به گزارش صدای حوزه، همزمان با هفته وحدت حوزه و دانشگاه، هادی مصریپور طی یادداشتی به بررسی چالش های حوزه و دانشگاه پرداخته است که در ادامه می خوانیم:
وحدت حوزه و دانشگاه یا شبیهشدن حوزه به دانشگاه؟!
در ایام سالروز وحدت حوزه و دانشگاه، برخی اساتید ابراز گلایه کرده بودند که همچنان پس از چند دهه، حوزه برای «وحدت حوزه و دانشگاه» برنامهای ندارد.
اما میخواهم بگویم اتفاقا امروز پس از سی سال، به همت شورای عالی و مرکز مدیریت، «حوزه» از هرروز دیگری به دانشگاه شبیهتر شده است و بجای حفظ سنن حوزوی و تعامل با دانشگاه، دچار اتحاد حوزه با برنامه دانشگاه شدیم:
چه به لحاظ آموزشی و سیستم سرطانیِ ترمی واحدی؛
چه به لحاظ مدرکی که دیگر خروجی حوزهها آیت الله و حجتالاسلام نیستند (یادداشت «دکتر بوشهری و دکتر اعرافی»)؛
چه به لحاظ هویت حوزوی و طلبگی که کاری کردهایم که طلاب حس کنند برای اینکه هویت و بها پیدا کنند لاجرم از داشتن مدرک دانشگاه هم هستند؛ چون وقتی هویت تحصیلی و مدرکی ذیل سیستم دانشگاهی تعریف شد، همه اصالتها هم به ظاهر با دانشگاه خواهد بود و خودبخود حوزه را در سایهی دانشگاه، هویتبخشی کردهایم.
استمرار همین روند خسارتبارِ خالی از ایده و برنامه، کمکم باعث بدبینی بسیاری از بزرگان و فضلای سنتی حوزه به رهبری شد؛ چراکه اساسا شورای عالی و مرکز مدیریت به فرمایش رهبری ایجاد شدند برای ارتقای حوزههای علمیه، اما آنچه در عمل رخ داد ترقی معکوس یا به تعبیر رهبری ارتجاع بود (عقبگرد و ارتجاع حوزه در آموزش).
خناسان و یاوهگویان (متحجرینی که خونکردن دل امام را به ارث بردهاند و فقط وقتی آرام میگیرند که حوزه را برای همیشه به قهقرا برده باشند) نیز از این مجالِ کمکاری و ترک فعل شورای عالی و مرکز مدیریت، نهایت سوءاستفاده را داشتند در جهت بدنامساختن و بیاعتبار جلوهدادن رهبری بین علما و فضلایی که روزبروز نگران ازدسترفتن سنن حوزوی و بیمایه و سردشدن فضای حوزه بودند، فضایی که کمکم تبعات خسرانش در کمیت و کیفیت حوزه نمایان شد.
فضایی که در آن دیوانسالاری اداری و بیاعتمادی شدید و غلیظ نسبت به استاد و طلبه حاکم شد؛ تا جایی که استاد را مثابه یک رباتی دید که بیاید درسی بگوید و برود، لذا حتی امتحان و نمره استاد را ارجی نمینهند و سیستم دیوانسالارانه خودش باید امتحان کتبی و شفاهی (آن هم به بیکیفیتی که همگان مطلعاند) برگزار کند.
ساختاری که همهچیز را متمرکز تعریف کرد؛ جالب اینکه همهچیز را دانشگاهی کرد الا نقاط قوتی که دانشگاه داشت و حوزه خیلی پیشتر داشت: «اعتماد به استاد» و یا حتی برخی اختیارات در تعیین سرفصل و گرفتن امتحانات و ارزشیابی غیر متمرکز و بطور کلی «هویت استاد» که در دانشگاه وجود دارد را از «استاد حوزه» دریغ کردیم. حال بعد از سیسال باید ببینیم آثار مثبت این روند بیشتر بوده یا خسارتهایش؟!
بیانگیزهشدن طلبه برای حاضرشدن در دروس را با حضور و غیاب اجباری بدون هرگونه ایده خلاقانهای اجرا کردیم، ساختار متمرکز برای امتحانات شفاهی و پایاننامه تعریف کردیم، حال بعد از سیسال باید ببینیم آثار مثبت این روند بیشتر بوده یا خسارتهایش؟! (یادداشت «جذب و ماندگاری در حوزه و دو مانع بزرگ! )
امروز رهبری، تمامی مراجع و علما و فضلای حوزه انتظار دارند این روند اشتباه سیساله «در دانشگاهیکردن حوزه» هرچه زودتر خاتمه داده شود و توضیح داده شود، با چه مجوزی این طور سریعالسیر سنتهای حوزوی را منسوخ ساختیم.
بیشتر بخوانید:
رسیدن به وحدتِ معرفتی؛ لازمه ی وحدت حوزه و دانشگاه