به گزارش صدای حوزه، حضرت آیتالله سید علی خامنهای، رهبر معظم انقلاب در هجدهم اردیبهشت سال ۱۳۹۸ در دیدار طلاب حوزههای علمیه میفرمایند: «امروز هم که بحمدالله نظام اسلامی به وجود آمده، تشکیل شده، ما منتظریم که دولت اسلامی به معنای واقعی و سپس جامعهی اسلامی به معنای واقعی و سپس تمدّن اسلامی به معنای حقیقی به وجود بیاید، حوزهی علمیّه مسئولیّتهای متناسب با این کار بزرگ را دارد، باید انجام بدهد. چه کار باید بکنید؟ باید بنشینید فکر کنید دیگر؛ اینها جزو آن موضوعات و مباحث فکری شما است.»
همزمان با هفته دولت و آغاز به کار دولت جدید، آیتالله محمود رجبی، رئیس مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) طی گفتوگویی به بررسی شاخصههای دولت اسلامی پرداخته که در ادامه متن آن تقدیم حضور علاقه مندان میشود؛
استاد، رهبر معظم انقلاب بارها در سخنرانیهای خود از واژه دولت اسلامی یاد کردهاند، به نظر حضرتعالی ویژگیها و شاخصههای دولت اسلامی چیست؟
آیتالله رجبی: نکته نخست اینکه دولت به معنای قوه حاکمه هر نظامی است، منتها وقتی قید اسلامی میآید باید در چارچوب جهان بینی اسلامی تعریف شود، یعنی قوه مجریهای که اداره کشور را بر عهده داشته و براساس موازین دینی حرکت میکند. دولت اسلامی برای حرکت در چارچوب موازین دینی باید به چهار نوع ارتباط توجه داشته باشد.
۱ – ارتباط با خدا: همه مسئولان در نظام اسلامی باید بدانند تحت حاکمیت خدا هستند و خدا به مؤمنان و کسانی که او را یاری کنند وعدۀ یاری داده است. مسؤولان باید به خدا و وعدههای او اعتماد داشته باشند و بهگونهای عمل کنند که خدا یاریشان کند و بدانند چنین پشتوانۀ قویای دارند که بر هر قدرتی غالب است و در هر بحرانی میتواند او را یاری کند و از بحرانها نجات دهد. همچنین بدانند که خداوند بشر را برای عبودیت خلق کرده و پیامبران را برای هدایت بشر در این مسیر فرستاده است. بنابراین دولت اسلامی اولاً، باید زمینههای عبودیت مردم را در جامعه اسلامی فراهم کند. ثانیاً قانونگرا باشد و در هیچ جایی بر خلاف موازین اسلامی حرکت نکند و ثالثاً، برنامههایی که سبب تضعیف روح عبودیت میشود را دنبال نکند.
۲ – ارتباط با مردم: دولت خدمتگزار و کارگزار مردم است، به تعبیر حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری، دولت باید مردم را ولی نعمت خود بداند و تمام همت خود را تأمین سعادت اخروی و دنیوی او قرار دهد. در نظام دنیوی به رعایت عدالت و مبارزۀ با فساد و از بین بردن زمینههای فسادزا اهتمام ورزد و تأمین معیشت، اشتغال، رفاه، آموزش و پرورش، ایجاد رشد علمی، صنعتی و تکنولوژی را وظیفه دولت بداند. یعنی در برابر اینها خود را مسئول بداند، به همین دلیل هم باید برای این اهداف سیاستگذاری و برنامهریزی کند و موانع را رفع کرده، زمینه فعالیت و شکوفا شدن استعدادهای مردم را فراهم کند. از سوی دیگر به توانمندیهای مردم معتقد باشد و به نیروهای درونی اعتماد کند. چشم به نیروهای بیرونی برای حل مشکلات نداشته باشد.
۳ – ارتباط با ولیفقیه: دولت مشروعیتش را از ولیفقیه میگیرد و چراکه در واقع فقط خداوند حق حاکمیت بر مردم دارد و او این حق را در زمان پیامبر و ائمه(علیهمالسلام) به ایشان داده و در زمان غیبت امام معصوم به ولیفقیه واگذارده است، از اینرو دولت باید دستورات و خواستههای او را نصب العین خود قرار دهد. نگاهش این باشد که ولیفقیه چه چیزی میخواهد. بنابراین دولت اسلامی در جمهوری اسلامی باید آرمانهای امام راحل، منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری را پیگیری کند. در این زمینه نیز لزومی ندارد که حتما حکم حکومتی باشد. همین که احساس کرد ولیفقیه چیزی را میخواهد باید تمام تلاش و همت خود را برای تحقق آن به کار گیرد.
