به گزارش صدای حوزه، پیامبران، طی مأموریت الهی خود، از ابزارهای گوناگونی برای برانگیختن مردم بهسوی بعضی از کارها و اجتناب دادن آنان از برخی دیگر، بهره بردهاند. شماری از آیات قرآن “انذار و تبشیر” را بهعنوان دو ابزار عمده پیامبران برای ارشاد مردم برشمردهاند؛ این دو شیوه انگیزشی چنان از اهمیت برخوردار است که گاهی بهعنوان ویژگیهای اصلی برای مقام نبوت تلقی میشود.
شهید مطهری در تفسیری جالب از دو واژه انذار و تبشیر، اظهار میدارد که از لحاظ انگیزشی، بین انذار و تبشیر تفاوت وجود دارد. شهید مطهری بیان میکند که تبشیر مانند یک عامل جذب و جلبکننده (قائد) است که مردم را به کسب پاداش فرا میخواند اما انذار یک عامل سوقدهنده (سائق) است که در عین آن که مردم را بیم میدهد تا از کیفر اجتناب کنند، آنها را به صراط مستقیم رهنمون میسازد.
والدین بهصورت فطری همیشه کوشیدهاند برای تربیت فرزندانشان، عشق و انزجار را بهکار برند، کارفرمایان از اعطای امتیاز و تعیین جریمه بهره جستهاند، معلمان شیوه تمجید و تنبیه را بهکار گرفتهاند، حکمرانان نظام پاداش و جریمه را به اجرا گذاشتند و بهطور حتم، هر کسی میداند که انسانها و بهعبارتی دقیقتر موجودات جاندار به بعضی مسائل علاقه و از بعضی دیگر بیزاری نشان میدهند و بهگونهای عمل میکنند که سودی را جلب یا زیانی را از خود دور کنند.
در موضوع “کارکرد و رسالت رسانه در حوزه جمعیت” نیز میتوان با تأسی به قرآن و سیره پیامبران، راهکارها را به دو دسته اصلی انذاری و تبشیری تقسیم کرد تا بهوسیله آن نظام سود و زیان ذهنی مخاطب را تحت تأثیر قرار داد:
الف) انذار: همانگونه که از اسم این دستهبندی پیداست، رویکرد فعالیتها و برنامهها باید بهسمت آگاه ساختن و ترسانیدن از عواقب امری پیش از فرارسیدن آن باشد که میتوان آن را در سه زیرشاخه آخرتی، اجتماعی و خانوادگی تقسیمبندی کرد:
انذار آخرتمحور
یکی از مسائلی که با رویکرد انذار در حوزه آخرتی باید مطرح شود مسائل مربوط به سقط جنین است که باید آن را برای جامعه تشریح کرد و گناهان و عواقب اخروی و روحی این عمل شنیع را برشمرد و با تکیه بر آیات قرآن (وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ. بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ) فکر سقط جنین را از ذهن مخاطبان زدود، بهعنوان نمونه برای این موضوع میتوان از مثالهای ملموس زیر استفاده کرد:
قتل عام روزانه ۱۰۰۰ جنین در کشور
• روزانه حدود ۱۰۰ نفر را بهدلیل ابتلا به کرونا از دست میدهیم؛ برای کاهش این آمار تلاش زیادی کردیم؛ بسیاری از مراکز را تعطیل کردیم؛ صداوسیما، مردم و علما ورود کردند و…، اما چرا وقتی هر روز حدود ۱۰۰۰ جنین در کشور به فجیعترین شکل قتلعام میشوند، خبرش منتشر نمیشود؟
• وقتی جوجههای یکروزه را از بین بردند، احساسات مردم بهشدت جریحهدار شد؛ حق هم داشتند اما چرا برای نجات جان یک جنین انسان که روح دارد، فهم دارد و حیات دارد، هیچ حرکتی شکل نمیگیرد؟
• ۱۷ هزار کشته سالانه در تصادفات جادهای، با تلاش، زحمت و اطلاعرسانی در سال گذشته به ۱۵ هزار کشته کاهش یافته است؛ از آن طرف سالانه حدقل ۳۵۰ هزار سقط انجام میشود (البته آمار غیررسمی حدود یکمیلیون است!!) آیا کسی از این آمار خبر دارد؟ برای کاهش آمار سقط جنین چقدر تلاشی کردهایم؟ این جنینها حق حیات ندارند؟ نقش رسانه و هنرمندان در این میان چیست؟
انذار اجتماعمحور
با رویکرد انذار در حوزه اجتماعی، میتوان جامعه را از پیر شدن جمعیت و عواقب روحی و روانی و سیاسی و اقتصادی و امنیتی آن ترسانید تا مسئله فرزندآوری بهعنوان یک اولویت اصلی و واجب در ذهن جامعه رسوخ کند.
