به گزارش صدای حوزه، حجت الاسلام حسین کاوه طی یادداشتی به بررسی فتنه پسا ماجرای مهسا امینی پرداخته است که در ادامه می خوانیم:
تجزیه ماجرای فتنه
صفر: خانومی که توسط مأمورین انتظامی بخاطر پوشش نامناسب جهت تفهیم قانون و کلاس توجیهی به مقر پلیس انتقال داده شده است در میانه کلاس و در مقابل دیدگان حضار و دوربینهای مداربسته میمیرد. پزشکی قانونی بعد از تحقیقات اولیه، مرگ خانم مهسا امینی را بر اساس ادعای ضد انقلاب یعنی ضرب و جرح رد میکند.
یک: شخصیتها و رسانههای ضد انقلاب که همواره به دشمنی علنی علیه جمهوری اسلامی ایران مشغول هستند سریعاً مرگ خانم مهسا امینی را با عبارت “کشته شدن” توسط پلیس و مأمورین پوشش خبری و رسانهای میدهند، قبل از اینکه حتی نظر پزشکی قانونی اعلام گردد! و همین تبدیل به سر خط اخبار کذب میگردد.
دو: به یک باره چند نفر اندک عمامه به سر بد سابقه و عدۀ قلیلی از فعالان سیاسی بد کارنامه و رسانههایشان و البته برخی از سلبریتیهای هنری و ورزشی در بستر فضای مجازی در مرحله اول شروع به پیام تسلیت دادن و ابراز همدردی و در مرحله دوم شروع به تقبیح و تخریب نیروهای انتظامی و همچنین حاکمیت میکنند!
سه: در واکنش به اتفاقات فوق الذکر از همان ابتدا رسانه ملی و مسئولین به توضیح اصل اتفاق و اینکه برای اظهار نظر دقیق در مورد علت مرگ خانم مهسا امینی باید منتظر نظر پزشکی قانونی بود میپردازند و حتی رئیس جمهور که در خارج از کشور حضور دارد با خانواده امینی تماس گرفته و قول پیگیری و رسیدگی فوری میدهد.
چهار: افراد و رسانههای تسلیت گو و معترض اکنون وارد فاز جدید دعوت مردم به تجمع و اعتراض میدانی میشوند و رفته رفته ادبیات تسلیت گو و همدردی به ادبیات شدیداً تهاجمی و نفرت پراکنانه علیه اسلام، حجاب، متدیّنین و نظام اسلامی تبدیل میشود و به صورت صریح مردم را ترغیب به مواضع و اقدامات ناهنجار میکنند!
پنچ: در آخر کار این تشویش و تهییج و جوسازیها تبدیل به یک آشوب و اغتشاش تمام عیار میشود که بیش از ۴۰ نفر شهید و کشته و بسیاری افراد زخمی و هتک حرمت شده و کلی خسارت معنوی و مادی به بار میآورد تا جایی که جسارت به قرآن کریم و اماکن مقدسه، موکبها، بیرقهای عزا و پرچم ایران نیز مکرر اتفاق میافتد.
تحلیل ماجرای فتنه
صفر: در بخش تحلیل ماجرا، اتفاقات و حوادث فتنهگون اخیر سعی دارم برخلاف بخش اول که مبتنی بر مشاهده ماوقع روی صحنه و متن ماجرا بود مقداری هم در قالب پرسش و پاسخ به پشت صحنه و بسترها و فرامتن ماوقع بپردازم. سوال: عوامل فعلیّت یافتن پسا ماجرای مرگ خانم مهسا امینی چه چیزهایی هستند؟ جواب؛ در ادامه…
یک: عملیات و پروژههای جدی دشمنان در فضای ولنگار مجازی؛ هیچ کشوری به اندازه جمهوری اسلامی ایران آماج تهمت، دروغ و عملیات روانی شبانه روزی توسط رسانههای دشمنان و اپوزیسیون و مزدوران نیست به گونهای که همواره علیه اسلام، انقلاب، نظام و مسئولین انقلابی و متدینین و مذهبیها به شدت نفرت پراکنی میشود.
دو: عدۀ قلیلی از آشوبگران یا معاند هستند و یا مزدور که حساب و تکلیفشان معلوم است، اما بیشتر کسانی که در آشوب و اغتشاش مشارکت میکنند یا از روی هیجان و غلیان احساسات و به عبارتی جوگیر شدن است یا فریب خورده هستند و دچار خطای ادراکی از پدیدههای پیرامون و یا دچار اشتباه و اعوجاج در تحلیل رخدادها شدهاند.
سه: عملکرد منافقین داخلی درون و بیرون سیستم حاکمیت. مردم از فساد، ریاکاری، اشرافیگری و عملکرد نامناسب برخی از مسئولین، به درستی ناراحت و عصبانی هستند اما به غلط و اشتباه، عملکرد آنان را پای همه نظام و حاکمیت مینویسند و همه را متهم میکنند لذا تا مشکلی پیش میآید آن را محملی برای اعتراض خود میبینند.
چهار: خواص و شخصیتهای بی بصیرتی که به خاطر موقعیت خانوادگی، سیاسی، مالی و غیره مانند سلبریتیهای کم سواد هنری و ورزشی محل رجوع تودهها قرار گرفتهاند و بعضاً با مواضع خام و ناپخته و گاهی نیز مواضع از روی هوا و هوس هوارادان و دنبال کنندگان خود را تهییج و منحرف کرده و آنان را به سمت اقدامات ناهنجار سوق میدهند.
پنج: فقدان قاطعیت، محافظهکاری و منفعت سنجیهای شخصی و جناحی برخی مسئولین و نهادها در برخورد با مجرمان و متخلفین و کوتاه آمدن در مقابل هیاهوی آنان و غوغا سالاری رسانهها یکی از عوامل بسترساز ملتهب شدن فضا است چون هر کسی بدون هیچ نگرانی از عواقب کار، به خود اجازه هر اظهار نظر و اقدامی را میدهد!