که بعضا توسط ترکیه و عربی پشتیبانی می شوند شده است.
امروزه الجولانی با اسم تحریر الشام (آزاد سازی شام از حزب بعث) و پشتیبانی ترکیه، قصد براندازی حزب بعث و دولت بشار دارد.
محمد الجولانی در مصاحبه با سی ان ان، این انحصارطلبی حزب بعث سوریه را عامل مبارزه با دولت و حزب بعث سوریه می داند:
«سوریه شایسته یک نظام حکومتی مبتنی بر نهادها است، نه حکومتی که در آن یک حاکم تصمیمات خودسرانه بگیرد.»
انحصارطلبی حزب بعث و عدم موفقیت بشار اسد در ایجادفضای تازه در سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نزدیکی بخش اطلاعاتی و امنیتی حزب بعث به اطلاعات امارات و دلخوشی به وعده های اقتصادی عربستان، بی توجهی به ایران و اختلال در روند کمک به طوفان الاقصی، باعث ناکامی دولت و جولان دوباره گروههای مخالف و اموی با پشتیبانی ترکیه شده است.