به گزارش صدای حوزه، حجت الاسلام رسول رضایی فعال رسانه ای و فرهنگی طی یادداشتی به موضوع حمایت از تولید ایرانی پرداخته است که در ادامه می خوانیم:
۱- یکی از روزهای سرد و ابری اسفند ۹۹ مصادف شده بود با آخرین روز جلسه کابینه در حیاط ساختمان نشستهای هیات دولت، که ناگهان وزش باد و نزول باران جلسه هیات دولت را بهم ریخت.
شاید جناب رئیس جمهور در خواب هم نمیدید که وزش ساده یک باد زمستانی، اینچنین آبروی او را دستخوش نیش و کنایه و تمسخر رسانهها و مردم کوچه و بازار ساخته، اعتبار تضعیف شده دولت او توسط بادهای نافرجام برجامی را این بار با وزش باد اسفندماه، بیشتر از گذشته بر باد دهد.
اما متاسفانه آنچه در تصور نبود و نباید اتفاق میافتاد، به واقعیت پیوست و فاصله عمیق “شعار تا عمل” رئیس جمهور محترم را به منصه ظهور رسانید تا مردمی که سال ۹۲ و ۹۶ به او رای داده بودند، شناخت بیشتر و دقیقتری از منتخب خود کسب نمایند.
انتشارغافلگیرانه تصویری از مارک ایتالیایی قبای حسن روحانی در آخرین جلسه هیات دولت در روزهای پایانی سال ۹۹ بسیار خبرساز و شوک آفرین گشت.
اما منتقدین و شاکیان اصلی این افتضاح برملا شده این بار نه دلواپسان برجام -که قبلا به جهنم حواله داده شده، با القابی همچون بیسواد، بیشناسنامه، کاسب تحریم، تازه به دوران رسیده، و… مورد نوازش قرار گرفته بودند –
بلکه اینک مردم کوچه و بازار بودند که جناب رئیس جمهور را به باد انتقاد و سرزنش گرفته بودند که با چه رویی قبای ایتالیایی بر تن کرده و شعار حمایت از کالای ایرانی سر میدهی؟
۲- آری، گویا باد و باران آخرین روزهای اسفند ۹۹ ظاهرا ماموریت ویژهای دریافت کرده بود تا نقاب از چهره برخی مسؤولین ضربه زننده به تولید داخلی برداشته، باطن آنها را مکشوف کرده و در معرض قضاوت خاص و عام قرار دهد.
واقعیت ماجرای آن روز از این قرار بود که پرزیدنت روحانی که هوس کرده بود به سبک برخی رؤسای جمهور غربی سخنرانیاش را در محیطی باز و زیر آسمان ادامه دهد، با شروع وزش باد و شدت گرفتن بارش باران، مجبور شد جلسهاش را لغو کند.
ایشان هنگامی که در حال ترک جلسه بود، ناگهان باد گوشه لباده پرزیدنت را کنار زده، عبارت «made in italy» از گوشه قبا بیرون افتاده، و متاسفانه -یا شاید هم خوشبختانه- سبب شد آنچه دیگران نباید میفهمیدند را ادراک نموده،
و میزان عمل حسن روحانی نسبت به پایبندی به شعار “حمایت از کالای ایرانی و تولید ملی” به منصه ظهور و بروز رسیده، و میزان پایبندی عملی ایشان برای اشتغال جوانان، در معرض قضاوت و ارزیابی ملت قرار گیرد.
همزمان با پردهبرداری از قبای ایتالیایی جناب روحانی، گویی دکمه حاشیهها از زیر لباده روحانی آغاز به کار کرده و حاشیه را بر متن غلبه داد.
حاشیههای این تصویر از آن جهت بود که درست همان روز رییس جمهور در حال بیان دستاوردهای دولت و دعوت مردم به صبوری برای آینده بهتر در سال ۱۴۰۰ بود!. بنابراین انتشار سخنان روحانی بیش از آنکه بازتاب خوشایندی برای مردم داشته باشد، باعث ناراحتی و نمکپاشی بر زخم اقشار مستضعف شد؛
چه آنکه منتقدان با بیان کنایه «زنده باد تولید داخلی» میگفتند: “چگونه یک رییس جمهور میتواند ندای «حمایت از تولید ملی» سر بدهد اما در صنعت نساجی – به عنوان نماد یکی از مهمترین تولیدات داخلی – به صنایع ایرانی و به کیفیت کالای وطنی اعتماد نکرده، و نهایتا پارچه ایتالیایی را بر کالای ایرانی ترجیح داده، و مرغ همسایه را غاز بپندارد.
