به گزارش صدای حوزه، یکی از برکات انقلاب اسلامی بی تردید اعتماد به جوانان و تربیت مسئولان تراز انقلاب و ایران است. سید ابراهیم رئیسی رئیس دولت سیزدهم هم یکی از خادمان انقلاب است که همواره در بدترین شرایط مسئولیتهایی اجرائی کشور را عهدهدار شده است.
نارضایتیها و اعتراضات مردم در آغاز سکانداری مسئولیت ایشان همواره در سرحد اوج خود بوده است. از این رو دکتر رئیسی را مرد روزهای سخت باید نامید که دو وظیفه را همزمان باید پیش میبرد. از یک سو باید به مرمت و بازسازی ویرانهای که عهدهدار آن شده، به پردازد؛ که خود نیاز به تلاش و کوشش مضاعفی بوده است تا نه تنها اشکالات و ایرادات گذشته را جبران کند بلکه باعث پیشرفت آن مسئولیت هم شده باشد.
از سوی دیگر باید اعتماد و انتظار به یغما رفته مردم را به دستگاه حاکمیتی بازگرداند؛ که به باور کارشناسان و تحلیلگران این اقدام دوم به مراتب دشوارتر و پرهزینهتر از اقدام نخست است.
از این رو با نگاهی به کارنامه اجرائی دکتر رئیسی (رئیس دولت سیزدهم)، متوجه میشویم که ایشان وقتی در سال ۱۳۹۷ از سوی رهبر معظم انقلاب به ریاست قوه قضائیه انتصاب شدند، دستگاه قضائی انچنان در آتش ناکارآمدی و سوء مدیریت میسوخت که امکان اصلاح و بازسازی قوه قضائیه را حتی در خوشبینانهترین حالت کسی تصور هم نمیکرد. قوه قضائیه مامن امن برخی باندها، اصحاب قدرت و گروههایی مافیایی شده بود که هیچ اقدامی بدون پرداخت رشوه و حق و حساب انجام نمیگرفت.
تصور برخورد و محاکمه با آقازادهها، دانه درشتها و گروههای ذی نفع امری محال و نشدنی بود. اما به واسطه سلامت اخلاقی، اراده پولادین، مدیریت و کارآمدی دکتر رئیسی دستگاه قضائی در طول کمتر از دو سال، امروز به یکی از ارکان و پایگاههای اقتدار نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. بطوریکه رضایت بالای مردم و حتی بدخواهان نظام موید این موضوع است. امروز حتی دشمنان هم به کارامدی و صلابت قوه قضائیه اذعان میکنند. دکتر رئیسی در گام نخست ابتدا پلتفرم و شاکله قوه قضائیه را اصلاح و نو کرد.
همین امر باعث شد دستگاه قضائی کشور نگاه نو و رویکرد عدالتگستر داشته باشد. وی با اخراج، تعدیل برخی نیروها و برخورد قاطع با مفسدان باعث شد کسی در قوه قضائیه دیگر امکان و شرایط یکه تازی نداشته باشد. اما اوج اقتدار دکتر رئیسی یقیناً برخورد قاطع با دانه درشتها وافرادی بود که خودشان گمان میکردند چوب عدالت نه توان برخورد با آنها را دارد و نه نفوذ آنها اجازه این برخورد را به آنها میدهد.
اما دادگاه اکبر طبری، شبنم نعمت زاده، هادی رضوی و … نشان داد که در پیشگاه قانون همگان برابر و یکسان هستند و مقربی جز اجرای عدالت وجود ندارد. گام دوم دکتر رئیسی هوشمند سازی، شفاف سازی و راحت سازی خدمات و امکانات در قوه قضائیه بود. این مجموعه اقدامات نهایتا باعث شد اعتماد مردم به قوه قضائیه جلب و این قوه را پناهگاه حق طلبی و دادگستری خود قلمداد کنند.
همین نگاه معتمدانه به عملکرد قوه قضائیه باعث شد بی هیچ، اما و اگری کلید مهمترین قوه اجرائی کشور را نه تنها با تنفیذ رهبری بلکه با رای اکثریت مردم تحویل دکتر رئیسی داده شود (رئیس دولت سیزدهم)؛ که این بار ویرانه سراسر ناکارآمدی و فساد قوه مجریه را از نو بازسازی و آوار برداری کند.
قوهای که عملا محل همه فسادها و پایگاه غربگرایی و گروههای رانتخوار شده بود. رخوت و بی اعتباری در قوه مجریه در سالیان اخیر به آنچنان درجه اعلائی از خود رسیده بود که حتی وزرا هم برای شخص رئیس جمهور ارزشی قائل نبودند و بیشتر انرژی دولت صرف بگو ومگوهای درون کابینه میشد.
