به گزارش خبرنگار صدای حوزه، مسأله رویکردها و فضای حاکم بر نماز جمعه و فعالیتهای امام جمعه ها در مراکز استانها و شهرستانها، موضوعی است مهم و اثرگذار در سطح جامعه که همواره مطالبات مختلفی از سوی حوزویان، نخبگان حوزه و دانشگاه، رسانهها و جریانهای عدالتخواهی و عموم مردم در خصوص آن مطرح بوده است.
امروزه با گسترش ارتباط مردم با رسانهها و شبکههای اجتماعی و همچنین افزایش سطح آگاهی عمومی در جامعه و آگاهی مردم نسبت به رشد مشکلات مدیریتی در کشور، سطح توقعات و انتظارات جامعه از نماز جمعه و ائمه جمعه بالاتر از هرزمانی رفته است و از سوی شورای سیاستگذاری ائمه جمعه نیز دیدگاهها، رویکردها و انتظاراتی نسبت به ائمه جمعه و فعالیت های آنها وجود دارد.این موضوع موجب شده تا همواره بحثها و گفتگوگوهایی میان اقشار مختلف جامعه با ائمه جمعه و مسؤولان ستادهای نماز جمعه در استانها صورت بگیرد که شاهد یک جریان مطالبهگری در خصوص بهبود شرایط نمازهای جمعه در کشور هستیم.
در همین راستا خبرنگار پایگاه خبری صدای حوزه گفتوگویی با آیت الله محمد محمدی قایینی، امام جمعه موقت همدان داشته است، تا به واکاوی مسائلی نظیر جایگاه عدالتخواهی در نماز جمعه، رویکرد شورای سیاستگذاری ائمه جمعه در خصوص مسأله عدالتخواهی و فعالیتهای ائمه جمعه و مباحث معیشتی ائمه جمعه به ویژه در شهرستانها پرداخته شود که مشروح آن را در ادامه ملاحظه میکنید.
صدای حوزه ـ به نظر شما وضعیت فعلی نمازهای جمعه کشور در سطح مطلوبی قرار دارد؟
نماز جمعه پایگاه مهم عبادی، سیاسی ، اجتماعی و انقلابی است، به تعبیری سالمترین و مطمئنترین مرکز و جایگاهی است که میتوان صدای شریعت، اجتهاد و انقلاب را به گوش دل مردم رساند و مردم جایی مطمئنتر از نماز جمعهها برای شنیدن آخرین تحلیلها و نظریات و حقایق دین ندارند، لذا از نظر اهمیت گمان نمیکنم جایگاه نهاد اجتماعی دیگری غیر از نماز جمعه در این مرتبه و رتبه قرار داشته باشد.
فاصله نماز جمعه از جایگاه حقیقی خود در جامعه
اما اینکه آیا نماز جمعه درجایگاه واقعی خود قراردارد و نتیجهای که از نماز جمعه متوقع است از آن صادر میشود یا خیر؟ باید بگویم تا حدودی خیر اینچنین نیست. اگرچه نماز جمعه با بیان حقایق، واقعیات و دلداری به مردم و پمپاژ معنویت و روحیه در دل و روح مردم تأثیر بسزا و غیرقابل انکاری دارد، در این جهت که نماز جمعه مردم را با حقایق دین آشنا کرده و در صحنه سیاست و اجتماع روز حاضر نگه دارد و وظایف و تکلیفاتی که صورت بالفعل و روزمره و کاربردی لازم است انتقال بدهد.
اگر جایگاه کشور و انقلاب را در قرن حاضر که قرن پانزدهم هجری است و در دنیای پرتلاطمی که در آن قرار گرفتهایم که در آن حرف اول را امواج میزنند و گرهگشاییها به دست عوامل رسانهای و اطلاعاتی است، آنگاه میتوانیم مقایسه کنیم که آیا نمازهای جمعه به حد مطلوب و استاندارد به وظایف خود عمل کرده است یا خیر. با توجه به اینکه بینش مردم در همه سطوح بالا رفته و اینم شاید عمدتا ناشی از بالا رفتن سطح اطلاعات عمومی باشد، انتظارات، توقعات، سؤالات و استفهامات مردم عمیقتر و بیشتر شده است.