۴ – ارتباط دولت با مواهب و منابع طبیعی: دولت باید منابع طبیعی را نعمت الهی بداند و برای استفاده بهینه از آن برنامه داشته و بهترین شیوه استخراج، بهرهبرداری و توزیع را در نظر بگیرد. بنابراین در این زمینه هم باید از نابود شدن و از بین رفتن منابع طبیعی جلوگیری کند. همچینن در استخراج بهینه تلاش کند و توزیع عادلانه داشته باشد.
اگر دولتی توانست در این چهار ارتباط وظیفه خود را به خوبی انجام دهد، اسلامی خواهد بود، ولی به هر میزانی که با این چهار ارتباط فاصله داشته باشد، به همان میزان بعد اسلامی بودنش تضعیف خواهد شد.
شما نقش روحانیت و حوزههای علمیه را در تشکیل و ایجاد دولت اسلامی چه میدانید؟
آیتالله رجبی: البته در این موضوع همه حوزویان، دانشگاهیان و دانشمندانِ صاحب نظر و دارای تریبون و اصحاب رسانه وظیفه دارند. ولی حوزههای علمیه به دلیل ویژگیهای خاصی که دارند وظیفه شان مضاعف است.
بنده برای حوزههای علمیه در قبال دولت اسلامی چهار وظیفه قائل هستم؛
۱ – شناسایی نیازهای دولت اسلامی و در اختیار قرار دادن دیدگاههای اسلام: حوزه، نهاد متولی شناخت و ارائه موازین دینی است. یعنی وظیفه دارد نیازهای دولت اسلامی در زمینه موازین دینی را شناسایی و دیدگاههای اسلامی را در این زمینه استخراج و ارائه دهد. بنابراین نیازهای دولت اسلامی در عرصههای مختلف باید بررسی شده و حوزههای علمیه عهده دارد تأمین آن نیازها باشد.
۲ – رصد عملکرد دولت اسلامی: از آنجایی که حوزه نسبت به موازین دینی آشناست، باید ببیند مسیر حرکت دولت اسلامی در چارچوب موازین دینی است یا خیر؟ اگر خدای ناکرده دولت در مسیری اشتباه حرکت کرد به او هشدار و تذکر دهد.
۳ – حمایت از حرکتهای صحیح دولت اسلامی: حوزه وظیفه دارد هر جایی که دید دولت براساس موازین حرکت میکند از او پشتیبانی، حمایت و او را تشویق کند. البته این دو وظیفه اختصاصی به روحانیت ندارد بلکه وظیفۀ همۀ اقشار جامعه است و مهم آن است که آن هشدار و این تشویق خیرخواهانه باشد. باید نه هشدار -خدای ناکرده- مغرضانه و نه تشویق و قدردانی از روی چاپلوسی و تملقگویی نباشد.
۴ – فرهنگ سازی قوانین دولت اسلامی: از دیگر وظایف حوزههای علمیه آگاه سازی مردم نسبت به اجرای قوانین اسلامی دولت است. یعنی باید یار و بازوی دولت در اجرایی قوانین درست و صحیح باشد.
از ابتدای انقلاب تاکنون دولتهای متعددی تشکیل شده است، با این وجود احساس میشود ما هنوز با دولت اسلامی فاصله داریم، به نظر شما چرا تاکنون موفق به تشکیل دولت اسلامی نشده ایم؟
آیتالله رجبی: برای تشکیل دولت اسلامی نیازمند دو عنصر اساسی هستیم؛ ۱ – قوانین مطابق موازین دینی و ۲ – نیروهای معتقد به این قوانین که عزم جدی بر اجرای آنها داشته باشند. متأسفانه ما در مورد دوم دچار خلأهای فراوانی هستیم. یعنی گاهی مشاهده میشود فردی که مسئول است، اعتقاد ندارد که اسلام برای اداره جامعه کارآمد است. طبیعیست چنین مسئولی در مقام عمل هر چند بهترین قوانین نیز وجود داشته باشد، انگیزهای برای پیاده کردن آن نداشته باشد.
درباره دلایل عدم تحقق نیز لازم است به چهار موضوع اشاره کنم؛
موضوع نخست: ما کادر مؤمن، متعهد و معتقد به اینکه نظام را باید براساس موازین اسلامی اداره کرد و اسلام نیز برای اداره جامعه طرح و برنامه و کارآمدی لازم را دارد، کم تربیت کردهایم.
موضوع دوم: پس از انقلاب وجود مشکلات عدیده همانند جنگ تحمیلی، فتنه منافقان و… سبب شد تا فرهیختگان حوزوی و بعضا دانشگاهی درگیر این مشکلات شده و از کادر سازی غافل شوند یا فرصت کادرسازی نداشته باشند. یعنی بیشتر نیروهای برجسته فکری به دلیل ضرورت، درگیر کارهای اجرایی شدند، در این زمینه میتوان از مرحوم شهید بهشتی نام برد. ایشان از کسانی بودند که در کادرسازی مهارت ویژه داشتند و سالها قبل از انقلاب به کادرسازی پرداختند. ولی پس از پیروزی انقلاب به دلیل ضرورتها، همواره مشغول کارهای اجرایی نظام شدند. این شخصیت بزرگ حتی در بحبوحه مسؤولیتهای اجرایی از اینکه فرصت ارتقای معنوی و عرفانی نداشتند گلایه داشتند و به مرحوم آیتالله مصباح(قدس سرهما) فرموده بودند: «دوست میداشتم که به دنبال خودسازی و تربیت باشم ولی مجبور به کارهای اجرایی شدم.»