در این فضا مردم هر روز شاهد کوچکتر شدن سفرهها، بی عملی دولت، عدم حضور شخص رئیس جمهور و وزرا بین مردم، گسترش پاندمی کرونا، شدت گرفتن تحریمها، گره زدن مشکلات به برجام، دست کردن واضح دولت در جیب مردم در بورس و نرخ ارز و دهها ایراد و اشکال دیگر باعث شده بود مردم اعتمادشان کاملا از دولت دوازدهم سلب شود و هر روز برای تغییر دولت روزشماری کنند.
جلب اعتماد مردم و بازسازی ویرانهها برای دولت سیزدهم بسیار دشوار و سخت است
در این فضای پرآشوب و توفان زده دکتر رئیسی بدون اینکه لب به شکایت باز کند و اوج فاجعه ناکاآرمدی را عنوان نمایید، تلاش کرد نخست از ویرانیها دولت پیشین آوار برداری و اعتماد مردم را جلب کند. اما برای همگان این امر کاملا مبین است که جلب اعتماد مردم و بازسازی ویرانهها برای این دولت بسیار دشوار و سخت است.
چراکه در این مرحله دولت نه تنها باید به جنگ سومدیریت و ناکارآمدیها برود بلکه باید در جبهه رسانهای و تبلیغات دشمنان داخلی و خارجی هم مقابله کند؛ که این جبهه به مراتب دشوارتر است. چراکه در این جبهه منافقین داخلی و خارجی از هیچ خباثت و بی اخلاقی کوتاهی نمیکنند. برای تببین بهتر به تشریح این جبهه میپردازیم. دشمنان و منافقین در عرصه جنگ نرم به سه شاخه اصلی تقسیم میشود.
اولین شاخه را رانتخواران و گروههای مافیایی تشکیل میدهند. ویژهخوارانی که در این سالها به دلیل نفوذ وگستردگی که در ارکان دولت یازدهم و دوازدهم داشتهاند، تلاش میکنند مانع از موفقعیت دولت شوند تا این گروهها همچنان از رانت حداکثری که دارند بهرهمند شوند.
برای نمونه یکی از این مافیاها انحصار نهادههای دامی است که باوجود همه سیستمهای نظارتی و الکترونیکی، اما طبق یک گزارش که در صداوسیما جمهوری اسلامی ایران پخش شد ۵ نفر سکانداری و سلاطینی این عرصه عهدهدار هستند و با رانت و نفوذی که دارند میتوانند بازار مرغ و گوشت کشور را به سادگی با کوچکترین دخالتی به التهاب و آشوب بکشند.
نمونه دیگر را میتوان به جریان خصوصی سازیها پرحرف و حدیثی که در این سالها بارها قوهقضائیه به دلیل تخلفات اشکار مجبور به ابطال ان شده است و یا همچنین به توزیع ارز ترجیحی و … اشاره کرد.
مافیای این شاخه با توجه به سرمایههای انبوهی که دارند به سادگی میتوانند بر علیه دولت سیزدهم هجمه کنند و یا در کار دولت اختلال ایجاد کنند.
شاخه دوم را احزاب و گروههای سیاسی رقیب تشکیل میدهند. کسانی که ناکارآمدی حداکثری در دولت متبوع خودشان را آشکارا نادید میگیرند و همواره تلاش میکنند که کوچکترین مشکل در این دولت را برجسته کنند. این گروه از مخالفان بسیار خطرناکتر و گزندهتر از گروه پیشین هستند. چراکه جدا از منابع مالی و نفوذ سیستماتیکی که در اختیار دارند به واسطه ارتش سایبری، انبوه رسانههای مکتوب و شنیداری و خیل عظیم خدمتگزاران مواجب بگیری که دارند، تلاش میکنند مردم را علیه دولت سیزدهم بسیج کنند.
شیوه کار انها اینچنین است که سعی میکنند موضوعاتی که مردم را از نظر روحی و احساست میتواند تحریک و به واکنش در بیاورد را شناسایی کنند.
سپس با نفوذ رسانهای خود اعم از مصاحبه، تبلیغات و مقاله در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، آن را نشر میدهند تا دولت را به واکنش در بیاورند.
سپس با توجه به هر واکنش دولت، اینبار به صورت گستردهتر به نشر اکاذیب خود مشغول میشوند. از آنجایی که این مافیا و گروههای ستون پنجم دشمن در داخل حضور دارند، فریب و نیرنگ انها بیشتر در بین مردم اثر بخشی دارد. برای مثال این گروه در جریان تحولات داخلی در کشور افغانستان خواستار دخالت نظامی ایران برای ساقط کردن طالبان و حمایت از گروه استقلال طلب به رهبری احمد مسعود در پنجشیر بودند.