اگر مشکلی در جامعه به وجود بیاید که به نحوی با فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد مردم گره خورده باشد هم مردم حساس هستند و هم خواهان حقیقت خواهند بود، بگذریم از عده قلیلی که فکر صحیح نداشته یا غرض ورزی میکنند اما قاطبه مردم اینگونه هستند که واقعا سؤال داشته و طالب واقعی هستند و میخواهند بفهمند. امروز سؤالات متعددی در خصوص قرآن کریم، ائمه اطهار(ع) و دستورات دین و کارآمدی و به روز بودن اینها مطرح است، این یک سؤال واقعی و از روی تحقیق است، از طرفی رسانهها به گونه ای تحلیل میکنند و محیط و افراد به نحوی تحلیل میکنند که با مبانی دین و انقلاب اسلامی همخوانی ندارد، در این شرایط افراد دچار تحیر خواهند شد و به دنبال این هستند که ببینند حق کدام است.
فاکتورهایی برای بهبود وضعیت نماز جمعه
اگر نماز جمعه بخواهد رسالت اصلی و واقعی خود را به درستی انجام بدهد چارهای ندارد جز اینکه چند فاکتور را به درستی رعایت کند و اینها را دقیقا و عمیقا پیاده سازی کند تا بتوانیم بگوییم ستاد نماز جمعه به وظیفه حداقلی خود عمل کرده است.
نخستین وظیفه آشنایی با مفاهیم و مضامین دینی به صورت عمیق و نه سطحی است، امروز مردم استدلال و برهان میخواهند، طالب علم هستند و نه فقط شعار و تبلیغات ظاهری. کسی که در نماز جمعه ظاهر میشود باید بتواند پاسخگوی مخاطبین خود باشد و این نیازمند علم عمیق در حد اجتماع و مخاطبین است. دوم اینکه امام جمعه باید از انجماد فکری به دور بوده و حقیقت و لب دین را نه پوسته ظاهری را فهمیده باشد. چه بسا فقه در زمانی اقتضای مطلبی را دارد اما همین فقه در زمان و شرایط و مکان دیگر اقتضای دیگری را دارد و امام جمعه باید با فقه و فاکتورهای دینی آشنا باشد و به روز و پویا بوده تا دقیقا بفهمد مشکل امروز چیست و پاسخ چه باید باشد.
فاکتور سوم برای امام جمعه مردم شناسی است، بالاخره امام جمعه امامی است که برای مردم زمان خود میخواهد حرف بزند و برای آنها راه حل ارائه بدهد و باید بفهمد که مشکل کجا است، سؤال مردم و نیازها و خواستهها چیست و اینها چه میخواهند و تا زمانی که موضوع شناسی در بحثهای علمی و فرهنگی و تبلیغی نباشد ما گوینده و معلم و مربی خوبی نخواهیم بود. آن زمانی تربیت و تعلیم خوب واقع میشود و اثر میکند که این رابطه طرفینی کاملا برقرار شده باشد، کسی که میخواهد خطیب باشد و به عنوان امام جمعه یا سخنران پیش از خطبهها باشد لازم است مردم شناس بوده و بداند مخاطب چه میگوید و چه می خواهد.
افکار سنجی در نماز جمعه به منظور آشنایی با مسائل و دغدغه های مردم
صدای حوزه ـ راهکار شما برای دستیابی یک خطیب یا امام جمعه به مخاطب شناسی چیست؟
اولین راهکار این است که امام جمعه اهل اجتماع باشد، کسی که فقط در گوشه مسجد به ذکر مشغول باشد یا در گوشه کتابخانه تحقیقات علمی صرف داشته و با جامعه ارتباطی نداشته باشد از این جهت نقطه ضعف دارد. کسی که با وسایل ارتباطی در تماس نیست، ناآشنا نسبت به رادیو، تلویزیون رسانهها، بولتن های خبری کتب تاریخی و نظیر اینها ارتباط ضعیفی داشته باشد نمیتواند بفهمد در جامعه چه خبر است. وجود مشاورانی که به امام جمعه اطلاعات بدهند ضروری است، یک نفر نمیتواند در تمام علوم و مسائل اطلاعات سطح بالایی داشته باشد به همین جهت باید افرادی با بررسی صحت و سقم مطالب و مشتمل بر گزارش، تحلیل و پیشنهاد و گذارندن مراحل سه گانه نظریه پردازی به امام جمعه مشاوره بدهند.
