آیا حجاب واجب است؟
قریب به اتفاق فقها حجاب را جزء ضروریات دین می دانند. آیه “قل للمومنات یغضضن….” به تعبیر اکثر مفسرین مانند طبرسی و علامه طباطبائی و مکارم شیرازی و…با این شان نزول است که چون زنان پیراهنی می پوشیدند که گریبانشان باز بوده است، این آیه نازل شده است که باید روسری راطوری ببندند که قسمت های یاد شده و مو و دور گردن و غیره پوشیده شود.
بعد از نزول این آیات داریم که عایشه زنان انصار را چنین ستایش می کرد که «حتی یک نفر آنان مانند سابق بیرون نیامدند و سر خود را با روسری مشکی می پوشاندند.»
اما آیا حجاب اجباری است؟
سوال را باید دقیق کرد. اجبار به چه معنا؟ ما در دین اجبار نداریم. نه در اعتقاد و نه در عمل. پس بدین معنا حجاب اجباری نداریم. اما حجاب قانونی داریم.
تفاوت این دو چیست؟
فرد مسلمان میتواند نماز نخواند و روزه نگیرد. اما در حجاب ماجرا متفاوت است. حجاب برخلاف نماز و روزه، امری فردی و در خلوت نیست و بروز اجتماعی دارد. یعنی فرد می تواند اعتقادی به حجاب نداشته باشد اما به جهت اجتماعی نمی تواند خلاف قانون عمل کند.
دین اختیاری است. مردم می توانند دینی که پذیرفتهاند را عمل نکنند که البته متضمن آثار اخروی است. اما رفتار آنها نباید منجر به ضرر جامعه شود. لذا شرب خمر در خانه یک حکم دارد و در خیابان متضمن ضرر اجتماعی و یک حکم.
جلوگیری از ضرر جامعه در مقابل آزادی و تعرض فرد، از بینات است و در همه جای عالم نیز همین اصل برقرار است.
آیا حجاب در زمان انبیا نیز اجباری بوده است؟
برخی معتقدند در زمان انبیا حجاب اجباری نبوده است. اولا در این رابطه اجماع نیست. مثلا به اعتقاد شهید مطهری اساساً دورهای را نمی توان نشان داد که به طور عمومی شدت حجاب بیش از زمان رسول اکرم باشد. و احتمالا این شدت حجاب بیانگر اهتمام حکومت نبوی در اجرای این دستور الهی است.
با این حال استدلال ما اینجا نیست.
حجاب امری اجتماعی است.
احکام اجتماعی و حکومتی عقلا و شرعا جزء اختیارات حاکم است. منحصر به سیره اهل بیت نیست و کاملا منطبق با شرایط زمان و مکان است. یعنی یک مساله می تواند در یک دوره ای موضوعیت نداشته باشد و در دوره دیگر مساله آن روز جامعه باشد. مثل اینکه امیرالمومنین مالیات بر اسب قرار می دهند حال آنکه در زمان پیامبر اینطور نبوده است. یا اینکه برخی ائمه در دوره خود خمس را از شیعیان نمی گرفتند.
پس قانون گذاری برای حجاب جزء اختیارات حاکم است و نیازی به انطباق با دوره زعامت اهل بیت ندارد. حجاب می تواند در دوره ای به جهت اجتماعی سخت گیرانه نباشد و در دوره دیگر الزام آور باشد. همین امروز نیز این تفاوت وجود دارد. مثلا زنان روستایی در شالیزار ممکن است آستین لباس خود را تا آرنج هم بالا بزنند اما هیچ گشت ارشادی به آنها تذکر ندهد اما همین حجاب در شهر مورد توجه قانون باشد. هردو خلاف شرع است اما یکی بجهت اجتماعی و عرفی می تواند مساله قانون نباشد و مجری قانون از کنار آن عبور کند.
وقتی برخورد با بی حجابی در زمان اهل بیت نداشتیم پس این مجازات از کجا آمده است؟
مجازات در حقوق اسلامی ۴ عنوان دارد. دیات و قصاص و حدود و تعزیر. حدود در شرع آمده است. دیات و قصاص هم روشن است و برای جرائم عمدی و غیرعمدی و جبران است. اما تعزیر کاملا بر اساس شرایط زمان و مکان است که حاکم وضع می کند. حجاب نیز تعزیری است مثل بسیاری از مجازات های دیگر.
چرا کشف حجاب تعرض به حقوق اکثریت است؟
“خب مردها تحریک نشوند” .این حرف برای تنزل دادن مساله است. البته قواعد طبیعی و غریزی سرجای خودش قرار دارد و دستوری نیست، ولی علت اصلی این دست مسائل نیست.
توجه کنیم اینکه گفته می شود کشف حجاب، تعرض به حقوق اکثریت است به جهت این است که شرایط برای دینداری سخت می شود. چرا اکثریت باید به مشقت بیافتند که عده ای می خواهند مقابل اراده دینی مردم باشند؟ مثلا نگاه به موی زن نامحرم، بدون تحریک هم حرام است. یعنی حجاب اختیاری یک نفر، مشقت است برای دیگری.
اما ماجرا از این نیز فراتر است. شهری که قرار است محیط دین ورزی و بستر معنویت برای جامعه باشد مستعد بی اخلاقی میشود. وظیفه یک حکومت، ساخت بستری است که مهیای دینداری باشد نه مروج بداخلاقی.