موضوع سوم: دشمن افراد برجستهای همانند شهید مطهری و شهید مفتح، شهید باهنر را در ابتدای انقلاب به شهادت رساند و باعث شد که کادرسازی و نیز استخراج نظامهای اسلامی محقق نشود.
موضوع چهارم: دشمنان برای جلوگیری از ساماندهی و تقویت اسلامیت نظام توطئه کرده و به تهاجمات فرهنگی که رهبر معظم انقلاب بارها از آن به عنوان شبیخون، تهاجم و ناتو یاد کردند، روی آوردند. دشمنان به جد برای اسلام زدایی در تلاش بوده و هستند.
حتی متأسفانه در برخی دولتها، افرادی صریحاً مخالف ادارۀ کشور با تعالیم اسلام بودند. برای نمونه یکی از وزرای ارشاد دولتهای قبل گفته بود باید قید اسلامی را از این وزارت خانه برداشت. یعنی حتی از بودن نام اسلام برای فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز ناراحت بود. طبیعیست که چنین افرادی نه تنها اجازه تشکیل دولت اسلامی را نمیدهند، بلکه با تشکیل آن مبارزه نیز میکنند.
این چهار عامل سبب شده تا ما نتوانیم نیروی لازم و کافی که از عمق جان معتقد به این باشد که باید در تمامی زمینههای قوانین اسلام را پیاده کرد، داشته باشیم. البته بنده نمیخواهم بگویم ما اصلا کادرسازی نکردیم، ولی به دلیل گستردگی کشور و وجود توطئههای فراوان دشمن، نیازمند کادر فراوان در عرصههای مختلف هستیم.
استاد اگر در جمع بندی توصیه خاصی به دولتمردان دارید، بفرمایید.
آیتالله رجبی: نکته نخست ضرورت ارتباط دولت با حوزه است. دولت باید ارتباط خود را با حوزه بسیار وسیع کرده و از نقطه نظرات آن بهره ببرد. نیازهای خود را به حوزه عرضه کند و پشتیبانی لازم را برای استخراج و عرضۀ آن داشته باشد و از سوی دیگر ضمانتهای لازم برای استفاده از آنها و اجرای آن را در نظر گیرد. الحمدلله حوزه کنونی دارای صاحب نظران فراوانی است که میتواند دولت را یاری کند.
نکته دوم اینکه دولت در به کارگیری نیروها نهایت دقت را داشته و افرادی که به کارآمدی اسلام در اداره جامعه معتقدند را به کار گیرد تا انگیزه لازم را برای اجرای موازین اسلامی داشته باشند.
نکته سوم، کادرسازی و تربیت نیرو است؛ میتوان با پشتیبانی دولت و برنامه ریزی حوزه، نیرو مورد نیاز را تربیت کند ولو این نیرو برای دولت کنونی خروجی نداشته باشد، حداقل میتواند در دولتهای بعدی مورد استفاده قرار گیرد. البته باید دولت برنامه کوتاه مدتی نیز داشته و تعدادی نیرو برای همین مقطع تربیت کند تا ما بتوانیم شکل ایده آل دولت اسلامی را محقق کنیم.
نکته چهارم هم اینکه اکنون نیروهای موفق و خوب زیادی وجود دارند که دولت باید با دقت شناسایی کرده و از تمام ظرفیتها استفاده کند. البته در انتخاب نیرو نباید بسیار سختگیرانه عمل کرد و به دنبال این بود فردی که ۱۰۰ درصد از تمام جهات کامل است را انتخاب کرد، چون انسان همواره دارای نقض است.
سخن پایانی آنکه اکنون دولتی مردمی با انگیزه دینی مستقر شده است. وظیفه همۀ آحاد جامعه است که دلسوزانه و خیرخواهانه از آن پشتیبانی کرده و با آن همکاری داشته باشند تا با همافزایی نیروها و تجارب، دولت بتواند مشکلات عدیدهای که در اثر ندانمکاری، کمکاری و سوء مدیریت دولت قبلی به وجود آمده را برطرف کند و ضربههایی که به فرهنگ دینی و منافع مردم و نظام خورده است را جبران نماید. همه باید به فکر حل مشکلات و ارتقای معنوی و مادی جامعه باشیم و خدای ناکرده از توطئههای دشمنان غافل نشویم و مسائل اصلی را از فرعی بازشناسیم و مسائل فرعی را اصلی نپنداریم.