نکته دیگر این است که از خود مردم باید سؤال صورت بگیرد، ستادهای نماز جمعه هرهفته میتوانند تعدادی سؤال در میان مردم توزیع کرده و از مردم بخواهند تا پاسخهای این سؤالات را در اختیار ستاد نماز جمعه قرار بدهند. هر هفته این کار تکرار بشود به ویژه در این زمانه که وسایل ارتباطی مجازی بسیار گسترده است، هر هفته از مردم خواسته بشود اولویتها و دیدگاه خود نسبت به مسائل را مطرح کرده و از این نظرسنجیها و پاسخها میتوان تا حد زیادی دیدگاهها، نیازها و اولویتهای مردم را شناسایی کرد.
موضوع دیگر این است که زمان خودمان را بشناسیم، زمان شناسی غیر از مردم شناسی است اگرچه بی ارتباط با مردم شناسی نیست. خطیب باید بداند در سال ۱۴۰۰ شمسی، ۱۴۴۳ قمری و ۲۰۲۱ میلادی قرار دارد و دنیا و زمانه و جو حاکم بر ما و فضای ارتباطات بین المللی میان ما چگونه شکل گرفته است، امروز مرزها در دنیا برداشته شده است، نه مرزهای جغرافیایی بلکه مرزهای ارتباطی، فکری، علمی، دینی و حتی مرزهای اقتصادی برداشته شده و دیگر کسی نمی تواند بگوید به تنهایی امکان رفع نیازهای اقتصادی خود را خواهد داشت، حتی کشورهای قدرتمند هم به یکدیگر محتاج هستند.
باید بدانیم در چه زمانی زندگی میکنیم، نوع ارتباطات برای خطیب معلوم باشد، تأثیر و تأثر، گفتارها، روشها، فشارها و برخوردها را باید خطیب جمعه بداند، اینکه علت جنگ ها و صلحها در دنیا چیست، فلان رییس جمهور که با ما روابط خوبی ندارد به چه دلیل به کشور ما سفر کرده است، مسؤولان رده بالای نظام چرا موضوعی که در جامعه حاد نیست را مطرح کردند، یا بعضی مسائل هست که مخفی اما مؤثر در جامعه است، امام جمعه باید بداند، امام جمعه غیر از مردم باید خیلی چیزها را بداند، گاهی مطلبی واقعیت دارد و صحیح هم هست اما نباید گفته شود یا به گونهای خاص باید گفته شود یا زود نباید گفته شود. کسی که از هیچ چیز خبر ندارد و نمیداند در جامعه چه خبر است حتی اگر با خلوص نیت حرفی را مطرح کند بازهم ممکن است مشکل ساز بشود.
استقلال فکر و عمل لازمه اثرگذاری ائمه جمعه و اعتماد مردم به نهاد نماز جمعه است
صدای حوزه ـ اینکه بولتنهایی از مرکز برای ائمه جمعه به ویژه در شهرستانها ارسال میشود و آنها باید بر مبنای این بولتن سخنرانی کنند صحت دارد؟ نظر شما در خصوص اثرات این رویکرد چیست؟
کلیات از مرکز گفته میشود، مثلا بعضی مسائل حساس مطرح شود یا مطرح نشود، اما اینکه گفته بشود غیر از این حق ندارید چیزی بگویید را من نشنیدهام و اگر هم چنین چیزی واقعیت داشته باشد صحیح نیست، یقینا ضرر چنین تصمیمگیری بیشتر از منفعت آن است. اولا ائمه جمعه مسائل منطقهای خود را دارند و این مسائل مشکلات مربوط به بخشهای منطقه خود را باید بیان کنند اما بعضی از مسائل مهم عقیدتی، اخلاقی، سیاسی یا انقلابی است که به صورت دمل در آن منطقه بالا زده و مشکل ایجاد کرده، این را باید امام جمعه بداند که منشأ آن کجاست، درمان آن چیست، راه حل مقابله با آن و چگونگی مقابله با آن را باید بشناسد. چنین مسائلی را باید به خود استانها سپرد و اینکه بگوییم تصمیم گیرنده مرکز باشد اشتباه است.