بالاخره اینکه نرخ فرزندآوری هر سال در مقایسه با سال گذشته خود رو به کاهش است و با همین منوال رشد جمعیت ایران در سال ۱۴۱۵ به صفر میرسد و در سال ۱۴۳۰ بیش از نیمی از جمعیت در سن پیری و ازکارافتادگی هستند، تصویری است که وحشت همگان را برانگیخته میکند و آسیبهای غیرقابل جبران آن را بر همه واضح و روشن میکند.
انذار خانوادهمحور
با رویکرد انذار در حوزه خانوادگی میتوان مسائل مرتبط با تربیت و روانشناسی را مطرح کرد که خانوادههای کمجمعیت با چه مشکلات تربیتی و روانی دست و پنجه نرم میکنند و در آینده خودشان و فرزندانشان گرفتار چه کمبودهای روحی و روانی و تربیتی خواهند شد،
بهعنوان نمونه، باید جامعهای را در رسانه بهتصویر بکشیم که وقتی والدینی تصمیمی برای تکفرزندی یا دوفرزندی میگیرند نظام بهداشت، آنها را به یک مشاور امین ارجاع دهند تا از عواقب این مسیر پرچالش بدون بازگشت آگاهی یابند.
ب) تبشیر: تبشیر، بشارت دادن و مژده دادن برای تشویق حرکت بهسمت هدف است؛ در این رویکرد باید تمرکز رسانه و کنشگران فعال در حوزه صیانت از جمعیت بهروی انگیزهبخشی و ترغیب بهسوی فرزندآوری باشد، این رویکرد را نیز میتوان همانند رویکرد انذار به سه دسته آخرتی، اجتماعی و خانوادگی تقسیمبندی کرد و برای هر کدام مثالی زد:
تبشیر آخرتمحور
با رویکرد تبشیر در حوزه آخرتی میتوان به احادیث بسیار زیادی در ثواب فرزندآوری و وعدههای جذابی که در آنها ذکر میشود اشاره کرد البته این نکته را نباید غافل شد که شاید در ادبیات دینی و فرهنگی ما، حقوق فراوان والدین بهویژه مادر بر فرزند، ثوابهای تشویقکننده و فراوانی که برای هر لحظه دوران بارداری، زایمان و شیردهی برای مادر از سوی خالقش درنظر گرفته شده است و باقی ماندن این صالحات در نسلهای بعدی و منتفع شدن والدین بهواسطه آن، انگیزشهای درخوری باشد.
اما آیا فارغ از این پاداشها ما نیازی فطری در این خصوص نداشتهایم؟ جواب حتماً مثبت است؛ پس فطرت انسانها در این زمینه هوشیار است و فقط نیاز به تلنگری از طریق رسانه دارد.
تبشیر اجتماعمحور
با رویکرد تبشیر در حوزه اجتماعی، تشویق و تکریم مادران و خانوادههای پرجمعیت و هویتبخشی به مادران در افکار عمومی جامعه و تقدیس عمل آنها در فرزندآوری و فرزندپروری را میتوان در دستور کار قرار داد.
چرا هیئت، مسجد، محله و سایر محیطهای زیست اجتماعی، دوستدارِ مادر و کودک نیستند؟ و یا این دوستداری را اعلام نمیکنند؟ متأسفانه چون سالها کودکان کمی در فضاهای اجتماعی بودهاند، فرهنگ حاکم بر آن محیطها، سازگاری و تطابق خودش را با این موضوع فراموش کرده است. باید فضاها را طوری ساماندهی کنیم که وقتی مادری با فرزندان خردسالش در این محیطها (دانشگاه، محل کار، مسجد، پارک و…) حاضر میشود، احساس آرامش، مطلوبیت و خواستهشدن کند.
