به گزارش خبرنگار صدای حوزه، ساعت شنی یا ساعت ماسه ای یک نوع زمان سنج می باشد که در قرن هشتم اختراع شده و از آن برای مشخص کردن شروع و پایان کاری محدود، استفاده می شود که امروزه فقط در مجلس عوام انگلستان از این ساعت ها استفاده می شود که زمان بندی دو دقیقه ای را برای تنظیم فرصت رای دادن نمایندگان نمایش می دهد.
این مثال را برای تبیین درد مدیریتی اپیدمی شده کشورمان آورده ام که از شعارهای خوب تا برنامه های خوب، فاقد تقویم مطالبه گری از طرف بالادستی یا مردم هست و برخی برنامه ها، خوب شروع می شود ولی چون فاقد تعهد زمان بندی شده قابل رصد است، بد رها می شود!
یکی از نمونه های داغِ داغِ نداشتن زمان سنج و زمان بندی، مصیبت بورس است که با وعده های رسیدگی اورژانسی آقای رییسی در انتخابات مواجه شد ولی امروز همان اورژانسی دیروز، رو به قبله امروز شده و رنجور دیروز را به دردمند امروز تبدیل کرده است.
در یک سطحِ پایین تر،انتخاب وزیر اقتصاد که یکی از وعده هایش برای جلب اعتماد رییس جمهور و مجلس، ساماندهی عاجل بورس بود و خود ایشان قبلا یکی از توییت بازهای حرفه ایِ در راستای درمان بورس بود، عملا کاری نکرده و باز هم جایِ رخم دیروز خوب نشد.
واکنش آقای رییسی هم، نهیب یا توبیخ یا عزل این وزیر یا هر وزیر کارنکن می شود ولی درد مردم، فقط با تغییر مهره ها درمان نمی شود و باید روشمند عمل کرد که کار به برخورد نکشد و معتقدم یک باگ و ضعف سیستمی بزرگ داریم که به یک مدیر،اجازه کار نکردن و پاسخگو نبودن می دهد.
لزوم وجود زمان بندی تقویم شفاف و قابل رصد
در تمام سازمان های نظامی و انتظامی و در همه برنامه های حتی فرهنگی هم باید حاوی پیوست حفاظتی باشد و هر برنامه ای که فاقد پیوست حفاظتی باشد، قابلیت اجرا ندارد و امروز باید همه برنامه های مدیریت پیوست تقویم اجرایی داشته باشند که آن تقویمِ شفاف و قابل رصد، پایه و اساس ارزش گذاری های بین مدیریتی و یک تسریع کننده برای قطار کارآمدی نظام خواهد بود که اگر این سنّت تقویم می بود الآن، هم می دانستیم و هم می توانستیم برای معضل های چند ده ساله نظام، از آسیب شناسی حرفی به ریشه یابی عملی برسیم نه اینکه این فرهنگ جا بیفتد که در مدیریت، تصاحبش اصل است نه اثبات کارکردی!
حرف آخر؛ اجرای منهای زمان بندی با هر خوانشی غلط است!
باشد که رستگار شویم!