در همه نهادها و سازمانها به همین صورت باید باشد، کسانی که در یک منطقه هستند به اعتبار آشنایی با جو و فضا و خصوصیات و اختصاصاتی که مربوط به آن منطقه است بهتر میتوانند درمان و راه حل برای مشکل ارائه بدهند تا کسی که در مرکز حضور دارد و فقط برای او گزارش ارسال میشود. کسی که در متن یک منطقه است و به ویژه امام جمعه که امین دولت، منطقه و ولی فقیه است و دلسوز منطقه و مردم هم میباشد و هشیاری و بیداری و بصیرت لازم را هم دارا است باید دستش باز باشد تا بتواند تحلیل کرده، ببیند و اگر احساس خطر کرد وارد بشود و مسائلی را با مردم مطرح کند.
یکی از خصوصیات امام جمعه این است که باید خودش مبتکر، صاحب نظر و دارای انگیزه برای داخل شدن در امور لازم جامعه را داشته باشد و فقط منتظر دستور از مرکز نباشد. اینکه در برخی شهرها نشاطی در جامعه نیست و اقبال زیادی از نماز جمعه نمیشود این است که امام جمعه به صورت دستوری کار می کند و چیزی از خودش برای عرضه به جامعه نداشته و منتظر این است که مسائل و مطالب از مرکز برای او ارسال بشود و شاهد هستیم چنین ائمه جمعهای حرفی برای گفتن نداشته و اهل تحقیق و تحلیل و موشکافی کردن در مسائل نیست.
اینکه از مرکز دستور برسد برای مطرح کردن یا نکردن مسائل و امام جمعه حق نداشته باشد غیر از آنچه دستور میرسد حرفی بزند صحیح نیست اما در خصوص مسائل مهم کشور و مباحث امنیتی و رعایت برخی مسائل این ایرادی ندارد تذکرات لازم به ائمه جمعه ارائه بشود اما امام جمعه باید مستقل باشد و آزاد باشد که بنابر تشخیص خود که ملاک های امام جمعه بودن را دارد، با عنایت به مسائل و فضای جامعه موضوعاتی را برای مردم مطرح کند.
امام جمعه باید عدالتخواه و پیگیر مقابله با مفاسد باشد
صدای حوزه ـ موضوع عدالتخواهی در نماز جمعه از مسائلی است که این روزها مطرح است، از سویی افراط و تفریط در این زمینه نیز مطرح است، به نظر شما حد وسط در زمینه عدالتخواهی و مقابله با مفاسد در نماز جمعه چیست؟
امام علی(ع) می فرمایند: مردم نسبت به من دو دسته هستند، بعضی افراط میکنند و من را خدا میدانند و بعضی تفریط میکنند و خیال میکنند من یک آدم معمولی مثل دیگران هستم، اینها هم نسبت به من کوتاهی میکنند.
در زمینه فعالیت امام جمعه هم همین موضوع پرهیز از افراط و تفریط را باید در نظر داشت، اما اینکه مسألهای و جرمی تا ثابت نشده و تحقق آن حتمی نیست بله نباید مطرح بشود، اما این به معنای عدم پیگیری از سوی امام جمعه نیست، امام جمعه باید در جامعه باشد و مانع به وجود آمدن مفاسد بشود.
نکته دیگر اینکه اگر امام جمعه فعالیت کرد و موفق نشد، قبل از اینکه به صحن نماز جمعه برسد در خارج از فضای نماز جمعه باید اقدامات لازم را انجام بدهد تا با مفسدهای مقابله کند. اگر مرحله سوم شد و امام جمعه در جریان بود و با سند و مدرک و دلیل و برهان از مفسدهای اطلاع داشت و مراحل را گذرانده و اثر نداشته است ولو اینکه هنوز کار به دستگاه قضایی هم نرسیده باشد، امام جمعه مسؤولی است فوق قوه قضاییه چرا که او نماینده ولی امر است، یعنی کسی است که هدایت، ارشاد و راهنمایی مردم را به سوی سعادت و حقیقت عهده دار است. حال که مفسدهای برای او یقینی شده ولو اینکه در دادگاه مطرح نشده است باید امام جمعه زودتر اقدام کند تا قبل از دستگاه قضایی ریشه کار را بکند نه اینکه منتظر بشود موضوع وارد قوه قضایی و کش و قوس های اداری بشود در نهایت امام جمعه اقدام کند.