اما سران این گروه وقتی از انها خواسته میشد که خود اسلحه بدست بگیرند و میدان دار این معرکه برادر کشی شوند، با وقاحت و پر رویی بهانه تراشی میکردند. البته انها نه جرات نبرد داشتند و نه میل به حل بحران افغانستان را دارند. تنها هدف انها این بود که برای دولت سیزدهم حاشیه و جنجال ایجاد کنند که با هوشمندی و درایت تیم دولت انها به مقصود خود نرسیدند، اما این ناکامی دلیلی نیست که انها دست از خباثت و بحران تراشی بردارند.
شاخه سوم را دشمنان و وطن فروشان خارج کشور تشکیل میدهند. این گروه را سه طیف تشکیل میدهد. یک طیف که عمدتاً سرسپردگان حکومت خائن پهلوی که در بی عملی و وطن فروشی انها به گواه تاریخ و مدارک تاریخی از هیچ اقدامی فرو گذار نبودند. طیف دوم جنایتکاران فرقه منافقین که در کشتار و قتل عام مردم بی دفاع و حملات تروریستی از هیچ کاری فرو گذار نکردند.
طیف سوم، اما بخشی از نیروهای سرسپرده کشورهای مرتجع منطقه که به صرف دریافت دلارهای نفتی از هیچ خباثتی کوتاه نمیاید، تشکیل شده است. این گروهها از ابتدای انقلاب از هر دسیسه و خیانتی که امکان انجام آن را داشته اند، فروگذاری نکرده اند. مخالفین خارج نشین در هر طیفی که باشند، هدف و برنامه انها مقابله و مجادله با جمهوری اسلامی ایران است.
در سالیان اخیر با گسترش فضای مجازی و شبکههای متعدد رسانهای تلاش میکنند بیش از گذشته مهر داغ خیانت را محکمتر به پیشانی خود بزنند. خوشبختانه به دلیل بی محتوایی، دروغگویی و فرافکنی که این خیانتکاران در طول این ۴۳ سال از خود نشان دادن برای مردم حرف و عملکرد انها تاثیر چندانی ندارد، اما این امر باعث نشده که انها از اقدامات بی ثبات کننده و خائنانه خود کوتاه بیاییند. نمونه عینی آن حمایت از تحریمهای ظالمانه، حمایت از حمله نظامی علیه ایران و هزار مورد دیگر که نشان دهنده عمق خباثت انها است.
فارغ از خیانت منافقین و کینه دشمنان آنچه باعث عاقبت به خیری دولت سیزدهم میشود بی تردید شعاری است که رهبر معظم انقلاب در شروع سال قرائت فرمودند. پس راهکاری پیش روی دولت کاملا گویا و مشخص است. مردم از دکتر رئیسی خواستار ان هستند که انقلابی باشد و انقلابی عمل کند و این روحیه عمل جهادی در تیم وزرای ایشان هم نهادینه باشد. به بیان دیگر دولت سیزدهم باید اهداف و آرمانهایی که مردم برای آن انقلاب کردند و خواستار آن بودند را در کشور نهادینه کند.
این مهم میسر نمیشود مگر اینکه شخص رئیس جمهور و وزرا در بطن جامعه باشند و دسترسی مردم به انها آسان باشد نه انکه شخص رئیس دولت سیزدهم حتی از دفتر کار خود قدمی آن طرفتر نگذارد. مردم باید حضور و وجود رئیس جمهور و مسئولان اجرائی کشور را آزادانه لمس و احساس کنند.
شرایط زندگی و سبک زندگی دولت، تبلیغ و ترویج فرهنگ غرب نباشد و ساده زیستی از اصولی نهادینه شده تیم دولت باشد. مقابله با ویژهخواری و پارتی بازی، فساد ستیزی و برچیدن پایگاههای فسادخیز از اصول بنیادین دولت تلقی شود. بجای توجه و تمرکز به فضای مجازی، بطن جامعه را با حضور در میان مردم لمس و احساس کنند.
در تبلیغ و تشریح دین، انقلاب، حس همدلی و عملیاتی کردن گام دوم انقلاب از هیچ تلاش و اقدامی فروگذاری نکنند.
بجای دخیل بستند به غرب و انتظار فرج شدن از غربیها به پتانسیلهای داخلی توجه و تمرکز و اعتماد کنند. چراکه این کشور سرشار از استعداد، منابع و امکانات است و تنها نیازمند بستر سازی و توجه سازنده است. حمایت از تولید داخلی و بکارگیری از جوانان یک قانون و اصل باشد.
نهایتا اینکه شخص رئیس جمهور و تیم دولت سیزدهم مردم را، ولی نعمت خود بدانند و خدمت به مردم را یک وظیفه و افتخار برای خود به حساب بیاورند. البته شایان ذکر است که دشمنان داخلی و خارجی به دلیل نفاق قلبی که دارند هیچگاه از اقدامات سازنده دولت حمایت نخواهند کرد پس صرف وقت و انرژی برای این منافقین صرفاً آب در هاون کوبیدن است.