به گزارش صدای حوزه، حمید خیبری طی یادداشتی به بررسی شکل و شمایل صحیح مواجهه مدارس علمیه با طلاب دهه هشتادی پرداخته است که در ادامه مطالعه مینمایید:
ما سالهاست که بر روی خاص بودگی نسل Z در کلاسها و جلساتمان تأکید می کنیم؛ البته کم کم باید درباره نسل آلفا که نزدیک ورود به دوره نوجوانی هستند هم طرح بحث کنیم!
نسل Z ویژگی هایی دارند که بدون در نظر گرفتن آنها ارتباط موثر با آنها شکل نخواهد گرفت هر چند در ظاهر امر مشکلی به نظر نیاید و فکر کنیم نه خدا را شکر اینهمه که می گفتند این نسل نسبت به نسل های قبلی خود تفاوت های چشمگیری دارد بیراه بوده چرا که ما به راحتی می توانیم با آنها صحبت کنیم!
در واقع برخی فکر می کنند وقتی از تفاوت نسلی صحبت می کنیم منظورمان اینست که بدون داشتن مهارت های لازم با این نسل اصلا نمی شود با آنها حرف زد؛ غافل از اینکه صحبت بر سر برقراری نوعی ارتباط موثر است که منجر به اصلاحات شناختی و رویکردی عمیق در فرد شود و الا صرف صحبت و دوستی های روبنایی کار چندان دشواری به نظر نمی رسد. (هر چند که در موارد بسیاری همین هم محقق نمی شود)
این روزها مدارس علمیه پذیرای طلاب دهه هشتادی هستند؛ بخصوص در مدارس سیکلی طلابی داریم که متولد اواخر دهه هشتاد هستند و به وضوح و به شکلی بارز متفاوت از نسل های قبلی خود به نظر می رسند.
برخی از مدیران و مربیان که اطلاع چندانی از تغییرات نسلی ندارند غالبا مقابل این قبیل مباحث گارد دارند و با تمسک به آمار و ارقام مثبت مدرسه تحت مدیریت خود و یا با اشاره به چند مورد ارتباط حسنه ای که با طلبه هایشان دارند ادعای موفقیت در ارتباط گیری با این نسل را دارند و تکرار می کنند که مهم فطرت آدمیان است که ثابت است و ما هم نشان داده ایم با همان روش های سابق می توان این نسل نو را هم مدیریت کرد…آنها فکر می کنند چون این طلبه های دهه هشتادی، در چنین روزگاری حوزه را برای آینده خود انتخاب کرده اند پس لابد هیچ چیزشان شبیه نوجوانان و جوانان امروزی نیست!
اما حقیقت اینست که بسیاری از طلاب متعلق به نسل Z رضایت چندانی از نوع تعامل حوزه علمیه با آنها ندارند و این در مورد این نسل می تواند مخاطره آمیز باشد به این معنا که نسل های قبلی طلاب هم همیشه خدا و کم و بیش از نوع مدیریت مرکز مدیریت حوزه شاکی بوده اند و هم به لحاظ تجارب فردی و هم به جهت راهبردهای حوزوی و بروز نبودن حوزه و عدم امتثال فرامین رهبری و مسائل معیشتی گلایه ها داشته اند اما غالبا در نهایت طلبه می ماندند و اگر می توانستد خودشان راهی برای خودشان باز می کردند اما این نسل معلوم نیست تحت هر شرایطی بمانند!
این نسل در خانه خودشان هم به همین گونه اند و بر خلاف دهه شصتی ها و حتی هفتادی ها، وقتی حس خوبی در خانه نداشته باشند در اولین فرصت سعی می کنند از چتر اقتدار و یا محاصره محدودیت های خانواده فرار کنند و چندان اهل ماندن و سوختن و ساختن نیستند؛ آنچه الان درباره اش صحبت می کنیم صرفا یکی از خصوصیات نسل Z می باشد و برای مرور همه صفات آنها مجال هایی وسیع لازم است که سعی می کنم کم کم به آنها بپردازم…
حالا مدیر حوزه علمیه ای که طلبه پایه اول و دومش را، بخصوص طلاب سیکلی را وادار به اجرای انواع برنامه سنگین درسی می کند و با چند برنامه استخر و فوتسال و کوهنوردی قصد جبران دارد (که تا حدودی موثر هم هست) حواسش نیست که دوره این قبیل روغنکاری های مدیریتی سپری شده و این نسل باهوش حواسشان هست که به چه شکل در حال مدیریت شدن هستند و از آنجا که اساسا اقتدارگریز و آتوریته ناپذیر هستند به روش خودشان از حوزه فاصله می گیرند؛ بله به روش خودشان!