امام جمعه کسی است که مردم از او انتظار مبارزه با مفاسد را دارند، در رأس جامعه امام جمعه به عنوان کشتیبان انقلاب اسلامی و جامعه قرار دارد و نباید اجازه بدهد مفاسد شکل بگیرد. اما اینکه چیزی را بیش از حد بزرگ کند، این کار صحیح نیست، مسلم است که امام جمعه چون از نظر فکر، تقوا، فرزانگی حداقل شرایط و امکانات را دارد و یقینا دست به چنین اقداماتی نخواهد زد.
عدالتخواهی مهمترین موضوع در همه جوامع است
در رابطه با عدالتخواهی که مهمترین موضوعی است که همه جوامع به آن نیاز دارند و اصلا دنیا به دنبال عدل میگردد. در مورد امام زمان(عج) داریم که کار اصلی ایشان ایجاد عدل و قسط در جهان است، چه در حوزه اعتقادی، چه اخلاقی، چه فقهی، چه اقتصادی، چه اجتماعی و چه در حوزه تربیتی ایشان در جهان عدل را ایجاد خواهند کرد، یعنی آنچه حقیقت و صریح است باید پیاده بشود.
امروز جامعه ما از مشکلات پر است و مشکلات فراوانی وجود دارد، چه کسی باید این مشکلات را بیان کند؟ علمای دین، مراجع تقلید و در سطح جامعه این وظیفه برعهده ائمه جمعه است، نمیشود به بهانه اینکه شاید و سر و صدا ایجاد بشود، شاید برخی مقابله کنند یا برخی از مطرح کردن مسائل خوششان نیاید این رسالت دینی را نادیده گرفت.
حتی وجدان انسان هم حکم میکند بنابر قانون «الأهم فالأهم» که یک قانون عقلی است، عدالت مردم مهمتر از مسائل صنفی، خصوصی و فردی است، عدالت باید گفته بشود که نظام ما چون اسلامی است و دین ما چون اسلام است و مردم ما چون مسلمان هستند و کشور ما چون کشور انقلابی است برای خودش فاکتورها و ملاکهایی دارد، دقیقا اینها باید اجرا بشود، به هر قیمتی که شده و به هرجا که میخواهد منجر بشود. اگر مردم بدانند و تجربه کنند که مسؤولان آنها عدالتخواه هستند و بدانند مسؤولان حامی عدالت هستند، هم امیدوار میشوند در رابطه با بقای نظام و انقلاب اسلامی، هم با جانفشانی و فداکردن خود تا آخر خط پشت رهبر و نظام خواهند ایستاد، ما در دوران امام خمینی و بعد از ایشان هم شاهد این موضوع از سوی مردم بودیم.
همه چیز را نباید بر عهده رهبر معظم انقلاب قرار دارد و نباید حتما ایشان وارد جزییات و مصادیق بشوند، اما ایشان هرکجا احساس خطر کردند ورود کرده و مردم هم میدانستهاند ایشان صادق است، باند خاصی نیست و هدف خاصی نداشته و به فکر منافع شخصی نیست، از این رو هر آنچه رهبری میفرماید مردم گوش میکنند و به میدان می آیند و حاضر هستند سرمایه گذاری کنند. این ستون را ائمه جمعه مستحکم میکنند اما اگر ملاحظه کاری کرده و بگویند مصلحت نیست و شاید به کسی بربخورد، نه تنها مردم نسبت به آن امام جمعه ناامید خواهند شد بلکه نسبت به نظام و رهبری هم خدای ناکرده تشکیک میکنند.