اگر قانون حجاب را نخواهیم چه باید کرد؟ مشروعیت این قانون از کجاست؟
اگر بحث درون دینی نکنیم؛ با منطق دموکراسی و حقوق بشری نیز، قانون مشروعیتش را از رعایت مصلحت اکثریت می گیرد. یعنی اقلیت به حکم اخلاق و عقل لازم است حق اکثریت را رعایت کنند. قانون حجاب بر مبنای مصلحت مسلمین نوشته شده است.
چه کسی گفته طرفداران حجاب اکثریت اند؟ رفراندوم بگذاریم.
از رفراندوم هراسی نیست. اما منطق این بحث ایراد دارد. انتخاب دین اختیاری است اما انتخاب اجزای دین اختیاری نیست. یعنی یک جامعه می توانند اسلام را با رای کنار بگذارند و البته در قیامت حساب پس می دهند اما اجزای دین را نمی شود به رای گذاشت. انتخاب ملت ایران نیز اسلام است. مهمترین شاهد نیز رفراندم ابتدای انقلاب است که به اسلام در قالب مدل اجرایی جمهوری اسلامی رای دادند.
آن رای پدران ما بود و ما قبول نداریم. تکلیف چیست؟
پاسخ به این شبهه دو وجه دارد. سلبی و ایجابی. بخشی ایجابی اش این است که رفراندوم با انتخابات ها و مشارکت سیاسی مردم در طول انقلاب بارها تمدید شده است. یعنی اینطور نیست که یک بار رفراندوم برگزار شده باشد و تمام.
اما وجه سلبی اش این است که اگر یکی فردای رفراندوم جدید گفت من این را هم قبول ندارم و باید مجدد رفراندوم شود تکلیف چیست؟ این دور باطل است و پایانی ندارد.
گشت ارشاد تا امروز چه کسی را باحجاب کرده است؟ چرا اصرار به اجرا داریم؟
گفته شده است قوه قهریه در موضوع برخورد با بدحجابی بی تاثیر است. بی تاثیر در چه چیز؟ برخی تصور می کنند با گشت ارشاد قرار است بی حجاب ، باحجاب شود. غلط فاحشی است.
برخی تصور می کنند با گشت ارشاد قرار است حجاب در جامعه رشد کند. این نیز غلط فاحشی است. پس گشت ارشاد چیست؟
گشت ارشاد دفاع از حق الناس است؛ چیزی فراتر از حق الله. حجاب فردی، تکلیف شرعی و حق الله است ولی وظیفه نظام، دفاع از حق الناس است.
اشتباه سوال کننده این است که تصور می کند رفتار قهری برای اصلاح بدحجاب است. آن نیز هست ولی اولویت اول نیست. برخورد قهری برای صیانت از جامعه دینی است.
قوانین حکومت باید به نحوی باشد که نه تنها اهل حجاب احساس غربت نکنند، بلکه فضای اجتماعی نیز به خودی خود مشوق آنها باشد. قانونی شدن حجاب یکی از روشهایی است که فضای اجتماعی را با خواست درونی اهل حجاب، هماهنگ میکند.
کسانی که معتقدند حجاب باید اختیاری باشد که هرکس هرطور تمایل داشت به خیابان بیاید احتمالا حاضر نیستند عواقب این حرف شان را بپذیرند. اگر حجاب محدودیت نداشته باشد، آنگاه نباید انتظار داشته باشند خانواده به سبک شرقی و اسلامی اش حریم و حرمت داشته باشد. رهاسازی جامعه و اباحه گری روی دیگرش روابط نامشروع زن و مرد و به هم خوردن کانون خانواده و… است. آنچنان که امروز در غرب شاهدیم. حجاب اختیاری یک زنجیره است که روی دیگرش ابزاری شدن زن در جامعه است. پای عوارض این زنجیره می مانیم؟
پس قهریه صیانت از جامعه ایست که قرار است بستر ذکر و معنویت و تدین باشد نه الزاما باحجاب کردن بی حجاب. با این توضیح روشن می شود که برخورد با بدحجابی ممکن است بر فردخاصی تاثیر نداشته باشد اما جامعه را امن کرده است. فرض کنید وضعیت امروز را ۲۰ سال پیش داشتیم. آیا با افول دینداری مواجه نبودیم؟
تذکر؛ روشن است که از فلسفه قهریه دفاع می کنیم نه رفتارهای غلط و خشونت بار. توجه کنیم که از الزام دفاع می کنیم نه خشونت. کمربند ایمنی الزام است اما خشونت نیست.
چه باید کرد؟
امر به معروف و نهی از منکر، چه فردی و چه حاکمیتی اش دارای یک پیش نیاز ضروری و اولیه است و اینکه فرد خاطی باید آن امر را معروف یا منکر بداند. مساله حجاب هنوز برای بخشی از جامعه روشن نیست.
اینجاست که مساله مدارا در اسلام مطرح می شود. مدارا یک اصل تربیتی است که با فرد همدلی و همراهی می کند تا در گام های بعدی مساله برایش روشن شود. مدارا با تسامح و تساهل متفاوت است. مدارا یک صبر فعال و آگاهانه است و تسامح و تساهل، غفلت و بی اعتنایی ناشی از اباحه گریست.
به همین جهت اجرای قانون تنها محصور به گشت ارشاد نیست و ۲۳ نهاد دیگر باید در این خصوص نقش آفرینی کنند که متاسفانه تعطیلند.
توجه شود که امر مدارا برای متن مردم است و ساختارشکنی هایی شبیه کمپین چهارشنبه های سفید از این موضوع خارج است و نیازمند مواجهه قهری است. مقصد در چهارشنبه های سفید، به گفته سرشاخه اصلی آن، براندازی است نه حجاب اختیاری یا اجباری.