این مستلزم مشارکت تکتک ماست و در این زمینه از علم تفکر طراحی بسیار میتوان بهره برد و رسانه در جریانسازی آن نقش بسزایی دارد. تا مادری را بهعنوان یک نقش اجتماعی بهرسمیت نشناسیم و آن را در عمل، تکریم نکنیم نمیتوانیم از دختران جوان انتظار داشته باشیم از آن استقبال کنند.
تبشیر خانوادهمحور
با رویکرد تبشیر در حوزه خانوادگی، محسنات تربیتی و روانشناسی خانوادههای پرجمعیت را باید برشمرد و آنها را در جامعه تبلیغ و تشویق کرد. همچنان که ما فکر میکنیم که اگر چهار یا پنج بچه وارد یک زندگی شد آن خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، از آن طرف این را هم باید فکر کرد که این چهار، پنج بچّه چه نشاط و سرزندگیای با خود به ارمغان میآورند و چقدر از لحاظ روانی کمکحال یکدیگرند و خانواده را از لحاظ روحی اعتلا میدهند و وقتی بزرگ شدند و شخصیتی و شغلی پیدا کردند چه کمکی میتوانند به اعتبار و هویت خانواده خود بکنند لذا رسانه در بهتصویر کشیدن مستقیم و غیرمستقیم این مفاهیم مهمترین نقش را دارد.
شاید بهنظر بیاید این راهکارها ساده و ابتدایی است اما در کمال تعجب میبینیم که برای رفع مشکل فرزندآوری بانوان سرزمینمان هیچ اقدام مؤثری انجام نشده است و گویی اصلاً در ذهن مسئولین و سیاستگذاران این حوزه و فعالان رسانهای کشور و کنشگران فرهنگی هیچگونه دغدغهای وجود ندارد، شاید یک علتش این باشد که مسئولین مربوطه یا مرد هستند، بیهیچتجربه مادری و یا افرادی سالخورده هستند که اصلاً قرار نیست امر به این مهمی را با نگاه به گام دوم انقلاب و با حضور مادران و پدران جوان عملی کنند!!
این کارها کوچک بهنظر میآید اما در مقیاس ملی حرکتی ایجاد میکند که هیچ سیاستگذاری نمیتواند ایجاد کند. وقت محدود است و بالاخره ما باید اذعان کنیم که کشور حداقل ۳۰ سال در حوزه فرهنگ ضدجمعیتی فعالیتهای گستردهای انجام داده است (بهگونهای که تا سالها رتبه اول اجرای این سیاستهای صهیونیستی بین تمام کشورهای دنیا بوده است) از منظر آیندهپژوهان، وضعیت جمعیت ایران در حالت بحرانی قرار گرفته است و ما فقط ۵ سال زمان داریم تا بتوانیم از یک فاجعه بزرگ جمعیتی در آینده جلوگیری کنیم، فاجعهای که تبعات آن در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و فرهنگی غیرقابل اصلاح است.
لذا هر برنامهای (اعم از فیلم و سریال و مسابقه و…) که از صداوسیما پخش میشود باید یک پیوست جمعیتی و خانوادهمحور داشته باشد بهگونهای که مخاطب را بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم در حوزه تحکیم خانواده و زیباییهای فرزند و زشتیها و چالشهای بیفرزندی و کمفرزندی با ۶ سرفصل ذکرشده هدف قرار دهد.
فهم مدیریت جمعیت و سیاستهای جمعیتی، چیزی ورای ذهنهای مقلد و وعدههای گزاف بسیاری از مسئولان و نیازمند اقناع نخبگانی و حرکت مردمی و جهادی هنرمندان و ایدهپردازان در حوزه رسانه است؛ حرکتی خالصانه و از سر صدق تا انشاءالله بهبرکت وجود کوثر الهی تکثیر شود و جامعه را از این پرتگاه نجات دهد.