مسأله عدالتخواهی از مسائل مهم، زیربنایی و نیاز مبرم و روزمره ما است که مردم تشنه هستند ببینند، چون بسیاری از ناهنجاری ها را مردم شاهد هستند، اختلاسها، عزل و نصبهای فامیلی و باندی، اهمالگریهایی که آثار آن کم کم ظاهر میشود که در دولتهای قبلی صورت گرفته است. کرسنت یکی از اینها است که چه قراردادهایی بسته شده و باعث مقروض شدن و متضرر شدن کشور شده و نمونهها فراوان است. مردم یکبار، دوبار، دهبار صبر میکنند دیگر تحمل ندارند اینهمه ضرر و زیان را ببینند؛ چرا نباید قوانین و مقررات ما مانع اختلاسگران بشود چرا نباید قوانین به نحوی باشد که مسؤولان محاکمه بشوند، محکامه صرفا به معنای کشتن و مجازات نیست، در همان زمان مسؤولیتی که بر عهده دارند مسؤولان باید بیلان کار بدهند، متأسفانه این موضوع در کشور وجود ندارد، مسؤولی کارهایی انجام میدهد و بعدا به خاطر خدماتی که داشته پرونده او بسته خواهد شد و این باعث آزردگی خاطر مردم است.
قانون اسلام و حکومت اسلامی را باید در نظر داشت، حتی در کشورهایی که اسلام ندارند اگر مسؤولی تخلفی بکند به دادگاه میرود یا استعفا میدهد و عزل و زندان میرود، حتی ممکن است اینها واقعیت نداشته ولی همین حفظ ظاهر قانون هم لازم است اما در کشور ما خیلی راحت با پول محکومیت را می خرند و باعث ناامیدی مردم خواهند شد. اگر بنا باشد کسی مجرم تشخیص داده شود اما به دلیل انتصاب به جایی آزاد باشد باعث ناامیدی مردم خواهد شد و عمده مشکل و مسؤولیت به گردن بزرگان حوزه علمیه، ائمه جمعه و مسؤولانی است که دست اندرکار هستند و مهمترین و راحتترین و بهترین جایی که میتواند بلندگویی باشد برای بیان عدالتخواهی و دغدغههای مردم نماز جمعه و ائمه جمعه هستند و از این طریق میتوانند چند جانبه خدمت کنند.
ضرورت استقلال فکری و عملی ائمه جمعه در عین رعایت برخی مصالح کشور
صدای حوزه ـ برخی معتقد هستند ائمه جمعه محافظه کار شده و علت آن رویکردهای شورای سیاستگذاری ائمه جمعه است، به نظر شما مسیر حرکت این شورا به سمت عدالتخواهی ائمه جمعه است یا فضای محافظهکاری ادامه خواهد داشت؟
در رابطه به اینکه در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه چه کسانی هستند و چه میکنند اطلاع دقیقی ندارم اما نکته مهم همین است که این شورا وظیفه دارد کسانی را در این کارها بگمارد و پیشنهاد کند و نصب کند که بین خود و خدای خود به کسی تعهدی نداشته باشند جز اسلام و مکتب و انقلاب اسلامی. اینکه کسی چون قبلا سابقه خوبی دارد کفایت نمیکند. اینکه در برخی عزل و نصبها تمایلات و تفکرات حزبی را شاهد باشیم صحیح نیست.
رهبر معظم انقلاب مافوق تفکر حزبی و گرایش سیاسی هستند چرا که هدف ایشان حفظ انقلاب اسلامی است و انقلاب هم تجلی از اسلام است. یقینا رهبری و امام خمینی عملکردی فراتر از باند و حزب و فامیل دارند و حتی در جایی از دوستان خود نیز میگذرند.
امام جمعه نیز باید مانند رهبر معظم انقلاب و امام خمینی باشد، چه کسی چنین امام جمعهای را باید تعیین کند؟ شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و به همین دلیل شورای سیاستگذاری ائمه جمعه باید بین خود و خدای خودش این تعهد را نسبت به مسؤولیت سنگین خود داشته باشد، یک مسؤولیت الهی بر عهده این شورا قرار دارد، شورا اداره و کارخانه و وزارتخانه نیست بلکه برای یک امر الهی شکل گرفته است و باید بداند جایگاه مقدسی داشته و مسؤولیت دینی دارد، یعنی سروکار آن با خداوند است مانند قاضی که نباید در قضاوت کردن تمایل به هیچ کدام از طرفین داشته باشد و در مقام برخورد و خطاب باید مساوی برخورد کند و قانون را بدون در نظر گرفتن مسائلی نظیر اینکه یکی از طرفین از اقوام و آشنایان و هم کیشان او است اجرا کند.
