به گزارش خبرنگار صدای حوزه، حجت الاسلام حمید برزگار طی یادداشتی با عنوان عوارض علاقه به انجام اموری تخت، بسیط و خطی در جهانی پیچیده و مردم مدار! به توضیحات ستاد امر به معروف و نهی از منکر در ارتباط با کلینیک ترک بی حجابی پرداخته است که در ادامه مطالعه می نمایید:
در بیانیه توضیح ستاد امر به معروف و نهای از منکر آمده است:
“با توجه به تقاضا و تماسهای مکرر بسیاری از خانوادههایی که فرزندان دلبندشان گرفتار این حرام سیاسی و شرعی گردیده و کلیت خانواده خود را در خطر فروپاشی میبینند… انجام گفتوگوهای آگاهی بخش بجای جریمه در مورد کسانی که بدلیل قانون شکنی به دادگاه دلالت داده میشوند؛با در نظر گرفتن دغدغه رئیس جمهور محترم در خصوص برخورد امنیتی با ناقضان حرام سیاسی و شرعی بیحجابی … ستاد امر به معروف و نهی از منکر به صورت داوطلبانه و جهادی محافلی را برای گفتوگو و پاسخ به سوالات و راهنمایی افراد درگیر با پدیده بد پوششی در اماکن متعدد بویژه برخی از بوستانهای شهری در تهران تدارک دیده است.
در این محافل زنان و دخترانی که در گذشته، خود بیحجابی و بد پوششی را تجربه نموده و دچار آسیبهای روحی و جسمی گردیده بودند و امروزه خود را به زینت حجاب آراستهاند به آگاهی بخشی و انتقال تجربیات خود میپردازند.
ستاد امر به معروف در راستای این اقدام که مورد توجه و تقدیر بسیار قرار گرفته و در پاسخ به دلسوزانی که به دلیل عنوان خبر بر اسم اشکال میگیرند و نگران بیمار تلقی شدن این افراد هستند تاکید میکند که بر سر اسم، هیچ مناقشهای ندارد بلکه مهم نفس اقدام است تاکنون با استقبال بسیار زیاد مواجه شده و نتایج ارزشمندی را به همراه داشته است.”
طبق این بیانیه سه دلیل برای فرار دختران عفیف به سمت بی حجابی ذکر شده است:
- همراهی ناخواسته با موج رسانهای دشمنان فرهنگ حیا و عفت این مرز و بوم،
- ترس از تمسخر یا انزوا در میان همسالان و اطرافیان
- ترس از محرومیت از شغل در برخی از موسسات خصوصی و فشار کارفرما
پی نوشت:
می توان گفت خبر ” تاسیس کلینیک ترک بیحجابی” به قدری موج منفی ایجاد کرد که با این قبیل بیانیه ها قابل جمع کردن نیست؛ اصل این عنوان تضادی روشن با خصوصیات شخصیتی نسل جدید دارد و گویی صاحبان این ایده گرفتاران بی حجابی را تشویق به مبارزه ای علنی و رسمی کرده اند!
آیا واقعا کار تربیتی با فعال کردن گاردهای دفاعی و حداکثری کردن حساسیت های شخصیتی اقتدارگریز این نسل قابل تحقق است؟!
بنده این خبر را شبیه یک خبر درون حوزوی می دانم که چندی قبل منتشر شد با این تیتر که: به پیشنهاد مجمع نمایندگان طلاب، نهاد نمایندگی ولی فقیه در آموزش و پرورش ایجاد می شود !
این یعنی علاقه به انجام اموری تخت، بسیط و خطی در جهانی پیچیده و مردم مدار؛ جهانی که افکار عمومی بازیگر نقش اول آن هستند آنهم در نظامی که همه سرمایه اش را از مردم دارد نه از قدرت نظامی و یا حمایت های بیگانگان!
این روزها حتی اگر بخواهی مقابل خواست بخشی از مردم حرکت کنی باید ملاحظات رسانه ای و روانشناختی را لحاظ کنی؛ به راستی نمی شد اسم این ظاهرا کلینیک را بگذارند مرکز تثبیت حجاب مثلا؟! عنوانی ایجابی به جای تابلویی کاملا سلبی؟ گویی اسم یک مرکز کاشت مو را گذاشته اند مرکز درمان کچلی!
کمی به عقبتر برگردیم، این بیانیه یکی از دلایل اقبال به بیحجابی را “ترس از محرومیت از شغل در برخی از موسسات خصوصی و فشار کارفرما” می داند که گزاره ای درست و مطابق با واقع می باشد؛ باید پذیرفت که روزگار استخدام های گسترده دولتی تمام شده و حالا کسی بخاطر اینکه نکند استخدام نشوم سمت حجاب نمی رود؛ واقعیت تأثیر محیط شغلی را با مقایسه روز و شب برخی خیابان های شمال تهران می شود فهمید؛ روزها که سر کار می روند قبلا حجاب و حالا حجابکی بر سر دارند و شب ها با شمایلی دیگر راهی خیابان ها می شوند چون می دانند این سبک زندگی مخل معیشت و کارشان نخواهد شد.
این یعنی تغییر نوع حجاب طیفی از بانوان ما لزوما محصول ضعف پایه های دینداری نیست بلکه محصول این وضعیت است که عاملی روبنایی که عامل حجابشان بود، امروز دیگر وجود خارجی ندارد و عدم پایبندی به حجاب نزد برخی بانوان امری نو نیست و صرفا نمودی نو پیدا کرده است!
جامعه ما نیاز به گفتگوهای سالم دارد؛ گفتگوی طلاب و روحانیون آگاه به زمانه و مسلط به مبانی دینی با مردمی که دیگر فقط از مسیر روحانیت مایل به شناخن دین و کسب معنای زندگی نیستند!
این طرح می توانست محملی برای گفتگوی بیشتر با مردم و فرستادن پالسی مثبت به جامعه باشد که با کج سلیقگی و شاید بدفهمی در ابتدای خود به پایان عمر رسانه ای خود نزدیک شد اما همچنان با اجرای درست در بوستان ها و انتقال تجربیات افراد بیحجابی که حالا باحجاب شده اند و فراهم کردن بسترهای واقعی گفتگو می تواند در میدان مفید بماند.