۳- خبرگزاری «دانشجو»، تصویر مارک خارجی قبای رئیس جمهور را از حاشیه آخرین جلسه هیات دولت در سال ۹۹ با عنوان «پارچه ایتالیایی قبای آقای رئیسجمهور!» منتشر نمود که اتفاقا دلخوری افکار مردم و بازتاب اعتراضی فراوانی در شبکههای اجتماعی به همراه داشت.
خبرگزاری «ایسنا» در توضیح این عکس نوشت: «تصویر نشان میدهد این قبا از پارچه ایتالیایی دوخته شده است. این در حالی است که رهبر انقلاب همواره بر حمایت از تولید داخل اصرار داشته و از مسؤولان خواستهاند راه را برای تولیدکنندگان داخلی هموار کنند و همچنین ایشان حتی از ماسک تولید داخل استفاده میکنند».
و اما واکنشهای تند و توام با عصبانیت مردم نسبت به قبای ایتالیایی حسن روحانی از ساعاتی بعد از آن ماجر آغاز شد.
یکی از منتقدین بیان کرد: «وای که اگر خدا بخواد یک نفر را بیآبرو کند. زیر باران جلوی دوربین یک ثانیه کافی است تا آن دوتا کلمه(ساخت ایتالیا) با فونت ریز شکار دوربینها شود». مخاطب دیگر یادآوری کرد: «باد مامور خدا بود!» دیگری به طعنه گفت: «یک وقت زشت نباشد شرکتهای نخریسی در کشور خودمان ورشکست شدند، اما قهرمان تدبیر عبای ایتالیایی میپوشد!»
اما این نخستین بار نبود که برخی مسؤولین بیعمل و برجامزده کشورمان با برندهای خارجیو با بیاعتنایی نسبت به تولید داخلی مورد مواخذه و انتقاد ملت قرار میگرفت. به عنوان نمونه چند سال پیش دکتر روحانی همراه با عدهای از اطرافیانش به کوهنوردی رفته بود و رویت مارک لباس آلمانی “puma” در لباس ورزشی وی، برایش حاشیهساز و دردسر آفرین گردیده بود.
۴- اکنون اتفاق تلخ بالا را مقایسه کنید با رویداد افتخارآمیز، مسرتبخش و درسآموزی که در صبح جمعه چهارم تیرماه ۱۴۰۰ در سالی که ملقب به لقب “جهش تولید، پشتیبانی و مانعزداییها” است، با حضور میدانی رهبر انقلاب -به عنوان نماد مدیریت انقلابی- به وقوع پیوست.
حضرت آیه الله خامنهای دُز اول واکسن “کوو ایران برکت” را در این روز به یاد ماندنی دریافت کرده، در صحنه عمل از کالای ایرانی حمایتی جانانه نموده، با جان و تن خود از تولید داخلی واکسن کرونا پاسداری و تجلیل کردند.
این واکسن که محصول خودباوری و نتیجه تلاش محققان و دانشمندان جوان و دارای اعتماد به نفس ایرانی است به تازگی مجوز مصرف را با اتکا به دانش بومی دریافت کرده و بدین ترتیب ایران اسلامی به جرگه یکی از ۶ کشور تولیدکننده واکسن کرونا در جهان تبدیل شده بود.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به اصرارهایی که از چند ماه قبل برای تزریق واکسن به ایشان وجود داشت، خاطرنشان کردند: “من اولاً مایل نبودم از واکسن غیر ایرانی استفاده کنم بنابراین گفتم منتظر واکسن ایرانی میمانم چرا که باید این افتخار ملی را پاس بداریم و تا وقتی امکان پیشگیری و علاج در داخل وجود دارد، چرا از آن استفاده نکنیم؟.”