باید شورای سیاستگذاری مراقب باشد افرادی را براساس ملاکهای صحیح و دقیقی انتخاب کنند تا شاهد باشیم مشکلات بسیار کم خواهد یا اصلا مشکلی رخ نخواهد داد، اینکه اعضای شورای سیاستگذاری چگونه عمل میکنند امیدواریم بر همین مبنا باشد و به نظر میآید به حسب ظاهر در هم به همین صورت رفتار میکنند، در هر استان و منطقه میگردند که ببینند اصلح افراد کیست که هم جنبه علمی داشته باشد، حسن شهرت و تقوا داشته باشد، با مسائل انقلاب و نیازهای روز جامعه آشنایی داشته و دلسوز و فعال باشد و ظاهرا چنین رویکردی در شورای سیاستگذاری وجود دارد ولی اینکه دقیقا همه جا به همین صورت است اطلاعی ندارم.
صدای حوزه ـ امام جمعهها به صورت عضو حقیقی یا حقوقی در شوراهای و نهادهای مختلفی در استانها عضو هستند، اینکه مدیریت حوزه علمیه استانها را هم به امام جمعه بسپارند با توجه به مشغلههای ائمه جمعه، این آیا یک آسیب است است یا میتواند فرصتی محسوب بشود؟
در رابطه با مسؤولیتهای حوزه علمیه در هر استانی یک شورایی با حضور علمای بلاد وجود دارد که مسؤولیت آنها با امام جمعه مرکز استان است، این امام جمعه مدیر حوزه علمیه نیست بلکه حوزه علمیه مدیر دارد و امام جمعه هم یک عضو آن شورا است و مدیر حوزه علمیه هم عضو دیگری از شورا است، دیگر ائمه جعه شهرستانها یا مدیران حوزهها یا اساتید نامدار و برجسته از دیگر اعضای آن شورای استانی هستند.
اینکه امام جمعه عضو شورای استانی باشد تابع این است که تقسیم بندی اداره حوزه و دخالت امام جمعه مرکز استان به عنوان رییس آن شورا چگونه تنظیم شده باشد، اگر بگوییم همه کارها زیر نظر مدیر حوزه و امام جمعه مرکز استان باید باشد هم کار امام جمعه را سنگین خواهد کرد و هم تداخل در کار حوزه علمیه خواهد بود مگر اینکه مدیر حوزه علمیه را صرفا یک مدیر اجرایی در نظر بگیریم و بگوییم همه کاره امام جمعه است و مدیر یک مسؤول اجرایی صرف است که چنین هم نیست.
تداخل مدیریت حوزه علمیه و رسیدگی به وظایف امام جمعه در مراکز استانها
مدیر حوزه علمیه در هر استان باید از نظر علمی از دیگران افضل، از نظر تقوا مرتبه بالاتر و از نظر مدیریت هم آشنا به مدیریت باشد و این مدیر عضو شورایی است که یکی از اعضای آن امام جمعه مرکز استان است، این شورا مسائل کل استان را بررسی کرده و نظر میدهد و آن امام جمعه مرکز استانها یک رأی بیشتر ندارد. بعضی کارها هم برعهده آن امام جمعه است که بیشتر جنبه تشریفاتی و حفظ احترام دارد.
اما اینکه همه کارهای مدیریتی برعهده امام جمعه مرکز استان باشد موضوعی است که در خیلی از استان ها موجب مشکل شده، اما در استانهایی که مدیر حوزه علمیه با امام جمعه ارتباط مطلوبی دارد مشکلی هم نیست اما آن استان هایی که امام جمعه قصد دخالت در امور و عزل و نصبها داشته است متأسفانه تجربه خوبی نداریم و متأسفانه در استانها به این مشکل برخوردیم و رفع این مشکل با تقسیم وظایف و برنامه ریزی قابل حل است.