۵- نتیجهای که از مقایسه بین این دو رویداد -واقعه ۲۹ اسفند ۹۹ و واقعه ۴ تیرماه ۱۴۰۰ – میتوان گرفت آنست که در عرصه حمایت از تولید داخلی و مصرف کالای ایرانی و پیشرفت کشور، بین “مدیر غربگرا” با “مدیر انقلابی” فاصلهای بس طولانی و پرناشدنی به مسافت پیمایش فرش تا عرش وجود دارد.
الف- مدیر غربگرا تنها گفتار درمانی بلد است، اما در مقام عمل پایش لنگ میزند. با قبای ایتالیایی و پیراهن ورزشی خارجی و با بیاعتنایی نسبت به واردات بیرویه و… میخواهد از کالای ملی حمایت کند!
اما مدیر انقلابی با عمل و رفتار و سبک زندگیاش کالای ایرانی را مورد تقدیر و تشویق و تجلیل قرار داده، نسبت به خرید و مصرف کالای ایرانی و حمایت از تولید ملی تعصب و غیرت میورزد.
ب- مدیریت غربگرا موجب سلب اعتماد و کاهش امید مردم به مسؤولین میگردد، اما مدیریت انقلابی امید به بهبود شرایط و اعتماد مردم به نظام اسلامی را ارتقا میبخشد.
ج- مدیریت لیبرال چشمش به چشم آبیهای فرنگی و کدخدا دوخته شده و با آویزان شدن به متمدننمایان غربی درصدد است تا چرخ اقتصاد را به گردش درآورد، اما نه تنها نمیتواند بلکه چرخ سانتریفیوژها را هم از کار انداخته، اقتصاد را به رکود و قهقرا برده، اقتصاد سرمایه داری و تجارت آزاد و واردات کالاهای لوکس خارجی را هموارسازی میکند.
د- مدیرخودباخته به پیروی از غربزدگانی همچون تقیزاده معتقد است که ایرانی جماعت از فرق سر تا ناخن پا باید غربی شده، حتی طرز لباس پوشیدن و سخنگفتنش را هم به سبک فرنگی درآورده، متواضعانه در برابر اروپایی و امریکایی جماعت دُم تکان دهد، تا شاید بتواند اندکی به مرزهای توسعهیافتگی دسترسی پیدا کند. اما مدیر انقلابی معتقد است که با تقویت اعتماد به نفس ملی میتوان عقبافتادگیها را جبران کرد.
۶- خدا بر درجات شهید حاج قاسم سلیمانی بیفزاید که میفرمود: یک فرمانده زمانی موفق است که از واژه “بیا” استفاده کند، نه “برو”؛ یعنی وقتی دیگران را فرابخواند که خودش در دل معرکه ایستاده باشد، نه بیرون از گود!.
امید است که با پایان قریب الوقوع دولت تدبیر و امید، و با تشکیل هرچه سریعتر دولت سیزدهم به سردمداری آقای رییسی – که در واقع نخستین رئیس جمهور گام دوم انقلاب است- شاهد عملگرایی، عزم و اقدامات شجاعانه مسؤولین انقلابی برای حمایت و تجلیل از کالای ایرانی بوده،
فعال سازی ظرفیتهای عظیم داخلی و تحقق ایرانی قوی، خودکفا و عزتمند را شاهد باشیم، تا بتوانیم به دنیا اعلام کنیم که دیگر دوران غربزدگی، خودکمبینی، برجامزدگی، کدخداپرستی، بیتدبیری، سوءمدیریت، خودتحریمی، رانتخواری، حقوق نجومی گرفتن، سازش، کرنش در برابر مستکبرین بینالمللی،
واردات بیرویه، اقتصاد لیبرالی، نفوذزدگی، لگدمال کردن اقشار مستضعف، تورم افسارگسیخته، بیکاری، رکود، سردرگمی تولیدکننده داخلی، واردات خسارتزای اجناس مشابه داخلی همچون مربا، بیل و کلنگ، سنجاق، پوشاک، سنگ پا، کودانسانی و… به پایان رسیده است.