به عنوان مثال در هر استان میشود یک عالم بزرگ شهر تعریف کرد و کلیات اصل نماز جمعه و حل موضوعات شهر را او بگوید و امام جمعه کارهای نماز جمعه و مشکلات منطقه و جو فرهنگی سیاسی و انقلاب را داشته باشد و مدیر حوزه هم کارهای حوزه علمیه را هماهنگ کند و در مسائل کلان حوزه علمیه نیز با شورا همکاری کند.
این موضوع بسیار حساس است و برای پیشرفت و رشد حوزههای علمیه با تفکیک وظایف میان مسؤولان کار بهتر پیش خواهد رفت و باید این موضوع محقق شده و یک تقسیم وظیفه مطابق با واقع انجام بشود تا کمتر با این مشکلات مواجه باشیم.
صدای حوزه ـ وضعیت معیشتی امامان جمعه در شهرستانها و مراکز استانها به چه صورت است و چقدر حقوق دریافت میکنند؟
ائمه جمعه از این جهت که امام جمعه هستند این سمت و حرفه و شغل محسوب نمیشود و هیچ دریافتی از مرکز در این خصوص ندارند، اما ائمه جمعه مراکز استانها چون نماینده ولی فقیه هستند و بسیاری از آنها نماینده مراجع تقلید هم هستند، وجوهات شرعی به دست آنها میرسد و رهبر معظم انقلاب و مراجع اینها به اندازه ضرورت شخصی به اینها اجازه مصرف داده و مابقی برای استان، حوزه علمیه و کارهای منطقه خرج بشود. اینکه آیا امام جمعه زندگیاش میگذرد و حقوقی دارد باید گفت که نه همان دریافتی طلبگی را داشته و اگر تدریسی هم داشته باشند حقوقی دریافت میکنند و حقوقی به عنوان امام جمعه دریافت نمی کنند اما از این جهت که آیا امکان و دسترسی دیگری دارند برای انجام زندگی شخصی که در تنگنا نباشند و چه برای دفتر امام جمعه و کمک به مراکز مختلف، یقینا دست امام جمعه نمیتواند خالی باشد و در این زمینه از وجوهات استفاده میکنند، اما از جهت معیشت شخصی ائمه جمعه حقوقی ندارند.
ائمه جمعه باید استقلال مالی داشته باشند
صدای حوزه ـ اینکه امام جمعه علیرغم کارهای مدیریتی که انجام میدهد حقوقی دریافت نکند به نظر شما صحیح است؟
متأسفانه این نقص در نظام مدیریتی ما وجود دارد ولی چون چنین پیشینهای وجود دارد که علما و مراجع و بزرگان شهر حامی امام جمعه خواهند بود و یاری رسان او در امور شهر خواهند بود. اما اینکه امام جمعه قرار باشد پیش کسی برود و تقاضا بکند به او کمکی بشود شاید با روحیه امام جمعه سازگاری نداشته باشد، این باید سازماندهی بشود، موافق هستم که این نبود حقوق پسندیده نیست و باید یک برنامه ریزی سنجیده و منظم تحت برنامهای باشد که امام جمعه وقتی وارد حیطه مسؤولیتی خود میشود با نبود بودجه و مشکلات مالی مواجه نشود و باید در این خصوص برنامه ریزی صحیحی صورت بگیرد.
در پایان باید این نکته را متذکر بشوم که کسانی که امام جمعه هستند سعی کنند در طرح مسائل سیاسی اجتماعی و مسائل تربیتی و در زمینهای که امر جدیدی قرار است حادث بشود سه نکته را در نظر بگیرند، اول اینکه هرچه میگویند صدق باشد، حتما بدانند این درست است و واقع همین است. دوم تلاش کنند مباحث را منطقی ارائه بدهند و از طرح مباحث احتمالی پرهیز کنند. سوم اینکه با زبان نرم بگویند و ادب در گفتار را رعایت کنند. البته این نکته هم مطرح است که آیا صریح بگویند یا با کنایه و این تابع زمانه و مسائل زمانه است که باید با تفکر حاصل بشود و باید نکاتی که مطرح شد رعایت بشود تا بهترین اثرگذاری را داشته باشد.